كارشناس مسائل تركيه
مركز بين الملي مطالعات صلح – IPSC
پرونده كشته شدن جمال خاشقچي مخالف سعودي روابط ترکیه و عربستان را تحت تاثير قرار داد. براي بررسي بيشتر اين روابط گفتگويي با دكتر رضا صولت داشته ايم:
واژگان كليدي: روابط، ترکیه، عربستان، رضا صولت،رياض و آنكارا
مركز بين الملي مطالعات صلح: سابقه تاریخی روابط ترکیه و عربستان را در زمان حزب عدالت و توسعه و اقای اردوغان چگونه ارزیابی می کنید ؟
برای پاسخ به این سؤال باید سیاست خارجی ترکیه را حدفاصل زمآنهای 2001 تا 2007 و 2008 تا تا ۲۰۱۴ که اولین انتخابات ریاست جمهوری ترکیه برگزار شد و از ۲۰۱۴ تا کنون تقسیم بندی کنیم، همچنین برای ارزیابی و فهم کلی روابط این دوبازیگر مهم خاورمیانه به متغیرهای مانند بهار عربی، سازمان کنفرانس اسلامی، امریکا، اسرائیل، شورای همکاری خلیج فارس و تضاد ایدئولوژیک حاکم در روابط آنكارا و ریاض که از زمان بحران مصر و سوریه به اوج رسیده است دقت کنیم، همچنین موضوع قتل خاشقچی میتواند بحران روابط در بین دوکشور را یا بهبود بخشد یا وضعیت را بدترکند، به نظر میرسد اتفاقات کنسولگری عربستان یک نقطه کاتالیزور است در کل پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، بر افزایش روابط و تعهد مشترک و جامع با عربستان تأکید شد و هر دو طرف به یکدیگر اطمینان دادند که همکاری بین آنكارا و ریاض جدی گرفته خواهد شد. از آن زمان تا کنون هر دو دولت به بازدید از کشور مقابل پرداخته و تبادلات اقتصادی را نهادینه کرده بودند اما آنچه در روابط ترکیه و عربستان مشهودبود این است که روابط دو کشور بیشتر از طریق کانال ارتباطی اقتصادی و تجاری بوده است و روابط استراتژیک با هم نداشتهاند، اما بعد از تحولات جهان عرب با اینکه همکاری افزایش یافته، گروههای مهمی در هر دو کشور مدعیاند که رقابت ترکیه و عربستان برای برتری ناگزیر است. استراتژیستهای ریاض معتقدند سیاست ترکی در پی دو هدف بلندمدت است: تبدیل شدن به قدرت اول منطقه و گنجاندن جهان عرب در بلوک انحصاری خود که فقط تسلیم منافع اقتصادی و سیاسی ترکیه باشد، و عربستان از این مسئله نگران است که فعالیت ترکیه در میان کشورهای عربی و نفوذ آنكارا در میان اعراب توانایی آنها را در مخاصمات موسوم به بحران عربی افزایش دهد و این بحرآنها تواناییهایی به آنكارا بدهد تا با جذب کشورهای دیگر عربی، عربستان را تضعیف نماید؛ چراکه ترکیه قابلیت بهرهبرداری از شکافهای ایجادشده در بحران اعراب از خود نشان داده است.
مركز بين الملي مطالعات صلح: نقش کشورهای عربی در افزایش یا کاهش روابط ترکیه و عربستان را چگونه ارزیابی میکنید?
