داوداحمدزاده
کارشناس مسائل مصر
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
مصر به عنوان یکی ازکلیدی ترین بازیگران خاورمیانه وشمال آفریقا، بدلیل داشتن دولت قوی ملی ومولفه های تاریخی وهویتی همواره درمعادلات سیاسی وامنیتی نقش کلیدی داشته ودارد. مصری که باظرفیت های استراتژیکی وموقعیت سوق الجیشی آبراه کانال سوئز کلید طلائی نفوذ به خاورمیانه عربی است. به همین دلیل معادلات قدرت وشکل گیری ائتلاف های جدید همواره با محوریت مصر شکل گرفته است. چرخش ها وگرایش های مصربه قدرت منطقه ای وفرامنطقه ای به تشدید رقابت ها انجامیده است. مصر از دوره ناصر با گرایش به سوسیالیسم بلوک شرق ادعای رهبری جهان اسلام داشته وهمان طوریکه گفته شد این کشور همواره بدلیل پتانسیل سیاسی و فرهنگی ادعای ایفای نقش فعالتری در مسائل منطقه دارد.
اگر خاورمیانه را به دو قسمت شرقی وغربی تقسیم کنیم، دو ضلع اصلی آن ایران و مصر هستند. ایران قدرت مسلط در شرق خاورمیانه در منطقه ای از عراق، خلیج فارس تا افغانستان و حوزه خزر است، مناطقی که مرکز تولید و صدور انرژی، تبادلات کالا و نیروی کار و تجارت هستند. تم اصلی در شرق، ایفای نقش در تحولات عراق و مسائل سیاسی- امنیتی خلیج فارس است. از این لحاظ ایران برای مصر یک نقطه اتصال به منافع اقتصادی و انرژی و مسائل سیاسی-امنیتی شرق خاورمیانه است. همینطور مصر علاوه بر اشتراکات تمدنی، دروازه ورود ایران به شمال آفریقاست.
مصر همچنان نماینده یک جریان امنیتی و سیاسی در جهان اسلام به نام اخوان المسلمین است. اخوانی که با بیش از 80 سال فعالیت سیاسی و فرهنگی در دنیای اسلام به رغم فراز نشیب ها زیاد توان اثر گذاری بر معادله قدرت در مصر و منطقه دارد. بنابراین ائتلاف با مصر می تواند کلید نفوذ به خاورمیانه عربی و شمال آفریقا تلقی گردد. ناصر در دوره قدرت با پیوند ناسیونالیسم عربی و سوسیالیسم تلاش نمود که با نزدیکی با شوروی و با شکست دادن اسرائیل متحد نزدیک غرب معادلات قدرت دچار تغییرات اساسی سازد. اما جنگ کانال سوئز در سال 1956 حمله همزمان انگلیس و فرانسه و اسرائیل به مصر کل مسائل خاورمیانه تحث تاثیر قرار داد با شکست مصر در جنگ، آرمان های ناسیونالیسم عربی ناصر هم رنگ باخت.
جانشین ناصر، انور سادات مسیر نزدیکی با غرب درپیش گرفت انور سادات با اید ئولوزی زدایی از حکومت و بازگشت به نقش سنتی مصر در جهان عرب، از گسترش تنازعات مذهبی و ایدئولوژیکی درمسائل منطقه جلوگیری کند. گرچه مدتی از دنیای عرب رانده شد با این وجود، کشورهای محافظه کار عربی تداوم قدرت و حکومت خویش را در همکاری با مصر یافتند. ترور انور سادات و بقدرت رسیدن حسنی مبارک باعث دور شدن بیشتر وی ازآرمان گرایی محض ناصر و زدودن ایدئولوژی انقلابی از حکومت داری شد. مبارک راه اتحاد با غرب و نیز اعراب در پیش گرفت .
مصر در دوره سادات بازی منطقه ای به شکل آشکار تری در صحنه جهان عرب در پیش گرفت و به عنوان نقش میانجی تلاش نمودکه امکان آشتی اعراب با رژیم صهیونیستی بر اساس موافقت نامه چند جانبه منطقه ای وبین المللی فراهم شود. مصری که از دوره انورسادات با گرایش به آمریکا در کنار اسراییل دومین دریافت کننده کمک های مالی و نظامی سالانه دو میلیارد کمک بلاعوض دریافت می کرد. این در واقع پاداشی در قبال عقد قرارداد کمپ دیوید مشارکت امنیتی و نظامی قاهره با آمریکا بود.
