مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پاکستان و جغرافیای زبان فارسی

اشتراک

دکترمحمدحسن صنعتی

  پژوهشگر روابط بین الملل 

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc

 

سالها پیش زمانی که کنگره نقش کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی در مشهد برگزار می شد و کتابخانه معظم آستان قدس رضوی میزبان آن بود ، گفت و گویی می کردم با زنده یاد پروفسور سید محمد اکرم اکرام از دانشمندان شهیر پاکستان . از ایشان در مورد زبان فارسی در پاکستان هم پرسیدم . ضمن نکات ارزنده ای که بیان کردند ، نقش زبان فارسی در شکل گیری هویت فکری و فرهنگی ملت پاکستان را یادآور شدند و از جمله گفتند : همان گونه که برای ایرانیان ، زبان عربی زبان دین محسوب می شود ، برای ملت پاکستان ، زبان فارسی زبان دین است چرا که دین اسلام به این زبان وارد پاکستان شده است.

 

آموزش

شبه قاره هند، بویژه کشور پاکستان، در طول تاریخ، یکی از حوزه های اصلی نفوذ فرهنگ، ادبیات و زبان فارسی به شمار می رفته و مردم این سامان همواره به فرهنگ ایرانی و زبان و ادبیات فارسی علاقه مند بوده اند. این تعلق خاطر فرهنگی، موجب اشتیاق عمومی نسبت به فراگیری و به تبع آن، انباشت تجربه تاریخی در زمینه آموزش زبان و ادبیات فارسی در این منطقه بوده است. در دوران معاصر، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز سیاست های کلان فرهنگی بیش از پیش به تعمیق روابط فرهنگی و گسترش زبان و ادبیات فارسی در این منطقه معطوف گردید و همین امر موجب شد تا آموزش زبان و ادبیات فارسی، رشد بی سابقه ای در این کشور داشته باشد. نتایج حاصل از تحقیقات نشان میدهد که افزون بر مراکز دانشگاهی دولتی و خصوصی، خانه فرهنگ و برخی حوزه های علمیه و موسسات خصوصی، با استفاده از روش های حضوری، مجازی، مکاتبه ای و ادبیات محور، به امر آموزش زبان و ادبیات فارسی اشتغال دارند و دوره های کوتاه مدت و بلند مدت خود را با استفاده از منابع تهیه شده در داخل ایران یا در پاکستان برگزار می نمایند. بررسی های آماری نشان می‎دهد که انگیزه های فرهنگی در فارسی آموزان پاکستانی بیش از سایر عوامل انگیزشی، آن ها را به فراگیری زبان فارسی ترغیب می کند و بسامد فراگیرانی که تمایل دارند، زبان فارسی را در کشور ایران بیاموزند، به صورت معناداری بالاتر است (“بررسی وضعیت آموزش زبان و ادبیات فارسی در پاکستان ؛ مراکز، منابع، روش ها، سرفصل ها و عوامل انگیزشی” ، پژوهشنامه آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان ، دوره 11 ، شماره1، 1401) .

 

گستره و تأثیر

ادبیات شبه‌قاره به‌دلیل مشرب عارفانه و صوفیانه مردمانش بیشتر تحت تأثیر بزرگانی چون حافظ، سعدی، مولانا، جامی و … قرار گرفته است تا سروده‌های حماسی حکیم توس، و به نظر می‌رسد شاهنامه فردوسی حداکثر تا مرزهای شرقی گستره زندگی قوم افغان یعنی پشتون‌ها که تا مسافت اندکی در آن سوی پیشاور کشیده می‌شود، سفر کرده باشد ؛ اگرچه در دانشگاه لاهور کرسی فردوسی شناسی با مدیریت دکتر آفتاب اصغر از اساتید مشهور زبان و ادبیات فارسی پاکستان و بخش فارسی آن دانشگاه دایر شده ، پیرامون فردوسی و شاهنامه پژوهش‌هایی انجام گرفته است .

   گاهی گرایش ها و روحیات اقوام در نوع اقبال یا ادبارشان به یک زبان تاثیر می کند. پشتون‌ها در طول تاریخ همیشه با جنگ و مبارزه سر و کار داشته‌اند. ازاین‌رو روحیه‌شان به شعر حماسی نزدیک‌تر است. دکتر علی کمیل قزلباش که اصالتاً پشتو زبان است و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بلوچستان، می‌گوید: شاهنامه در تمامی مناطق پشتون‌ها نفوذ فکری و فرهنگی  داشته . حتی ما شاهد چند نمونه ترجمه‌های شاهنامه به زبان پشتو هم هستیم ؛ از جمله ترجمه‌ای منظوم از مولانا محمد رفیق و ترجمه‌ای منظوم از ملّا نعمت‌الله .

خوشحال خان ختک نامدارترین شاعر پشتو است که هم غزل سراست و هم شعر حماسی سروده و در عین حال خود مرد میدان جنگ بوده. او در اشعار حماسی‌اش آشکارا متأثر از فردوسی بوده است. بیشترین قصاید و بخش عمده‌ای از غزلیات این شاعر رنگ حماسی دارد و اغلب مربوط به نبردهای خود وی است.دکتر قزلباش در مقاله‌ای با عنوان “حماسه سرایان عشق نژاد” به مقایسه اشعار خوشحال خان با اشعار شاهنامه پرداخته تا تأثیر فردوسی را بر این شاعر پرآوازه که به “بابای شعر پشتو” مشهور است، نشان دهد.این زندگی بخشی به فارسی زبان و زبان فارسی است که موجب می‌شود این دو قریب به هشت‌صد سال صحنه گردان زندگانی مردمان شبه‌قارّه باشند .

  1. فارسی و اردو

نزدیکی زبان فارسی به اردو در شبه قاره هند و پاکستان زبانزد عامّ و خاص است. وجود شعرای بزرگی چون امیرخسرو، غالب، اقبال، بیدل، ابوالفرج رونی، ادیب پیشاوری و … که به فارسی شعر سروده‌اند، بر این باور همگانی مهر تأیید زده است.لیکن بررسی های محققان محلی و آشنا با تنوع زبانی پشتو، هندکو، سرائیکی، کهوار و کوهستانی و گفتگو با اساتید، شعرا و ادبایی که به این زبان‌ها سخن می‌گویند، و مقولاتی چون حضور ایرانیان در سند و در دربار فرمانروایان این منطقه، اینکه نام ایالت پنجاب (متشکل از دو کلمه‌ی فارسی خالص پنج و آب به مناسبت وجود پنج رود جاری در این ایالت) و بلوچستان (ترکیبی از نام بلوچ و پسوند فارسی ستان) ، بیانگر این واقعیت است که زبان فارسی در پاکستان گستره‌ای فراتر از زبان اردو دارد.

