هادي تركي
پژوهشگر روابط بینالملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
اصولا کشورهای قدرتمند، رویکردی مرکانتیلیستی یا نئومرکانتیلیستی به «امنیت انرژی» برای دستیابی به این محصول رونقبخش اقتصادی دارند. رویکرد انگستان، فرانسه، آلمان و آمریکا در قرن 19 و 20 نگاهی مرکانتیلیستی و رویکرد چین جدید و دیگر کشورهای رقیب برای دستیابی به نفت و گاز در قرن 21 نگاهی نئومرکانتیسلیتی است که از طریق دیپلماسی انرژی سعی در کاستی این محصول دارند. بهعبارتی؛ دیپلماسی انرژی فعالیتی موثر به منظور شناخت منابع و نحوه دستیابی به این مهم برای کشورهای نیازمند به این منبع بوده است. همچنین، نوعی دیگری از دیپلماسی انرژی فروش آن توسط کشورهای دارای ذخایر برای دستیابی به ذخایر ارزی است که لازمه داشتن چنین دیپلماسی؛ تحرک اقتصادی و تحرک دیپلماسی است.
امروزه انرژی، به خصوص نفت و گاز بیش از گذشته، پایه ی قدرت و ثروت جهانی تبدیل شده است و نقشی مهم در تعیین جایگاه کشورها در سلسله مراتب نظام بینالملل پیدا کرده است. چین در این عرصه اولین کشور پیشرو و بزرگترین وارد کننده از نظر کمی و کیفی در سطح جهان است که رشد صادراتش منتج به این کالا است. رشد سريع اقتصادي چين، موجبات افزايش گسترده مصرف انرژي برای اين کشور را فراهم آوردهاست. لذا؛ اقتصاد رو به رشدش نیازمند، سیاست خارجی روشمند و هدفمند برای کسری انرژی است. بهنوعی چین باتوجه به رشد و شتاب اقتصادی خود نیازمند تامین انرژی و امنیت آن بودهاست. بههمین دلیل؛ در اقصی نقاط جهان، مانند؛ آمریکا، استرالیا، آمریکایجنوبی، آفریقا، غربآسیا و آسیای میانه در زمینه انرژی سرمایهگذاری کلانی انجام دادهاست. لازمه چنین نگاهی، تسامح ایدئولوژیکی در راهبردهایی است که هیچ تضادی را با اصول اساسی ایدئولوژیک این کشور ندارد و آن «نگاه توسعهای برای رشد اقتصادی و کاهش بیکاری» در چین است. این سیاست به نوعی؛ با روی کار آمدن دنگ در چین صورت گرفت. دنگ سیاست «تعامل با جهان» را مد نظر داشت و سیاست؛ مدارا، ظهور مسالمت آمیز و مصلحتگرایی در سیاستخارجی شیجینپینگ در سال 2012 نمایان شد و الگوی مسالمتآمیز آن رنگی توسعهطلبانه و عقلگرا به خود گرفت.
این کشور با توجه به فرهنگ تسامح و تساهل در زمینههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی توانسته است تاحد زیادی نقش خود را در کشورهای مختلف از طریق جاده ابریشم جدید (یک کمربند- یک راه) ابتکارینو و معجزه قرن 21 را در عرصه اقتصادی پدید آورد. در واقع؛ در دهه 1980 چین، جهان را به داخل دعوت کرد و راهبرد توسعه مناطق ساحلی در سال 1988، استانهای ساحلی را به عنوان سکوهای اصلی صادرات توسعه داد. در اوایل دهه 1990، دولت، شرکتهای چینی (ملی شده) را برای “بیرون رفتن” تحت فشار گذاشت و با آغاز قرن بیست و یکم، سرمایهگذاریهای چین در خارج از کشور به طرز چشمگیری افزایش یافت. با در اختیار داشتن حجم وسیعی از نیروی کار، نتیجه این بود که چین به کارگاه تولیدی جهان تبدیل شود که طرح ابتکار یک کمربند یک راه به عنوان بزرگترین طرح ابتکاری شد که تاکنون توسط یک کشور در سطح جهان اعلام موجودیت کرد و در حال اجرا میباشد. این ابتکار بیش از 65 کشور را در برمیگیرد و هزینه اجرای آن بالغ بر چهار هزار میلیارد دلار در 900 پروژه مختلف برآورد شدهاست.
چین برای تداوم رشد اقتصادی، توسعه صادرات و حفظ و گسترش اقتصاد شکوفای خود نیازمند دیپلماسی انرژی قوی است. هرچند به ظاهر، چین به سهولت به انرژی دست مییابد، اما لازم به ذکر است که چین با معضل تنگهها روبرو است. تنگه مالاکا، تنگه هرمز دو تنگه راهبردی برای چین هستند، به گونهای که حدود 70 درصد انرژی چین از تنگه مالاکا عبور می کند و این تنگه برای پکن بسیار راهبردی و البته با حساسیت بسیار بالا و ریسک پذیری همراه است که توانسته است با دیپلماسی فعال انرژی، بتواند از این خطر رهایی یابد. این امر با دو جایگزین برای آنها قابل حل بوده است. ابتدا تنوعبخشی به مسیرهای انتقال انرژی و دوم توسعه زیرساختها برای کشورهای دارای ذخایر انرژی که بسیاری از کشورها مانند قراقستان نیازمند به سرمایهگذاری هستند و لذا با رویی گشاده حاضر شدهاند که بیشتر انرژی خود را به چین صادر نمایند که این امر یک نمونه دیپلماسی فعال چین در آسیای میانه است. این کار برای چینیها آسان نبوده بهگونهای که سرمایهگذران آمریکایی و اروپایی در کشور قراقستان وجود دارند و حتی اعتراضاتی علیه چینیها در این کشور روی داده است، اما چین با ابتکاری جدید توانسته است این مشکل را پشت سر گذارد و در دیپلماسی انرژی خود فعال باشد و راهبردهای خود را در طرح جاده ابریشم جدید پیش ببرد و توسعه صادرات داشته باشد.
بهعبارتی؛ هرچند چین با دیپلماسی فعال توانسته است به انرژی مورد نیازش دست یابد، اما با همین شیوه چند راهبرد مهم را همزمان پیش میبرد. در ابتدای امر؛ از معضل تنگهها رهایی یافته است، به مسیرهای انرژی تنوع بخشیده و صادرات خود را افزایش داده است، پیوندهای تجاری و اقتصادی را با کشورهای دارای ذخایر انرژی محکمتر کرده و زمینهای برای پیوندهای فرهنگی و تمدنی ایجاد میکند و همین امر قدرت روز افزون چین را فراهم آورده و توانسته است نظم سرمایهداری را کم رونق جلوه دهد و تمدن چین را نمایان و قدرتمند جلوه سازد.
در پایان میتوان گفت؛ این دیپلماسی فعال در زمینه انرژی صرفا برای کشوری با رشد اقتصادی مانند چین نبوده و برای کشورهای دارای ذخایر انرژی نیز دارای اهمیت است. هرچند لازمه آن تحرک اقتصادی است، اما پیش از آن نیازمند دیپلماسی فعال در حوزه انرژی است. مثلا کشورهای مجاور ایران، تشنه بنزین هستند و ایران از طریق تقویت مجاری بازار آزاد و بخش خصوصی (بدون توجه به تحریمها) میتواند ارز آور باشد و صرفا رویکرد خام فروشی خود با وجود تحریمها، کنار زند.
واژگان کلیدی: دیپلماسی, انرژی, چین , طرح, جاده ابریشم جدید, هادي تركي