مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چشم انداز توافقنامه چابهار؛ از فرصت های ژئواکونومیکی تا چالش های پیش رو

اشتراک

دکتر مریم وریج کاظمی

پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

توافقنامه چابهار به عنوان مهمترین رویکرد ژئواکونومیکی بین ایران و هند در ۲۳ مه ۲۰۱۶ با پیش بینی سرمایه گذار 370 تا 500 میلیون دلاری (1) و با مشارکت افغانستان منعقد شد. این توافقنامه با هدف اتصال هند و افغانستان از طریق ایران، -هم از طریق مسیرهای دریایی و هم از طریق خشکی-، در نظر داشت فرصت های توسعه ای منطقه ای را به نفع سه کشور گسترش دهد. در این راستا ایران متعهد شد که یک مسیر ارتباطی امن را برای هند به سمت آسیای مرکزی و قفقاز فراهم نماید. با این حال مجموعه ای از عوامل بازدارنده باعث گردید تا کشورهای زیرمجموعه این توافقنامه در عملیاتی کردن آن ناتوان بمانند.

فرصت ها

اهمیت چابهار برای هند

با توجه به اینکه موقعیت جغرافیایی ایران به گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی دهلی نو کمک می‌کند، از این رو هند چابهار را بیش از یک منافع تجاری-اقتصادی در نظر می گیرد. بندر چابهار که در فاصله کمی از بندر گوادر پاکستان -که توسط چین اداره می‌شود-، قرار دارد، دروازه‌ای حیاتی به افغانستان و آسیای مرکزی را برای هند فراهم می‌کند. از سوی دیگر این بندر به عنوان یک قطب کلیدی در کریدور حمل و نقل بین‌المللی شمال-جنوب که هند را به روسیه و اروپا متصل می‌کند، همچنین کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا عمل می‌نماید. هر دو کریدور برای افزایش نفوذ تجاری و استراتژیک هند در سراسر اوراسیا، دور زدن پاکستان و ایجاد تعادل در برابر نفوذ رو به رشد چین از طریق پروژه کمربند و جاده طراحی شده‌اند.

لازم به ذکر است، هند پیش از این از بندر چابهار برای اهداف استراتژیک استفاده کرده بود، به طوری که از طریق این بندر در سال ۲۰۲۳، ۲۰ هزار تن گندم به افغانستان ارسال کرد و در طول همه‌گیری کووید-۱۹، از همین مسیر تجهیزات پزشکی به آنجا فرستاد(2).

روندهای منتهی به توافقنامه چابهار

با شروع مذاکرات هسته‌ای بین ایران و گروه ۱+۵ (برجام) روند توافقنامه چابهار تسریع شد. این روند دو بُعد داشت که مسائل انرژی و تجارت را در بر می گرفت. البته در روند منتهی به توافق چابهار، نگرانی‌های امنیتی کشورها نیز نقش مهمی ایفا کرد.

بدین ترتیب اولین تأثیر مذاکرات هسته‌ای بر روابط تجاری ایران و هند، افزایش تجارت نفت بود. ایران قبل از سال ۲۰۱۲ دومین تأمین‌کننده بزرگ نفت هند به شمار می آمد، اما در دسامبر2015 پس از لغو تحریم‌ها، ایران به پنجمین تأمین‌کننده بزرگ نفت هند تبدیل شد. در کنار افزایش سریع تجارت نفت، هند در آوریل ۲۰۱۵ تلاش کرد تا بهره‌برداری از «میدان گاز طبیعی فرزاد-B» را از سر گیرد. هند فعالیت‌های تحقیقاتی در این میدان را در سال ۲۰۰۸ و پس از انعقاد توافقی بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت هندی« ONGC Videsh Ltd» در سال ۲۰۰۲ آغاز کرده بود اما به دلیل تحریم‌های بین‌المللی، در مارس ۲۰۱۳ از این میدان خارج شد. همچنین هند پیشنهاد داد که یک کارخانه کود اوره در ایران تأسیس کند و محصول آن را به هند منتقل نماید.

هند در ماه مه ۲۰۱۵،  آغاز پروژه بزرگی را برای توسعه بندر چابهار اعلام کرد که هدف آن ایجاد یک کریدور تجاری از طریق افغانستان به آسیای مرکزی با اتصال آن به بزرگراه گارلند افغانستان از طریق جاده زمینی ایران و جاده زرنج-دلارام افغانستان بود که قبلا در سال ۲۰۰۹ توسط هند ساخته شده بود. تحت این کریدور صادرات نفت و کود اوره از طریق بندر چابهار با یک سوم کاهش هزینه حمل و نقل و زمان تحویل بار به آسیای مرکزی عملیاتی می شد.

