مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نگاه حماس به بازیگران و بحران های منطقه خاورمیانه

اشتراک

 دکتر امیر هوشنگ میرکوشش

کارشناس خاورمیانه

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

منطقه خاورمیانه در حال تغییر و تحول است و این تغییر و تحول مسلما بر تمام بازیگران در منطقه تاثیرات خود را خواهد گذاشت. به عنوان مثال ترکیه تا به حال چندین باز تغییر مواضع داده است. به هر حال به این دلیل که اولویت این کشور منافع ملی خود است، تغییر مواضع زیاد سخت نیست. همین طور گروه های فلسطینی و گروه های دیگر نیز می توانند تغییر مواضع را داشته باشند. حماس بعد از بهار عربی و حاکم شدن اخوان المسلیمین در مصر، به این دلیل که حماس خود را تابع اخوان المسلمین در مصر می دانست، با این تصور که جریان مادر یا همان اخوان المسلمین پیروز شده است؛ تغییراتی را در مسیر و تفکرات و عملکرد خود به وجود آورد و به نوعی حماس به سمت مصر و اخوان المسلمین حرکت کرد. دولت اخوان المسلمین سرنگون شد، باز هم حماس در شرایط بحرانی قرار گرفت و این بار به سمت کشورهایی مانند ترکیه، قطر و عربستان سوق پیدا کرد و از ایران فاصله گرفت.

 در تحولات منطقه احتمال تغییرات زیادی وجود دارد.  مسائل منطقه ای به سمت حرکت به سمت جنگ های فرقه ای است و ممکن است در آینده به سمتی برود که عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس به طور کامل در مقابل ایران قرار بگیرند و نوعی نزاعی دو قطبی در منطقه شکل بگیرد و مخاصمات به سمت جنگ فرقه ای و جنگ بین شیعه و سنی کشیده شود. بنابراین در این سناریو کشورهایی مانند عربستان به دنبال یارگیری هستند و از تمام توان خود برای بهره گیری از گروه هایی مثل گروه های حماس و گروه فتح (و چون از نظر مذهبی هم با هم در یک جهت قرار دارند و اهل تسنن هستند) استفاده می کنند.

 مسلما حماس به این دلیل که نیاز به پول ، امکانات و  تجهیزات دارد و عربستان به خوبی از پس تجهیز کردن حماس بر می آید ،به نوعی فاصله میان ایران و گروه هایی مانند  حماس و حتی گروه های دیگر فلسطینی به وجود خواهد آمد. به همین دلیل حماس به فکر افتاده است تا با مصر و عربستان که دو قدرت بزرگ هستند، از در دوستی درآید. به همین دلیل از اخوان المسلمین اظهار تبری جسته است و حتی وعده داده که علیه تروریسم در کنار مصر بجنگد. در این شرایط ،در نبود یک رهبری منسجم و موثر مانند مصر مسئله فلسطین در اولویت دوم قرار خواهد داشت و زمام امور آن به دست عربستان و متحدانش که با نگاه قومیتی و طایفه ای به منطقه نگاه می کنند،خواهد افتاد. حماس برای این تغییر رویکرد امتیازات فراوانی را از سعودی ها دریافت می کند و همین امر باعث می شود که فاصله اش باایران در منطقه بیشتر شود.

اگر بخواهیم چشم اندازهای آینده حماس را ترسیم کنیم، باید از بنیادهای هویتی و سیاسی حماس شناخت دقیقی پیدا نماییم. تحولات منطقه ای در چند سال اخیر در جهان عرب پیامدهای عمده ای بر تمام گروه ها، حتی دولت ها و کشورها داشته و حماس هم از این قاعده مستثنی نیست. قدرت یابی اخوان المسلمین باعث شد حماس پیوندهای فکری، سیاسی و هویتی خود را بااخوان المسلمین پیوند زند و بر اساس آن تعریف کند و به نوعی در موضوعات منطقه ای با سوریه هم هماهنگی داشته است. تحولات منطقه ای موجب شکست انزوای سیاسی حماس در نوار غزه شد و فرصتی برای توسعه روابط دیپلماتیک حماس با کشورهای منطقه شد.

 تحلیل ویژگی های حماس، نوعی واگرایی با مقاومت و در نهایت روی آوردن به نوعی سازش در رابطه با موضوع اصلی (که همان اسرائیل و رابطه با آن است) می باشد. به هر حال جنبش حماس یک جنبش اسلام گرا و سنی با گرایش های اخوانی است و در واقع هیچ وقت این امکان وجود نداشته است که به طور کامل، مبنایی و ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی پیوند بخورد.

این نقطه افتراق بین جمهوری اسلامی ایران و حماس از ایدئولوژی و مبانی  مذهبی سرچشمه می گیرد، اما در مقابل حماس همواره به پیوندهای مذهبی خود با کشورهای سنی در منطقه تاکید داشته است. بنابراین از نظر هویتی، حماس هویت خود را بیشتر با کشورهایی مثل عربستان و مصر تعریف می کند و ما به خصوص سیاست گذاران در جمهوری اسلامی باید این موضوع را همواره مدنظر داشته باشیم.

