مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

احیای حزب دموکرات و تقویت نقش کُردها اهداف بارزانی در کنگره سیزدهم

اشتراک


اردشیر پشنگ

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 

حزب دموکرات کردستان قدیمی ترین حزب فعال در کردستان عراق از روز شنبه پس از سالها سیزدهمین کنگره خود را با حضور رهبران حزب، افراد بلندبالای کُرد از جمله «جلال طالبانی»، رهبران عراقی از جمله «نوری مالکی» و «اسامه نجیفی» و سفرا و دیپلماتهای کشورهای مختلف در شهر اربیل برگزار کرده است کنگره ای که تا آخر هفته ادامه خواهد یافت. در این بین رهبر حزب که همزمان رئیس حکومت اقلیم کردستان است موضاع سرسختانه ای در خصوص خواسته های کُردها در عراق و نیز پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت کُردها رد منطقه خاورمیانه مطرح کرد. در نتیجه «مسعود بارزانی» در کمتر از یکماه دو چهره متفاوت از خود در سپهر سیاسی عراق به نمایش گذاشته است.

در حالیکه طی ماه گذشته وی توانست با طرح ابتکاری اش موجبات عبور عراق از بن بست سیاسی هشت ماهه را فراهم سازد و تبدیل به یک چهره ملی عراقی شده به نحوی که شیعیان به احترامش صدها پرچم کردستان را در شهر بصره به اهتزاز در آوردند اما وی در سخنرانی روز شنبه با تاکید بر حق تعیین سرنوشت کُردها، در خصوص کرکوک نیز اعلام داشت که هرگز بر سر هویت این شهر سازش نخواهد کرد. مواضعی که قطعاً با واکنشهای متفاوت و احیاناً اعتراض آمیز برخی گروههای دیگر عراقی از جمله ائتلاف العراقیه و برخی جریانهای شیعی خواهد شد. چرا بارزانی در فاصله بسیار کوتاهی دو موضع و عملکرد متفاوت ملی و قومگرایانه از خود نشان داده است؟ آیا اصولاً تعارضی میان گفته های وی مبنی بر حق تعیین سرنوشت کُردها و الحاق کرکوک به کردستان با مشارکتش در مسائل ملی عراق به عنوان یک چهره فراقومی وجود دارد؟ اینها سئوالاتی است که این نوشتار سعی در پاسخگویی به آن خواهد بود.

مسعود بارزانی کیست؟

درست در روزی که قاضی محمد در مهاباد اعلام جمهوری کرد وی در این شهر زاده شد مسعود بارزانی از خانواده ای است که از چندین نسل پیشتر از او همگی از جمله رهبران جنبش ملی گرای کُرد در دروان عثمانی و سپس عراق بوده اند پدرش «ملامصطفی بارزانی» که نخستین رئیس حزب دموکرات کردستان عراق است به مدت چندین دهه رهبری جنبش مسلحانه کُردها بر علیه دولتهای مرکزی بغداد را بر عهده داشت تا اینکه در سال 1979 فوت نمود. به فاصله کوتاهی و پس از مرگ «ادریس بارزانی» برادر بزرگترش، مسعود به رهبری حزب دموکرات میرسد رهبری که بیش از سه دهه تاکنون ادامه داشته است. بارزانی در این دوره ها تجارب گسترده ای را از سر گذرانده است.

جنبش کُردها که در اثر انعقاد معاهده الجزایر میان محمدرضا شاه پهلوی و صدام حسین و در نتیجه قطع کمکهای ایران از کُردها به رکود گرائیده و با تاسیس حزب اتحادیه میهنی توسط «جلال طالبانی» دچار تشتت شده بود با وقوع انقلاب اسلامی و سپس جنگ میان ایران و عراق فرصت یافت تا یکبار دیگر خود را احیا کند در این دوره بارزانی با نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران تبدیل به یک متحد جدی در شمال عراق شد این اتحاد با پیوستن حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق و برخی گروههای کوچکتر کُرد تبدیل به یک اتحاد استراتژیک شد به نحوی که در سالهای میانی و انتهایی جنگ ایران و عراق، که جنگ در جبهه های جنوب بی نتیجه مانده بود ایران توانست با کمک کُردها یک جبهه جدید بر علیه بعثی ها در شمال عراق ایجاد کند جبهه ای که منجر به چالش کشیده شدن هرچه بیشتر قدرت دولت عراق در شمال این کشور منجر شد.

