مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بایدن و سیاست خارجی ایالات‌متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران

اشتراک

محمد سلطان پور

کارشناس روابط بین‌الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC

دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در حال اتمام است و علی‌رغم تلاش‌های گسترده لابی‌های عربی-صهیونیستی و خویشتن‌داری جمهوری اسلامی منازعه گسترده‌ای میان جمهوری اسلامی و ایالات‌متحده رخ نداده است. بااین‌حال آیا می‌توان چشم‌انداز مثبتی درباره روابط دو کشور و همچنین موضوع برجام داشت؟ آیا دولت بایدن رویکرد متفاوتی را نسبت به دولت ترامپ در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد؟

پاسخ این سؤال مشخصاً مثبت است. دموکرات‌های کنونی در ایالات‌متحده تفاوت‌های آشکاری با جمهوری‌خواهان کنونی در ایالات‌متحده دارند؛ این امر مشخصاً ریشه در خاستگاه متفاوت ایدئولوژیک دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات دارد. تمایل جمهوری‌خواهان به اندیشه محافظه‌کاری، حزب جمهوری‌خواه را برای جریان‌های پوپولیستی راست‌گرا، گروه‌های مذهبی تندرو و اوانجلیست های مسیحی، راست‌گراهای یهودی و همچنین جریان‌های نژادپرست جذاب ساخته است. این در حالی است که غلبه جریان‌های لیبرال دموکرات در حزب دموکرات این حزب را متکثرتر و در برابر تغییرات و اندیشه‌های مختلف منعطف‌تر ساخته است.

این امر باعث شده است که حزب دموکرات هم در حوزه‌های اجتماعی و هم در حوزه‌های سیاسی رویکردی آزادانه‌تر را نسبت به گروه‌های اجتماعی، نژادی و سیاسی در پیش بگیرد. به همان اندازه که در سال‌های گذشته جریان‌های تندرو راست‌گرا و مذهبی در حزب جمهوری‌خواه قدرت گرفته‌اند (از زمان بوش پسر تاکنون) و مثال بارز آن حمله حامیان ترامپ به کنگره و یا نفوذ گسترده راست‌گراهای مسیحی و بنیادگرایان صهیونیست در دولت ترامپ است در حزب دموکرات هم تغییرات گسترده‌ای رخ داده است.

گشودگی دموکرات‌ها نسبت به تغییرات و تکثرهای اجتماعی و سیاسی هم در قالب انتخاب یک رئیس‌جمهور رنگین‌پوست و هم در انتخاب یک معاون رئیس‌جمهور زن کاملاً آشکار شده است. علاوه بر این امر نکته مهم رشد جریان‌های چپ‌گرا ملهم از اندیشه‌های برنی سندرز در بدنه جوان حزب دموکرات است. حضور الکساندریا اوکازیو کورتز، رشیدا طلیب و ایلهان عمر و … در مجلس نمایندگان آمریکا که مشخصاً رویکردی انتقادی نسبت به اسرائیل دارند و همچنین نقش‌آفرینی سندرز و وارن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که موجب پیروزی جو بایدن گردید بیانگر تغییرات در هویت حزب دموکرات آمریکاست که از منظر نویسنده بیانگر قطبی شدن روزافزون جامعه آمریکاست. نکته مهم در این میان متغیرهای اقتصاد سیاسی در ایالات‌متحده است.

فاصله روزافزون میان فقیر و غنی در جامعه آمریکا و همچنین افول ایالات‌متحده به عنوان ابرقدرت اقتصادی برتر بیانگر این واقعیت است که تحولات در حزب دموکرات و جمهوری‌خواه به سوی دو قطب مخالف راست و چپ به عنوان راه‌حل‌های اختصاصی هر دو حزب در پاسخ به افول اقتصاد ایالات‌متحده دور از ذهن نخواهد بود و این تغییرات تداوم خواهد یافت.

