مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

دیپلماسی انرژی چين، از رويكرد خاورميانه اي تا نقش در تعیین قیمت نفت و متنوع سازی منابع – گفتگو با دكتر ابوالفضل علمایی پژوهشگر و استاد دانشگاه

اشتراک

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

بهره گیری از دیپلماسی انرژی، جدا از افزايش توانايي در عرصه منطقه اي و بين المللي زمینة لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر كشوري را فراهم می سازد و به افزايش قدرت ملي كشور كمك شاياني ميكند. در اين حال با توجه به حجم واردات فزاينده و ذخاير نفت و گاز در چين و همچنين رويكرد دیپلماسی انرژی اين كشور براي بررسي نقش نفت و گاز در آينده سياسي ديپلماسي انرژي آن در جهان و تاثيرات گوناگون امنيتي اقتصادي و سياسي آن بر سياست خارجي چين و منافع ملي ايران به سراغ گفتگويي با دكتر ابوالفضل علمایی استاد دانشگاه و نويسنده كتاب «اژدهای شکیبا: چین، دیروز، امروز و فردا» رفته ایم:

واژگان كليدي: استراتژي نفتي چين، دیپلماسی انرژی چين ، چين و منافع ملي ايران ، رويكرد خاورميانه اي چين، نقش چين در تعیین قیمت نفت، سياست متنوع سازی منابع چين

مركز بين المللي مطالعات صلح: مهمترين محورهاي ديپلماسي انرژي چين در سالهاي اخير را چگونه مورد بررسي قرار مي دهيد؟

        «دستیابی به امنیت انرژی» از محوری ترین سیاست های چین طی سالهای اخیر در عرصه دیپلماسی انرژی بوده است که دستیابی مطمئن به منابع انرژی فسیلی با قیمت مناسب و از منابع متنوع از جمله مهمترین شاکله های آن بشمار می رود. چینها می دانند که امریکا و غرب به برآمدن چین بعنوان یک قدرت نوظهور در عرصه اقتصاد و نظام بین الملل دیدی متفاوت با کشورهایی نظیر هند و برزیل دارند و حساسیت بالایی به آن دارند. همانطور که در مناظرات انتخاباتی امریکا شاهد بودیم، ظهور چین قدرتمند تهدیدی برای منافع امریکا تلقی می شود. در این میان جریان مطمئن نفت به رگهای اقتصادی این کشور از بینادین ترین عوامل استمرار رشد اقتصادی چین می باشد و عطش اقتصاد این کشور به نفت و انرژی های فسیلی روز افزون است. بر این اساس ، این نیاز روز افزون به انرژی پاشنه آشیل این کشور بشمار می رود به گونه ای که همواره می تواند از سوی واشنگتن و رقبای چین نشانه رود. این خطری است که پکن به خوبی از آن آگاه است

از سوی دیگر، استمرار رشد اقتصادی از آغاز سیاست درهای باز و اصلاحات از مبادی مشروعیت حاکمیت حزب کمونیست چین به شمار می رود و چگونگی دستیابی و قیمت تمام شده انرژیهای فسیلی در حفظ رشد اقتصادی چین نقش حیاتی دارد. به همین دلیل طی سالهای اخیر، چینها به دنبال متنوع سازی منابع تامین کننده انرژی مورد نیاز خود بوده اند و در این راستا در سراسر جهان در پی تامین نفت مورد نیاز خود بوده و کمتر جایی در جهان وجود دارد که منابع نفتی وجود داشته باشد و چینها به نوعی در آن سرمایه گذاری نکرده باشند یا قراردادی را به امضا نرسانده باشد. از خاورمیانه گرفته تا افریقا از امریکا لاتین تا آسیا میانه و روسیه چینها حضور پررنگی برای تحقق بخشیدن به استراتژی امنیت انرژی خود داشته اند. هر چند که هنوز هم وابستگی شدیدی به نفت خاورمیانه دارند. بر همین اساس چین طی سالهای اخیر بزرگترین شبکه واردات نفت خام در جهان را شکل داده است و از این نظر ایالات متحده را نیز پشت سر گذشته است. در این راستا یک سیستم قوی برای محافظت از این شبکه واردات نفت شکل داده است که بسیار پیچده می باشد و بخش قابل توجهی از دپیلماسی انرژی چین حول این محور شکل گرفته است .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرايط كنوني وضعيت توليد نفت و گاز  چين و ديپلماسي انرژي چين چه تاثيري در نقش آفريني سياست خارجي اين كشور در خاورميانه و خليج فارس و  بحرانهاي اين مناطق داشته است؟