برخلاف کشورهای محافظه کار عرب به رهبری عربستان سعودی همواره از نقش مصر در منطقه و مساعدت آن برای پی ریزی امنیت منطقه ای با مشارکت قدرت های غربی استقبال می کردند. ایران تحولات مصر بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357را به ضرر دنیای اسلام و آرمان فلسطین می دانست.
وقوع انقلاب اسلامی و بازگشت اسلام سیاسی و تمایل ایران به بازگشت ایدئولوژی اسلامی با قرائت شیعی آن به منطقه, مصر و کشورهای عربی را نگران ساخت. بنابراین در کنار تاسیس شورای همکاری خلیج فارس برای مقابله با آنچه صدور انقلاب اسلامی در منطقه نامیده می شد بحث ادغام مصریها و همکاری های نزدیک امنیتی و نظامی با آن دنبال می شد .
بنابراین با وقوع جنگ تحمیلی, مصر در کنار اعراب محافظه کار در حمایت تمام قد از صدام حسین ایستاد . بطوریکه مصر در کنار حمایت های نظامی به اعزام مستشاران عالی رتبه به جبهه های نبرد علیه ایران اقدام نمود . جالب اینکه مصر دخالت آشکار خود درجنگ علیه ایران را در راستای امنیت منطقه ای و دفاع از منافع ملی خود در خلیج فارس اعلام می کرد. مصر از زمان ناصر امنیت خلیج فارس را جزء امنیت ملی خود می دانست و این مولفه در سیاست های منطقه ای مبارک هم عیان تر بود. موضع گیری های مصری ها بر علیه منافع ملی ایران در منطقه دفاع از مطالبات جعلی امارات در مورد جزایر سه گانه ایرانی که بیشتر در بیانیه های نشست های ادواری شورای همکاری خلیج فارس تبلور یافته نشان می دهد مصر منافع ملی خویش را در دفاع از امنیت منطقه ای متحدین اعراب یافته است.
از آنجا پایه قدرت در سرزمین فراعنه بر محور دولت نظامی- امنیتی استوار است . با این تفکر مصر گرچه خود را مستحق مداخله گری در خلیج فارس و حوزه نفوذ ایران می داند . با این وجود، هیچ گونه تمایلی به حضور ایران در مسائل جهان عرب از خود نشان نمی دهد. این نوع نگاه امنیتی و محافظه کارانه به دلیل نقش نهاد امنیتی و ارتش در تداوم قدرت سیاسی و مخالفت با جریان های اسلامگرا ناشی می شود. مصر سال ها ایران را به حمایت از جریانهای انقلابی و ضد حکومت اعراب محافظه کار متهم می ساخت .
بنابراین وقوع بهارعربی وپایان حکومت های مستبد چون مبارک وبن علی….. در سال 2011 شاید نوید بخش نوع جدیدی از حکومت داری بود. با قدرت رسیدن محمد المرسی و بازگشت ایدئولوژی به عرصه سیاسی و کم رنگ ترشدن نقش نهاد نظامی مصر نوید گشایش در روابط ایران و مصر می داد. محمد مرسی با نگاه ملی- اسلامی با بازگشت به هویت تاریخی تلاش داشت نقش فعال تری هم در مسائل منطقه و دنیای اسلام بر عهده گیرد. از نظر وی ایجاد توازن در سیاست خارجی مبتنی بر روابط سازنده با اعراب و آمریکا در کنار گفتگو با ایران برای بازآفرینی نظم منطقه ای جدید می تواند با کاستن از تنش ها به گسترش همکاری بیا انجامد. عدم تجربه حکومت داری اخوانی ها به رهبری محمد المرسی و دوگانه سازی جریان اسلام گرا و ملی گرا در مصر به انشقاق بیشتر سیاسی مصر این کشور مهم را با چالش های جدی در عرصه داخلی و خارجی روبرو ساخت . مرسی نتوانست مبتکر اسلام میانه رو در چارچوب منطقه گرایی جدید باشد . اتحاد سکولارها با ارتش به عنصر اثر گذار در معادلات سیاسی مصر مرسی از قدرت ساقط و زمینه ساز کودتایالسیسی در ژانویه 2013 گردید.
