دکتر مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
زلزله های ژئوپلیتیکی به خصوص درگیری روسیه و اوکراین توجهات را به ترسیم مجدد مسیرهای تجاری در سراسر اوراسیا متمرکز کرده است و در این راستا کشورهای آسیای مرکزی تلاش می کنند از طریق همکاری برای توسعه اقتصادی، خود را در مرکز این توجهات قرار دهند. این همکاری به توسعه طرح مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس خزر«TITR» یا «کریدور میانی» که جایگزینی مهم برای مسیرهای تجاری سنتی شرق–غرب است، کمک می کند. در حالی که روسیه و چین سعی دارند بر اساس تحولات جدید ژئوپلیتیکی مانور دهند، اما به نظر ایران در این ابتکارات نادیده گرفته شد و از آن سو ترکیه به یک بازیگر مطرح در عرصه جدید ژئواکونومیک اوراسیا تبدیل گردید که مسیر تجاری و لجستیکی حیاتی بین شرق و غرب جهان را کنترل و نظارت خواهد کرد.
اگرچه آسیای مرکزی مملو از اختلافات حل نشده ی از جمله مناطق پرتنش قومی–مذهبی ، حقوق آب، اختلافات مرزی و اصطکاک منابع است، اما تحولاتی مانند عادی سازی روابط تاجیکستان و ازبکستان، حل اختلافات مرزی و توافقات اشتراک آب فرامرزی(1)، نشان دهنده حرکت به سوی ادغام در پروژه های بزرگ ژئواکونومیک است و چین وکشورهای آسیای مرکزی در توسعه هماهنگ با یکدیگر گام بر می دارند.
محدوده جغرافیایی و عملکرد
کریدور میانی که از بندر لیانیانگانگ در استان جیانگسوی چین تا آکتائو در غرب قزاقستان و باکو در جمهوری آذربایجان امتداد دارد، کوتاهترین مسیر ریلی را که اروپا و چین را به هم متصل میکند – حدود ۳۰۰۰ کیلومتر کوتاهتر از مسیرهای جایگزین شمالی – فراهم میکند. ضمن اینکه اهمیت استراتژیک آن به عنوان جایگزینی برای مسیرهای سنتی از طریق روسیه و ایران و در امتداد کانال سوئز، در بحبوحه افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی افزایش یافته است.
موقعیت جغرافیایی استراتژیک قزاقستان به طور طبیعی آن را برای تجارت چین مهم کرده است و پروژههای زیرساختی که در حال حاضر در این کشور در حال انجام هستند، بخش کلیدی کریدور میانی را تشکیل میدهند. این کشور پیش از این زیرساختهای ریلی خود را ارتقا داده، بنادر خشک مانند خورگوس در مرز چین را نوسازی کرده و امکانات ترانزیتی در بندر آکتائو در دریای کاسپین(خزر) را گسترش داده است. این توسعهها، بهویژه نوسازی راهآهن قزاقستان، با پیشرفتهای اخیر در امتداد «خط باکو–تفلیس–قارص (BTK) » که آذربایجان را از طریق گرجستان به ترکیه متصل میکند، همراه است.
جمهوری آذربایجان نیز نقش حیاتی در این اکوسیستم اقتصادی ایفا میکند. بندر آلات باکو به عنوان یک نقطه ترانزیت استراتژیک برای عبور محمولهها بین آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی عمل میکند. همکاری آذربایجان با قزاقستان، گرجستان و ترکیه منجر به سرمایهگذاریهای قابل توجهی در گسترش تأسیسات بندری و ارتقاء سیستمهای راهآهن فراتر از پیوند حیاتی«BTK»، شده است که نتیجه آن، جریان روانتر و مطمئنتر کالا از چین به اروپا است. از این رو، به نظر می رسد جمهوری آذربایجان در حال تبدیل شدن به یک قطب لجستیک منطقهای است.
علاوه بر این، اخیرا یک کنسرسیوم چینی قرارداد ساخت بندر آناکلیا در گرجستان، یک مکان مهم استراتژیک در حاشیه شرقی دریای سیاه، را به دست آورد. این پروژه در ابتدا به یک کنسرسیوم گرجی–آمریکایی واگذار شد، اما به دلیل اختلافات سیاسی و حقوقی در سال 2020 لغو گردید. اگر زیرساختهای پشتیبانی به طور کافی توسعه یابند و ظرفیت ترانزیت بار دریای سیاه به طور قابل توجهی افزایش یابد، بندر آناکلیا میتواند به یک نقطه استراتژیک در کریدور میانی تبدیل شود و نقش خود را در تجارت اوراسیا افزایش داده و ارتباطات منطقهای را تقویت کند.