ترکیه بیشتر متمایل به سمت قطر و اخیراً کویت است دیدگاه آنكارا به قطر این است که آنها در بین کشورهای عربی صاحب دیپلماسی خلاقانه هستند از سالها پیش کشورهای عربی پیرامون ترکیه با توجه به تنشهای اخیر خاورمیانه و بحرآنهای مالی اروپا و آمریکا، روابط سیاسی و تجاری خود را با آنكارا ارتقا دادهاند آنهم بدین سبب که به تواناییهای عربستان در سیاستهای اعمالی خود در واکنش به موقع به بحران اطمینان ندارند و این مسئله میتواند به ایجاد بلوک عربی ترکیهمحور که نقش عربستان را تضعیف میکند کمک نماید. آخرین گزارشهای دفاعی عربستان دستِکم به شکل تلویحی بیانگر چنین هراسی از ترکیه است و کارشناسان عرب در نوشتههای خود استراتژیستهای آنكارا را به عثمانیها تشبیه میکنند که در پی سلطه بر خاورمیانه هستند. در حال حاضر، مستندات کافی در مؤسسات مطالعاتی نیمهرسمی وجود دارد که نشان میدهد چنین نظریهای چندان هم بیراه نیست و با تأکیدی که ترکیه بر روی قدرت نرم و تئوری هوش سرشار دارد، روابط این دو کشور بیشتر رو به مخاصمه است تا همکاری. بیشک در دغدغههای استراتژیک ترکیه به خاطر قابلیتهای ایدئولوژیک نبرد با جهان غیردموکراتیک اعراب بزرگنمایی شده است؛ چراکه برخی از متفکرین ترکیه نیز معتقدند رژیمهای توتالیتر عرب ذاتاً شکنندهاند و ناچارند حمایت داخلی ناسیونالیستها را جلب کنند تا لحن و عملشان توسعهطلبانه باشد.
مركز بين الملي مطالعات صلح: نگرش ساختار داخلی ترکیه نسبت به روابط آنكارا وریاض به چه نحو هست؟
ترکها بر این باورند که تنش و کشمکش با عربستان ناشی از ساختار داخلی ریاض است؛ چراکه آنكارا در تئوری هوش سرشار خود اعتقاد دارد صلح جهانی و ثبات در بحرآنهای اخیر اعراب از دل پیروزی جهانی دموکراسی و حمایت از حقوق بشر بیرون میآید نه همکاری ترکیه با عربستان یا قدرتهای فرامنطقهایدیگر. به نظر هدف قطعی ترکیه این است که از طریق معاملات تجاری و تعهدات پیمانی ناحیهای، جای پایی در عربستان پیدا کند و از این رو اجازه ندهد ریاض نقش تاریخیاش را بهعنوان رهبری پیشرو در میان جهان عرب ادامه دهد. از منظر عربستان، هرگونه همکاری تثبیتشده با ترکیه، نوعی خودتخریبی است؛ زیرا فقط به آنكارا در نیل به هدفش مبنی بر خنثیسازی عربستان کمک میکند. بهنظر میرسد با توجه به بحران اعراب، و موضوع خاشقچی و ناتوانی عربستان، حتی در تأثیرگذاری فرهنگی و دیپلماتیک ترکیه هم نوعی اقناعسازی سیستماتیک به چشم میخورد که تلاش دارد بر افکار عمومی مردم عربستان و ارزشهای سنتیشان خللی ظریف وارد کند؛ چراکه ریاض در عرصه مخاصمات و رخدادهای کنونی، در مقایسه با ترکیه بسیار منفعلانه عمل کرده است. البته باید گفت ترکیه در حال حاضر سیاست دوگآنهای را در مقابل عربستان دنبال میکند؛ به طوری که از یکسو خصوصیات داخلی دولت آل سعود و بهخصوص موضوعات حقوق بشری را مد نظر قرار میدهد و از سوی دیگر، بر تقویت روابط تجاری با آنها تأکید دارد.