در این میان، ائتلاف سازی مجدد مصر با بازیگران منطقه ای وفرامنطقه ای در دوره پسااخوانی بسیار مهم است. گرچه مصر وامدار عربستان در دوره السیسی از زمان وقوع کودتاست است وکمک های مالی و نظامی ابزار مهمی برای کنترل مصرف همراه نمودن سیاست های منطقه ای آن با اعراب محافظه کارست. با این وجود ، مصر به رغم سیاست اعلانی مبنی بر مشارکت در برخی از ائتلاف سازی های عربستان سعودی وهمراهی با آن در عملیات طوفان صحرا علیه حوثی ها ، از اعزام نیروها نظامی خودداری کرد ونیز در موضوع سوریه نیز برخلاف عربستان سعودی که به دنبال براندازی بشار اسد و حمایت همه جانبه مالی و نظامی از نیروهای تکفیری ضد نظام سوریه بوده در عرصه عمل مسیر گفتگو و تعامل با دولت سوریه را درپیش گرفت. همچنین برخی اشتراکات نظر ایران مصر در موضوع خلع سلاح هسته ای از جمله طرح خاورمیانه عاری از سلاح های کشتار جمعی و نیز الزام اسراییل به پذیرفتن منع تولید و اشاعه سلاح هسته ای ونیز عضویت دو کشور در سازمان غیر متعهدها می تواند مبنایی برای همکاری آینده قلمداد گردد.
در مورد موضوعات امنیتی و ترتیبات آینده منطقه به ویژه حوزه خلیج فارس می توان گفت: بعد از سرنگونی صدام حسین در عراق 2003وارتقای جایگاه شیعیان به عنوان متحدان نزدیک ایران موجبات نگرانی ها اعراب از جمله مصر فراهم ساخت. مصر نگران تبعات خروج عراق از نفوذ سنتی زمامداران سنی و نزدیک هرچه بیشتر به ایران بود و فلزا همراه با عربستان سعودی با حمایت از جریانات تند سلفی موجبات ناآرامی های داخلی در عراق را فراهم ساختند. این در حالی است رویکرد امنیتی ایران با توجه به تجربیات گذشته و تحولات منطقه مبتنی بر امنیت مشا ء و درون زا در حوزه خلیج فارس امکان دخالت نیروهای فرامنطقه ای نمی دهد .
از همین رو،یکی ازجدیترین و مهمترین ائتلافهایی که در سالهای اخیر به خواست و رهبری عربستان تشکیل شد، ائتلاف نظامی به رهبری ریاض برای جنگ یمن بود. این ائتلاف عربستان سعودي در چارچوب یک ائتلاف نسبتاً فراگیر عربی از کشورهایی با اکثریت سنی چون بحرین، سـودان، قطـر، مراکش، کویت، اردن، مصر،امـارات متحـده عربـی کـه شـامل تمـام کشورهاي شوراي همکاري خلیج فـارس بـه جـز عمـان میشد، تشکیل شد و در26 مارس2015 عملیات موسوم به«طوفان قاطع» را علیه یمن و انصاراالله آغاز کرد، این اقدام نیز با انگیزههای گوناگونی صورت گرفت. مصر گرچه حضور نظامیخودر با ارسال ادوات جنگی از جمله هواپیما و تانک برای همراهی با ائتلاف به رهبری عربستان اعلام داشت . با این وجود , حضور مصر در این ائتلاف به دلیل مشکلات داخلی مصر ونیز واکنش منفی مردم مصر نسبت به این عملیات کم رنگتر بود .
در کنار ائتلاف محدود و عربی بالا، دیگر ائتلافی که در سالهای اخیر تشکیل شد و عربستان در ایجاد آن نقش داشته، ائتلاف ضد تروریستی نظامی اسلامی است. ائتلاف ضد تروریستی نظامی اسلامی یک اتحاد ضد تروریستی بینالمللی از کشورهای جهان اسلام است که در برابر مداخله نظامی علیه داعش و سایر فعالیتهای تروریستی تشکیل شده است ائتلاف پیشنهادی ریاض ممکن است در چارچوب پیشنهاد اتحادیه عرب برای ایجاد یک نیروی متحد عربی، منطبق با اعلامیه قاهره این اتحادیه باشد. در هر صورت به رغم مشارکت در ائتلاف ها ی جد ید منطقه ای مصر همانطور که گفته شد توان راهبری ائتلاف ها رو ندارد و به عنوان عنصر تابع عربستان در منطقه عمل می کند.
در هر صورت مصر در دوره جدید به رغم مشکلات داخلی به ویژه اقتصادی گسترش ناامنی های داخلی و شکاف عمیق در جامعه مصر به دلیل تقابل اسلام گراها و سکولارها و ملی گرایان همچنان درصد است از طریق ائتلاف سازی و نزدیکی با متحدان خویش به دنبال کسب منافع بیشتر باشد. وابستگی های مالی و کمک های بلاعوض کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس حضور کارگران مصر در این کشور منابع درآمد مهمی برای قاهره است از این منظر ، مصر با داشتن ارتش قوی و منظم به دنبال نقش آفرینی بیشتر و مشارکت در ترتیبات امنیتی منطقه است نقشی مصر بدون در نظر گرفتن منافع دائمی و حل اختلافات سیاسی نمی تواند برای خود متصور شود .