همانطور که عرض کردم، متنوع سازی منابع تامین کننده انرژی یکی از دستور کارههای چین ها می باشد و این کشور در سراسر جهان به دنبال نفت و گاز بوده و سرمایه هنگفتی هم در این زمینه سرمایه گذاری کرده است. با این همه غنای ذخایر نفتی خاورمیانه و نزدیکی آن به خاک اصلی چین و همچنین اقتصادی بودن خرید نفت از این منطقه همچنان پکن را وابسته به نفت این منطقه نگاه داشته است و هنوز بیش از پنجاه درصد از نیازهای نفتی چین از این منطقه تامین می شود.بنابراین طبیعی است پکن به تحولات این منطقه حساس بوده و آنرا مونیتور کرده و در مسائل آن وارد شود. از سوی دیگر باید به این نکته توجه کرد که حادثه خیز بودن این منطقه می تواند ارمغان «فرصت» را هم برای این کشور به همراه داشته باشد.

پکن می داند فراغت ایالات متحده در منطقه خاورمیانه می تواند توجه کاخ سفید را به بیش از پیش متوجه خطر برآمدن چین در قامت یک قدرت نوظهور نماید. چنانکه سیاست اعلامی واشنگتن در ارتباط با شرق آسیا که از سوی وزیر دفاع این کشور در اجلاس سال 2012 شانگریلا در سنگاپور اعلام گردید نشان داد که ایالات متحده خواهان آن است که بیش از پیش شریان اقتصادی چین را در محدوده نزدیک به مرزهای این کشور مهار نماید و « طی دهه های آینده نقش بیشتری در منطقه شرق آسیا بر عهده بگیرد و… نیروی نظامی امریکا الویت اصلی را به منطقه آسیا – پاسفیک خواهد داد. » این مسائل بیانگر آن است که زمانی واشنگتن اندک فراغتی از مسائل خاورمیانه بیابد متوجه شرق آسیا با محوریت چین خواهد شد و این توانایی را دارد که آتش اختلافات مرزی را در بین همسایگان چین شعله ور سازد و این منطقه را به زیان پکن امنیتی نماید. از این روی منطقه خاورمیانه در سیاست خارجی چین جایگاهی فراتر از دیپلماسی اقتصادی پیدا می کند ضمن آنکه در این عرصه نیز جایگاه انکار ناپذیری دارد. از این روی به هیچ عنوان چین نمی تواند به تحولات این منطقه بی تفاوت باشد چه در عرصه سیاست خارجی چه در حوزه دیپلماسی انرژی. شاید به همین دلایل است که در خصوص بحران سوریه چین اندکی از لاک محافظه کارانه خود خارج شد و حاضر گردید اندکی هزینه سیاسی نیز بپردازد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: جايگاه ايران در ديپلماسي انرژي چين چيست؟