اهمیت استراتژیک

توافقنامه چابهار نه تنها از نظر اقتصادی، بلکه از نظر استراتژیک نیز برای طرفین مهم تلقی می شود. چراکه این توافقنامه جایگزینی برای کریدور اقتصادی چین-پاکستان و پروژه‌ای است که بندر گوادر پاکستان را به منطقه خودمختار سین کیانگ چین متصل می‌کند. تحت این توافقنامه هند می توانست با نفوذ چین در منطقه مقابله نماید و از طریق افغانستان به کشورهای غنی از انرژی آسیای مرکزی دسترسی بهتری داشته باشد. با این حال، افغانستان دیگر نیازی به دسترسی به دریا از طریق پاکستان نداشت بنابراین، می توانست سیاست‌های مستقلی را از پاکستان تدوین و پیگیری کند.

از سوی دیگر، روسیه می‌تواند با اقتصاد به سرعت در حال رشدی مانند هند که آن را تهدیدی نمی‌بیند، متحد شود تا نفوذ رو به رشد چین در آسیای مرکزی را به نفع خود متعادل سازد. از آن سو،  ایران هم می‌تواند سهم خود را در بازار انرژی افزایش دهد و در رقابت منطقه‌ای با عربستان سعودی در خاورمیانه قدرتمندتر شود. همچنین در سیاست داخلی، ایران با سرمایه‌گذاری در استان سیستان و بلوچستان و مسیر تجاری از این منطقه به افغانستان، می توانست جنبش ملی‌گرایی بلوچ را نظارت و کنترل کند (3).

چالش ها

جنگ ایران و اسرائیل

در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل حمله هوایی به ایران را با نام عملیات «طلوع شیران» انجام داد که نشان‌دهنده تشدید جدی تنش‌های دیرینه بین آنها بود. این جنگ توانست مستقیماً بر اقتصاد، نیازهای انرژی و اهداف مهم استراتژیک هند تأثیر بگذارد. به هر حال تشدید درگیری بین اسرائیل و ایران چالش‌های جدی برای منافع استراتژیک هند در غرب آسیا ایجاد می‌کند و دهلی نو را در موقعیت دیپلماتیک حساسی قرار می‌دهد.

چراکه از یک سو، هند روابط دفاعی و فناوری قوی با اسرائیل برقرار کرده است و از سوی دیگر، ایران شریک مهمی برای اتصال منطقه‌ای از طریق بندر چابهار و کریدور حمل و نقل بین‌المللی شمال-جنوب  به شمار می آید. از این رو، تشدید درگیری ها می‌تواند تعادل دیپلماتیک را بر هم بزند و به منافع بلندمدت هند در منطقه آسیب برساند.

ضمن اینکه امنیت انرژی به عنوان یکی از آسیب‌پذیرترین بخش‌ها در این بحران ظاهر شد. هند بیش از ۸۰ درصد از نیازهای نفت خام خود را به واردات متکی است که بخش عمده‌ای از آن از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز جریان می‌یابد بنابراین بخش انرژی هند به دلیل اقدام نظامی یا محاصره احتمالی در معرض خطر اختلال قرار می گیرد.

اگرچه هند در سال ۲۰۱۹ در راستای تحریم‌های ایالات متحده، واردات مستقیم نفت از ایران را متوقف کرد، اما نفت خام ایران همچنان با پالایشگاه‌های هند سازگار است و می‌تواند جایگزین مهمی در بحران انرژی آینده آن باشد. همچنین هرگونه درگیری در منطقه که بر ترانزیت نفت تأثیر بگذارد، می‌تواند منجر به افزایش شدید قیمت‌های جهانی شود که نه تنها هزینه‌های واردات هند را افزایش می‌دهد، بلکه به تورم داخلی نیز دامن می‌زند و صنایع و خانوارها را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. از سوی دیگر هرگونه مشکلی در مسیر اصلی تجارت در تنگه هرمز می‌تواند بر عرضه نفت از کشورهایی مانند عراق، عربستان سعودی و امارات متحده عربی که تأمین‌کنندگان اصلی نفت هند هستند، تأثیر بگذارد. در مجموع، ادامه مشارکت کامل در اجرای توافقنامه چابهار در بحبوحه درگیری مداوم اسرائیل و ایران، خطرات قابل توجهی از جمله تهدید برای سرمایه‌گذاری‌های هند، نگرانی‌های امنیتی و پیچیدگی‌های دیپلماتیک را نیز در بر دارد.

روابط ایران و چین

آنچه چالش‌های بین هند و ایران را پیچیده‌تر می‌کند و بر توافقنامه چابهار تاثیر می گذارد، نزدیکی استراتژیک بین ایران و چین است. این دو کشور وارد یک همکاری استراتژیک شده‌اند که بخش‌هایی مانند انرژی، زیرساخت‌ها و لجستیک را در یک دوره ۲۵ ساله پوشش می‌دهد. حضور فزاینده چین در بنادر، میادین نفتی و کریدورهای حمل و نقل ایران، چالشی مستقیم برای استراتژی منطقه‌ای هند ایجاد می‌کند. به هر حال با افزایش نفوذ پکن در مناطقی از جمله افغانستان و آسیای مرکزی که دهلی نو به دنبال گسترش آن است، فضای استراتژیک هند به طور فزاینده‌ای محدود می‌شود(4).

