مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
در سال 2003 اشغال عراق توسط آمریکا سبب نزدیکی روابط عربستان و ترکیه گردید. پادشاهان عربستان سعودی که طی دهه 1990 هیچ دیداری از ترکیه نداشتند. اما طی سال های 2006 و 2007 پادشاه عربستان به صورت پیاپی با مقامات ترکیه در این کشور دیدار و مذاکره داشته است؛ و متقابلاً نخست وزیر و رئیس جمهور ترکیه نیز، به عنوان عالی ترین سطوح سیاسی، از عربستان سعودی دیدن کرده اند. ترکیه در دو سال اخیر نيز روابط خود را در ابعاد مختلف با عربستان گسترش داده است. در این میان، برای بررسی بیشتر آینده ی همگرایی و یا واگرایی های ریاض و آنکارا و نسبت اين روابط با ايران و امريكا گفتگویی با آقای دکتر محمد مهدی مظاهری، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه انجام داده ایم:
واژگان كليدي: آينده روابط تركيه و عربستان، روابط تركيه و عربستان ، بسترهاي روابط تركيه و عربستان، محور تركي- عربي، همگرايي تركيه و عربستان ، ظرفیت های همگرایی در روابط تركيه و عربستان
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در تحولات یک سال گذشته خاورمیانه، مهمترین متغیرها و بسترهای همکاری سیاسی و ژئوپلتیک ترکیه و عربستان در چه حوزه هایی قرار داشته است؟
برای تحلیل تحولات روابط بین دولت ها، و آینده پژوهی نظام های دیپلماتیک، می بایست ابتدا بسترهای فرهنگی و اجتماعی و نیز تجارب مشترک و متفاوت تاریخی و بویژه بسترهای نهادی قانونی، برنامه های راهبردی و خطوط استراتژیک طراحی شده در سیاست خارجی، به عنوان متغیر های میانجی و زمینه ساز شناسایی و مورد مطالعه قرار گیرد و در این مورد خاص باید به این سوال اساسی پاسخ داده شود که آینده ی روابط ترکیه و عربستان تحت تأثیر کدام متغیرهای اثر گذار شکل می یابد؟ در این چارچوب است که اولویت های سیاست خارجی شکل می یابند و بنابر این تداوم و نوسانات در دیپلماسی بین کشور ها قابل درک می شوند. و پاسخی که به این سوال داده می شود به صورت خطوط زمینه، نقشه ی راه سیاست خارجی را روشن می کند.
به اعتقاد من، همکاری استراتژیک منطقه ای با آمریکا و غرب، که فصل مشترک سیاست خارجی ترکیه و عربستان در تمام دوره ی حیات نوین این دو کشور بوده است، عامل بسیار مهمی است. در کنار این عامل مهم، عنصر مذهب، نوع رابطه با ایران و مسأله ی تجدید حیات دولت های شیعی، بهار عربی و مشخصاً موضوع تحولات سوریه، طیف مهمی از تحولاتی هستند که تعیین کننده ی جهت گیری روابط ترکیه – عربستان محسوب می شود.
امّا در یک سال گذشته مسأله ی سوریه موضوع کانونی روابط استراتژیک این دو بازیگر فعال منطقه ای بوده است. آینده سوریه بسیار مهم است و ماهیت رقابت سیاسی بین ایران، عربستان و ترکیه را مشخص خواهد کرد.
