مریم خالقی نژاد
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
در پویایی قدرت جهانیِ قرن بیست و یکم ، از قدرتهایی که از نظر استراتژیک و اقتصادی مجهز هستند، با آغوش باز استقبال می شود. در این بین تنگه ها و آبراهه ها نیز در بدست آوردن این قدرت نقش بی بدیلی را ایفا می کنند. در عرصه بین المللی هیچ منطقه ای پر اهمیت تر و مهم تر از خاورمیانه در جهان وجود ندارد و تقریبا تمامی اتفاقات مهم نیز در این منطقه رخ داده است. تنگه هرمز شاهراه دستیابی به خلیج فارس است که یکی از مهمترین آبراه های جهان و تاثیرگذار در مسائل ارتباطی، اقتصادی و سیاسی است و از نظر امنیتی از اهمیت و جایگاه خاصی در جهان برخوردار است.
تنگه هرمز به عنوان یک اهرم استراتژیک مهم برای ذینفعان درگیر و همچنین به عنوان شلوغ ترین مسیر ترانزیت نفت عمل واقع شده است. آبراه قلابی شکل بین ایران و عمان از خلیج فارس به خلیج عمان و فراتر از آن به اقیانوس هند جریان دارد و مهمترین نقطه عبور ترانزیت نفت جهان محسوب می شود. در سال 2017 میزان 20.3 میلیون بشکه نفت در روز از این مکان حمل شده است که تقریبا یک سوم تجارت جهانی نفت دریایی در آن سال را تشکیل می دهد و حجم آن در سال 2018 بیش از یک پنجم مصرف جهانی را به خود اختصاص داده است. همچنین در سال 2018 ، 1.4 میلیون بشکه در روز به طور خاص از طریق تنگه به ایالات متحده ترانزیت شده است ، علاوه بر این بیش از یک چهارم تجارت جهانی گاز مایع نیز از این تنگه منتقل می شود.
این تنگه منطقه انرژی خیز خلیج فارس را به دیگر آبراه های جهان متصل می کند. نظریات مختلفی همچون مکیندر، ریملند ارائه شده است که آن را قلب و مرکز خاورمیانه بیان کرده اند و اهمیت آن را تا جایی دانسته اند که بیان شده است “هر دولتی بتواند بر این تنگه تسلط پیدا کند می تواند بر جهان نیز تسلط داشته باشد” این امر نشان از کارکردها و مزیت های ارتباطی و سپس اقتصادی آن است. تاکید می شود که اهمیت تا جایی میسر است و به اندازه ای است که وقتی سخن از بستن تنگه هرمز می شود تحلیلگران معتقد هستند که آسیب جدی ایی به اقتصاد جهان خواهد رسید. به عبارتی قسمتی از حیات اقتصاد و انرژی جهان به این تنگه بستگی دارد که در صورت اسیب دیدن دچار ایراد خواهد شد و سقوط خواهد کرد.
از جمله مهمترین محورهای اهمیت ژئوپلیتیکی این تنگه موارد ذیل می باشد
مسیر جغرافیایی و واقع شدن در قسمت شرق خلیج فارس، پیوند خلیج فارس به اقیانوس هند و دریای عمان، اگرچه برخی کشورهایی همچون عربستان مقداری از انرژی خود را از این تنگه عبور می دهد اما کشورهای دیگر مانند عراق، بحرین، کویت و قطر راهی به جز ترانزیت از این منطقه ندارند.
از نظر اقتصادی به جهت حمل و نقل نفت و کشتی های نفتی دومین آبراهه مهم ترانزیت انرژی جهان محسوب می شود . در نگاه دیگر این تنگه به دلیل قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی خلیج فارس از آن جهت بر اهمیتش افزوده می شود که بیشترین منبع تامین نفت و گاز جهان از خلیج فارس است و نفت بسیاری از کشورهای آسیایی ، اروپایی و امریکایی از این منطقه تامین می شود و از تنگه هرمز عبور می کند. علاوه بر ترانزیت انرژی ، حمل و نقل کالاهای دیگر موجب افزایش اهمیت و موقعیت اقتصادی این تنگه شده است. میلیون ها بشکه نفت در طول روز از تنگه به سمت بازارهای اصلی آسیا ، اروپا ، آمریکای جنوبی و فراتر از آن عبور می کنند. فقط در سال 2018 ، چیزی حدود 211 میلیون بشکه روغن و سایر مایعات بنزینی از این نقطه منتقل شده است. در هر بشکه ، 159 لیتر روغن موجود است که در مجموع از رقم 3 میلیارد لیتر فراتر می رود. این معادل 21٪ مصرف روزانه بنزین در جهان است. علاوه بر این ، این تنگه قادر به انتقال 1/3 روغن منتقل شده دریای جهان است. قطر به عنوان بزرگترین صادر کننده گاز طبیعی مایع (LNG) توانست از طریق این مسیر دریایی قابل توجه استراتژیک 1/4 از کل جهان را صادر کند.
سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بیشتر نفت را از طریق این مسیر تجاری صادر می کند. در سال 2018 ، 76 درصد نفت خام عبوری از این تنگه به سمت بازارهای آسیا منتقل شده است. پنج اقتصادِ در حال رشد بزرگ وجود دارد که از این نفت استقبال می کنند ، یعنی چین ، هند ، کره جنوبی ، ژاپن و سنگاپور. ارقام عبور روغن از این مسیر بالاترین نسبت به سایر رقم های مهم است.
اما در خصوص کاهش و یا افزایش جایگاه آینده باید به موارد زیر توجهی جدی داشت.
اولا این تنگه از نظر جغرافیایی در موقعیت بسیار حساس خلیج فارس و به عنوان رابط به دیگر نقاط جهان عمل می کند و موقعیت جغرافیایی مشابهی با این ظرفیت وجود ندارد.
دوما :
در حوزه تدارکات مالی ، تنگه هرمز به موقعیت حیاتی دست یافته است زیرا هرگونه توقف در گذرگاه ، حتی به طور موقت ، منجر به هزینه های سنگین حمل و نقل در سراسر جهان خواهد شد. زنجیره تأمین می تواند روزها به تأخیر بیفتد و بی اثر شود. در نتیجه ، قیمت های انرژی در سراسر جهان از کنترل خارج می شوند. لذا هرگونه اختلال ، کشورهایی که به دریافت نفت اعتماد می کنند و کشورهایی که اقتصاد آنها به فروش این نفت وابسته است ، اثرات مخربی خواهند داشت. از این رو ، تنگه هرمز گزینه های عملی دیگری ندارد. فقط عربستان سعودی و امارات متحده عربی می توانند با حمل و نقل به خارج از خلیج فارس مسیر را دور بزنند اما حتی این اقدامات نیز به اندازه کافی موثر نیست.
سالهاست که تلاش زیادی از سوی کشورهایی همچون امارات صورت گرفته است تا به انتقال انرژی و کالاهای خود از طرق دیگری بپردازند اگرچه این اقدامات در برخی مناطق عملی شده است اما باید گفته شود که مسیرهای مورد نظر کشورها برای جایگزینی تنگه هرمز نه ظرفیت انتقال بالایی به مانند این تنگه و نه دسترسی متنوع به کشورهای جهان را دارد چرا که در مقابل انتقال 21 میلیون نفت از طریق هرمز ، عربستان سعودی فقط می تواند 5 میلیون بشکه در روز از طریق خط لوله شرق به غرب به بندر خود در دریای سرخ منتقل کند. به همین ترتیب ، امارات متحده عربی از خط لوله ابوظبی خود برای انتقال مستقیم نفت به خلیج عمان ، 1.5 میلیون بشکه نفت در روز پمپاژ می کند. هرچند کشورها بخواهند از کانال های دیگر برای ارتباطات خود و ترانزیت انرژی استفاده نمایند اما همانطور که ذکر شد از نظر ظرفیت و تنوع ارتباطاتی و همچنین سپری شدن زمان طولانی تر هیچ گاه این کانال ها نمی توانند به کیفیت تنگه هرمز به ثمر برسند.
سوما از نظر سیاسی نیز اکنون خاورمیانه و جهان در مرحله متفاوتی از جبهه بندی ها و جناح های دوست و دشمن نسبت به گذشته قرار گرفته است. در این بین ایران به عنوان یک ابرقدرت در منطقه قرار گرفته است که کشورهای مختلفی مخالف آن هستند و سعی در کاهش قدرت آن دارند. با عطف به قرار گرفتن ایران در مسیر بسیار مناسب تنگه هرمز طبق نظر صاحب نظران بهترین دسترسی را به این تنگه دارد .