   تاریخ حضور زبان فارسی به پیش از فتح هند توسط سلطان محمود غزنوی بازمی-گردد و در زمان وی و حکومت ترکان پس از او، این حضور تثبیت می گردد و در نتیجه ی امتزاج فارسی با زبانهای بومی شبه قاره، به ویژه زبان هندی زبان اردو پدید می‌آید. ارباب یوسف رضا چشتی شاعر و پژوهشگر اردو و هندکو می‌گوید : فارسی در بر صغیر یا شبه قاره هشتصد سال حکومت داشته است ، و می‌افزاید: پدر جواهر لعل نهرو برای کارت دعوت ازدواج او (1915م) از دو زبان انگلیسی و فارسی استفاده کرد. در دوره حاکمیت ترکان و مغولان، ادیبان مسلمان می‌کوشند در زبان اردو که زبان دربار، اشراف، دانشوران و شهرنشینان است، بازنگری کنند. آنان در این تجدید نظر به حذف لغات سانسکریت که زبان دینی هندوان بوده است (به جز لغات و واژه‌های ادیبانه) می‌پردازند و واژه‌های فارسی یا عربی را (که آن هم با زبان فارسی ممزوج شده است)  جایگزین آن‌ها می‌کنند.

   در باب لغات و ترکیبات فارسی در زبان اردو چند نکته قابل توجه است.از مطالعه دقیق کیفیت کلمات فارسی در اردو مشخص می‌شود که بیشتر اینها لغات و عبارات فصیح و ادبی اند و لغات و ترکیب‌های عامیانه و به اصطلاح کوچه بازاری در میان آنها بسیار اندک یافت می‌شود ؛ زیرا کاربرد فارسی از ابتدا ویژه علما، فضلا، صوفیان، شعرا و ادبا بوده است و این طبقات از ترکیب‌ها و لغات، ضرب‌المثل‌ها و اشعار فارسی در گفتگوهای رسمی،خطبه‌ها و اشعار خویش سود می‌برده‌اند.نکته‌ی دیگر اینکه مفهوم بعضی از واژه‌های فارسی با گذشت زمان یا تغییر کرده و یا جزء فارسی امروز ایران نیست ولی همچنان درون واژگان اردو باقی مانده است و یا اگر در فارسی هم بکار برده می‌شود از موارد شاذ و نادر است. مثلاً: آرام‌گاه یعنی استراحت-گاه، نگرانی یعنی نظارت و تلاش کرنا یعنی جستجو کردن، پریشان یعنی نگران. گفته می‌شود زمانی بیش از هشتاد یا نود درصد کلمات تشکیل دهنده زبان اردو واژگان فارسی یا عربی بوده است. ورود واژگان و عبارات انگلیسی و زبانهای بومی به زبان اردو این نسبت‌ها را برهم زده ، به گونه ای که در فرهنگ لغت اردوی”فیروزاللغات” واژه‌ها و ترکیب‌های فارسی بیش از بیست‌و‌پنج درصد نیست.

   بررسی زبان اردو نشان می‌دهد که تأثیر زبان فارسی بر اردو اگرچه برای گسترش دامنه‌ی ادبیات در این زبان بوده ولی این اثر پذیری دایره‌ی گسترده‌ای داشته و شامل اسامی، افعال، حروف، محاورات، تشبیهات، استعاره‌ها، ترکیب‌ها و ضرب‌المثل‌ها می شود. برای مثال:شادی، افسردگی، غم، خوشی، دروغ، دل، نام پرندگان مثل بلبل، مرغ، طاووس، کبوتر، مینا ، نام جانوران مثل شیر،خر، خرگوش، نام درختان مثل شمشاد، سرو، توت، شاه توت،چنار، نام گلها مثل لاله، نرگس، شب‌بو، نسترن، نیلوفر، صدبرگ، سوسن، سنبل ،اصطلاحات مذهبی مثل نماز، روزه، پیغمبر، خدا ، پرستش، جای‌نماز.در استفاده از ضرب‌المثل‌ها گاهی خود ضرب‌المثل استفاده می‌شود مثلاً: کند هم جنس با هم جنس پرواز. حساب دوستان در دل، هم خرما هم ثواب، عذر گناه بدتر از گناه؛ و گاهی هم ضرب‌المثل عیناً به اردو ترجمه شده است.

   در قرن چهاردهم میلادی (حدود قرن هشتم هجری) به همراه گسترش اسلام در بلتستان[از مناطق شمالی پاکستان با اکثریت تقریباً نود درصدی شیعه] آشنایی با زبان عربی و فارسی آغاز شد و چون مبلغین مسلمان اکثراً ایرانی بودند، درس و تدریس و تبلیغ و ارشاد به فارسی صورت می‌گرفت. رفته رفته همچون دیگر مناطق شبه قاره، فارسی زبان درباری و آموزشی و تجاری گردید. چنانکه راجاها(حکمرانان و اربابان) آن خطّه فرمان‌ها، وثیقه‌نامه‌ها، مبایعه‌نامه‌ها و هبه‌نامه‌ها را به فارسی می‌نگاشتند؛ کار و کاسبی و دادوستد نیز به فارسی انجام می‌شد.دکتر نعمت‌الحق، رئیس اسبق بخش اردوی دانشگاه پیشاور، در مقاله ای می‌نویسد: در قرن نوزدهم ، زبان‌های رسمی مسلمانان، و فرهنگ و تاریخ آن‌ها از زبان و ادبیات سانسکریت فاصله گرفت و با فرهنگ و تمدن ایرانی و زبان و ادب فارسی و از طریق آن زبان و ادب عربی پیوند خورد و استوار گردید.زبان اردو از مرواریدهای زبان فارسی رشته‌هایی ساخت و بر لباس خویش دوخت تا فصاحت و بلاغت بیابد؛ تا آنجا که در بازارهای عمومی و بر سردر دکان ها یا بر پشت جلد کتابها تا همین دو دهه قبل از ترکیب های فارسی بهره ها برد. مثلاً اصلاح گیسو، چای فروش، ظروف ساز یا نام کتابها همچون مهر نیمروز، آتش و گل، جلال و جمال، جان جانان، شعله و شبنم و نامهای بیشمار دیگر.

   مشترکات فارسی و اردو بسیار زیاد است و زبان فارسی نه تنها بر اردو بلکه بر دیگر زبانهای پاکستان نیز اثرات عمیق بر جای گذاشته است. نخستین زبانی که در شبه قاره و پاکستان از فارسی بسیار متأثر گردید، زبان پنجابی بود. زبان پنجابی بدون واسطه با زبان فارسی ارتباط برقرار کرد و از آمیزش آنها چنان خمیرمایه‌ای آماده شد که چون به دهلی رسید زبان اردو به وجود آمد. این آمیزش را می‌توان در کتاب ملا وجهی دکنی [سراسرعشق] به خوبی مشاهده نمود. اگر به مطالعه در ادبیات پنجابی بپردازیم خواهیم دید که شعر قدیم پنجابی از این تأثیرات بی‌نصیب نمانده است. همه این اثرات تا به امروز هم با حضور لغات بی شمار فارسی در زبان پنجابی باقی مانده است.
   در مورد تاثیر زبان فارسی نظر دکتر شبلی استاد زبان و ادبیات اردوی دانشگاه‌های اسلام‌آباد در خور توجه است:از بعضی جنبه‌ها فارسی و اردو در دنیا از همه زبان‌ها به هم نزدیک‌ترند. هفتاد درصد از گنجینه زبان اردو یا فارسی است یا بر مبنای فارسی شکل گرفته است. تمامی انواع شعر از فارسی به اردو وارد شده و به همراه آن‌ها تشبیهات، استعاره‌ها و کنایه‌ها هم آمده‌اند و بدین ترتیب بر ثروت اردو افزوده‌اند. این درست است که زبان اردو از اصل و ریشه یک زبان هند وآریائی است ولی این حقیقت را نیز نمی‌توان انکار کرد که نشو و نمای آن از ابتدا زیر سایه فارسی بوده است و فارسی در این زمینه مهم‌ترین نقش را ایفا کرده است. اگر زبان فارسی هم وارد شبه قاره نمی‌شد یک زبان جدید به وجود می‌آمد ولی یقیناً آن زبان جدید متفاوت با زبان اردوی موجود می‌بود. ورود زبان فارسی به هندوستان بیشترین اهمیّت را برای کمال زبان اردو داشت.