یکی از تفاوت های اصلی و دلایل تطویل بحران در منطقه نوع نگرش متفاوت ایران و اعراب به مسئله فلسطین ونیز نگاه به چگونگی روابط با اسرائیل بوده واست مولفه اثر گذاری در دو برهه زمانی مختلف قطعی روابط ایران و مصر به عنوان یکی از اضلاع اصلی قدرت در خاورمیانه و شمال آفریقا بدنبال داشته است. بطوریکه قبل از انقلاب اسلامی در دوره ناصر و گسترش ایدئولوژی پان عربی و ملی گرای افراطی در دنیا عرب ارتباط ایران و اسرائیل موجبات قطع روابط تهران و قاهره در پی داشت. امری که بعد از وقوع انقلاب اسلامی و نزدیکی مصر به اسرائیل موجب شد این بار ایران در حمایت از آرمان ملت فلسطین به قطع روابط با مصر اقدام کند
پس یکی از عناصر اصلی در نزدیکی یا دوری روابط تهران- قاهره در دهه های اخیر را می توان به چگونگی تنظیم روابط با اسرائیل دانست. همانطور که اشاره شد مصر پس از سادات به ویژه نقش میانجی در مذاکرات روابط اعراب و اسرائیل برعهده داشت و در قبال حمایت های مالی و نظامی آمریکا تلاش کرده در قراردادهای صلح در منطقه”مذاکرات عربی– اسرائیلی” نقش بارزی را ایفا کند .
ولی از سرنگونی مبارک دیکتاتور سرزمین فراعنه ونیز بروز نابسامانی های در منظومه سیاسی مصر , روی کار آمدن اسلامگرایان در انقلاب ناکام در ژوئیه2011 وبروز کودتای دیگر از سوی نهاد نظامی به رهبری ژنرال السیسی در ژانویه 2013 باعث کم رنگ تر شدن نقش مصر در معادلات منطقه ای شد . به نظر می رسد جنگ نوار غزه و مذاکرات آتش بس میان حماس و اسرائیل فرصت دیگری برای نقش آفرینی مصر در منطقه فراهم ساخته است.مصر از زمان وقوع بحران حمله 7 اکتبر حماس به سرزمین های اشغالی عنصر کلیدی در مذاکرات آتش بس بوده است به ویژه ترس از گسترش بحران و وقوع یک جنگ تمام عیار منطقه ای باعث شده است مصر برای حفظ امنیت خود تلاشی های مضاعفی برای کاهش تنش و برقراری آتش بس مجدد میان حماس و اسرائیل بعمل آید .
با ترورهای هدفمند اسرائیل فرماندهان محور مقاومت ونیز حمله به کنسولگری ایران در دمشق اخیر شهادت ابوهنیه در تهران و قطعی بودن انتقام ایران از تلاویو شرایط به سوی یک بحران منطقه ای حاد پیش می رود .
بنابراین مصر اخیر تلاش های خود را برای آتش وبس وشروع مذکرات میان حماس و اسرائیل دو چندان نموده است. از سوی دیگر گرچه پاسخ نظامی ایران به ترور ابوهنیه قطعی است . با این وجود, ایران نیز به دنبال یک جنگ وسیع و گسترش تنش در منطقه نیست لذا تماس های دیپلماتیک میان ایران و مصر می تواند در کاهش بحران و ایجاد ثبات در منطقه موثر باشد.
همچنین در ریل گذاری سیاست خارجی دولت چهاردهم گسترش روابط با همسایگان و دنیای اسلام یکی از اولویت های اساسی است. ایران ومتقابلا مصر نمی توانند نقش همدیگر را در برقراری صلح و تضمین امنیت منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نادیده بگیرند.
نکته پایانی این است درصورت حل بحران های منطقه ای و برقراری آتش بس در نوار غزه و شروع مجدد مذاکرات برجام در سطح کلان می توان به بهبود روابط تهران- قاهره هم امیدوار بود نکته قابل توجه این است که سیاست نزدیکی به مصر الزاماً خواست جمهوری اسلامی ایران نیست. در واقع نزدیکی ایران و مصر در چارچوب تامین منافع ژئوپلیتیک هر دو کشور در خاورمیانه ونیز یک اصل بنیادی در سیاست منطقه ای ایران بوده است.