مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

از مهندسی پوتین برای ایفای نقش رهبری روسیه تا توازن در عرصه سیاست داخلی و خارجی

اشتراک

دکتر علی بمان اقبالی زارچ

کارشناس ارشد یورآسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC

تلاش پوتین برای تغییرات سیاسی در روسیه اهداف چد منظوره ای را دنبال می نماید که یکی از اهداف مهم آن فضا سازی برای احیای نقش رهبری در فدراسیون روسیه و به تبع آن تقویت نقش و تاثیرگذاری این کشور در اسیای میانه و حتی عرصه بین المللی می باشد.

پرزیدنت پوتین دهه اول ریاست جمهوری اش را به احیای اقتصادی روسیه و تقویت زیرساختارهای اساسی پرداخته و با نوعی مصالحه نسبتا” تصنعی با جهان غرب توانست صدها میلیارد دلار بر درآمد اقتصادی کشورش بیافزاید ، خصوصا” در دهه اول قرن بیست و یکم که قیمت نفت رکورد جهانی و نزدیک به 150 دلار در بشکه ثبت نمود.

روسیه اگر چه در اواخر قرن بیستم تا 2010 در عرصه داخلی به توفیقات قابل توجهی رسید ولی در عرصه بین المللی مجبور به مصالحه با غرب و آمریکا و پذیرش تحقیر در تهاجم نظامی آمریکا به کشورهای دوست و شریک راهبردی مسکو  خصوصا” اشغال عراق و یوگسلاوی سابق و بمباران بلگراد توسط نیروهای ناتو بود و این کشور بطور نصف و نیمه تهاجم غرب به لیبی را پذیرفته ولی اتفاقات سوریه مرحله جدیدی را برای خود نمایی روسیه فراهم کرد.

همچنین پوتین توجه ویژه ای به تحرکات غربی ها داشته و  از اواخر 1999 فرایند محدودسازی بنیادهای باصطلاح توسعه دمکراسی اروپایی و آمریکایی در فدراسیون روسیه را محدود نمود چرا که به این جمع بندی رسیده بود که امپریالیسم حتی حاضر به پذیرش روسیه حتی ضعیف هم نبوده و با رویکرد پرواز با کبوتری که دو بالش ناتو و بنیادهای طرفدار دمکراسی و جامعه مدنی تلاش دارد تا روسیه را از هم گسسته و حضور و نفوذ این کشور در قلمرو شوروی سابق و عرصه بین المللی به حداقل برساند.

آمریکایی ها در دهه های اخیر با بزرگ نمایی خطر و تهدید توسعه طلبی روسیه در مرکز و شرق اروپا توانسته اند بیش از هر زمان دیگر حضور خود را در منطقه بویژه در قالب پایگاههای نظامی و استقرار سامانه های پیشرفته موشکی و راداری در کشورهای لهستان ؛ رومانی ، بلغارستان و کشورهای بالتیک توسعه دهند و در سطح راهبردی نیز برنامه نرم توسعه ناتو و اتحادیه اروپا به سمت مرزهای روسیه تثبیت نمودند.

تلاش غرب برای تداوم فروپاشی حکومت ها در منطقه خاورمیانه به سوریه رسیده و موضوع سرنگونی بشار اسد به عنوان هدف اصلی در دستور کار قرار گرفت ، آمریکا به کمک برخی حکام مرتجع کشورهای خلیج فارس و کشورهای شمال آفریقا ، اقدام به ایجاد داعش نموده و جنگ داخلی سوریه به بهانه تداوم بهار عربی و تلاش برای برقراری دمکراسی در این کشور راه انداختند . پوتین به مرحله واکنش سریع و مانور قدرت منطقه ای و بین المللی رسیده و همراه با ایران برنامه راهبردی محافظت از سوریه و جلوگیری از سقوط بشار اسد را طراحی و اجرای آن با جدیت تمام در دستور کار قرار گرفت.

بر اساس اعلام موسسات تخصصی بین المللی روسیه همچنان در اواخر 2019 قدرت دوم نظامی جهان پس از آمریکا و قبل از چین می باشد ؛ البته این کشور بر اساس مولفه های 16 گانه اقاتصادی و توسعه ای در رده 32 جهانی قرار گرفته است ؛ واقعیت این است که پس از مخالفت روسیه با حضور نظامی غربی ها در سوریه و تحولات گرجستان و اکراین و الحاق کریمه به روسیه ، مجامع پولی و مالی غربی رویکرد خود نسبت به روسیه را تغییر داده و تقریبا” اعطای اعتبارات و وام های کم بهره به این کشور را به صفر رسانده و امکان بهره گیری این کشور از پیشرفت های تکنولوژیک و فناورهای نسل پنجم را سلب نموده اند بطوری که جایگاه روسیه از مقام 6 توسعه علمی و فناوری های به رتبه 17 –م کاهش یافته است.