   در این بین، یک موضوع مهم این است که فارسی که وارد شبه قاره شد از مراکز فارسی ایران یعنی خراسان و فارس نیامد بلکه این فارسی از ماوراءالنهر و از طریق افغانستان به شبه قاره راه یافت که در برابر فارسی ایرانی به آن فارسی تورانی گفته می‌شود. اینگونه است که فارسی رایج هم از نظر تلفظ و هم از نظر لغات با فارسی ایرانی تفاوت دارد. تأثیر فارسی ایرانی از دوره مغولان هند آغاز شد و پیش از آن غلبه با فارسی تورانی بوده است.

  1. فارسی و پشتو

پشتو زبانِ حدود بیست و پنج میلیون (آماری که پشتون‌ها مدعی آنند) جمعیتی است که در ایالت خیبر پختونخواه(سرحد) و بلوچستان پاکستان، افغانستان و مناطق قبایلی در مرزهای بین این دو کشور ساکن هستند.چنین گمان می رود زبان پشتو شاخه‌ای از زبان فارسی باستان است که به دلیل مهجور افتادن از مادر خویش و بالیدن در مناطق سخت جغرافیایی در نگاه اول با فارسی بیگانه به نظر می‌آید. آقای سلیم راز، نویسنده، پژوهشگر و روزنامه‌نگار پشتوزبان پیشاوری در مقاله‌ای که به نشست بررسی تأثیر فارسی بر زبان‌های بومی پاکستان ارائه کرده، می‌گوید: قدیمی ترین نوشته‌هایی که در شناخت زبان‌ها و تمدن‌ها بر جای مانده در کتاب‌های مقدس هندوها یعنی “وداها” آمده است. از این وداها مستندترین آن‌ها که به ادب و تمدن و مذاهب پرداخته است، “ریگ ودا”ست که محققین زمان تحریر آن را هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح می‌دانند. قدیمی‌ترین تمدن‌هایی که در “ریگ ودا” از آن‌ها نام برده شده تمدن‌های ایرانی، هندی و افغانی هستند.

از سویی ، مطالعه تاریخ و تمدن می‌گوید که کهن‌ترین سند تمدن ایرانی کتاب “اوستا”ی زرتشت است که به زبان “ژند” نگاشته شده است. پس از زبان ژند، زبان “پهلوی” و سپس “فارسی” به وجود آمد. به همین ترتیب سند قدیمی تمدن هند “ودا”ها هستند که به زبان سانسکریت‌اند. موضوع این است که سند ایران بسیار کهن‌تر از سند هند است. اما ریشه کهن تمدن هند، تمدن افغانی است؛ زیرا این تمدن را آریایی‌ها به وجود آوردند و الفبین (Elfbein) قبایل موجود پشتو را از آریایی‌ها می‌داند. نویسنده دستور زبان سانسکریت ، پانینی (که ساکن حومه لاهور بود) در دستور زبان خود از کلمات پشتو استفاده کرده است و همین دستور زبان یکی از منابع مهم شناخت زبان پشتو است. منظور این است که پیش از زبان‌های “سانسکریت” و “ژند” تمدن افغانی و ریشه‌های زبانی آن وجود داشته و بر دیگر زبان‌ها هم تاثیر گذاشته است.

   حضور زبان فارسی در پشتو به گونه‌ای غیر از زبان اردوست. میان اردوزبانان شعرهایی هستند که دیوان شعر فارسی دارند. در پشتو زبانان به چنین مواردی برخورد نمی‌کنیم. پروفسور جمیل یوسف زئی می گوید : در پشتو شکل مسخ شده فارسی به کار برده می‌شود . وی در این زمینه کلمه “ناویانه” پشتو را مثال می‌آورد. او می‌گوید “ناویانه” نامی است که برای دختران به کار برده می‌شود. بعضی وقتها به صورت صفت هم می آید ولی هیچ کس تصورش را هم نمی‌کند که این کلمه در اصل مسخ شده کلمه فارسی “نایافته” است. یا به همین ترتیب “کودِ مازرینه” یا در اصطلاح عام “کوندِ مازرینه”. در زبان پشتو این عبارت عجیب و غریب به معنی “از سر ناچاری و از روی بی کسی” نیز به کار برده می‌شود. اصل این عبارت “کور مادر زاد” است که به دلیل کثرت استعمال و در لهجه عوام به عبارت فوق یا “گوده مازرینه” تبدیل شده است. چنین است عبارت “ستره مه شه” که ترجمه”خسته نباشی” است.

  جمیل یوسف زئی در جایی می‌گوید: کسانی ادعا می‌کنند زبان و ادب پشتو از فارسی و سانسکریت قدیمی‌تر است و بعضی دیگر پا را فراتر گذاشته و می‌گویند دیگر زبان‌ها لغات خویش را از پشتو گرفته‌اند . او می‌نویسد: آنان که ادعای قدمت زبان پشتو را می‌کنند تا آنجا پیش می‌روند که می-گویند “خسته نباشی” فارسی ترجمه از زبان پشتوست؛ اما پژوهشگران و صاحب‌نظران زبان و ادب می‌دانند که فارسی متعلق به گروه زبان آریایی‌هاست و نسبت به پشتو قدیمی‌تر است. زبان پشتو هم شاخه‌ای از خانواده زبان آریایی‌هاست اما اولویّت و قدمت مربوط به زبان فارسی است. بر همین اساس می‌گویند عبارت پشتوی “استره مَه شی” ترجمه کلمات فارسی است.

   جز کلمات و عبارات فارسی که یا عیناً و یا به قول آقای یوسف زئی شکل مسخ شده ی آن‌ها در زبان پشتو استفاده می‌شود، ضرب‌المثل‌های فارسی هم در زبان پشتو بسیار کاربرد دارند. ضرب‌المثل‌ها هم یا عیناً استفاده می‌شوند مثل: آفتاب آمد دلیل آفتاب، آن دفترها را گاو خورد . یا عیناً ترجمه می‌شوند. مثل: آب بر آتش زدن، آدم گرسنه ایمان ندارد ، ارزان به علت گران به حکمت . یا مفهوم ضرب‌المثل فارسی به پشتو می آید. مثل: آفتاب را به گِلی نتوان اندود، آواز سگان کم نکند رزق گدا را، پا از گلیم خویش بیرون نهادن.

