محمد مودب
مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC
زمانی این شائبه وجود داشت که عربستان برای مقابله با اسراییل دست به فعالیتهای هسته ای پنهانی می زد، اما هم اکنون آشکارا از مواضع هسته ای خود دفاع می کند و تحلیلگران بین المللی هم منشاء سرعت گرفتن اینگونه فعالیتها از سوی این کشور را که با حمایت آمریکا هم همراه است، توسعه غنی سازی اورانیوم ایران برشمرده اند.
محمد خیلوی، دیپلمات سابق عربستانی در سازمان ملل زمانی که در سال 1994 به آمریکا فرار کرد، اولین زمزمه ها درباره حرکت عربستان به سمت دستیابی به سلاح هسته ای شنیده شد. خیلوی با انتشار اسنادی اعلام کرد که عربستان از سال 1975 و به دنبال شکست اعراب در جنگ 6 روزه با اسرائیل در سال 1967، برنامه تحقیقاتی خود را برای ساخت بمب هسته ای و مقابله با اسرائیل آغاز کرده است. طبق این برنامه متخصصان هسته ای خارجی برای کار بر روی تهیه کتابخانه ای در زمینه دانش هسته ای و برنامه های تسلیحات هسته ای کشورهای دیگر استخدام شدند و کارشناسان سعودی، ماه ها در تأسیسات ساخت سلاح هسته ای پاکستان و عراق آموزش دیدند. البته مقامات سعودی مدارک خیلوی را جعلی خواندند و سخنان او را تکذیب کردند.
همانطور که می دانیم عربستان یکی از امضاکنندگان معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای NPT) )و پروتکل الحاقی است. اگرچه ریاض شریک استراتژیک قدیمی آمریکا به حساب می آمد و در طول جنگ سرد در کنار آن بود اما خرید مخفیانه 36 فروند موشک میانبرد S 2 CSS-از چین فرصت مناسبی در اختیار مقامات واشنگتن قرار داد تا سران سعودی را به خاطر بی خبر گذاشتن آمریکا از چنین معامله ای تحت فشار قرار دهند و آنها را به امضای معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای NPT) )و پروتکل الحاقی وادار سازند. ازنظر سعودی ها خرید موشک ها از چین (که حتی تعداد آنها را 60 فروند عنوان کرده اند) کاری عاقلانه بود چراکه دوره موشک ها در منطقه آغاز شده بود و اسرائیل، عراق، مصر، سوریه، ایران و یمن موشک های زمین به زمین در اختیار داشتند و عربستان بیم داشت که در حلقه ای از این کشورها بدون داشتن توان مقابله گرفتار آید. از نظر مقامات سعودی، امکان خرید موشک های میانبرد از تأمین کننده اصلی نیازهای تسلیحاتی اش یعنی آمریکا، وجود نداشت چراکه این موشک ها به راحتی می توانست اسرائیل را هدف قرار دهد.
از دید آمریکا معامله موشکی عربستان با چین حتی بدون درنظر گرفتن خطر احتمالی علیه اسرائیل، به چند دلیل خطرناک و بی ثبات کننده بود: این معامله رقابت موشکی در خاورمیانه را سرعت می بخشید، گامی در راه عدم وابستگی کامل ریاض به واشنگتن بود، چین را به عنوان فروشنده تسلیحات به کشورهایی که مخالف کمونیسم بودند و در جبهه آمریکا قرار داشتند معرفی می کرد و از همه مهم تر اینکه موشک های S 2 CSS-توانایی حمل کلاهک هسته ای را داشت. از سوی دیگر، موشک های S 2 CSS-از دقت در هدف گیری برخوردار نیستند و می توانند به عنوان حامل کلاهک های هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیک که دقت در هدف گیری اهمیت زیادی در کاربرد آنها ندارد، به کار گرفته شوند و این نکته نگرانی شدیدی نزد مقامات آمریکایی ایجاد می کرد. لذا آمریکا خرید موشک های مذکور را نشانه ای از تلاش مخفیانه عربستان برای به دست آوردن تسلیحات هسته ای و رسیدن به بمب هسته ای اسلامی برای مقابله با رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد.