در مجموع می توان گفت، پیوند ایران و چین محاسبات ژئوپلیتیکی هند را پیچیده تر می‌کند و فشار بیشتری بر طرح و پروژه های منطقه‌ای آن وارد می‌سازد. با این حال خروج هند از توافقنامه چابهار می‌تواند منجر به یک عقب‌نشینی استراتژیک قابل توجه شود و به چین اجازه می دهد تا نفوذ خود را گسترش دهد و دسترسی هند به آسیای مرکزی را محدود کند.

تحریم ایالات متحده آمریکا

پس از شکست مذاکرات هسته ای ایران فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ علیه تهران باعث شد تا معافیت بندر چابهار از بعضی از تحریم به حالت تعلیق درآید. البته به گفته مقامات آمریکایی این معافیت که به سال ۲۰۱۸ برمی‌گردد، دیگر توجیهی ندارد، زیرا این پروژه برای حمایت از بازسازی افغانستان در نظر گرفته شده بود و با توجه به اینکه هم اکنون این کشور کاملاً تحت کنترل طالبان است، دیگر هیچ توجیهی برای عملیاتی کردن توافقنامه چابهار وجود ندارد.

از این رو نهادهای هندی، از جمله شرکت دولتی« India Ports Global Limited»، باید هر چه سریع تر از چابهار خارج شوند که در غیر این صورت با خطر مسدود شدن دارایی‌ها و قطع دسترسی به سیستم مالی ایالات متحده مواجه خواهند شد. البته به اعتقاد «کادیرا پتیاگودا» متخصص ژئوپلیتیک، هند ممکن است سعی کند از این عقب‌نشینی به عنوان یک اهرم استراتژیک استفاده نماید (5).

چشم انداز

همانطور که انتظار می رود با الزام آور شدن تحریم های بین المللی علیه ایران، موانع پیش روی ارتقای همکاری های منطقه ای گسترش پیدا خواهد کرد و می تواند در حوزه زنجیره تامین، انتقال و توزیع منابع و خدمات در ابعاد منطقه ای مشکلاتی را ایجاد نماید. بدین ترتیب، چالش های ژئوپلیتیکی ناشی از این تحریم ها، هند را به اتخاذ یک رویکرد محتاطانه و متعادل جهت عملیاتی کردن توافقنامه چابهار وادار کرده است. این توافقنامه که فصل جدیدی در همکاری های استراتژیک میان ایران و هند در نظر گرفته می شد یک تغییردهنده واقعی بازی برای معماری اقتصادی جامع در منطقه به شمار می آید که بیش از آنکه منافع ایران را تحت تاثیر قرار دهد به تقویت تجارت خارجی هند و امنیت انرژی این کشور کمک می کند.

با توجه به اینکه قبلا تلاش‌هایی با انگیزه های سیاسی برای زمین گیر کردن توافقنامه چابهار صورت گرفته بود به نظر می رسد پیامدهای لغو این توافقنامه برای هند به ترسیم یک مسیر جایگزین بیانجامد که در آن کشورهای عربی و ترکیه نقش بارزی ایفا خواهند کرد. به هر حال اولویت اول برای هند ضرورت حفاظت از منافع ملی و حفظ موجودیت اش و کاهش نوسانات اقتصادی می باشد و نیاز دارد تا فراتر از تجارت ترانزیتی منطقه ای گامی استراتژیک برای اتصال به بازارهای اوراسیا بردارد، از این رو ضمن امتیازگیری از قدرت های غربی، ابتکارات دیگری را بدون حضور ایران پیگیری خواهد کرد مگر اینکه ایران تلاش نماید تا استراتژی توسعه اقتصادی خود را جایگزین ماجراجویی های که بعضی از قدرت های منطقه ای در زمین بازی اش سرگرم آن هستند، نماید و فرصت های را جهت اجرای برنامه تعامل استراتژیک با کشورهای همسایه به وجود آورد.

کلید واژگان: هند، ایران، توافق نامه چابهار، اقتصاد و تجارت، مریم وریج کاظمی

 

منابع

 

1-https://orsam.org.tr/en/yayinlar/chabahar-agreement-iran-india-afghanistan-spring/

2-https://financialtribune.com/articles/domestic-economy/117476/iran-india-interactions-buoyed-by-geoeconomics

3https://www.worldecr.com/news/india-faces-chabahar-port-dilemma-as-us-sanctions-deadline-approaches

4-https://www.eurasiareview.com/16062025-the-chabahar-dilemma-can-india-safeguard-its-interests-amid-the-iran-israel-war-analysis

5-https://www.indiatoday.in/world/story/us-sanctions-on-indias-chabahar-port-in-iran-take-effect-glbs-2795417-2025-09-30