کشورهای مختلفی به خاطر برخی مسائل سیاسی و امنیتی و اقتصادی سعی در تغییر مسیر ترانزیتی اقلام صادراتی و انرژی خود دارند که نمود بارز آن امارات و کشورهای غربی با نگاه به مسیر عراق و برخی دیگر کشورها را دارند، می باشد. آمریکا، سعی دارد نفوذ سلطه خود را در تمام مناطق جهان حفظ كند. این مورد در خاورمیانه نیز تاکید بیشتری را شامل می شود که موقعیت هایی همچون تنگه هرمز دارند که در آن سه سهامدار اصلی دروازه حیاتی صنعت نفت جهان یعنی تنگه هرمز سه کشور ایران ، امارات متحده عربی و عمان به عنوان متحدان یا مخالفان با سیاست های آمریکا عمل می کنند.
تحولات اخیر عمان و امارات را با امریکا در یک طرف معادله و ایران را در طرف دیگر قرار داده است. با این حال ، ایران با اعمال کنترل جغرافیایی قابل توجه در تنگه هرمز از یک اهرم سیاسی حساس در منطقه برخوردار است. طبق قوانین حقوق بین الملل ، خطوط حمل و نقل تنگه در آبهای سرزمینی ایران و عمان قرار دارد. ایران مسیر حیاتی تر استراتژیک تنگه را کنترل می کند و آن را به یک سهامدار اصلی تبدیل کرده است. تنگه هرمز از این جهت مهم است که یک نقطه اتصال جغرافیایی و شریان اصلی برای انتقال نفت از خاورمیانه است. در سرتاسر جهان ، حدود 200 کانال یا تنگه وجود دارد با این حال اهمیت هیچکدام به اندازه تنگه هرمز در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس مهم نیست. لذا اهمیت استراتژیک آن از این واقعیت ناشی می شود که بسته شدن آنها می تواند ترافیک دریا را با حمل میلیون ها تن انرژی و کالا در روز متوقف کند. از این رو ، می تواند تنش هایی ایجاد نماید که تاثیرات مخربی در صلح و سپس کاهش یا افزایش قدرتها داشته باشد.
بنابراین یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار اختلافات سیاسی میان کشورهای منطقه است که می تواند بر اهمیت و یا کاهش اهمیت این تنگه تاثیر بسزایی داشته باشد
هیچ وقت نمی توان گفت که سناریوی فعلی تنگه از هیچ گونه تهدیدی ، در حال حاضر و همچنین در آینده ، عاری است. در نگاه روشن تر با استناد به آمار های ترانزیتی و مناطق مقصد و مبداء ، تنگه هرمز دارای پتانسیلی برای ایجاد یک هماهنگی بسیار خوب در اقتصاد جهانی است. شاید تنها راه برای جابجایی بیش از یك ششم تولید جهانی نفت و یك سوم گاز طبیعی مایع جهانی و سایر کالاها است که می تواند و باید با در نظر گرفتن منافع کشورهای قرار گرفته در مسیر تنگه، برای منافع همه ملت ها استفاده شود. صلح و امنیت جهانی بسیار به چشم انداز ذینفعان تنگه هرمز وابسته و تحت تاثیر است. در غیر این صورت ، جهان شاهد ویرانی بی سابقه ای خواهد شد. بنابراین افق های پیش روی این تنگه بر افزایش اهمیت آن در آینده نیز گواهی دارند مگر آنکه شاهراهی حیاتی تر و قوی تر از تنگه هرمز پیدا شود تا پاسخگوی این حجم از نقل و انتقال باشد.
منابع
WORLD ECONOMIC FORUM (2019), Why is the Strait of Hormuz so important?
WORLD GEOSTRATEGIC INSIGHT (2020), Strait of Hormuz Global Geostrategic Significance.
واژگان کلیدی: نقش, استراتژیک, آسیا, جایگاه , رقابت استراتژیک ,هند و چین,ژئوپلتيك ,تنگه هرمز، ايران، خليج فارس، بحران