دکتر سید یحیی صفوی
دانشگاه امام حسین(ع)
چکیده:
هدف از این مقاله بررسي نقش آمريكا در تحولات سياسي مصر است. براي اين منظور فرض مقاله كه نقش آفريني آمریکا در انحراف انقلاب سیاسی-اجتماعی مردم مصر و تغییر آن به یک رفرم سیاسی است، بيان مي گردد. براي بررسي اين فرض، ابتدا به اهميت مصر در استراتژي خاورميانه اي آمريكا در چارچوب نظم سياسي-امنيتي موجود پرداخته و سپس به رفتارشناسي آمريكا در مورد تحولات مصر اشاره مي گردد و تلاش آمريكا در سناريوهاي مختلف در انحراف انقلاب اجتماعي مصر به يك انقلاب سياسي صرف(تغيير فرماليستي) بررسي مي شود. در پايان سخنان نيز محتمل ترين سناريوها و درس هايي كه از اين تحولات گرفته مي شود به صورت خلاصه اشاره مي شود.
الف: اهميت مصر براي استراتژي آمريكا در خاورميانه
از نظر بنده، منطقه شمال افریقا و خاورمیانه مکمل ژئوپليتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک آمریکاست. نكته مهم اينكه این مکمل استراتژیک، حداقل تا چند دهه آینده غیرقابل جایگزین بوده و از اينرو اين كشور (مصر) به همراه عربستان، پس از رژیم صهیونیستی بزرگترین متحد استراتژیک آمریکا در منطقه هستند.بیشترین کمکهای نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا از سال 1981، یعنی از زمان ترور انور سادات تاکنون یعنی طی 30 سال گذشته به رژیم مصر (به خاطر امضاء قرارداد کمپ دیوید) بوده است. اين كمك ها تقریباًمعادل 3میلیارد دلار کمک بلاعوض سالانه بوده که حدود 2 میلیارد دلار آن به ارتش مصر واگذار میشد.
فهم اهميت مصر و تحولات اين كشور براي ايالات متحده را بدون در نظر گرفتن نظم موجود خاورميانه نمي توان فهميد. از اينرو در نمودار روبرو الگوي نظم منطقه اي و بازيگران مهم عوامل سازنده اين نظم مشخص شده است. مصر در حقيقت پايه مهم جناح سازشگر و نقش كنترل گر جنبشهاي مقاومت در حوزه مديترانه را به عهده دارد. اين نقش با توجه به اهميت گذرگاه رفح در مرز با فلسطين اشغالي(نوار غزه، با مديريت حماس)، در گسترش يا كنترل گرايشات تحول خواه و مقاومت در منطقه موثر است. با توجه به اين شرايط مهمترين موارد اهميت مصر در استراتژي آمريكا در خاورميانه عبارتند از:
1. پيشگام در پذيرش موجوديت رژیم صهیونیستی و تلاش براي تسري اين رويه به ديگر كشورها
2. تقويت مالي و لجستيكي از جناح سازش در فلسطين
3. كمك اطلاعاتي و امنيتي به ايالات متحده و غرب درجلوگیری ازتهديدات احتمالی عليه منافع حیاتی آمريكا در شمال آفريقا و منطقه خاور میانه
4. شكل دهي محور سازش(مصر-اردن – عربستان) در مقابل محور مقاومت(ايران-سوريه-حزب الله/حماس)
5. كنترل جنبش مقاومت و همكاري با اسرائيل در نابودي آنها با بستن گذرگاه رفح
6. تلاش براي تحميل صلح اجباري/اسرائيلي به حماس در گفتگوهاي سازش فتح/حماس
7. حمايت مصر از گروههاي معارض سني در عراق براي بي ثبات سازي دولت شيعي عراق
8. ايجاد و گسترش گفتمان ايران هراسي و شيعه هراسي با همكاري ملك عبدالله اردن در بحث هلال شيعي.
با توجه به موارد فوق هرگونه تغيير ساختارهاي سياسي-امنيتي مصر منجر به فروپاشي نظم منطقه اي و ضرورت بازسازي آن از سوي آمريكا خواهد شد. طبيعي است كه در چنين روندي ايالات متحده در ابتدا از هرگونه تغييري ساختاري حمايت نكرده و براي اجتناب از تناقض دفاع از مبارك با شعارهاي اعلامي ليبرالي خود، نوعي اعلام حمايت از تغيير سياسي و در عمل، سياست انحراف تحولات اجتماعي مصر و تبديل آن به يك تغيير فرماليستي را در پيش گيرد. در بخش بعدي به سناريوهاي رفتاري ايالات متحده در مورد تحولات مصر پرداخته مي شود.