از دیگر دلایل گمانه زنی درباره برنامه هسته ای عربستان رابطه آن با پاکستان و حمایت مالی از برنامه های موشکی و هسته ای این کشور است. به گفته برخی از تحلیل گران، همزمانی شروع جدی برنامه های تسلیحاتی پاکستان با برنامه های مشابه عربستان، مقامات سعودی را به فکر انداخت تا به جای رقابت با اسلام آباد به حمایت از برنامه های آن برخیزند و درعوض از پیشرفت های فنی و دستاوردهای موشکی و هسته ای آن به اشکال مختلف بهره مند شوند. به باور این تحلیل گران، کمک های مالی عربستان به پاکستان در دهه 1980 بیشتر پوششی برای تأمین منابع مالی برنامه هسته ای تسلیحاتی پاکستان بود. بعد از اینکه پاکستان به خاطر آزمایش های هسته ای مورد تحریم قرار گرفت، عربستان تلاش کرد تا با فروش نفت ارزان، به حمایت هایش ادامه دهد. در همان زمان خبری از قول مقامات آمریکایی در رسانه های آمریکا چاپ شد که از تصمیم سران سعودی به خرید موشک های قادر به حمل کلاهک هسته ای از پاکستان خبر می داد.
پس از این تحولات، سیاستمداران آمریکا برای مقابله با خطرات احتمالی عربستان، از نوعی سیاست « مواجهه نرم» استفاده نمودند. بدین معنی که؛
اولا با افزایش فروش سلاح به عربستان، توانستند اطلاعات و توان نظامی این کشور را تحت کنترل خویش در آورند،
دوم اینکه از تداوم همکاری فزاینده عربستان با پاکستان و چین ممانعت به عمل آوردند،
سوم اینکه تهدیدات احتمالی که از قدرت گرفتن عربستان متوجه اسرائیل می شد، جلوگیری کردند.
نکته قابل توجه اینکه، آمریکا باید سعی می نمود ضمن اینکه به دغدغه های امنیتی عربستان پاسخی منطقی دهد، لازم بود «منبع تهدید جدیدی» معرفی نماید. قدرت گرفتن ایران و پررنگ نشان دادن فعالیت های هسته ای آن، این رسالت را به خوبی عملی ساخت. بدین معنی که نوک پیکان منبع تهدید منطقه، از اسرائیل به سمت ج.ا.ایران تغییر جهت داده شد.
لذا عربستان که روزی فعالیتهای هسته ای خود را به شدت پنهان می کرد در اردیبهشت امسال(1389) روزنامههای عربستان اعلام کردند که خاندان آل سعود به دنبال هستهای شدن هستند. در این خبر آمده بود که نیاز روزافزون عربستان سعودی به انرژی و استخراج آب زیرزمینی با توجه به افزایش جمعیت ، دلیل اصلی نیاز عربستان به سوخت هستهای است . ال سعود به زبان دیگر تاکید کردند که هدف آنها از دستیابی به این انرژی کاملا صلح آمیز است.
از سویی حمله شدید عربستانسعودی علیه برنامه هستهای ایران که بعضاً از اقدامات رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی پیشی میگرفت، ممکن است به این دلیل باشد که پافشاری بیش از حد عربستان برای ترساندن جهان از برنامه هستهای ایران در حقیقت دود غلیظی بوده که ریاض برای منحرفکردن انظار و مخفی نگهداشتن برنامه هستهای خود پخش میکرده است.
در این حوزه اما عربستان سعودی تنها نیست. با توجه به تبلیغات در خصوص برنامه هسته ای ایران ، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میترسند روزی به خود بیایند که ایران به انرژی هستهای دست یافته باشد . بر همین اساس هر روز کشورهای عربی بیشتری در مسیر دستیابی به انرژی هستهای قرار میگیرند . کویت توافقنامه همکاری هستهای صلح آمیز با فرانسه امضا کرده، امارات متحده عربی اعلام کرده که قصد دارد نخستین نیروگاه هستهای خود را تاسیس کند . مصر و قطر هم از دیگر کشورهایی هستند که نسبت به برخورداری از انرژی هستهای ابراز علاقه کردهاند .