ایران به واسطه برخوداری از منابع عظیم انرژیهای فسیلی و همچنین استقلاش از قدرتهای خارجی جایگاه ویژه ای در دیپلماسی انرژی چین پیدا می کند. ضمن آنکه تبادلات اقتصادی دو کشور محدود به مبحث انرژی نمی شود و به نوعی دو کشور مکمل اقتصادی یکدیگر به شمار می روند. ایران در غرب آسیا و چین در شرق می توانند بسیاری از نیازهای اقصتادی یکدیگر را تامین نمایند. سطح توسعه یافتگی اقتصادی و اینکه ایران هفدهمین اقتصاد جهان بشمار می رود از یک سو و همچین مزیت های ترانزیتی و ژئواستراتژیک آن در منطقه خاورمیانه، نکات مهمی است که از دید پکن پنهان نیست. این عوامل در کنار اقتصاد پویاي چین فرصت بسیاری برای همکاری دو کشور فراهم می کند. در این راستا ایران بسیاری از توانمندیهای صنعتی چین مانند ساخت مترو را به دنیا معرفی کرده است. فراموش نکیم که چین ها برای اولین بار ساخت سوپرتانکنرهای نفت کش را با ایران تجربه کردند. همچنين ایران از نظر سطح فناوری در موقعیتی قرار دارد که می توانست چین را با استاندارهای بین المللی در ارتباط با مباحث انرژی آشنا سازد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: ديپلماسي انرژي چين چه پیامدهایی بر روی منافع ملی و اقتصادی ایران داشته است؟

در یک رویکر منطقی، همکاری دو کشور در زمینه انرژی می تواند منافع دوجانبه برای هر دو طرف در پی داشته باشد. نقش چین بعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان که تا چند سال آینده به اقتصاد اول ارتقاء خواهد یافت در سطح جهانی برای هیچ کشوری قابل انکار نیست و تهران هم همانند دیگر کشورهای جهان نمی تواند بی توجه به این قدرت نوظهور باشد. ضمن آنکه ایران می تواند علاوه بر تامین برخی از نیازهای اقتصادی خود از طریق این کشور، آنرا بعنوان یک سرمایه گذار در صنایع نفتی و یک بازار مصرف مطمئن نفت و محصولات جانبی آن بشمار آورد. ایران از دخایر عظیم گاز و فروش گاز برخودار است و زمینه مناسبی برای صدور ال ان جی (LNG) بعنوان یک انرژی و ارزان به چین وجود دارد که همپا با صدور نفت زمینه ی مناسبی برای جذب سرمایه های چینی برای تهران فراهم می کند.

پکن می داند ایران نقش پررنگی در تامین نیازهای رو به افزایش این کشور به انرژیهای فسیلی دارد و استقلال تهران در عرصه سیاست خارجی و چالش هایش با دنیای غرب، جایگاه ویژه ای به آن در استراتژی دستیابی به امنیت انرژی پکن می دهد که به هیچ وجه قابل مقایسه با دیگر کشورهای برخودار از ذخایر نفت خاورمیانه نیست. از یاد نبریم که در رقابتهای انتخاباتی سال گذشته ایالات متحده امریکا چین هراسی و موضوع ایران ترجیع بند انتخاباتی رقبای ریاست جمهوری بود. این امر در کنار دیپلماسی اقتصادی می تواند نزدیکی دو کشور را درپی داشته باشد به گونه ای که منافع دوجانبه در آن حفظ شود.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: ديپلماسي انرژي چين در  رابطه با اوپك و كشورهاي صادركننده گاز را چگونه مورد ارزيابي قرار مي دهيد؟

سیاست کلی چین در عرصه خارجی بازی با تمام قطب های قدرت در سطح نظام بین الملل می باشد و دیپلماسی انرژی چین نیز از این قاعده  برکنار نیست. در این میان چین نمی تواند اوپک را بعنوان یکی از مهمترین نهادهای موثر در زمینه انرژیهای فسیلی در نظر نگیرد. هر چند که طی سالهای اخیر شرکتهای چینی بیش از 35 میلیارد دلار در مناطق مختلف جهان در صنایع نفتی سرمایه گذاری کرده اند  و در پاره ای موارد نیز نفت تولیدی شرکتهای وابسته به این کشور به مقصد چین صادر نمی شوند. شبکه عظیم حمل نقل انرژی این کشور نیز قدرت مانور آنرا چه در خصوص قیمت گذاری و میزان عرضه، نفت و گاز بیش از پیش ساخته است. این امر می تواند نقش پکن را در تعیین قیمت جهانی نفت پررنگ نماید و بالقوه آنرا رقیبی در برابر اوپک جلوه گر سازد.با این همه، قرائن حاکی از آن است که پکن قواعد کلی فعلی حاکم بر بازار انرژی را پذیرفته است و به نظر نمی رسد بر هم زدن شرایط کلی حاکم بر بازار انرژی چندان به نفع چین باشد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا ديپلماسي انرژي چين پيامد هاي منفي اي بر استراتژي نفتي ايران و كاهش وابستگي به نفت ايران در سطح بين المللي داشته يا خواهد داشت؟

