مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

 تاثیر نزدیکی  تهران – ریاض  بر سیاست و راهبردهای منطقه ای ایران، تداوم یا تغییر؟

اشتراک

داود احمدزاده 

تحلیلگر مسائل غرب آسیا

 مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 

یکی از مهمترین موضوعاتی که پس از گشایش جدید و بهبود روابط ایران و عربستان سعودی  در بین اندیشمندان روابط بین‌الملل و محافل سیاسی مطرح شد، این بوده که سیاست‌های امنیتی ایران در منطقه به چه شکل ادامه پیدا می کنند. آشتی  با عربستان چه تاثیری بر تداوم و استمرار سیاست‌ها و راهبردهای منطقه‌ای ایران دارد؟

قبل از پرداختن به راهبردهای جدید منطقه ای و سناریوهای آینده بایستی به سیاست های منطقه ای عربستان سعودی و دلایل تطویل بحران میان دو بازیگر اصلی منطقه ای  برای چندین دهه بپردازیم .

راهبرد اصلی عربستان در قبال منطقه به‌ویژه جمهوري اسلامی ایران، جلوگيري از تبدیل نظم چند قطبی منطقه‌اي به نظام تک‌قطبی با محوریت ایران، از طریق استراتژي بازموازنه‌سازي است) ایران و عربستان‌سعودي به عنوان دو قدرت مهم منطقه‌اي همواره در رقابت برای افزایش نقش و نفوذ خود در غرب آسیا، به‌ویژه حوزه خلیج فارس بوده‌اند. این رقابت منطقه‌اي که تا پیش از انقلاب اسلامی ایران بیشتر ژئوپلیتیکی و معطوف به حوزه خلیج فارس بود، پس از انقلاب با اضافه‌شدن مولفه ایدئولوژیک، شدت بیشتری به خود گرفته و علاوه بر خلیج فارس، کل غرب آسیا را دربرگرفته است.

 در این چارچوب، نوع مناسبات ایران و عربستان همواره تحت تأثیر نحوه صورت‌بندي نظم امنیتی منطقه غرب آسیا بوده است. نظم امنیتی غرب آسیا نیز خود متأثر از چینش، رقابت و تعامل مجموعه بازیگران سطح منطقه‌اي و نقش مداخله‌گر قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي و نسبت راهبردهاي آن‌ها با راهبردهاي قدرت‌هاي منطقه‌اي بوده؛ به‌گونه‌اي که هرگونه تحول در این نظم را باید ناشی از تحول در این دو سطح دانست.

 از این رو، بدون توجه به نظم امنیتی منطقه و روندها و تحولات آن، نمی‌توان به درک درستی از روابط ایران و عربستان دست یافت. نظم امنیتی غرب آسیا از زمان حمله آمریکا به افغانستان و عراق و در نتیجه تحولات ژئوپلیتیکی منطقه‌اي و ژئواستراتژیکی قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي متعاقب آن، دستخوش تحول و وارد فرایند گذار شده است. به‌گونه‌اي که ریشه‌هاي تنش فعلی در روابط ایران و عربستان را باید در این تحول جستجو نمود. 

در مجموع، می‌توان گفت تحول در نظم امنیتی غرب آسیا در اثر تحولات ژئوپلیتیک منطقه‌اي و ژئواستراتژیک قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي از اوایل قرن بیست ویکم به این سو، موازنه منطقه‌اي را بیشتر در راستاي منافع ایران و به ضرر عربستان سعودي تغییر داده است. این وضعیت، در کنار تحولات داخلی عربستان و روي کار آمدن رهبران جدید در این کشور، سعودي‌ها را به سوي این درك و نگرش از تحولات منطقه سوق داده است که اگر نقش و نفوذ رو به افزایش ایران در چارچوب راهبرد موازنه‌سازي مجدد کنترل و مهار نشود، نظم آینده غرب آسیا، ایران‌محور خواهد بود. عربستان سعودي از همان ابتدا مخالفت خويش را با حل و فصل كامل بحران هسته‌اي ايران اعلام كرده بود. آن‌ها از یک طرف از اجرايي شدن راهبرد كلان احاله مسئوليت آمريكا در منطقه خاورميانه هراس داشتند. و به همين دليل، قبل از نهايي شدن برجام اوباما مجبور شد تا سران عربي كشورهاي خليج فارس را به نشست كمپ ديويد دعوت نموده و به آن‌ها قول حمايت بيشتر در مقابل ايران و فروش تجهيزات نظامي پيشرفته‌تر را بدهد. علاوه براین، سعودی نگران آن است كه توافق هسته‌اي صرف‌نظر از محتوا و مضمون در صورتي كه موفقيت آميز باشد، فتح بابي براي مذاكره درباره ساير بحران‌هاي منطقه‌اي به شمار رود و به افزايش نقش و ارتقاي جايگاه ايران در عرصه منطقه‌اي و نهايتا در حوزه بين‌الملل منجر شود. 