پس از حمله صدام حسین به کویت و متعاقب آن حملات نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا کُردها در شمال و شیعیان در جنوب دست به قیام زدند اما این قیام خیلی زود و به شدت توسط نیروهای بعث سرکوب شد. شدت عمل بعثی ها به گونه ای شد که شورای امنیت سازمان ملل متحد بنا بر طرح «جان میجر» انگلیسی دولت عراق را از انجام عملیات هوایی و انتقال تسلیحات سنگین به مدارهای 32  و 36 درجه در شمال و جنوب کشور منع کرد. همین مسئله باعث شد تا کُردها دولتی خودمختار در شمال عراق ایجاد کنند. بارزانی و طالبانی رهبری مشترک این دولت که برآمده از انتخابات پارلمانی 1992 بود را بر عهده گرفتند اما آتش اختلافات قدیمی خیلی زود شعله ور شد به نحوی که دو طرف به مبارزه مسلحانه با یکدیگر پرداختند و هریک از طرفین مجبور شدند پای نیروهای خارجی را وارد ماجرا کنند در این زمان بارزانی از صدام کمک خواست کمکی که منجر به آزادسازی اربیل از دست قوای طالبانی ،متحد ایران، شد.

پس از این درگیریهای داخلی که امروزه از آن با نام «جنگ برادرکشی» یاد میشود طرفین کردستان را به دو قسمت تقسیم کرده و هریک از آنها در بخشی از آن حکومت میکردند مسعود بارزانی بر استانهی اربیل و دهوک احاطه داشت و جلال طالبانی استان سلیمانیه را از آن خود کرده بود. خصومت طرفین تا حدود سال 2000 ادامه داشت در این برهه وساطت آمریکا و برخی کشورهای منطقه باعث آشتی طرفین شد روند به گونه ای گردید که پیش از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 دو حزب عمده کُرد به یک اتحاد حیاتی داخلی دست یافتند اتحادی که تا به امروز ادامه داشته است و طرفین توانسته اند در سایه کاستن از اختلافات داخلی و با توجه به فرصتهای ایجاد شده و نیز فشار عوامل خارجی به یک تقسیم قدرت متعادل دست یافته و در نتیجه امنیت در منطقه کردستان را بیش از هرجای دیگر عراق کنند.

کُردها و عراق فدرالی

سقوط نظام دیکتاتوری بعث در عراق برای کُردها و شیعیان عراق این فرصت را ایجاد کرد تا پس از هشت دهه مورد تبعیض و سرکوب واقع شدن، در سایه برگزاری انتخاباتی آزاد در راس هرم قدرت قرار بگیرند. شیعیان حدود 60 تا 65 درصد جمعیت عراق را شامل میشوند و کُردها با حدود 15 تا 20 درصد جمعیتی نزدیک به جمعیت اعراب سنی دارند. تحریم انتخابات اول توسط اعراب سنی که مخالف ایجاد نظم جدید در این کشور بودند به کُردها این فرصت را داد تا به عنوان یک شریک قدرتمند شیعیان در آمده و پستهای کلیدی همچون ریاست جمهوری و وزارت خارجه را از آن خود کنند. در این برهه دو حزب دموکرات و اتحادیه میهنی کردستان عراق توانستند با مذاکرات فشرده ای دست به یک توافقات جدی بزنند بر اساس این توافقات «مام جلال» رئیس حزب اتحادیه میهنی به عنوان نماینده کُردها به ریاست جمهوری عراق فدرال رسید و در عوض «مسعود بارزانی» به عنوان رئیس حکومت اقلیم کردستان عراق انتخاب شد. تقسیم قدرتی که از یکسو باعث کاهش رقابتهای طرفین می شد و از طرف دیگر متناسب با وزن و وضعیت هریک از این دو رهبر کُرد در کشور عراق جدید طرح ریزی شده بود.

