مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نسبت وابستگی توان نظامی و توان اقتصادی

اشتراک

اسلام ذوالقدرپور

پژوهشگر مسائل بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 

وابستگی متقابل و اثرگذاری مستقیم را می‌توان مؤلفه اصلی سیاستگذاری عمومی دانست که بر روابط ابعاد گوناگون یک سیاستگذاری عمومی حاکم است. ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و … یک سیاستگذاری در چرخه‌ای محسوس و گاه نامحسوس از وابستگی متقابل و اثرگذاری و اثرپذیری از یکدیگر قرار دارند.

این وابستگی و اثرگذاری ابعاد سیاستگذاری بر همدیگر که سبب تقویت و موفقیت سیاستگذاری عمومی می‌شود، گاهی نیز موجب ضعف و فروپاشی یک سیاستگذاری یا حکمرانی می‌گردد. چنین اثرگذاری به‌ویژه در وابستگی و رابطه سیاستگذاری اقتصادی با سایر حوزه‌ها به‌خصوص سیاست‌ نظامی و سیاست خارجی قابل مشاهده می‌باشد.

وابستگی شدید سیاست خارجی و اقتصاد به گونه‌ای است که در تعریف منافع راهبردی با مجموعه توان اقتصادی، توان نظامی و توان دیپلماتیک می‌توان به کسب، تقویت و نمایش قدرت خود در نظام جهانی پرداخت. چنین ارکان قدرت راهبردی، زمانی اثربخش خواهند بود که از ترکیب مناسب برخوردار بوده و یکدیگر را تقویت نمایند.

همان‌گونه که دکتر ابراهیم متقی از اساتید بزرگ روابط بین الملل و مسایل راهبردی در تعریف سیاست خارجی می‌فرمایند:<< سیاست خارجی علم منافع راهبردی است>>، نگاه تک بُعدی به سیاستگذاری خارجی و بنیان آن بر ظرفیت دیپلماسی بدون توجه به ابعاد مهمی مانند توان اقتصادی و توان نظامی، نمی‌تواند در چارچوب سیاست خارجی توانمند و کارآمد قرار گیرد و منافع راهبردی را برآورده سازد.

منافع راهبردی یک بازیگر در عصر کنونی از یک سیاستگذاری هوشمند و ترکیب متوازن توان اقتصادی، نظامی و … سرچشمه گرفته و در در نظام جهانی نمایش داده می‌شود. فرض جدایی اقتصاد، موشک و دیپلماسی از یکدیگر را نمی‌توان دیدگاهی عقلانی دانست، زیرا یک سیاستگذاری خارجی راهبردی نیازمند یاری سایر حوزه‌های قدرت بوده و با کمک آنان تقویت شده، به عمق راهبردی بازیگر تیدیل می‌شود.

وضعیت کنونی آسیای جنوب غربی و جنگ‌های مدیریت شده و محدود کنونی که وضعیتی آشوبناک بر منطقه مسلط نموده، همه بازیگران ( دولت‌ها،گروه‌ها، سازمان‌ها، و …) را در حالت جنگی قرار داده است، برای اقتصاد شکننده برخی بازیگران مانند ایران، بسیار آسیب‌زا و خطرآفرین است. در چنین شرایطی که هر بحران نظامی، می‌تواند شلیکی به اقتصاد ایران قلمداد شود. چنین فرآیند وابستگی اقتصاد و موشک در محورهای زیر قابل تحلیل است:

 

یکم – ناترازی توان نظامی و توان اقتصادی: سیاستگذاری راهبردی ایران طی چند دهه اخیر به شدت بر توان نظامی و تسلیحاتی به‌ویژه قدرت موشکی استوار بوده است. این رویکرد سیاستگذاری که تمرکز مطلق و یک‌سویه بر توان نظامی و قدرت موشکی است، بر شکنندگی اقتصادی ایران در نظام جهانی و رقابت‌های راهبردی، سرپوش نهاده است.

هر چه ایران در سیاستگذاری نظامی و موشکی موفق نشان داده و در جمع قدرت‌های بزرگ موشکی جهان قرار گرفته است، در سیاستگذاری اقتصادی چندان موفق نبوده است و از نابرابری توان موشکی با توان اقتصادی رنج می‌برد. بخش مهمی از این ناترازی توان راهبردی ایران در نظام جهانی به تحریم‌های فراگیر غرب به‌ویژه ایالات متحده امریکا علیه ایران در چهار دهه اخیر بازمی‌گردد.

تحریم‌های درازمدت، فراگیر و بروزرسانی روزانه این تحریم‌ها در کنار نابسامانی سیاستگذاری، سبب شده تا اقتصاد ایران دچار ناکارآمدی گردد و توان همراهی و همپایی با توان نظامی ایران در کسب و تقویت منافع راهبردی کشور را نداشته باشد.

 

دوم – توان نظامی ایران و تحریم: بخشی از تحریم‌های دو دهه اخیر ایران رابطه مستقیمی با توان نظامی و برتری توان موشکی ایران در نظام منطقه‌ای و جهانی دارد. رابطه مستقیمی که بر تضعیف و سرکوب قدرت نظامی و موشکی ایران تمرکز نموده است.

پیشرفت ایران در طراحی و تولید تسلیحات و تجهیزات نظامی به‌خصوص موشک و پهپاد که تبدیل به مزیت نسبی ایران در مناسبات و معادلات ژئوپلیتیک منطقه‌ای و جهانی شده است، حساسیت سایر قدرت‌ها و بازیگران منطقه‌ای و جهانی را برانگیخته و سیاستگذاران خارجی را به واکنش شدید وادار نموده است.