به عقیده نظریه‌پردازان و تصمیم‌گیران سعودي، سقوط نظام بشار اسد می‌توانست ضمن پایان بخشیدن به نفوذ ایران در لبنان، موازنه منطقه‌اي به‌هم‌خورده پس از تحولات جنگ عراق و انقلاب‌هاي عربی را مجدداً متعادل سازد. بنابراین، ایران و عربستان به عنوان دو قدرت منطقه‌اي، در جنگ داخلی سوریه رو در روی یکدیگر قرار گرفتند اسرائیل نیز که تحت تاثیر این تحولات در انزوای کامل قرار گرفت و همین ترس از تهدید مشترک زمینه را برای نزدیکی میان آن و عربستان فراهم شده است. در واقع، با تحولاتی که در روابط ایران و عربستان پس از برجام رخ داد، یک ائتلاف نانوشته میان سعودی‌ها و صهیونیست‌ها بر علیه ایران شکل گرفته که روز به روز گسترده‌تر و آشکارتر شده است.

 همچنین تحولات اخیر جهان عرب نیز باعث فعال شدن بیش از پیش گسل های کشمکش زا بین کشورهای واقع در منطقه شده  و گذار از ژئوپلیتیکی رقابت به سمت الگو دشمنی ایران و عربستان را بدنبال داشته است.

 در عرصه زورآزمایی میدانی، ایران و عربستان از سال 2011 به بعد از تمام ابزار های موجود در عرصه های  نظامی وسیاسی بهره برند . طوری که دو محور ائتلاف عبری و عربی  در مقابل محور مقاومت قرار گرفت که درقالب جنگ های نیابتی برای هر یکی از آثار رقابت ایران و عربستان در منطقه به ویژه پس از 2011 گشودن پرونده جدید امنیتی در منطقه از جمله سوریه  و عراق ونیز یمن  بوده است. جنگ های نیابتی  در قالب اتحاد و ائتلاف نیروهای متخاصم  علاوه بر هزینه ای مالی و نظامی موجب دخالت نیروهای فراگیر  منطقه ای شد.

بطوریکه حاکمان ریاض در سال‌‌های بعد از 2011، به رهبری محمد بن سلمان سیاست خارجی مبتنی بر راهبرد مداخله فعال در امور منطقه را در پیش گرفتند که اساس آن بر مبنای ضدیت فراگیر با منافع جمهوری اسلامی ایران باشد. در همین راستا، با برگزاری نشست‌های مختلف درون عربی و حتی بین‌المللی، تلاش‌های خود را برای ائتلاف‌سازی علیه ایران آغاز کردند که برآیند ملموس آن ایجاد جبهه متحد عربی علیه یمن و ائتلاف موسوم به ضد تروریسم اسلامی به رهبری ریاض بود. علاوه براین  رویکرد متفاوت در کشور در مورد سوریه به افزایش تنش ها انجامیده است . حمایت های مالی و نظامی از مخالفین بشار اسد در مقابله حمایت تمام قد ایران  بر  بقای اسد  شرایط برای رویارویی تمام عیار دو کشور در عرصه های نظامی و رسانه ای  فراهم کرده بود . اوج تنش ها را می توان در رویارویی تمام قد ایران و عربستان  در موضوع یمن مشاهده نمود  در حالی که قدرت یابی حوثی های یمن نزدیک به ایران  ورود آن به حیات خلوت عربستان سعودی در پی  فرار دولت عبد رب هادی  موجب شده بود  سعودی ضمن همکار نزدیکی با متحدان منطقه ای خویش نظیر امارات و بحرین….. دست دوست حتی به اسرائیل هم دراز کنند  بنابراین به ثمر رسیدن مذاکرات  اخیر به میانجی گری چین ومصالحه دوکشور می می تواند با کاهش تنش  شرایط برای تسریع بحران های امنیتی دریمن وسوریه …. فراهم سازد