تقسیم کار میان بارزانی و طالبانی

آرایش جدید گروههای قومی و مذهبی عراق در فردای سقوط صدام حسین و برقراری نظام فدرالی (2005) در میان کُردها هم تاثیرات قابل توجهی ایجاد کرد از این زمان به نظر می رسد نوعی تقسیم کار ماهرانه در میان طالبانی و بارزانی ایجاد شد. طالبانی که اولین رئیس جمهوری است که در عراق در سایه انتخابات آزاد انتخاب شده است و طبق قانون اساسی نماد وحدت کشور محسوب میشود سعی کرده است از یک طرف همواره بر مواضع همکاری جویانه و غیرقومی برای کاستن از حساسیت اعراب نسبت به کُردها استفاده کند این سیاست وی و نیز «هوشیار زیباری» وزیر خارجه کُرد عراق از طرف دیگر باعث تقویت یک پرستیژ منطقه ای و بین المللی برای اینان به عنوان نمایندگان عراقی و کُرد شده است. اما بارزانی که ریاست حکومت اقلیم کردستان را بر عهده گرفته است عمدتاً در نقش یک رهبر کُرد ظاهر شده و مواضع قومگرایانه و در راستای منافع مردم کُرد عراق اتخاذ کرده است و بارها و بارها در اعلام دیدگاههایش نشان داده است در خصوص خواسته های کُردها از خود نرمشی نشان نخواهد داد. این تقسیم کار و تفاوت در مواضع تا اواخر سال 2010 و بغرینج تر گشتن وضعیت عراق در اثر بن بست سیاسی ادامه داشت.

افول کُردها در انتخابات دوم پارلمان

دومین انتخابات پارلمانی عراق که در اوایل سال 2010 برگزار شد اینبار برای کُردها نتایج متفاوتی به بار آورد و نتایج اولیه حاکی از افول کُردها در عراق فدرالی بود. کُردها به دلایل زیر در انتخابات اخیر دچار افت شدند:

  1. پذیرش قانون جدید انتخابات: مکانیسم طراحی شده برای این انتخابات نوعی سیستم الکترال شبیه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود که بطور غیر مستقیم از تعداد کرسیهای کُردها در پارلمان می کاست. در نتیجه هرچند تعداد کرسیهای پارلمان از 275 به 325 کرسی افزایش یافت اما تعداد کرسیهای کُردها تقریباً ثابت باقی ماند.
  2. کاهش مشارکت مردم: نسبت به انتخابات اول گروههای کُرد کمتر توانستند مردم را برای شرکت در انتخابات بسیج کنند در حالیکه در دوره پیشین مشارکتها رد برخی شهرهای کَردنشین بیش از 90 درصد بود اینبار مشارکتی 70 درصدی در کردستان به وقوع پیوست.
  3. عدم اجماع گروههای کُرد: در انتخابات پیشین عراق کُردها با ارائه یک فهرست مشترک و متحد در کارزار انتخاباتی شرکت جستند اما در دوره اخیر آنان با چندین گروه متفاوت وارد انتخابات شدند که در نتیجه با توجه به سیستم الکترال انتخابات این تعدد گروهها به ضرر کُردها شد مهمترین ضربه ای که از این مسئله به کُردها وارد شد مروبط به استان کرکوک بود که در آنجا کُردها از 12 کرسی انتخاباتی تنها شش کرسی را از آن خود کردند.
  4. مشارکت اعراب سنی در انتخابات: بر خلاف دوره پیشین اینبار اعراب سنی در انتخابات شرکت کردند و این خود باعث شد تا دیگر کُردها به راحتی نتوانند کرسیهای بیشتری را از آن خود کنند در اثر مشارکت اعراب سنی و البته بروز پاره ای تخلفان انتخاباتی کُردها به مانند دوره پیشین نتوانستند آرای قابل توجهی در استانهای موصل، بغداد و دیاله که استانها و شهرهای چند قومی هستند بدست آورند.
  5. پشت کردن کُردهای شیعه مذهب: به نظر میرسد در دوره جدید کُردهای فیلی شیعه مذهب در عراق رغبت کمتری در همراهی با کُردهای اهل سنت از خود نشان داده و عمدتاَ آرای خود را در سبد ائتلافهای العراقیه و دولت قانون ریخته اند.