استقلال رای ایران در عرصه سیاست خارجی و چالشهایش با دنیای غرب و وسعت برخوداری آن از انرژیهای فسیلی به گونه ای که چین هرگز نمی تواند به آن بی توجه باشد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که طی دهه گذشته میزان مصرف کشورهای توسعه یافته یا فراصنعتی به نفت تقریبا ثابت مانده و در برخی موارد کاهش داشته است و دستیابی ایالات متحده به فناوری جدیدی که از آن با نام “نفت خام سنگ‌رستی”  یاد می شود و براساس آن میزان استیصال نفت از یک چاه نفت به طرز شگفت انگیزی افزایش می باید میزان وابستگی این کشور را به نفت خاورمیانه کاهش داده است. البته در این میان نباید بحرانهای اقتصادی دنیای غرب که باعث کاهش مصرف انرژی فسیلی آنان شده است را از نظر دور داشت. این در حالی است که طی همین مدت همچنان بر عطش نفتی چین افزوده شده است و این کشور به صورت بزرگترین مصرف کننده درآمده است ضمن آنکه انبوه ذخایر ارزی این کشور امکان سرمایه گذاری آن در خارج از کشور را بیشتر کرده است. بر این اساس من فکر نمی کنم که افزایش تبادلات دوکشور در زمینه نفتی پیامدهای منفی بر استراتژی نفتی ایران داشته باشد. هر چند که تهران هم باید مشتریان متنوع نفتی داشته باشد و علاوه بر انرژی از بازار وسیع چند صد میلیونی چین برای صدور کالاهای غیر نفتی خود سود برد و در ازای صدور انرژی بتواند کالاهای سرمایه ای و فناوری پیشرفته چینی را به قیمت منطقی وارد کند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: به نگاه شما مهمترين راهكارهاي ايران براي كاستن از هر گونه پيامد منفي استراتژي نفتي چين چه راهبردها و رويكردهايي است؟

مهم آن است که صدور کالای ایرانی به چین به انرژیهای فسیلی محدود نشود و مابه ازای صدور آن نیز نه کالاهای بی کیفت چینی بلکه کالاهای واسطه ای و فناوری پیشرفته باشد . البته در این میان صدور مواد پتروشیمی و گاز به چین نیز اهمیت بالایی دارد. چین می تواند در خصوص صنایع مربوط به گاز ال ان چی LNG))با ایران همکاری مشترک داشته باشد. همانطور که می دانیم صدور LNG))نیازمند ایجاد پایانه های ویژه و کشتی های حمل خاص می باشد که این همه سرمایه گذاری عظیمی می طلبد که چین ها می تواند آنرا به عنوان یک سرمایه گذاری مطمئن در نظر بگیرند. ایران از ذخایر عظیم گاز برخودار است و در این خصوص مقام بسیار بالایی در جهان دارد. چین نیز به این کالا بعنوان یک انرژی تمیز نیاز مبرمی دارد، لذا منطقی است که دو کشور در این خصوص همکاریهای دوجانبه را گسترش دهند. همچنین با توجه به اینکه پکن عضو دائم شورای امنیت است و طی سه دهه گذشته در تحولات نظام بین الملل نقش پررنگتری پیدا کرده است، می تواند بعنوان عاملی برای کاهش فشارهای دنیای غرب به ایران محسوب گردد. البته ایران همچنان باید مشتریان نفتی خود از کشورهای دیگر را نیز حفظ کند و به توسعه سرمایه گذار در صنایع نفتی خود اقدام نماید.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: به نظر شما ديپلماسي انرژي چين چه پیامدهایی بر آينده  بازارهاي انرژي در جهان و قميت آنها خواهد داشت ؟