  1. فارسی و پنجابی

ایالت پنجاب پرجمعیت‌ترین ایالت پاکستان است. تأثیر فارسی بر زبان پنجابی همانند اردوست ؛ بدین معنی که کلمات و عبارات فارسی بدون تغییر ظاهری عیناً در محاورات روزمره مردم، در نوشته‌ها و در اشعار به کار برده می شود.

   پروفسور صوفی غلام مصطفی تبسم در بخشی از مقاله‌ای که به سمینار تأثیر زبان فارسی بر زبان‌های بومی پاکستان ارائه کرده است، می‌گوید: فارسی زبان فاتحان این سرزمین بوده است که حامل صدها سال روایات باستانی بوده‌اند. زبان تازه‌واردان علاوه بر اینکه زبان اداری و حکومتی شد، زبان علمی و ادبی هم گردید . کتاب‌ها به زبانشان نوشته شد ؛ مثل هم‌اکنون که هزاران لغت انگلیسی وارد اردو شده است. همانطور که اگر عربی را که با فارسی درآمیخته است از فارسی بیرون آوریم زبانی بی‌مایه و مفلس می‌گردد، زبان پنجابی هم چنین است؛ یعنی همانطور که جدا کردن کلمات عربی از زبان فارسی سهل نیست و نیز تمیز دادن اینکه کلمه‌ای فارسی است یا عربی مشکل است، تفکیک و تمایز زبان فارسی و پنجابی و واژه ها و اصطلاحات و تعبیرات آنها از هم مشکل است. جالب اینکه اگرچه در مناطق مختلف پنجاب به لهجه ها و حتی کلمات پنجابی متفاوت سخن می گویند ولی کاربرد لغات فارسی و مفهومی را که از آن‌ها درک می‌کنند در همه جا یکسان است.آقای تبسم در مقاله خود به شعری بلند با نام “هیر” از شاعری بنام وارث‌شاه اشاره می کند. و می‌گوید : “شاهکاری ادبی و از نظر زبان پنجابی دارای اعتبار در حد معیار است و هر شاعر متبحّر آن را میزان مقایسه شعر خویش قرار می‌دهد”. او با آوردن چهار بیت از شعر مذکور ، بیست و پنج کلمه‌ی آن را که فارسی است نشان می‌دهد.

  1. فارسی و کُهوار

چترال(به فتحه یا کسره ی چ) از مناطق شمالی پاکستان است که از مناطق مرکزی پاکستان بسیار دورافتاده و کوه های سربفلک کشیده از چهارسو آن را محاصره کرده اند. مردم جای جای این منطقه به چهارده گویش مختلف از جمله کهوار و فارسی سخن می گویند. هر زبان تشخّص جداگانه‌ ای دارد . اما تنها زبانی که بر همه‌ی زبان های دیگر بیشترین تأثیر را گذاشته و در آن‌ها حضور دارد زبان فارسی است زیرا در دو طرف منطقه‌ی چترال فارسی‌زبانان زندگی می‌کنند. از زمانی که نوشتن در اینجا رایج شده است به زبان فارسی بوده است. این نوشته‌ها شامل اسناد زمین، نکاح‌نامه و وصیت‌نامه و غیره می‌شود. به همین دلیل اگر مطلبی را به زبان محلی هم می‌نویسند از حروف و رسم‌الخط فارسی استفاده می‌کنند. در پژوهشی که آقای پروفسور پادشاه منیر بخاری استاد بخش اردوی دانشگاه پیشاور انجام داده است گفته شده : نیت نماز به فارسی است. پیش از این زبان اداری و نامه‌نگاری فارسی بوده است و به همین خاطر زبان‌های بومی اینجا از نظر قواعد دستوری، لغات و ترکیب زبانی متأثر از اصول زبان فارسی است.

   در عین حال قابل ذکر است که به طور طبیعی به کلماتی فارسی برخورد می‌کنیم که تغییراتی در تلفّظ آن‌ها داده شده است. مثلاً پیراهن را پیران[پیرَن]، گندم را گوم، زانو را زان، آواز را هواز تلفظ می‌کنند. در کلمه‌سازی لغات غیر فارسی پیشوندها، پسوندها و ترکیبات برگرفته از فارسی است. همچون دیگر زبان‌های پیش‌گفته ، در زبان کُهوار هم ضرب‌المثل های فارسی یا مستقیماً استفاده می شوند یا لغت به لغت ترجمه شده‌اند یا مفهوم آن‌ها ترجمه شده است. مثل زبان اردو، در منطقه چترال شاعران و نویسندگانی داریم که نظم و نثر فارسی از آن‌ها منتشر شده است. محمد شکور غریب، مولانا محمد سیر، شهزاده تجمل شاه محوی، معظم خان اعظم، میرزا غفران غفران، محمد ناصرالملک ناصر، حبیب‌الله فدا و شهزاده عزیزالرحمان بیغش از جمله شاعران صاحب دیوان هستند. از میان ایشان مولانا محمد سیر علاوه بر دیوان فارسی دارای یک شاهنامه هم هست. قاضی اقرارالدین، غلام مرتضی و تعداد زیاد دیگری نیز هستند که از نثر نگاران فارسی به شمار می‌روند.

  1. فارسی و سرائیکی

دکتر طارق رحمان می‌گوید: یکی از نظریه‌ها درباره‌ی نام زبان سرائیکی این است که خود این کلمه ترکیبی است فارسی از کلمه “سرا” و پسوند “ئگی” یا “ئیگی” و علت نام‌گذاری آن بوده است که تجّار و صوفی های کرام ایرانی ابتدا در سرایی گرد می‌آمده‌اند و مشتریان بازرگانان و پیروان صوفیان از ترکیب فارسی و زبان بومی ، زبان سرائیکی را به وجود آوردند.هر روایتی در باب علت نام‌گذاری این زبان درست باشد، واقعیت این است که این زبان هم مخلوطی از فارسی و زبان بومی است. مرکزیّت این زبان شهر مولتان است که از نظر جمعیت ششمین شهر پاکستان به شمار می آید و در نقطه‌ای تقریباً مرکزی و متصل به چهار ایالت فعلی پاکستان واقع شده است ؛ شهری تاریخی که قدمت آن به پیش از هخامنشیان بازمی‌گردد  و از جمله ایالت‌های وابسته به دربار هخامنشی بوده است.دکتر یحیی احمد می‌گوید: از بین زبان‌های پاکستانی یک امتیاز زبان سرائیکی این است که قدیمی‌ترین زبان است، بخش‌هایی از هر چهار ایالت و اکثریت جمعیت سند به این زبان سخن می‌گویند، و در کل 47 درصد مناطق مسکونی پاکستان به این زبان گفتگو می‌کنند و 18 درصد کم و بیش این زبان را می‌دانند و به نسبت دیگر زبان‌ها استعداد جذب لغات بیشتری دارد.