پوتین پس از موفقیت های نسبی در بعد سیاست خارجی که نمادهای اصلی آن در ایفای نقش  ژئوپلیتیک و بازیگری انرزی و اقتصادی  روسیه از خاورمیانه ، آفریقا ، اروپا و آمریکای لاتین شاهد هستیم توجه ویژه ای به گذر زمان و رسیدن به پایان دوره ریاست جمهوری در 2024 دارد . وی در 16-مین سخنرانی سالانه راهبرد جدید خود با هدف مهندسی زمینه سازی ایفای نقش رهبری در روسیه قدرتمند اعلام نمود که از پیش زمینه های آن تغییر قانون اساسی و تغییر دولت این کشور می باشد.

پس از این سخنرانی کابینه مدودوف استعفاء داده و آقای میشوستین رییس کل اداره مالیات روسیه مسئولیت نخست وزیری را پذیرفته و از سوی پوتین آقای مدودوف نیز به عنوان معاون شورای امنیت ملی روسیه منصوب گردید و همزمان اعضای شورای 75 نفره بازنگری قانون اساسی مشخص شدند .

جمع بندی : اگر چه تغییر دولت ونخست وزیر نوید دهنده اصلاحات چشمگیری در رویکرد و عملکرد اقتصادی و سیاسی مسکودر عرصه داخلی و بین المللی نیست ولی می توان اذعان نمود که  بطور کلی اهداف اصلی ذیل در برنامه تغییرات داخلی روسیه که طراح و چهره بازیگر اصلی آن شخص پوتین می باشد ؛ دنبال می گردد:

الف: زمینه سازی برای بر عهده گرفتن نقش رهبری روسیه پس از 2024 ، شاید آقای پوتین نمونه های مختلف بین المللی را بررسی نموده و حرکتی نزدیک به رویکرد رهبری چین را دنبال می نماید.

ب:جلوگیری از قدرت گیری و برجسته شدن شخصیت های سیاسی روسیه و بنوعی تلاش برای زدودن زمینه رقابت سیاسی داخلی

ج: ایجاد نوعی توازن در ابعاد تهاجمی سیاست خارجی و رویکرد تحول گرای داخلی روسیه

د: دمیدن انرژی جدید به کابینه و خصوصآ بخش هایی که می تواند در رشد و توسعه اقتصادی روسیه نقش بارزتری ایفا نماید .

ه:تلاش برای تقویت ثبات اقتصادی روسیه و ارتقاء اعتماد عمومی بویژه صاحبان صنایع و سرمایه ، بر کسی پوشیده نیست که در جند سال اخیر میزان خروج سرمایه از روسیه به سطح خطرناکی رسیده است.

و:نمایش قدرت و اقتدار روسیه خصوصا در بعد سرزمینی شوروی سابق با توجه به اینکه در سال های اخیر چین توانسته است حضور گسترده اقتصادی و سیاسی در این منطقه به ثبت برساند.

بی جهت نیست  که دقیقا پس از همین تغییرات و اندکی پس از شهادت سردار عزیز اسلام قاسم سلیمانی ، پوتین ناگهانی به دمشق رفته و با بشار اسد دیدار و گفتگو می نماید و در مرحله بعد برای افتتاح یک پروژه مهم و راهبردی خط لوله گاز به ترکیه رفته وتواقات مهمی با پرزیدنت اردوغان در مورد تحولات خارومیانه و شمال آفریقا می نماید و اندکی بعد پذیرای خانم مرکل در کاخ کرملین می شود تا تحولات مهم بین المللی از جمله بالا گرفتن تنش بین آمریکا و ایران و دیگر تحولات جهانی  و پروژه عظیم خط لوله گاز نروث استریم 2 را حلاجی نمایند و در آخرین مرحله نیز به چهره اصلی کنفرانس برلین با هدف برقراری صلح و ثبات در لیبی  تبدیل می شود.

واژگان كليدي: مهندسی پوتین،  ایفای نقش رهبری، روسیه ، توازن ، سیاست داخلی ، خارجی

مطالب مرتبط