طی چند سال اخیر هر رونمایی، آزمایش یا عملیات موشک‌های ایرانی حتی موشک‌های ماهواره‌بر ایرانی و ارسال ماهواره با موشک‌های ایرانی با حساسیت خاصی از سوی دولت‌های غربی دنبال شده و علاوه بر بیانیه‌های سیاسی با برخی ابزارهای اقتصادی مانند تحریم نیز پاسخ داده شده است.

در چنین شرایطی است که توسعه و تقویت توان موشکی ایران و آزمایش یا عملیاتی نمودن هر جنگ‌افزار نوین و قدرتمند ایرانی حتی موشک‌های ماهواره‌بر ایرانی به‌مثابه فشار به اقتصاد ایران عمل نموده و تحریم‌های جدید و بیشتر بر ایران تحمیل نموده است!

برخی واکنش‌های ایران به تحولات منطقه‌ای و حتی پاسخ فرامرزی به تهدیدات و حملات تروریستی که با موشک و پهپاد انجام می‌گیرد نیز بر اقتصاد ایران اثرگذاری بالایی داشته و احساس ناامنی اقتصادی را افزایش می‌دهد. سیاست و اقدامی مانند حمله موشکی به مراکز گروه‌های تروریستی خارج کشور در سوریه، عراق، پاکستان و … که بر اقتصاد کشور و افزایش نرخ دلار، سقوط بورس و … اثر مستقیم و نامطلوب داشته است.

 

سوم – اثر قدرت نظامی گروه‌های نیابتی به اقتصاد ایران: در یک دهه اخیر هر گاه موشک یا پهپادی از سوی محور مقاومت به خاک و امکانات رقیبان و دشمنان ایران در منطقه شلیک شده است، بلافاصله اثری منفی بر اقتصاد ایران در قالب تحریم‌های جدید داشته است!

در کارزار رقابت منطقه‌ای در غرب آسیا، گروه‌های نیابتی می‌توانند پیامدهایی برای حامیان خود داشته باشند. اقدامات محور مقاومت که به نیروی نیابتی ایران مشهور هستند ازجمله نمونه‌هایی است که بر اقتصاد ایران اثرگذار هستند.

رشته حملات اخیر محور مقاومت به مراکز امنیتی و پایگاه‌های نظامی امریکا در سراسر منطقه، حمله به کشتی‌های تجاری اسرائیلی یا به مقصد اسرائیل در دریای عرب و دریای سرخ از سوی یمن و … که به تهاجم نیروهای وابسته به ایران یا نیابتی‌های ایران تفسیر می‌شوند، به فشار روزافزون بر ایران به‌ویژه اقتصاد ایران در قالب افزایش تحریم‌های اقتصادی و تجاری ایران منجر شده است.

 

*

سیاستگذاری خارجی به عنوان یکی از ابعاد سیاستگذاری عمومی دارای وابستگی و چسپندگی خاص به اقتصاد و تجارت می‌باشد. این وابستگی به گونه‌ای است که اگر سیاست خارجی را علم منافع راهبردی بدانیم، اقتصاد نیز از مؤلفه‌های منافع راهبردی جهان کنونی، تکمیل کننده و حامی سیاست خارجی محسوب می‌گردد.

وضعیت آشوبناک جهان به‌خصوص آسیای جنوب غربی به گونه‌ای است که ایران به عنوان بازیگر کانونی این تحولات مورد تفسیر قرار گرفته و بخش مهمی از مسائل و بحران‌های کنونی در چارچوب نیات، اهداف، سیاست‌ها و منافع راهبردی ایران، تحلیل می‌گردند. در چنین شرایطی، سیاستگذاری خارجی ایران را نمی‌توان جدا از توان نظامی و توان اقتصادی و تجارت ایران، مطلوب و موفق دانست.

اقتصاد به عنوان پاشنه آشیل سیاست راهبردی ایران همواره از قدرت نظامی و دیپلماسی ایران عقب مانده و بخشی از نابسامانی اقتصادی نیز پیامد حساسیت دیگران نسبت به سیاست‌ها و برتری توان نظامی ایران بوده است.

نمایش قدرت نظامی و موشکی ایران در حمله به گروه‌های تروریستی مخالف ایران در قلب سوریه، عراق، پاکستان و … در کنار توان عملیاتی گروه‌های نیابتی ایران در عراق، سوریه، یمن، لبنان و …، بر اقتصاد و تجارت ایران اثرگذار بوده است.

وابستگی و چسپندگی سیاست خارجی و توان نظامی و موشکی ایران به گونه‌ای است که هر حمله از سوی ایران و گروه‌های مورد حمایت ایران به سوی رقیبان و دشمنان منطقه‌ای و جهانی شلیک می‌شود، بخشی از اقتصاد و تجارت ایران را با چالش روبرو می‌سازد.

هر چند پاسخگویی به سیاست‌ها و اقدامات فیزیکی و عملیاتی رقیب یا دشمن، اصل اجتناب ناپذیر از سیاستگذاری خارجی است، اما نگاه تَک بُعدی به قدرت نظامی و توان موشکی ایران و یاران منطقه‌ایش بدون توجه به پیامدهای ، نقطه ضعف سیاستگذاری خارجی است که می‌بایست در سیاستگذاری راهبردی و حفظ منافع راهبردی مورد توجه و تفکر بیشتر از سوی سیاستگذاران ایرانی قرار گرفته و با هر تهدید یا خرابکاری سازمان یافته مانند انفجار خطوط لوله گاز و …سیاست پاسخ هوشمند در اولویت باشد.

 

 

 

  • مسئولیت همه مقالات نشر شده در سایت مرکز با نویسندگان است و لزوما منطق با نظر مرکز نمی باشد.

مطالب مرتبط