این موضوع در سیاست خارجی هر دو حزب هم آشکارا تفاوت ایجاد خواهد کرد. این عبارت که دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات دو روی یک سکه در سیاست ایالات‌متحده هستند را باید از الزامات هژمونی آمریکا در قرن بیستم در عرصه بین‌الملل دانست. با کاهش منابع و تضعیف رفاه بی‌حدوحصر اقتصادی و افزایش شکاف میان طبقات اجتماعی رویکرد دو حزب بر مبنای رویکرد و منافع حامیان آن‌ها به شکل فزاینده‌ای رادیکال‌تر خواهد شد.

همان‌طور که دوران ترامپ را باید به عنوان دوران فشار سهمگین و سیاست‌های خصمانه و تندروانه راست‌گرایان در قبال جمهوری اسلامی تعبیر کرد می‌توان منتظر تحولات رادیکال در سیاست حزب دموکرات آمریکا بود. ازاین‌رو دموکرات‌ها برای فاصله گرفتن از میراث ترامپی همانند سیاست داخلی در سیاست خارجی هم رویکرد متضاد و متمایز را در قبال ایران در پیش خواهند گرفت. این امر مشخصاً پاسخی در برابر موج‌سواری کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس (عربستان، بحرین، امارات) و همچنین راست‌گرایان اسرائیل خواهد بود.

این موضوع که بایدن و حزب دموکرات به امنیت اسرائیل متعهد هستند مساوی با این گزاره نخواهد بود که دولت بایدن از رویکرد یک‌جانبه نتانیاهو در مسئله فلسطین و در قبال ایران حمایت خواهد کرد. رویکرد دولت بایدن رویکردی رئالیستی با عناصر ایده آلیستی خواهد بود همان سیاست خارجی دولت اوباما البته با اعتمادبه‌نفس بیشتر برای مصالحه و دادن امتیاز، لذا بایدن و دولت آینده دموکرات به دنبال مصالحه با ایران و حل‌وفصل پرونده هسته‌ای در گام اول است و در ادامه تلاش می‌کند تا با افزایش مبادلات تجاری و اقتصادی زمینه تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران را در منطقه فراهم کند.

نگرانی و وحشت دموکرات‌ها از دوران یک‌جانبه‌گرایی ترامپ موجب خواهد شد که آن‌ها برای حفظ میراث لیبرال ایالات‌متحده در جامعه آمریکا و هم در عرصه بین‌الملل به سمت تعاملات دیپلماتیک و گسترش پیمان‌های تجاری حرکت کنند. ادامه رشد سریع اقتصادی و نظامی چین باعث می‌شود که دولت دموکرات ایالات‌متحده برای خلاصی از بحران‌های متداوم در خاورمیانه که توان اقتصادی و نظامی ایالات‌متحده را کاهش می‌دهد از هرگونه بحران‌آفرینی مجدد در خاورمیانه پرهیز کند. این بدان معناست که بایدن سیاستی ترکیب شده از مهار ایران و تلاش برای ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی را در پیش خواهد گرفت.

در نهایت از منظر نویسنده این نوشتار، این گزاره که رویکرد دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در سیاست خارجی خصوصاً در قبال ایران یکسان است با گذشت زمان بیش‌ازپیش کمرنگ شده است هرچند از ابتدای انقلاب اسلامی 1979 هم صحت نداشته است بااین‌حال در دوران کنونی شکاف‌های ایدئولوژیک و همچنین منفعتی میان دو حزب موجب شکل‌گیری رویکردهای متفاوت و متمایزی در سیاست خارجی خصوصاً در قبال ایران خواهد شد. مشخصاً در صورت رعایت اعتدال در واکنش به نقض برجام از سوی طرف ایرانی و قدم‌های باثبات و مرحله‌ای و پایدار، می‌توان انتظار شکل‌گیری مصالحه میان دو طرف را در موضوع پرونده هسته‌ای در کوتاه‌مدت داشت.

واژگان كليدي: بایدن ، سیاست خارجی، ایالات‌متحده ، جمهوری اسلامی ایران,محمد سلطان پور

مطالب مرتبط