در مورد دلایل  کاهش تنش ها  و نیز تمایل طرفین منازعه به مصالحه مصلحتی  می توان گفت: 

راهبرد ایران برای برخورد با سیاست خارجی تهاجمی عربستان در برابر جمهوری اسلامی ایران از سه لایه اجرایی تشکیل  شده بود . لایه اول تقویت بازدارندگی نظامی جهت کاهش خطر احتمال وقوع جنگ مستقیم نظامی؛. لایه دوم تقویت متحدین منطقه ای جهت جلوگیری از تضعیف نفوذ منطقه ای و قرار دادن عربستان سعودی در وضعیت تدافعی؛و. آخرین لایه اجرایی، بهره گیری از فرصت مذاکره در قالب الگوی مذاکره محدود مورد به مورد بود. این الگو به دلیل عدم دربرگیری همه مسائل منطقه ای و مرحله به مرحله بودن از مطلوبیت بالایی برخوردار است. سازوکار اجرایی این الگو به این صورت است که در ابتدا در یک مورد امنیتی مورد چالش، مذاکره به صورت دوجانبه و چندجانبه انجام می شود و در مرحله بعد با اجرایی شدن توافق اول توافق دوم به صورت دو و چند جانبه مورد مذاکره قرار خواهد گرفت. برای دستیابی به امتیازات بیشتر در فرایند مذاکرات میتوان در کنار تقویت بازدارندگی نظامی و متحدین منطقه ای از ابزارهای دیپلماسی عمومی،دیپلماسی رسانه ای و ارتباط گیری بهره برد.

ایران برای شکست طرح های سعودی ها در منطقه و افزایش هزینه رقابت  ضمن دفاع از حاکمیت بشار اسد در سوریه به عنوان شریک استراتژیک در دنیای عرب و نزدیکی بیشتر با گروههای شیعی عراقی تلاش کرد با حمایت از حوثی های یمنی در نبرد با ائتلاف سعودی تحولات منطقه را به نفع خویش تغییر دهد.

عربستان سعودی نیز  در دهه اخیر به ویژه از دوره ترامپ در قالب راهبرد ائتلاف فراگیر نزدیکی بیشتر با آمریکا  وروابط پنهانی با اسرائیل را در پیش گرفت با رادیکالیزه تر شدن سیاست خارجی بن سلمان در منطقه غرب آسیا ریاض با بهره مندی پترو دلارهای موجود (در قالب پمپاژ نفت به غرب وخریدهای کلان تسلیحاتی )نقش بارزی در سیاست های منطقه ای آمریکا داشت .

با این وجود , با تثبیت اوضاع در سوریه  ونیز تقویت جبهه حوثی ها در یمن ازیکسو و عدم تمایل آمریکا  به تداوم سیاست حامی- پیرو ( بین  واشنگتن- ریاض) به ویژه تشدید شکاف بر سر مسائل حقوق بشری در دوره جوبایدن  و ترس از  عدم اجرایی شدن سیاستهای بلند پروزانه اقتصادی ( پروژه نئرون)حاکمان سعودی به بازنگری در سیاست های منطقه ای به ویژه در قبال ایران وداشت. بنابراین گفتگوهای امنیتی تهران – ریاض در اوج تنش  میان  ایران غرب در پایتخت های چند کشور عربی به ویژه ( بغداد –مسقط ) ادامه یافت .