بن بست فرصت ساز برای کُردها

بن بست سیاسی در عراق هرچند از یکسو می رفت تا با افزایش ناامنی ها و تقویت حطراتی همچون بروز کودتا یک شبه دستاوردهای دموکراتیک سالیان اخیر در عراق را به باد دهد اما از طرف دیگر برای کُردها تبدیل به یک فرصت شد تا بتوانند افول ناشی از کاهش کرسیهای پارلمانی خود را تا حدی ترمیم نمایند. که وقایع رخ داده نشان داد تا حد زیادی در رسیدن به این مهم موفق بوده اند. بن بست سیاسی عراق عمدتاَ در سایه بروز اختلاف میان گروههای مختلف شیعی ایجاد شد که این مسئله خود به ایجاد دسته بندیهای جدیدی منجر شد العراقیه با رهبری ایاد علاوی و همراهی مجلس اعلای انقلاب یکسوی این دسته بندی بودند و ائتلاف دولت قانون با رهبری نوری مالکی و همراهی جریان صدر در سوی دیگر آن. اما هیچیک از این دو گروه با توجه به میزان آرایشان نمی توانستند به نصف به اضافه یک کرسی های پارلمان دست یابند و هردو طرف نیازمند همراهی کُردها برای تشکیل دولت جدید بودند که این قضیه به تقویت جایگاه کُردها بطور عام و رهبران کُرد بطور خاص دامن زد.

لذا نهایتاً بارزانی با ارائه راهکاری فراقانونی اما عملگرایانه و معقول که دارای مقبولیت داخلی و حمایتهای خارجی بود توانست (در کنار عوامل تاثیر گذار دیگر همچون افزایش گسترش موج ناامیدی در میان مردم، فشار ناشی از حملات تروریسی و …) در شهر اربیل توافق تمامی گروههای عراقی را جلب کرده و زمینه ساز تشکیل دولت جدید شود و در نتیجه خود را از یک رهبر تندروی کُرد به قامت یک چهره سیاسی فراقومی تبدیل کند. این راهکار بارزانی تاثیر قابل توجهی بر بهبود چهره وی در افکار عمومی عراقیان گذاشت.

احزاب جدید کُرد و افزایش رقابت در کردستان

یکی دیگری از مسائلی که گروههای اصلی کُرد در سالیان اخیر با آن مواجه بوده اند افزایش تعدد و تنوع احزاب بوده است در دهه 1990 احزابی همچون «اتحاد اسلامی کردستان» و «جماعت اسلامی» اعلام وجود کردند و در هنگامه حمله آمریکا گروههای تندروی اسلامی نیز مانند «انصار الاسلام» که با القاعده در ارتباط بودند اعلام وجود کردند هرچند این آخری در اثر حمله نیروهای آمریکایی و پیشمرگان کُرد مجبور به ترک منطقه شد اما در سال 2008 حزب اتحادیه میهنی کردستان که خود زمانی در اعتراض به حزب دموکرات ایجاد شده بود دچار انشقاقی جدی شد و «نوشیروان مصطفی» متحد پیشین طالبانی در کنار برخی دیگر از اعضای بلند پایه حزب، حربی جدید بنام «گوران» (تغییر) را ایجاد کردند نوشیروان یک رویه انتقادی جدی با احزاب کُرد را در پیش گرفت و حزب تازه تاسیسش توانست در انتخابات پارلمانی (کردستان) در 2009 حدود 25 درصد کرسیها را از آن خود کند.