   فارسی از دو راه وارد مناطق سرائیکی زبان شده است؛ یکی از طریق مکران و دیگری از طریق سرزمینِ گومَل   (Gumal) سند. اما عامل بسیار عمده‌ی نزدیکی سرائیکی به فارسی ، صوفیان کرام بوده‌اند که در مولتان رحل اقامت افکنده و آن شهر را به شهر اولیا تبدیل کرده‌اند. از جمله صوفیان که در قرن‌های دهم و یازدهم میلادی به منطقه‌ی مولتان آمدند می‌توان از شاه شمس قرمطی، رکن‌الدین معروف به رکن عالم، بهاءالدین زکریا، سخی سرور، شاه حسین معین‌الدین اجمیری و لال[لعل] حسین نام برد. این صوفیان فارسی‌زبان بودند و البته با مردمان محلی به زبان محلی سخن می‌گفتند. اینان اکثراً شعرای فارسی‌زبان بودند که از جمله آن‌ها می‌توان از سلطان باهو و علی هجویری “داتا گنج بخش” نام برد.

   چنانکه پیشتر گفته شد، از عوامل گسترش فارسی تجار و بازرگانان بوده اند. هم‌اکنون نیز اصطلاحات، لغات و ترکیب‌های بازاری در بازار مولتان فارسی است.عامل مهم دیگر تأسیس کتابخانه‌هایی بود که از ایران می آمد. هم‌اکنون نیز در مدارس اسلامی کتاب‌های دینی به فارسی است و برای یادگیری فارسی گلستان، بوستان، پندنامه و غیره رواج دارد. کتاب‌های حکمت مثل “طب الابدان” و غیره به فارسی خوانده می شود. نام داروهای یونانی یا افلاطونی به فارسی است ؛ مثلاً: گاوزبان، فندق، سنگراج، مرده‌سنگ، صندل سفید، زرشک، حَب قاقل، ثعلب پنجه ابریشم، گوگل، مغزنیم، انجار، بوزیران، گل پسته، زعفران، گل انار و غیره. این داروها هم از ایران آمده است و شاهدی تاریخی بر ارتباط سرائیکی و فارسی است.گفتنی است پس از قرن‌ها که فارسی زبان رسمی و دولتی مولتان بود چون لرد هاوزی در سال 1849 مولتان را فتح کرد زبان فارسی را از رسمیت انداخت.

  1. فارسی و سندی

رابطه سند و ایران به گفته مرحوم سعید نفیسی در مقدمه دیوان کامل امیرخسرو دهلوی رابطه‌ای نه هزار ساله است.دکتر نواز علی شوق، استاد و رئیس بخش زبان سندی دانشگاه سند می‌گوید: زبان فارسی از زمان ارغون خان مغول تا اوایل دوره حاکمیت انگلیسی‌ها برای صدها سال زبان رسمی سند بوده است و این یک حقیقت تاریخی است که زبان قوم حاکم بی‌تردید بر زبان اقوام دیگر تحت حاکمیت اثرگذار است. بنابراین  باید گفت تأثیر زبان فارسی بر زبان سندی ژرف بوده و تا کنون برقرار است.در تاریخ کمتر نمونه‌ای چون ایران و پاکستان وجود دارد که تا به این حد فرهنگ یک کشور بر فرهنگ کشوری دیگر تأثیر عمیق و پایدار گذاشته باشد.

   هنگامی که در نیمه دوم قرن اول هجری محمدبن‌قاسم وارد سند شد لشکریان او را اهالی فارس کنونی و بنادر خلیج فارس تشکیل می‌دادند و شاید این نخستین گام در ورود فارسی به شبه قاره بوده است. در دوره‌ی فرمانروایی یعقوب لیث ، فارسی زبان رسمی سند بوده و در کنار آن سِندی هم رواج داشته است. در قرن پنجم هجری سند تحت سلطه‌ی غزنویان بوده که مولتان مرکز استقرار آن‌ها بوده است و خطبه‌های نماز جمعه به فارسی ایراد می‌شده است. در پنجاب و سند با تأسی از دربار غزنویان شعر و نثر فارسی رواج کامل یافت . نیز سرودن اشعار حماسی و نگارش افسانه‌ها و داستان‌های عاشقانه و غیره به زبان سندی آغاز گردید که از جمله‌ی آن‌ها سسئی پنؤن، قصه سیف‌الملوک ، و مومل رانو از آثار مشهورِ به جای مانده‌اند.

   در دوره‌ی مغولان نظم فارسی شامل غزل، مثنوی، قصیده، قطعه، رباعی و نثر فارسی شامل تاریخ، ادب، تذکره‌نویسی، پندنامه‌ها و نصایح، ترجمه‌ی قرآن مجید و ترجمه‌ی احادیث و روایات به زبان فارسی، حاشیه فارسی بر صحیح بخاری، فقه و سیرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم و صرف و نحو فارسی گسترش یافت. در این دوره نظم و نثر فارسی تأثیری عمیق بر زبان محاوره‌ای و ادبیات سندی بر جای گذاشت. گنجینه ی لغات، محاورات و ضرب‌المثل‌ها، قالب‌های شعری، افکار و اندیشه-های عرفانی و روحانیِ فارسی از این دوره به بعد سرمایه‌ی زبان سندی گردید.در زبان سندی همچون دیگر زبان‌های موجود پاکستان یا لغات و عبارات فارسی عیناً وجود دارند و یا برای هماهنگی با تلفظ سندی تغییر شکل داده‌اند. مثلاً کشکول به کچکول، غنچه به گونچ، پنجه به چنبو، گنج به گند،  و بیچاره به ویچاره تبدیل شده است.پیشوندها و پسوندهای فارسی هم با کلمات فارسی و هم در ترکیب با کلمات سندی یا سانسکریت کاربرد زیادی در گفتگوهای روزمره و نظم و نثر سندی پیدا کرده‌اند.
   وجه دیگر تاثیر فرهنگی و زبانی فارسی، مربوط به اندیشه‌ و عرفان فارسی است که تأثیر عمیقی بر شعر و ادب سندی داشته است. شعرای مشهوری که این اثر پذیری را در آثار خویش به نمایش گذاشته‌اند عبارتند از شاه عبدالکریم بلوی (م 1037 هـ)، شاه لطف‌الله قادری (م 1090 هـ)، مهیون شاه عنایت رضوی(م 1133 هـ)، خواجه محمد زمان لنواری شریف(م 1188 هـ) و از همه مشهورتر شاه عبدالطیف بهتائی است. وی از مریدان مولانا بود و قرآن شریف و مثنوی مولانا را در سفر و حضر به همراه داشت. اثر او که به تمامه متأثر از فکر و عرفان مولاناست، “ابیات” نامیده می‌شود و به زبان سندی سروده شده است.