خاستگاه خیزش چین امروز «اقتصاد» می باشد. این کشور اقتصاد را پایه اصلی قدرت خود در عرصه های دیگر قرار داده است. همانطور که ذکر شد دستیابی به امنیت انرژی یکی از ارکان حصول به این مقصود می باشد. بر همین اساس واشنگتن نیز از مبحث انرژی بعنوان یکی از مهمترین عوامل فشار و مهار پکن سود می برد. تلاش واشنگتن آن است که قیمت تمام شده نفت برای چین بالاتر از قیمت جهانی آن باشد. اگر ایالات متحده بتواند به این هدف دست یابد می تواند جبران مقاومت پکن در برابر این کشور در خصوص افزایش ارزش برابری یوان در برابر دلار را بنماید.

طی سالهای گذشته فشار سنگین واشنگتن برای کاهش ارزش دلار در برابر یوان موفقیت چندانی نداشته است و همچنان متوسط تراز منفی این کشور با چین از تمام کشورهای دیگر بیشتر است . بر همین اساس اگر امریکا بتواند قیمت تمام شده نفت برای چین را حتی دو دلار در بشکه بیشتر از دیگر کشورها نماید، توان رقابت کالاهای چینی در برابر دیگر رقبا بسیار کاهش خواهد یافت و به این ترتیب واشنگتن در دستیابی به هدف خود کامیاب خواهد شد. به نظر می رسد پکن از این موضوع به خوبی آگاه است و تمام تلاش خود را برای اجتناب از درافتادن در این دام بکار می برد. بی شک این رقابت ها پیامدهای مهمی بر آينده  بازارهاي انرژي در جهان و قميت آن خواهد داشت.

طی سالهای اخیر امریکایي ها سرمایه گذاری بسیاری در زمینه فناوری استخرج نفت نموده و در زمینه فناوری استخراج نفت خام سبک محبوس در سنگ موفقیتهای قابل توجه ای داشته اند به نحوی که قیمت تمام شده دستیابی به نفت را برای آنها بسیار کاهش پیدا کرده است . این مساله می تواند وابستگی این کشور به واردات نفت را به طور چشمگیری کاهش دهد در حالی که در آینده نزدیک چین بزرگترین واردکننده انرژی های فسیلی در جهان خواهد بود. در این صورت اقتصاد این کشور در برابر قیمت جهانی نفت آسیب پذیر خواهد بود. هر چند که قراردادهایی برای انتقال این فناوری به چین بین دوطرف به امضاء رسیده است اما به نظر نمی رسد در زمانی که پکن به این فناوری نیاز دارد بتواند به دست یابد . تمام این عوامل بازارهای نفتی جهان و به تبع دیپلماسی اقتصادی چین را از خویش متاثر خواهد ساخت.به نظر می رسد اوج این تحولات در سال 2020 خود را نشان خواهد داد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آينده جايگاه ديپلماسي انرژي چين در جهان را چگونه تحليل مي كنيد؟

با توجه به مطالبی که طرح گردید، بی تردید دیپلماسی انرژی چین فربه تر خواهد شد و جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی این کشور پیدا خواهد کرد. البته نباید این نکته را از نظر دور داشته باشیم که همچنان تلاش واشنگتن بر امنیتی کردن محیط بین الملل و گسترش این سیاست به شرق آسیا و افزودن بر مناقشات مرزی چین با کشورهای همسایه در شرق آسیا می باشد. درگیر شدن پکن در مجادلات امنیتی و سرمایه گذاری بیش از حد در بخش های نظامی و امنیتی خطر هم سرنوشت شدن با شوروی سابق را برای این کشور در پی خواهد داشت و لطمات جبران ناپذیری به دیپلماسی انرژی این کشور وارد خواهد ساخت، از سوی دیگر بی توجهی به این مهم و فرو رفتن بیش از حد در لاک محافظاکارنه نیز به سود این کشور نخواهد بود. لذا این کشور نیاز دارد بر اساس گام های حساب شده حرکت کند تا به مرحله ای که برای خود در سال 2050 ترسیم کرده است دست یابد.

 

گفتگو از: فرزاد رمضاني بونش

 

 

مطالب مرتبط