عدم مصالحه وی با دو حزب اصلی یکی از دلایل شکست کُردها در کرکوک بود انتقادات جدی که اعضای حزبش و نیز رسانه های مختلف آن و نیز گروههای کُرد اسلامگرا از شیوه و سیاست احزاب حاکم در کردستان میکنند دموکرات و اتحادیه میهنی را با یک چالش جدی مشروعیت داخلی مواجه ساخته است. چالشی که علیرغم نتایج انتخابات پارلمانی عراق که از عدم تدوام روند رو به رشد حزب گوران خبر می داد اما همچنان ادامه دارد حزب گوران در کوتاه مدت در کنار احزاب اسلامگرای دیگر می تواند با نفوذ بیشتر در استانهای اربیل و دهوک و جذب بشتر مردم به خود به قدرت نمایی بیشتری دست زند.

کنگره سیزدهم حزب دموکرات کردستان

حزب دموکرات کردستان عراق از اوایل دهه 1990 تاکنون کنگره ای نداشته است و به نظر می رسد برگزاری کنگره سیزدهم حزب یکی از پیامدهای حاصل از فضای جدید رقابتی و انتقادی در داخل کردستان عراق است کنگره ای که گفته میشود تغییراتی اساسی در حزب ایجاد خواهد کرد تا بتواند مانع از کاهش اقبال عمومی حزب شده و نیز جلوی پیشروی بیش از پیش رقبا در میان مردم کُرد را با ارائه راهکارهایی جدید بگیرد.

اهداف بارزانی در اعلام مواضعش

حال با توجه به مسائلی که در سطور گذشته شرح آنها رفت بایستی گفت بارزانی همزمان چهار هدف عمده و خُرد را در پشت مواضع سرسختانه خود در سخنرانی افتتاحیه اش در کنگره سیزدهم در خصوص حق تعیین سرنوشت ملت کُرد و عدم سازش در خصوص کرکوک دنبال میکند.

اولین هدف وی برطرف کردن اتهام سازش در خصوص مسئله کرکوک بر اساس اسناد منتشر شده ویکی لیکس است. این وب سایت در یکی از اسناد خود به مذاکرات یکی از فرستادگان حکومت اقلیم کردستان به ترکیه اشاره دارد که در آنجا بطور ضمنی اعلام کرده است که کُردهای عراقی اصرار غیرقابل انعطافی برای الحاق کرکوک به کردستان ندارند. این خبر بازتاب بسیار گسترده ای در رسانه ها و روزنامه های کردستان عراق داشته است و موجی از انتقادات را بر علیه مقامات کُرد به راه انداخت به نحوی که بارزانی در تماسی با روزنامه «آسو» خبر ویکی لیکس را تکذیب کرد اما این تکذیبیه هنوز مورد قبول مردم و گروههای دیگر کُرد واقع نشده است.

هدف دوم آن متوجه رقابتهای داخلی در کردستان است. حزب دموکرات هرچند که اینک بواسطه دو دستگی ایجاد شده در حزب اتحادیه میهنی عملاً به حزب اول منطقه تبدیل شده است اما رهبران آن از جمله بارزانی به نیکی می دانند که چنانچه انتقادات موجود از عملکرد حزب را بر طرف نکرده و بطور مثال شیوه های تقریباً سنتی استفاده از چهره های سابقاً پیشمرگ و کمتر علمی در مناصب بالای حکومتی را کنار نگذارند دیری نخواهد پائید که موقعیت خود را در کردستان در خطر از دست دادن خواهند دید که این مسئله نیز به نوبه خود در تداوم رهبری مسعود بارزانی در حکومت اقلیم کردستان تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.