عامل مذهب هم در این میان خود را نشان می دهد، بدین گونه که، علی رغم دعاوی سکولار، در بنیان های ایدئولوژیک رژیم ترکیه، به نظر می آید همگرایی های اخیر میان این دو کشور، تا حدود زیادی در پرتو رقابت میان گرایش های مذهبی شیعی سنی توضیح پذیر می شود. زمینه های این همگرایی را، گذشته از همکاری استراتژیک منطقه ای دو کشور با آمریکا و غرب، موضوع دولت های غیر سنی عراق و سوریه تشکیل می دهد . این به مثابه دم خروس سیاست خارجی ترکیه، در برابر ادعای غیر مذهبی و سکولار بودن این کشور، نمایان شده است. این امر برغم آن است که تحلیل گران موجودیتی به عنوان هلال شیعی را اساساً تأیید نمی کنند، که در برابر آن بتوان به هلال سنی اندیشید. بخشی از این رویکرد نیز از ذائقه ی قدرت طلبانه ی مثلث اردوغان، گل، اوغلو سرچشمه می گیرد، که دارای گرایشات نوعثمانی گرایانه و پس زمینه ی مذهبی، هستند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه قبلا برای انجام یک دیدار 3 روزه عازم عربستان سعودی گردید. اردوغان طی سخنرانی های خود در عربستان بر توسعه روابط اقتصادی بین دو کشور و پیروی از سیاست خارجی مشترک در مقابل تحولات اخیر منطقه ای تأکید کرد. طی 6 سال اخیر حجم مبادلات بازرگانی بین المللی دو کشور از 3 میلیارد دلار به 5/5 میلیارد دلار افزایش یافته است و طی سفر اخیر اردوغان به ریاض اعلام گردید که هدف افزایش حجم مبادلات از رقم بالا به 10 و سپس به 20 میلیارد دلار دنبال می شود. اکنون هم با افزایش سرمایه گذاری عربستان در ترکیه و نیز سرمایه گذاری های ترکیه در عربستان روبرو هستیم. در این حال متغیر اقتصاد چه نقشی در روابط کنونی ترکیه و عربستان دارد؟
می توان گفت تا حدودی مبنای کار سیاسی دو کشور، اقتصادی است. لااقل از منظر ترکیه، سهم اقتصاد بیشتر به چشم می آید. ترکیه با چشم انداز کشوری پیشرفته، نیازمند منابع پایدار انرژی است. و بر این اساس و با توجه به مبانی مشترکی که دارد، به سوی توسعه روابط با عربستان متمایل می شود. در واقع پیشرفت های دهه های و رشد نرخ اقتصاد صنعتی ترکیه، این کشور را به توسعه ی روابط با عربستان به عنوان بزرگترین صادر کننده منابع انرژی ترغیب می کند. در طرف مقابل نیز نیاز عربستان به کالاهای صنعتی، فناوری های جدید تولید و از جمله تکنولوژی های نوین تسلیحاتی، این کشش و کوشش را نتیجه بخش می کند. تنش ها در سیاست خارجی ایران نیز می تواند موجبی باشد که علاوه بر همه ی عوامل دیگر، ترکیه را متقاعد کند که اقدام به کاستن از نیاز خود به منابع ایران، و روی آوردن هر چه بیشتر به عربستان کند. بر این اساس، قابل پیش بینی است که روابط ترکیه و عربستان در آینده در مسیر مثبتی در حرکت خواهد بود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: سال گذشته دو کشور ترکیه و عربستان در زمینه همکاری نظامی توافقنامه امضاء کردند و اخیراً عربستان به واردات سلاح از ترکیه پرداخته است. به نگاه شما وضعیت همکاری نظامی و امنیتی دو کشور چگونه قابل تحلیل و بررسی است؟
رویکرد استراتژیک و نظامی- امنیتی در روابط ترکیه – عربستان موضوعی جدید و بویژ ه مربوط به چند سال اخیر و مستقیماً تحت تأثیر تحولات خاورمیانه عربی است. در واقع هر دو کشور به توان تأثیر گزاری خود در تحولات منطقه وقوف بیشتری پیدا کردند و به دنبال سازماندهی منابع خود برای جهت دهی مسایل استراتژیک منطقه هستند. به ویژه موضوع سوریه به صورت موضوع کانونی همکاری های سیاسی، امنیتی و نظامی، موجبی برای شکل گیری محوری جدید برای دو کشور شده است. دیدار مقامات امنیتی و نظامی دو کشور، به عنوان یکی از شاخص های توسعه ی همکاری های امنیتی و نظامی، در دو سال اخیر که پیامد آن امضاء توافقنامه هایی در این خصوص بوده، نشانه شکل گیری شرایط جدید و مثبتی در روابط دو دولت است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده ی روابط ترکیه و عربستان را با توجه به متغیرهای دخیل، با چه سناریوهایی مورد بررسی قرار می دهید؟
علاقمندم به این سوال، پاسخی مبسوط تری بدهم و از زمینه های جهت یافتن سیاست خارجی دو کشور، در مسیر همگرایی، به اشاره نگذرم. به اعتقاد من بخشی از این شرایط ناشی از یک چرخش در اولویت های سیاست خارجی ترکیه است. مقامات ترکیه در پی نومیدی از اخذ پذیرش ورود به اتحادیه ی اروپا، نگاه خود را به شرق برگردانده اند، و از جمله به سمت اتحادیه ی عرب روی آوردند. در سه سال اخیر انقلاب های عربی و بازتاب مثبتی که گرایش عدالت و توسعه به همت اخوانی ها در میان جوامع عربی داشته است، در این خصوص به ترکیه کمک شایانی کرده است. این عامل مهمی بوده که سیاست خارجی دو کشور ترکیه و عربستان را در مدار همگرایی قرار داده است.