   از شعرای اخیر که به زبان فارسی هم شعر سروده‌اند می‌توان از مولانا دین محمد “ادیب” فیروزشاهی (م 1973) نام برد که تقریباً هشتصد بیت شعر به فارسی دارد.دکتر نواز علی شوق، استاد دانشگاه سند می‌گوید: در دوره‌ی حاکمیت انگلیس ها (1947-1843) زوال فارسی آغاز گردید. انگلیسی‌ها به جای زبان فارسی که تقریباً ششصد سال زبان رسمی و دولتی بود، زبان انگلیسی را مسلّط ساختند. با این وجود افرادی که نسبت به زبان فارسی عشق و علاقه داشتند آن را حفظ نمودند. میرصابرعلی، فقیر قادر بخش بیدل سندی، قاضی غلامعلی جعفری، پیر حزب‌الله شاه مسکین، سید جان‌لله شاه، ثالث، مخدوم ابراهیم خلیل، منشی رسول بخش رهی، و میر علی نواز علوی آخرین پروانه‌های شمع شاعری زبان فارسی بودند.در این بین غزل سرایان سندی بیشترین تأثیر را از نظامی، جامی، سعدی، مولوی، فردوسی و خصوصاً حافظ گرفته‌اند. اگرچه در تضمین شعری به همه ی شعرای فارسی‌زبان رو آورده‌ند ولی بیشترین تضمین مربوط به حافظ است.

  1. فارسی و هندکو

هندکو از زبان‌های رایج بین مردم بومی پیشاور، منطقه‌ی وسیع هزاره‌جات (شامل ایبت آباد، مانسهره، هریپور، حسن ابدال و …) است. در زبان هندکو هزاران لغت، عبارت و ضرب المثل فارسی رایج است. در این زبان هم مثل دیگر زبان‌های بومی پاکستان ، لغات فارسی یا طی گذشت قرن‌ها با تغییراتی همراه شده‌اند یا عیناً به کار برده می‌شوند. برای نمونه تعدادی از آن‌ها را ذکر می‌کنیم:

در زیورآلات: وزن، آویزه، طلای، نقری، نوشیروانی، تعویذ، زنجیری، گلوبند، تاج، امام ضامن و …

در مراسم ازدواج: نکاح، آیینه‌بندی، گل‌پاش، خوانچه سلامی

ظروف: پیاله، طباخ، غوری، کوزه، دیگ، دیگچه، دسته، سماوار، شمعدان، چراغدان، مجمر، جام، آفتابه، منقل، چای‌جوش، سرمه‌دانی، کارگاه، خورجین، سنگ پا، چلو صاف و …
ساختمان: دیوال[دیوار]، ریت[ریگ]، ریگمال، گِل‌مال، گز، پیمانه، گلکاری، گلکار، دروازه، زنجیر، فرش، چینی‌خانه، کرسی‌‌دار، پرده، میخ، باره‌دری[بالادری]، چمن، سبزه، گلستان، باغ، باغچه، شاخ[شاخه]، درخت، جنگل، خاک، خاکدان، چوب و …

   مختار علی نیّر(م.2010م.) از محققین و شعرای هندکو ملقب به بابای هندکو جایی می‌نویسد: هرجا می‌رویم قدم به قدم نام‌ها و لغات و اصطلاحات فارسی پیش از ما حرکت می‌کنند و همین ما را مجبور کرده است که بالادستیِ فارسی را بپذیریم ؛ از جمله ، نام‌هایی است که در جوار ما هستند و روزانه به کار می‌بریم و بر گرد آن‌ها می‌گردیم. مثلاً: محله، کوچه، چاه، شاهراه، کوچه بسته، کوچه‌بندی، محلّه‌دار، رسالدار[مقامی در ارتش صفویان یا افشاریه بوده است مثل سرتیپ]، بازار نالبندی[نعلبندی]، دروازه، محله ی مروی ها، محله ی خداداد[ساکنان این دو محلّه فارسی گو هستند]، بالاخانه، سرآسیه[آسیاب]، قبرستان، گنبد، منارخانه، امام بارگاه، قصاب خانه، دریچه، دستار، …

   آنچه همه‌ی اساتید حوزه‌های اردو، پنجابی، سندی و هندکو ذکر کرده‌اند این است که علاوه بر حکومت مستقیم فارس‌زبانان و حضور صوفیان و رهبران دینی و روحانی، عامل دیگری که موجب ماندگاری زبان فارسی طی قرون متمادی شده است عزاداری سالار شهیدان اباعبدالله‌الحسین علیه‌السّلام بوده است. مجالس روضه، نوحه خوانی، سینه‌زنی‌ها، نذری دادن‌های تاسوعا، عاشورا و اربعین در دو ماه محرم و صفر و دسته‌های سینه‌زنی، تنها مختص شیعیان نیست و اهل سنّت هم تا دهه‌های اخیر و حتی بعد از انقلاب اسلامی و تلاش وهابیّت و آمریکا و انگلیس برای ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی در پاکستان در این مراسم شرکت می‌کرده‌اند و یا خودشان مستقلاً مراسم داشته اند و هنوز در بعضی مناطق این مراسم پابرجاست.

   مطلب  قابل ذکر دیگر ، حضور فارسی‌زبانان تبعه‌ی پاکستان در این کشور است. شیرازی‌ها و یزدی‌ها در کراچی، هزاره‌ها در کویته و بازماندگان افسران ارتش نادری و احتمالاً صفوی و رهبران و روحانیون شیعه در پیشاور و اقوام فارس(دری)زبان افغانستان در مناطق قبایلی هم‌مرز با پاکستان به خصوص شیعیان در منطقه‌ی پاراچنار از جمله گروه‌هایی هستند که درون خانه‌های خویش فارسی سخن می‌گویند و در ماه‌های محرم و صفر و مجالس هفتگی نوحه و روضه‌خوانی به زبان فارسی دارند.محقق ارجمند آخونزاده مختار علی نیّر که آبا و اجدادشان از ایران به پیشاور مهاجرت کرده‌اند کتاب تحقیقی ارزشمندی در پانصد و هفتاد صفحه به زبان اردو و در قطع وزیری به نام “تاریخ عزاداری پیشاور” نوشته‌اند که در آن نوحه هایی آمده به زبان فارسی که هم‌اکنون نیز فارسی‌خوانان آن ها را در مجالس فارسی می خوانند.

   از جمله عوامل مهم دیگر تداوم حداقلیِ زبان و ادب فارسی در پاکستان وجود مدارس دینی شیعه و سنّی است که در آن‌ها صرف و نحو ابتدائی و مجموعه‌ای بنام پنج گنج (ویژه حوزه‌های دینی اهل سنّت) به فارسی تدریس می‌شود. آمار جدیدی از تعداد این مدارس دینی در دسترس نیست . مع الوصف آماری که  دکتر طارق رحمان در کتاب خویش زبان، آموزش و فرهنگ ذکر می‌کند حدود چهارهزار باب تا سال 1988 است که احتمالاً در هر دو حوزه و مخصوصاً شیعه افزایش بسیار یافته است. بر این عامل می توان بخش‌های فارسی دانشگاه‌های مختلف پاکستان و کلاس‌های آموزش زبان فارسی را افزود که مراکز نه گانه فرهنگی جمهوری اسلامی برگزار می کنند و البته از رونق چندانی برخوردار نیستند (عبدالحسین رئیس السادات ، “هر جا میرویم زودتر از ما زبان فارسی رفته است” ، صفحه مجازی خبرگزاری تسنیم ، 27 تیر 1392) .