مركز بين الملي مطالعات صلح: نقش ایران را در ماهیت روابط ترکیه و عربستان را چگونه ارزیابی می کنید؟
سعودیها انتظار دارند ترکیه موضع شدیدتری نسبت به ایران بگیرد و از روش دیپلماتیک ترکیه در بحران هستهای ایران ابراز نارضایتی می کردند. ریاض تلاش میکند یک رهبریت سنی را در مقابل ایرانِ شیعی شکل دهد، اما مسئله اینجاست که ترکیه رهبری سنی عربستان را نمیپذیرد و جمعیت شیعه را بهعنوان یک واقعیت قدرتمند پذیرفته است و سعی دارد که ارتباط نزدیکی با آنها برقرار نماید. حتی اردوغان در سفرهای اخیر به عراق از اماکن مقدس شیعیان دیدن کرده است. سیاست خارجی ترکیه در این زمینه با مؤلفههای رئالیستی حرکت کرده است. در حال حاضر ایران توانایی دسترسی به مدیترانه را به لطف سه کشور تحت حوزه نفوذ خود دارد. افزون بر این، ایران به همراه سوریه و عراق کاملاً ترکیه را محصور میکنند و بهعنوان سدی مانع از دسترسی ترکیه به خاورمیانه میشوند. بنابراین، به همین دلایل ژئواستراتژیک و همچنین در راستای معاملات تجاری، ترکیه سعی بر آن دارد که رهبری شیعی ایران در خاورمیانه و حکومت عربستان را در کنار خود نگه دارد. با وجود این، ترکیه از سیاستهای مداخلهجویانه عربستان در بحرین انتقاد کرده و صراحتاً از ریاض خواسته است فعالیتهای خود را در بحرین محدود سازد. از طرفی، تفاوت در تعریف دین از سوی ترکیه موجب نارضایتی سعودیها شده است؛ به طوری که عربستان تمایلی ندارد که ترکیه زنجیره تحولات تونس تا سوریه را در دست داشته باشد؛ زیرا عربستان بیم آن دارد که موج دموکراسیخواهی در نهایت در کشورش به وجود میآید. این در حالی است که ترکیه از مقام موجهای دموکراسیخواهی در منطقه خاورمیانه حمایت می کند،از طرفی ترکیه در ائتلاف ها ،نشست ها ،مذاکرات و سازوکارهای متعددی با ایران اشتراک مساعی دارد .آنكارا و تهران بعنوان دو کشور غیرعرب منطقه در دوران طلایی روابط با همدیگر به سر می برند آنها هیچوقت تهدید برعلیه همدیگر نبوده اند و دو کشور در کنار همزیستی مسالمت آمیز رقیب منطقه ای در کنار همکاری های منطقه ای هم هستند.
مركز بين الملي مطالعات صلح: نقش رسانه های ترکیه در خصوص نحوه روابط ترکیه و عربستان چگونه است ؟
مخصوصا که رسانه ها در خصوص موضوع خاشقچی تاثیر گذار بودند. ترکیه مخصوصا از زمان داوود اوغلو به بازبینی متن سیاست خارجی خود پرداخته است ، آنها علاوه به توازن بخشیدن به سیاست نگاه به شرق در کنار نگاه به غرب که هیچکدام در نفی همدیگر نیستند، بلکه این استراتژی بصورت تکمیلی و متوازن هدایت شده است شروع به تعریف ابزارها و سازوکارهای این استراتژی ها کرده است، یکی از این ابزارها در استراتژی سیاست خارجی ترکیه قدرت نرم، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی عمومی است.
ملاحظه کردیم دیپلماسی عمومی ترکیه جلوتر از سیاستمداران به ارائه قطره چکانی اطلاعات در خصوص رخدادهای کنسولگری عربستان پرداختند و این همان ابزار مهم در متن جدید سیاست خارجی ترکیه است. در واقع قدرت نرم ترکیه با دیپلماسی عمومی این کشور تبلور مییابد. توانایی قدرت نرم ترکیه در اثر پیوند تاریخ، جغرافیا، عمق فرهنگی، قدرت اقتصادی و دموکراسی در ترکیه تبیین می گردد و جایگاهش در سیاست خارجی ترکیه برجسته می گردد، دیپلماسی عمومی که سکویی برای بکارگیری قدرت نرممی باشد، در ترکیه مفهوم جدیدی می باشد و به صورت فزاینده ای به ویژه از زمان اعلاام حکم 27478 که شروع به کار آنرا در 30 ژانویه 2010 در روزنامه رسمی اعلام کرد، مورد توجه قرار می گیرد. اداره دیپلماسی عمومی به دنبال انواع خلاقیت ها در سیاست خارجی می باشد. اداره دیپلماسی نقش مهمی در این خصوص از سال 2010 دارد. در واقع در مدیریت بحران موضوع استراتژیست های آنكارا در مورد ریاض از ابزار جدیدی استفاده کردند که علاوه بر جلوتر بودن این استراتژی از تمام سیاستمداران به به اقناع سازی جامعه جهانی نیز پرداختند.