یک عامل مهم دیگر در پیرنگ دیپلماسی دو کشور، به مثابه ساخت پرداخت کنش های داستان، که پیش از این به آن اشاره کردم؛ موضوع نوع رابطه ی استراژیک این این دو با آمریکاست. ترکیه به عنوان یکی از اعضای مؤثر ناتو و یکی از پایه های سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، عنصر مهمی قلمداد می شود. خاصه این که روزنامه ها به نقل از رئیس جمهور آمریکا شخص رجب طیب اردوغان را یکی از سیاست مداران مورد اعتماد دولت آمریکا معرفی کرده اند. ترکیه برای سیاست جهانی آمریکا و غرب حالت منحصر به فردی دارد. حالت منحصر به فرد ترکیه بویژه در ژئوپلتیک آن ظاهر شده است. ترکیه در نقطه کانونی آسیا، اروپا و آفریقا واقع شده است و جغرافیای سیاسی چندین بعدی دارد. ترکیه در آن واحد کشوری اروپایی، آسیایی، خاورمیانهای، بالکانی، قفقازی است، در همسایگی آفریقا، در کنار دریای سیاه و مجاور دریای خزر است. اینها مختصات ترکیه است. احمد داوود اوغلو وزیر خارجه و یکی از مهمترین تئوریسینهای سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه و دولت کنونی ترکیه در سخنان خود در شورای روابط خارجی آمریکا در سال 2010، دوره ی کنونی را عصر طلائی روابط ترکیه – آمریکا معرفی کرده است.(روزنامه اطلاعات، شماره 15/2/1389) همین ویژگی ها، در نوع رابطه ی میان پادشاهی عربستان سعودی، با ایلات متحده آمریکا و غرب نیز قابل شمارش است. عربستان در یک صد سال گذشته یکی از با ثبات ترین پیوندهای دیپلماتیک را با اروپا و آمریکا داشته است. پس به طور طبیعی می بایست این دو پایه ی همکاری استراتژیک با غرب رویکرد مثبتی به همگرایی در سیاست منطقه ای خویش را نیز دنبال می کنند.
بازتاب این گرایش به غرب در اسناد چشم انداز و نیز طراحی راهبرد های سیاسی و اقتصادی درازمدت این کشور هم به خوبی قابل رؤیت است. در این خصوص، سند چشم انداز 2023 میلادی/ 1402 هـ.ش ترکیه، هدف کلان تبديل شدن به كشوري پيشرفته تعیین شده است. و بر رشد اقتصادی و توسعه ی همکاری استراتژیک منطقه ای با آمریکا و اتحادیه اروپا تأکید می شود. عربستان سعودی، سال 2025/ 1404هـ.ش را سال هدف تعیین کرده است و در سیاست خارجی، ضمن حفظ روابط دوستانه با کشورهایی غربی، چهار هدف اصلی را دنبال می کند. به اعتقاد تحلیل گران، این کشور تمام مقدورات خود را در جهت تحقق این چهار هدف بکار می بندد: تضمین امنیت داخلی و منطقه ای، تاکید بر رهبری جهان اسلام به منظور کسب حمایت ملل اسلامی، مخالفت و مبارزه با فعالیت کانون های انقلابی در منطقه و جهان اسلام و ترویج آیین وهابیت در بین کشورهای اسلامی.
این نوع رویکردها در سیاست خارجی دو کشور، گرچه تقابل هایی با هم دارند، در عین حال ظرفیت های مثبتی برای همگرایی به محور همکاری ترکی-عربی می دهد.
بنابراين وقتی اهداف کلان سیاست خارجی ایران و دو کشور تركيه و بویژه عربستان، بر اساس اسناد چشم انداز در کار هم قرار داده می شود به خوبی به زمینه های واگرایی میان ما و این دو نمایان تر می شود.
گذشته از اين در برنامه های استراتژیک ایران و عربستان، رقابت برای کسب قدرت اول منطقه، به صورت آشکاری مورد تأکید است. سند چشم انداز ما 1404هـ.ش/ 2025م، ایران را کشوری توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي علمي و فناوري در سطح منطقه با هويت اسلامي و انقلابي، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بينالملل، توصیف می کند. این نوع صورتبندی اهداف سیاست خارجی ،نوعی چالش در درون خود دارد. در واقع در حالی که گرایش استراتژیک در سند چشم انداز عربستان صورت محافظه کارانه و حفظ وضع موجود است؛ سند چشم انداز ایران در همین سال، کشور برخوردار از رتبه ی اول در منطقه و انقلابی ترسیم می کند.
موقعیت حرمین شرفین ظرفیت های عظیمی هم به عربستان سعودی، می دهد که رهبران ترکیه در نقشی که برای خود در نظام ایدئولوژیک شان برای تأثیر گذاری در جهان اسلام، از جمله در قالب اندیشه ی نو عثمانی گری، ترسیم می کنند، بدان نیاز دارند.
گفتگو از: فرزاد رمضانی بونش