 

 

بروز گرایش به انگلیسی

چنان که اشاره شد زبان فارسی در شبه قاره سابقه طولانی، ‌در حداقل هشت الی نه قرنِ قبل  دارد . در سرزمین پاكستان تا قرن سیزدهم هجری، زبان فارسی به مدت هفت قرن دارای سوابق زبان رسمی، علمی،‌ ادبی، و اداری بوده است. طی یك قرن و نیم تسلط استعمار خارجی، زبان انگلیسی نه فقط به عنوان زبان رسمی، اداری، و آموزشی، سلطه استواری داشت، بلكه در سال های پس از استقلال این کشور هم، به طریقی موقعیت سابق خود را در ادارات و نظام آموزشی خود را حفظ كرده است. نتیجه‌ به گونه ای بوده است كه پاكستان هنوز  هم در نظام آموزشی با مشكل تعدد زبان‌ها مواجه است. از طرفی زبان اردو كه زبان ملی و عمومی و زبان ارتباط در سراسر كشور قلمداد می‌گردد، در ادارات دولتی و بخش خصوصیِ صنعتی و بازرگانی چندان به كار نمی‌رود. درنتیجه، فارغ‌التحصیل مؤسسه‌های آموزشی انگلیسی زبان و سایرین حائز ارجحیت و تفوق هستند.

   در مناطق مختلف كشور ده‌ها میلیون نفر علاوه بر زبان ملی، با استفاده از زبان‌های محلی در خانه و كوچه و برزن، امور خود را می‌چرخانند كه از جمله آنها، گویش‌های پنجابی، سندهی، سرائیكی، پشتو، بلوچی، و براهویی است. در ضمن باید توجه داشت كه مردم مسلمان در پاكستان به زبان عربی،نیز التفات ویژه‌ای دارند. در چنین وضعیتی ، تدریس زبان فارسی در نظام آموزشی جاری با محدودیت‌هایی روبه‌روست، اما طی دوره فرمانروایی مسلمانان در شبه قاره همین موقعیت، منتها در شرایط سهل‌تری، وجود داشت، زیرا زبان اردو در آن مدت به وضع پیشرفته امروزی نبوده و زبان انگلیسی تا آن زمان در این سرزمین نفوذ نداشت. در شبه قاره جنوب آسیا طی قرن‌های متمادی صدها زبان و گویش وجود داشت كه در این میان زبان آموزشی، علمی، و اداری زبان فارسی بوده، اما پس از سلطه خارجی در قرن سیزدهم هجری، این وضع به نفع زبان انگلیسی تغییر یافت و هم‌چنان ادامه دارد. در حال حاضر صدها كالج در شهرها، شهرستان‌ها، بخش‌ها، و بلوك‌های پاكستان دایر است كه دارای كلاس‌هایی تا سطح كارشناسی ادبیات، علوم انسانی، طبیعی و ریاضی هستند. اما برخی از این كالج‌ها معلم و مروج فارسی ندارند، اما چنانچه استادیاران فارسی در همه مؤسسه‌های آموزشی در سطح كالج مأمور تدریس فارسی شوند از صدها و هزاران دانشجو در هر كالج، عده شایان توجهی،‌ زبان فارسی را به عنوان ماده درسی انتخاب خواهند كرد. برای نائل آمدن به این هدف،‌ مقتضی است تبادل نظرهایی در سطوح عالی‌تر انجام شود و هم‌چنین به منظور قانع ساختن مقامات صلاحیتدار برای اصلاح در خط مشی آموزشی جاری، باید كوشش‌هایی صورت گیرد. از این واقعیت البته نمی‌توان چشم پوشید كه پس از استقلال كشور، عده محصلان در دبیرستان‌ها و تعداد دانشجویانی كه در كالج‌ها، دانشكده‌ها و دانشگاه‌ها زبان فارسی را به عنوان ماده درسی انتخاب می‌كنند، كاهش یافته و این، معلول عوامل عدیده‌ای از جمله توسعه علوم طبیعی و فنی در رشته‌های پزشكی، مهندسی، رایانه، اطلاعاتی، علوم اداری،‌ بازرگانی،‌ و بانكداری است. اما برای جبران زمان و فرصت‌های از دست رفته، علاوه بر نظام آموزشی سرتاسری در مناطق مختلف، توسعه امکانات آموزشی فارسی را هم باید آغاز كرد.  

   در این زمینه ، نهادهای فرهنگی مرتبط با ایران هم تلاش هایی برای آشنایی علاقه مندان با زبان فارسی در پاکستان انجام داده اند. اما نكته مهمی كه تاكنون مسئولان آموزشی دو کشور بدان توجه نكرده‌اند، مغلق بودن مواد و متون درسی در كلیه سطوح از دوره متوسطه تا دوره كارشناسی و كارشناسی ارشد است. متونی كه هم اكنون شامل برنامه دروس فارسی است اغلب از كتب متكلف،‌ مصنوع، و مشكل انتخاب شده‌اند و هدفِ یاد دادن شیوه درست‌نویسی و زبان گفتاری را برآورده نمی‌كنند. بنابراین نیاز مبرم است كه مقامات ایرانی و پاكستانی با همكاری نزدیك، متون موردنیاز را تهیه و تنظیم كنند و به چاپ و نشر آنها اقدام نمایند (مرتضی موسوی  ، زبان فارسی در پاکستان ، منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی) .

 

 

زبان فارسی در هند و پاکستان ، در انفعال

 عنصر زبان، از گذشته‌های دور تا امروز به‌عنوان یکی از محورهای اصلی وحدت و هویت‌بخشی به هر جامعه معرفی ‌شده است و تقویت و نگهبانی از آن تأثیر شگرفی در شکوفایی اجتماعی و فرهنگی هر ملت دارد. در همین حال، اگرچه در طول تاریخ، زبان و ادبیات فارسی  و کارکردها و همچنین اصول زیبایی‌شناسی آن مورد توجه و تمجید دانشمندان زیادی قرارگرفته اما در دهه‌های اخیر، در برخی از کشورهای فارسی‌زبان، پاسداری از این زبان بنا به علل متعددی مورد غفلت بوده است ؛ موضوعی که دکتر حسن عباس، استاد دانشگاه بنارس هند و دکتر عارف نوشاهی، نسخه‌شناس پاکستانی و استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی کالج دولتی  راولپندی تاملات قابل ملاحظه ای در مورد آن دارند  .