ب: آمريكا و تحولات مصر: از غافلگيري تا كنترل تحولات؛ سناريوهاي مختلف آمريكا
هفته اول شروع انقلاب سیاسی-اجتماعی مردم مصر،از نظر اطلاعاتی و سیاسی توام با غافلگیری استراتژیک آمریکا بود. از هفته دوم تلاش آمريكايي ها براي مدیریت بحران سیاسی- اجتماعی مردم مصر و انحراف آن به سمت منافع دلخواه خود و صهیونیست ها شروع شد. اين تلاشها با کمک عوامل داخلی مصر و عوامل منطقه ای همراه بود. در اين مرحله به نظر مي رسد كه آمريكايي ها توانستند چند سناریو را مدنظر داشتند:
ب-١- سناريوي اول آمريكا در تحولات مصر: حفظ مبارک به اضافه حفظ نظام سیاسی مصر؛
ب-٢- سناریوی دوم حذف مبارک و جایگزینی عمر سلیمان به همراه حفظ و تقويت عمر سلیمان و حفظ نظام سیاسی مصر؛
ب-٣- سناریوی سوم حذف عمر سلیمان و جایگزینی ارتش از طريق یک کودتای نرم به اضافه تغییرات جزیی در قانون اساسی مصر بدون تغییرات اساسی در سیاست خارجی مصر خصوصاً در ارتباط با معاهداتی چون كمپ ديويد که مصر با صهیونیستها دارد.
به نظر می رسد که عامل اجرايي سناریوی سوم یعنی کودتای نرم، توسط شورای نیروهای مسلح مصر انجام گرفت.زيرا ارتش مصر از نظر فرهنگی، آموزشی، تجهیزاتی و پشتیبانی کاملا آمریکایی است و فرماندهان ارتش چون طنطاوی و عمر سلیمان هر دو عامل و مجري منافع آمریکا هستند. درمقابل اين روند يعني بدست گرفتن سرنوشت کشور توسط شورای نظامی و فرماندهی ژنرال طنطاوی، مردم نيز یک شورای ائتلاف انقلاب خشم ایجاد کردند. به عبارت ديگرشورای ائتلاف انقلاب خشم، با شركت 24 نفر از سوي گروههای سیاسی در مصر تشکیل شد كه از بین آنها آقای طارق البشری به عنوان رئیس کمیته تعدیل قانون اساسی برای انتقال قدرت انتخاب گرديد. وي از يكسو با شورای نظامی ارتباط دارد و از سوي ديگر مسئولت تعدیل قانون اساسی در بازه زماني كوتاه و آماده سازي آن براي رفراندوم عمومي است.
در شرايط كنوني، با پيگيري اقدامات آشكار و نهان آمريكا، سناريوي سوم از سوي اين كشور در مورد تحولات مصر در جريان است و اين سناريو انحراف و کنترل انقلاب سیاسی- اجتماعی مردم مصر و تغییر آن به سمت یک رفورم سیاسی و داخلی بدون تغییرات بنیادین در ساختارهاي سياسي است. نكته اي كه همچنان نبايد از نظر دور داشت اين است كه هرچند اكنون مردم به خانه های خود برگشته اند اما خشم انقلابی مردم مصر برای تغییرات اساسی همچنان مانند آتش زیر خاکستر باقی مانده است همچون برگزاری نماز جمعه هفته گذشته در میدان التحریر.
پ: سناريوهاي احتمالي تحولات آتي مصر
مهمترين سناریوهای احتمالی آینده مصر از نظر بنده عبارتند از:
پ-١- سناريوي اول: با حاکمیت شورای نظامی و اقدامات آقای طارق البشری رئیس کمیته تعدیلات قانون اساسی، طی چند روز یا چند هفته آینده قانون اساسی تعدیل شده و به رفراندوم گذاشته شود. در ادامه اين روند، انتخابات جدید پارلمانی طی 6 ماه آینده صورت گرفته و احزاب مخالف خصوصا اخوان المسلمین بتوانند تعداد زیادی از کرسی های پارلمان را به دست گیرند. بعد از انتخابات پارلمانی، انتخابات ریاست جمهوری است. در انتخابات ریاست جمهوری آینده مصر احزاب اسلامی و مخالف بتوانند به طور وسیع شرکت کنند و یک رئیس جمهوری که منتخب واقعی مردم مصر است را انتخاب کنند.