همچنین تمایل روزافزون چین به سرمایه گذاری مالی و اقتصادی در حوزه کشورهای خلیج فارس  به دلیل وابستگی های نفتی الگوهای امنیتی غرب آسیا را با دگردیسی های جدیدی روبرو ساخت .در این میان پکن تلاش کرده از نفوذ همزمان خویش در ایران و عربستان  برای ایجاد ثبات و کاهش تنش  استفاده کند. بنابراین با ظهور نظم جدید امنیتی در غرب آسیا و کاهش نفوذ فراگیر آمریکا و اروپا به دلیل تمرکز بر شرق آسیا ونیز جنگ اوکراین, چین از خلا قدرت  بوجوده استفاده و تلاش کرد که در قالب عنصر نظم دهنده به منطقه امکان مذاکره و مصالحه بین تهران- ریاض را فراهم سازد نتیجه آن آشتی دو کشور تمایل به بازگشایی سفارتخانه های دیپلماتیک در پایتخت های  دو کشور بود .

سوال اینکه آیا سیاست های منطقه ای ایران با آشتی عربستان دچار تغییر و تحول اساسی خواهد شد ؟

در پاسخ به سوال دو دیدگاه در بین سیاست گذران ایرانی مطرح است . دیدگاه غالب  براین باور است که تغییر سیاست منطقه ای عربستان سعودی به دلیل ضعف نظامی و شکست های سیاست های تهاجمی آن در منطقه است واصولا این تغییر تاکتیک است نه تغییر استراتژی. لذا  افزایش توان نظامی گسترش توانمندیهای محور مقاومت یک الزام استراتژیک  برای ایران است.  از نظر این دسته از سیاست گذاران ایرانی  اختلافات هویتی و چالشهای منطقه ای در کانون های اصلی بحران(یمن- عراق- سوریه……) در منطقه همچنان عامل بازدارنده  در هرگونه عامل همگرایی احتمالی هست. آنچه بنام توافق اخیر میان ریاض- تهران  شکل گرفته در واقع برای مدیریت اختلافات فی مابین و نیز  برای کاستن از هزینه های نظامی و دوری از جنگ صورت گرفته است .بنابراین راهبرد قبلی ایران  به ویژه در حوزه نظامی و سیاسی برای سیادت در منطقه در قالب  کسب نفوذ  بایستی تداوم داشته باشد. 

دیدگاه واقع گرایانه ای  که مبتکر صلح و آشتی با ریاض در حوزه های مختلف بوده و در لایه کلان امنیتی ودستگاه تصمیم ساز ایران در ارکان قدرت  پایگاه متمازی دارد. براین باوراست  که مناسبات ایران و عربستان متکی برساختار نظام بین الملل است. بطوریکه با افول قدرت آمریکا در منطقه وشیفیت قدرت به شرق آسیا به ویژه ظهور قدرت چین،   ایران این فرصت را داردکه ضمن مصالحه با دشمن دیرینه  ورقیب اصلی خویش, خودرا از فشارهای سیستمیک نجات  وظرفیت مناسبی برای بهبود روابط با کشورهای منطقه فراهم سازد . در این میان اولین گام جلب اعتماد وتجدید نظر در ژئوپلتیکی هویتی ونیز تغییر رویکرد ایدئولوژیکی به مسایل منطقه ازجمله بحران یمن, عراق وسوریه هست.

 بنابراین ایران می تواند با مذاکره وپرهیزه از منازعه هست به منافع خویش دست یابد. از نظر این گروه  ضرورت دارد که روندها بحران زا و تقابلات وکانال رادیکالزه کردن آن به نحو مطلوب مدیریت شود

به نظر می رسد با وجود تنش های زیاد در روابط دوکشور (حتی قطع روابط سیاسی) شرایط نظام بین الملل والزامات منطقه ای  قرابت برهه ای به دوکشو دیکته کرده ودوکشور با پرداخت سنگین های هزینه های رقابت در حوزه های هویتی – ایدئولوژیکی ونظامی به این نتیجه و باور رسیدندکه به جایگاه هم در عرصه منطقه ای وبین المللی  احترام بگذراند. برآیند این مسئله تجدید نظر طرفین منازعه  درسیاست های  قبلی ( اختلافات  ایدئولوژیکی وهویتی ..)و تدوین راهبردهای آشتی جویانه هست  .

واژگان کلیدی: تاثیر، نزدیکی،  تهران ، ریاض,  سیاست, راهبردهای منطقه ای, ایران, تداوم , تغییر

مطالب مرتبط