   دکتر حسن عباس، استاد دانشگاه بنارس هند درباره جایگاه امروز زبان و ادبیات فارسی در هندوستان می‌گوید: هم‌اکنون زبان فارسی، تقریباً در تمام دانشگاه‌های هند تا مقطع دکتری تدریس می‌شود، ولی کسانی که به زبان اردو سخن می‌گویند به دلیل تشابهات زبانی، اگرچه قادر به خواندن کتاب‌هایی که به فارسی نگاشته‌شده هستند اما عمق و مفهوم نوشته‌ها را متوجه نمی‌شوند.استاد دانشگاه بنارس هند می‌افزاید: هم‌اکنون، بزرگ‌ترین مشکل زبان فارسی در هند، نبود حمایت، پشتیبانی و سرپرستی این زبان است. شاعران هندی که به زبان فارسی شعر می‌گویند، هیچ حمایتی نمی‌شوند و دانش‌آموختگان این رشته نیز به همین دلیل، دچار دلسردی شده‌اند.    دکتر حسن عباس درباره جایگاه شاعران ایران در هندوستان می‌گوید: در هند، پروین اعتصامی، شهریار، ملک‌الشعرا بهار، فروغ فرخزاد، نیما یوشیج  و مهدی حمیدی طرفداران زیادی دارند و حتی دیوان اشعار آن‌ها در مقطع لیسانس و فوق‌لیسانس تدریس می‌شود. از شاعران قرن‌های گذشته نیز سعدی، خیام و فردوسی از شهرت و محبوبیت فراوانی برخوردارند؛ حتی در مورد سعدی یک داستان‌نویس بزرگ هندی به نام «پریم چند» که دارای درجه بالای نویسندگی است، رساله‌ای نوشته و در پیشگفتار این رساله یادآور شده که باید از سعدی، درس زندگی و ادبیات آموخت . این کتاب، هم‌اکنون جزو کتاب‌های پرفروش هند است.

   دکتر حسن عباس،همچنین درباره لزوم حمایت از پویایی زبان فارسی در هندوستان می‌گوید: مسئولان امر، در همه کشورهای فارسی‌زبان، هر روز درباره زبان فارسی جلسه برگزار و موضوعات را بررسی می‌کنند اما عملاً راه‌حلی ارائه نمی‌دهند. در سال‌های گذشته هر هفته نشریات و روزنامه‌های بسیاری از ایران به هندوستان می‌آمد که همین نشریات،به گسترش وزنده نگه‌داشتن زبان فارسی در هند کمک زیادی می‌کرد ولی هم‌اکنون ارسال این نشریات متوقف ‌شده است. در یک‌کلام اگر از این زبان، حمایت نشود این زبان به پستوی فراموشی می‌رود.  

   به گفته دکتر عارف نوشاهی، استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی کالج دولتی راولپندی : هم‌اکنون، زبان رسمی و اداری پاکستان، انگلیسی است. مردم نیز به زبان اردو سخن می‌گویند. اگرچه درگذشته‌های دور زبان فارسی در پاکستان تاحدودی رواج داشت و نسخه‌های خطی زیادی از آن زمان برای ما به یادگار مانده است اما امروز، این زبان جزو زبان‌های اصلی کشور ما به شمار نمی‌آید و تبدیل به یک ‌زبان تاریخی و فرهنگی شده است. تنها دانشجویان  رشته زبان فارسی در دانشگاه‌ها، رساله‌هایی می‌نویسند . به نظر محققان پاکستانی : دلایل ضعف‌های امروز زبان فارسی از جمله در پاکستان را باید از مسئولان امر در کشورهای دارای اقوام یا گروه های فارس زبان و در ایران و پاکستان سؤال کنیم. مدت‌هاست که مراودات بایسته ای بین ایران و پاکستان در این زمینه وجود ندارد.   نوشاهی نسخه‌شناس برجسته پاکستانی یکی از مشکلات را چنین توضیح می دهد : مرکز تحقیقات ایران و پاکستان، حدود 50 سال قبل افتتاح شد و هم‌اکنون، دومین مرکز نسخه‌شناسی پاکستان به شمار می‌آید. حدود 17 هزار نسخه گران‌بهای خطی ، 45 هزار کتاب چاپ سنگی فارسی و میکروفیلم‌ها و مجلات متعددی در این مرکز نگهداری می‌شود؛ اما این مرکز چندین سال است کتابدار و فهرست‌نویسی ندارد. هم‌اکنون به دلیل نبود فهرست‌نویس، 7 هزار نسخه خطی، بلاتکلیف مانده و فهرست‌نویسی نشده است. عارف نوشاهی می‌گوید: زبان رسمی سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان، فارسی است و به نظر می‌رسد این کشورها باید حمایت‌های بیشتری را در راستای پاسداری از زبان فارسی در دستور کار قرار دهند (صفحه مجازی روزنامه خراسان، 22 تیر 1401) .

 

***

آمار دقیق فارسی زبان های پاکستان هر چه باشد ، اینقدر هست که به گفته بیشتر کارشناسان (ر. ک : محمدحسین جعفریان ، ” امپراتوری همزبانی از چین تا آلبانی” ، خراسان فرهنگی ، شماره 4، مرداد1393، صص129) چند میلیون فارسی زبان در پاکستان زندگی می کنند و نمی توان به مسائل زبانی و فرهنگی آنها به مثابه یک اقلیت کوچک نگریست. فارسی زبان های این سرزمین فقط در دوره معاصر چهره هایی چون علامه اقبال را به جامعه بشری معرفی کرده اند که دیگر در جغرافیای پاکستان محدود نمی مانند و شهرت و تاثیر جهانی دارند . در این بین این وِیژگی زبان فارسی – از جمله در پاکستان – نیز نباید از نظر دور بماند که این زبان می تواند با غنا و توانمندی و سعه خود به زبان های رایج در قومیت های مجاور وام دهی واژگانی کند. ما در زبان اردو که در پاکستان بدان سخن گفته می شود بین 35 تا 50 درصد واژه فارسی داریم. 13 بیت سرود ملی پاکستان ، به زبان فارسی است و در آن تنها یک واژه اردو به کار رفته است . امروز وقتی یک اردو زبان سخن می گوید یک فارس زبان با کمی دقت منظور او را در می یابد . تابلوهای اردو زبان در محیط های شهری کاملا فهمیده می شود. به موجب تحقیقی در پاکستان و مشخصا مدارس دینی اهل سنت ، در آنجا برای آموزش علوم دینی ، بوستان و گلستان و بخشی از ادبیات فارسی جزو کتب رسمی است و به زبان فارسی هم تدریس می شود (همان) . بنا بر این ابعاد فرهنگی ، به نظر می رسد ضرورت داشته باشد وضعیت زبان فارسی در کشورهای دارای گویشور به این زبان به عنوان عنصر پیونددهنده جامعه بزرگ فارسی زبانان جهان در معرض رصد و مطالعه جدی باشد.   

منابع

رضا چهرقانی علی احمد شیرازی ، بررسی وضعیت آموزش زبان و ادبیات فارسی در پاکستان ؛ مراکز، منابع، روش ها، سرفصل ها و عوامل انگیزشی” ، پژوهشنامه آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان ، دوره 11 ، شماره1، 1401، صص121-150.

محمدحسین جعفریان ، ” امپراتوری همزبانی از چین تا آلبانی” ، خراسان فرهنگی ، شماره 4، مرداد1393، صص124-129.

صفحه مجازی روزنامه خراسان، 22 تیر 1401.

عبدالحسین رئیس السادات ، “هر جا می رویم زودتر از ما زبان فارسی رفته است” ، صفحه مجازی خبرگزاری تسنیم ، 27 تیر 1392.

مرتضی موسوی  ، “زبان فارسی در پاکستان” ، شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی .

  

 

مطالب مرتبط