اخیرا یکی از فرماندهان سپاه پاسداران هم به آن اشاره کرده است و بیان کرده است که حماس به دنبال صلح با اسرائیل است و این موضوع نتیجه فکر مستقل و عملکرد خود حماس نیست. تمام این ها با برنامه ریزی از سوی عربستان، مصر و کشورهای عربی است که حماس هم هویت خود را با این کشورها تعریف کرده است. در واقع پیش شرط های عربستان برای ارتباط با حماس و حمایت از این گروه، شاید محدود کردن روابط این گروه با جمهوری اسلامی ایران باشد که ظاهرا به همان سمت هم در حال حرکت است و حماس به دنبال تنظیم مجدد روابط خود با ایران می باشد. با این حال، به نظر من روابط ایران و حماس تداوم خواهد داشت. هر چند حماس در حال نزدیک شدن به محور ترکی و عربی است، اما ایران روابط خود را ادامه خواهد داد و حماس هم به این دلیل که به دنبال حمایت منطقه ای ، اقتصادی و مالی است به این روند ادامه خواهد داد. اما اگر تغییر جهتی در مسائل منطقه ای به وجود بیاید که در حال به وقوع پیوستن است و حماس هم از این قاعده مستثنی نیست، در آینده احتمال این که این سناریو قوت بگیرد که روابط بین حماس و فتح با میانجیگری و پشتیبانی کشورهای عربی مانند عربستان و ترکیه به سطحی برسد که این دو به صورت همگام و با پیوند با یکدیگر در مسائل با اسرائیل و منطقه پیش بروند، دور از ذهن نیست.

به هر حال روند وقایع در منطقه به سمتی پیش خواهد رفت که به نظر می رسد ایران هم باید تجدید نظری در روابط خود با گروه های فلسطینی و حتی کشورهای عربی داشته باشد و احتمال این که ایران به دلیل منافع ملی خود تغییر استراتژی دهد، دور از ذهن نیست. در واقع اوضاع منطقه کاملا بی ثبات و درتوافقی احتمالی میان ایالات متحده، اروپا و روسیه بر سر سوریه و سرکوب داعش برای مدتی اسد از نظر سیاسی حفظ شود و پس از آن انتخابات و تغییرات رخ دهد. مسلما در تغییرات آینده اگر ایران مسائل را خیلی روشن تر و واضح تر ببیند و در نظر بگیرد و تغییرات در منطقه را حس کند، ایران هم می تواند سهم خود را از این منطقه برداشت کند و در واقع نباید تمام تخم مرغ ها را در سبد گروه هایی مانند حماس و سایر گروه های فلسطینی قرار داد.

 به نظر می رسد که آینده منطقه به سمتی خواهد رفت که صلح میان اعراب و اسرائیل با ابتکار عمل کشورهای عربی به سمت نهایی شدن و واقعی شدن در حرکت است. برای این کار حماس هم رغبت نشان داده است و فتح هم که از سابق برای صلح با اسرائیل پیش قدم بوده است.

 با در نظر گرفتن اوضاع و سیاست های  کشورهای بزرگ عربی مانند مصر و عربستان و کشور ترکیه و همین طور بر قراری مجددروابط میان ترکیه و اسرائیل ،و همچنین اوضاع   نظامی و سیاسی منطقه ، همگی نشان از  شرایطی جدید دارد  و زمینه سازی برای صلح احتمالی میان اعراب و اسرائیل می باشد. در این میان، اگر ایران استراتژی خود را به شکل هوشمندانه تنظیم کند، می تواند از این تغییرات استفاده کند و منافع خود را حفظ نماید.  اگر ایران با این تغییرات خود را همسان نکند و استراتژی خود را هوشمندانه تنظیم نکند ممکن است که در آینده منطقه، جایگاهی برای ایران در نظر گرفته نشود. به هر حال جنگ در این منطقه، جنگ دائمی و ابدی نخواهد بود. حتی به مثابه جنگ هایی مانند جنگ های سی ساله اروپا باشد که با تغییر و تحولات زیادی در سطح اروپا و جهان همراه بود. اگر این الگو را در نظر بگیریم ودر نظر داشته باشیم که جنگ ها  در نهایت خاتمه خواهند یافت ، تغییر و تحولات عظیمی چه در سطح منطقه، چه در سطح گروه ها و چه در سطح کشور ها و چه در سطح معادلات سیاسی در منطقه به وقوع خواهد پیوست. این تغییرات می تواند با بازی هوشمندانه ایران ، دیپلماسی خوب و با پیش بینی اوضاع و سناریوهای آینده، به نفع منافع ملی ایران نیز تمام شود.

اگر موضوع را جمع بندی کنیم و برای صلح خاورمیانه سناریویی را تعریف کنیم، صلح خاورمیانه در مرکز یک گراف  دایره ای قرار دهیم و محیط آن را شامل تاسیس دولت مستقل فلسطینی، توسعه اقتصادی و اجتماعی و آموزشی در منطقه ، پایان خشونت ها از هر دو طرف و اعتمادسازی ، حل و فصل مسئله بیت المقدس و حل و فصل مسائل پناهندگان فلسطینی و بازگشت آن ها به سرزمین مادری در نظر بگیریم ، اجزای این گراف پازل های مطالعات صلح خاورمیانه را تشکیل میدهد واقدام در جهت حل آن  یکی از سناریوهای محتمل برای صلح خاورمیانه است .آینده ای که سرنوشت قطعی آن  تغییرات اساسی و صلح است حتی اگر جنگی طولانی را تجربه نماید. 

 

واژگان کلیدی: حماس ، بازیگران ، بحران ، خاورمیانه

 

 

مطالب مرتبط