پ-٢- سناريوي دوم:در مراحل اول و دوم انتخابات یعنی پارلمان وریاست جمهوری، ارتش و نیروهای امنیتی دخالت كرده و قبل از آن تعداد زیادی از نیروها و رهبران سیاسی نيز دستگیر شوند. در ادامه رییس جمهور و اکثریت پارلمان،تحت فشار نیروهای مسلح و نیروهای امنیتی تعیین گردند. اين سناريو در راستاي سیاستهای آمریکا خواهد بود.
پ-٣- سناريوي سوم:با دخالت نظامی ها و نیروهای امنیتی در انتخابات و عدم رضایت مردم، مجددا یک انقلابی در مصر شروع شود ولي در اين شرايط ارتش برخلاف زمان سقوط مبارك اقدام به سرکوب مردم نمايد.
پ-٤- سناريو چهارم:در سناریوی چهارم ممکن است به علت عدم حصول نتايج مورد نظر مردم، مجدداً یک انقلابی بزرگتر صورت بگیرد. مردم يا با نیروهای مسلح درگیر شده و پادگانها را خلع سلاح بکنند و یا ارتش تسلیم خواست مردم گشته و تغییرات بنیادین در سیستم سیاسی مصر صورت گیرد. یعنی شكل گيري یک انقلاب واقعی که کنترل آن از دست آمریکایی ها و صهیونیست ها خارج گردد. اگر چه حتمال وقوع سناریو اخیر فعلا ضعیف است.
مهمترين سناريوهاي احتمالي و ارتباط بين عوامل مختلف تاثير گذار آن در نمودار زير ترسيم شده است:
نتيجه گيري:
قسمت پایانی اين بحث در خصوص درس ها و نتايجي است که از قیام مردم مصر گرفته مي شود.
1-رهبری، مردم و ایدئولوژی سه رکن اصلی و اساسی برای پیروزی انقلابهای بزرگ هستند. بدون رهبری و ایدئولوژی پیروزی در انقلابها کاری بس دشوار است.مردم مصر انقلاب کردند ولی خلاء رهبری که حول آن با هم متحد گردند، وجود ندارد.
2– نیروی نظامی آخرین سنگر است. هانتیگتون در کتاب موج سوم می گوید که اگر نیروهای مسلح تکلیفشان مشخص نشود، همانها قدرت را به دست می گیرند. به عقیده من نیروی نظامی آخرین سنگر است و در صورتی که تسلیم یا منهدم نشوند، انقلابهای مردمی به پیروزی نخواهند رسید. آمریکاییها در کشورهای وابسته به خود، سیاسیون و نظامی ها را با هم دارند. مثل زمان شاه که آمریکاییها شاه و ارتش را به طور هم زمان با هم داشتند.
3-سقوط مبارك نشان داد كه حکام مستبد و وابسته به آمریکا بایستی بدانندکه آمریکا به دنبال حفظ منافع خود است نه حفظ حکومتهای آنها. در مواقع ضرورت، آمریکا اقدام به قربانی كردنآنها خواهد كرد. از اينرو ما باید منتظر قربانی بعدی در منطقه خلیج فارس، خاورمیانه و یا شمال آفریقا باشیم. الان 4 روز است که مردم بحرین اقدام به اعتراضات خياباني نموده اندكه امروز ٤ نفر و دیروز نيز٦ نفر کشته شده اند. الان در لیبی مردم نيز اعتراضات گسترده اي در جريان است که تاکنون كشته هاي زيادي برجای گذاشته است.اینکه قربانی بعدی چه کسی یا چه دولتی است جای تامل دارد.
درس چهارم این درس یک درس اعتقادی و تجربه سیاسی بنده به عنوان یک معلم جغرافیای سیاسی است. در نبرد سرنوشت ساز آینده بین ملتهای خاورمیانه و شمال آفریقا با حاکمان مستبد و وابسته به آمریکا و صهیونیسم، پیروزی نهایی از آن ملتهاست. این سنت لایتغیر الهی و تاریخی است که ” کَتَبَ الله لَاغلِبَنَّ انا و رُسُلی”(مجادله،21).