ظهور کریدور
پس از الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴، اتحادیه اروپا با بیثباتی بیسابقهای روبرو شد به طوری که مجبور گردید ساختار انرژی خود را مورد بازنگری قرار دهد تا وابستگی متقابل آسیبپذیر خود را به کنترل نامتقارن روسیه بر خطوط لوله و تسلیحاتی کردن انرژی کاهش دهد. ابتکار کمربند و جاده چین و اصرار اروپا برای تنوعبخشی، نیاز به اتصال را افزایش داد و توجه بینالمللی را به سمت کریدورهای تجاری معطوف کرد. با تشدید جنگهای کریدوری و تبدیل شدن آن به صحنه جدید رقابت قدرتهای بزرگ، همچنین همکاریهای رو به رشد بین روسیه، چین، ایران و تا حدودی کره شمالی که قصد دارند با ایجاد مسیرهای تجاری جایگزین همسو با دستور کار سیاسی خود، نفوذ غرب را به چالش بکشند(2)، کریدور میانی، جایگزینی برای دور زدن این خطرات ارائه میدهد.
به هر حال با توجه به پیچیدگیهای ژئواکونومیک جهانی ناشی از تداوم جنگ روسیه و اوکراین، نه تنها چین، بلکه اروپا نیز نگرانیهایی در مورد قابلیت اطمینان کریدور شمالی(مسیر سنتی از طریق روسیه) ابراز کردهاند که البته این موضوع در مورد کریدور جنوبی (که از طریق ایران میگذرد) نیز صادق است.
مزایا و فرصت ها
کریدور میانی مزایای زیادی دارد از جمله این مسیر نسبتاً امنتر است، به خصوص با توجه به اختلالاتی که در امتداد کریدور شمالی به دلیل تحریمهای غرب علیه روسیه و تحریمهایی که در دسترسی به کانال سوئز از طریق تنگه باب المندب به دلیل افزایش حملات حوثیها به کشتیها ایجاد شده است. علاوه بر تأمین درآمد اقتصادی برای کشورهای در مسیر این کریدور، برخی کریدور میانی را به عنوان «چهارراه صلح» تعریف میکنند که یادآور استراتژی «خطوط لوله صلح» در گذشته است. طبق گزارش بانک جهانی، تا سال ۲۰۳۰، کریدور میانی میتواند زمان سفر را کاهش دهد، در حالی که حجم بار میتواند سه برابر شود و به ۱۱ میلیون تن برسد و ۳۰ درصد تجارت بین چین و اتحادیه اروپا افزایش یابد.
فرصتهای زیرساختی، سرمایهگذاری و تجارت
علاقه جهانی به کریدور میانی رو به افزایش است. در این راستا، اتحادیه اروپا در اولین اجلاس اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی درآوریل2025، سرمایهگذاریهای ۱۲ میلیارد یورویی را اعلام کرد. این سرمایهگذاریها با هدف توسعه زیرساختها و حمل و نقل به منظور تعمیق همکاری در زمینه تامین مواد اولیه، ارتباط دیجیتال و انرژی انجام میشود. ضمن اینکه در اجلاس چین و آسیای مرکزی ۲۰۲۵، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، بر تعهد بلندمدت چین برای بهبود همکاری بین مناطق از طریق کمک مالی ۲۰۹ میلیون دلار آمریکا برای اهداف معیشتی و پروژههای توسعهای در آسیای مرکزی تأکید کرد. در حالی که این کمک مالی با طرح گستردهتر کمربند و جاده چین با هدف افزایش همکاری منطقه ای در یک راستا قرار دارد.
ترکیه؛ بازیگر جدید ژئواکونومیک
ترکیه، در راستای موقعیت ژئواستراتژیک خود، از دهه 1990 در بسیاری از پروژههای ارتباطی–کریدوری، مانند خط لوله باکو–تفلیس–جیحان، کریدور حمل و نقل بینالمللی، تونل اوراسیا، پل یاووز سلطان سلیم، راهآهن سریعالسیر ادرنه–قارص و بزرگراه مرمره شمالی، سرمایهگذاری کرده است.
در این راستا، کریدور میانی، به عنوان مطمئنترین مسیر تجاری بین آسیا و اروپا، فرصتی تاریخی را برای ترکیه فراهم میکند تا خود را به عنوان یک قطب ترانزیت استراتژیک در تجارت اروپا و چین تثبیت نماید. تنوع بخشیدن به تأمینکنندگان انرژی ترکیه میتواند نفوذ روسیه را در سیاست انرژی این کشور کاهش دهد و در عین حال نفوذ آن را در آسیای مرکزی گسترش داده و روابط اقتصادی آن را با اتحادیه اروپا تقویت کند. ضمن اینکه از دیدگاه ترکیه، این کریدور می تواند موقعیت استراتژیک آن را بهبود بخشد و روابطش را با کشورهای ترکزبان منطقه تقویت کند.