هدف سوم موضعگیری بارزانی به رقابتهای داخلی عراق باز میگردد رقابتی که در میان کُردها با گروههای مختلف عراقی وجود دارد عمده ترین این مسائل، تعیین میزان استقلال و قدرت حکومت فدرال کُردها در شمال، سهم خواهی بیشتر کُردها از حکومت مرکزی، اجرای ماده 140 قانون اساسی برای تعیین سرنوشت شهرهایی همچون کرکوک و موصل، انجام سرشماری عمومی در موعد مقرر، تعیین تکلیف وضعیت نیروهای مسلح کُرد (پیشمرگان)، وضعیت بلاتکلیف قراردادهای نفتی میان اقلیم کردستان با شرکتهای بین المللی و … می باشد. در شرایط فعلی و با توجه به تاثیر وی در روند سیاسی عراق بارزانی کوشید تا از موضع قدرت یکبار دیگر خواسته های کُردهای عراقی را به گوش رهبران عراقی از جمله نوری مالکی که در کنگره حضور داشت برساند.

چهارمین هدف بارزانی به مسئله کلی کُرد در منطقه خاورمیانه باز میگردد وی در خلال صحبتهایش گفت وقت آن رسیده است که همه احزاب کُرد در نقاط مختلف کردستان گرد هم آمده و با ارائه راهکارهای مسالمت آمیز و آشتی جویانه مبارزه ملت کُرد برای دستیابی به حقوق خود را به شیوه ای جدید ادامه دهند. به نظر میرسد روی بیشتر صحبت وی به شمال مرزهای عراق و به داخل ترکیه باز میگردد دولت ترکیه که در سالهای اخیر دیپلماسی منطقه ای فعالی را برای پررنگ کردن نقش منطقه ای خود ایفا کرده است و حتی روابط بسیار حسنه ای با دولت اقلیم کردستان عراق برقرار ساخته است هنوز با مسئله کُرد در داخل سرزمینش مشکل دارد مسئله ای که هر از گاهی به بروز درگیریهای نظامی میان ارتش ترکیه و شبه نظامیان پ.ک.ک منجر میشود. حضور اعضای پ.ک.ک در بلندیهای شمال عراق تبدیل به یک پاشنه آشیل در روابط میان کردهای عراق و ترکیه شده است. بارزانی طی ماههای اخیر بارها از لزوم مذاکره و گفتگو میان این دو صحبت کرده است و اینبار نیز در زمانی که دارای یک پرستیژ بین المللی بهتر از قبل شده است سعی کرده است به نوعی طرفین درگیر در ترکیه را به مذاکره و انتخاب شیوه های دموکراتیک ترغیب کند تا از این راه هم پاشنه آشیلش در رابطه با بهبود ارتباط با ترکها را رفع کرده و هم به نوعی خود را تبدیل به یک مصلح منطقه ای کند که این امر با توجه به رویه در پیش گرفته اش در خصوص بن بست سیاسی عراق کاملاً محسوس و قابل مشاهده است. اما پیچیدگیهای موجود میان کُردهای ترکیه و دولت این کشور و برخی عوامل تاثیر گذار دیگر (منطقه ای و فرامنطقه ای) تا حدود زیادی این خواسته و هدف سوم بارزانی را در هاله ای از ابهام فرو برده است. گذر زمان و تحولات آتی بیشتر نشان خواهد داد که بارزانی تا چه میزان خواهد توانست به اهداف اشاره شده خود که همگی آنها تحت تاثیر هدف بالا و مهمتری و آن بین المللی تر شدن مسئله کُرد برای دستیابی به خواسته هایش است موفق خواهد بود!

مطالب مرتبط