منافع روسیه، چین و ایران
برای چین، توسعه کریدور میانی، دریچهای برای ادغام در بازارهای جهانی و زنجیرههای تأمین، فرصتی برای کاهش بار مالی و وابستگی به مسیرهای تحت کنترل روسیه و همچنین فرار از تحریمهای ایالات متحده است.
با این حال روسیه همچنان مانع بزرگی در توسعه کریدور میانی است و این کشور تمام تلاش خود را برای کنترل جریانهای تجاری در مسیر زمینی انجام خواهد داد. در حالی که روسیه در حال حاضر درگیر جنگ اوکراین است، با توجه به حساسیتهای روسیه، در مقطعی میخواهد دخالت غرب در منطقه را مختل کند یا حتی از این کریدور به نفع خود بهرهبرداری نماید. روسیه از قبل بهرهبرداری از دریای کاسپین(خزر) و قزاقستان را برای دور زدن تحریمهای غرب و رسیدن به اهداف نظامی آغاز کرده است. علاوه بر این، از سال 2022، روسیه سرمایهگذاری خود را در کریدور حملونقل بینالمللی شمال–جنوب (INSTC) افزایش داد تا مسیرهای تجاری خود را متنوع کند و وابستگی خود را به مسیرهای شرق–غرب کاهش دهد.
از آن سو، همسایگان ایران و حتی متحدان آن در پروژههای ارتباطی فعلی، ایران را دور زدند. این نتیجه بیشتر به دلیل تحریمهای بینالمللی، زیرساختهای ضعیف و کمبود سرمایهگذاری است. در سال ۲۰۲۳، نمایندگان ترکیه، ایران، قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان برای بحث در مورد مسیر ترکمنستان–ازبکستان دیدار کردند و تهران بلافاصله جایگزین سومی را برای اتصال این مسیر به ایران پیشنهاد داد. همچنین تهران در مسیرهایی که ایران را از طریق افغانستان به چین متصل میکند، سرمایهگذاری میکند تا جای پای قویتری پیدا نماید و بتواند از این طریق بر توازن قدرت در مسیرهای تجاری منطقهای تأثیر بگذارد(3).
موضع ایالات متحده آمریکا
اگرچه آسیای مرکزی در جنگهای جاری کریدورها نقشی محوری دارد، اما این منطقه هنوز اولویت آمریکا نیست. در این بین ایالات متحده به یک استراتژی جامع و بهروز شده برای آسیای مرکزی نیاز دارد که اولین قدم میتواند پایان دادن به «اصلاحیه جکسون–ونیک» باشد که روابط تجاری رسمی با اقتصادهای مانند آذربایجان، قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان را محدود میکند. همچنین این منطقه به سرمایهگذاری آمریکا برای نوسازی کریدور میانی نیاز دارد. علاوه بر مزایای اقتصادی مستقیم، ایالات متحده میتواند نفوذ روسیه و چین را متعادل کند. در حالی که این ارتباطات و اتصالات جاهطلبیهای کشورهای منطقه را ممکن میسازد، برای ایالات متحده، دسترسی به ذخایر عظیم معدنی و خاکی کمیاب را که در سطح جهان تحت کنترل قابل توجه چین هستند، تسهیل میکند(4).
چشم انداز ایران
به نظر باید ایران اهمیت کریدورهای ترانزیتی را برای حفظ روابط اقتصادی، تجاری و سرمایهگذاری و پیوندهای سیاسی و فرهنگی در منطقه درک کند و همکاری و تعامل خود را با کشورهای منطقه افزایش دهد تا از مشارکت ها سود ببرد. ضمن اینکه باید سرمایه سیاسی خود را صرف تقویت روابط اقتصادی–تجاری نماید تا از این طریق نفوذ خود را در شکلدهی مسیرهای تجارت جهانی حفظ کند.
با توجه به اینکه در جهان امروز فضای سیاست استراتژیک دولتها برای شکل دهی به یک جهان چند قطبی مبتنی بر نظم اقتصادی–تجاری جهانی ساختار بندی می شود، از این رو ایران به دلیل برتری سرمایه های ژئواکونومیکی خود نسبت به دیگر کشورهای منطقه از پتانسیل های منحصر به فردی در خصوص همکاری های تجاری و ثبات منطقه ای برخوردار است که می تواند تهدیدات را به فرصت برای تقویت همکاری اقتصادی–تجاری و توسعه صلحآمیز همه جانبه تبدیل نماید که لازم است حاکمان ایران به آن توجه ویژه ای داشته باشند.
کلید واژگان: کریدور میانی، چین، ایران، ترکیه، آسیای مرکزی، مریم وریج کاظمی
1-https://eastasiaforum.org/2025/08/23/china-builds-bridges-on-uneven-ground-in-central-asia/
3-https://timesca.com/china-officially-joins-the-middle-corridor/