مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

یادداشتی به مناسبت سومین سالگرد بحران اوت 2008

اشتراک

ولی کوزه­گر کالجی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

روزهای هشتم تا دوازدهم اوت 2011 مصادف بود با سومین سالگرد رویارویی نظامی فدراسیون روسیه و گرجستان؛ تقابلی که بر سر دو منطقه جدایی طلب آبخازیا و اوستیای جنوبی در نخستین روز المپیک تابستانی 2008 پکن بوقوع پیوست و جهانیان را به شگفتی واداشت. اینک سه سال از این رویداد مهم     می­گذرد و منطقه قفقاز جنوبی همچنان متاثر از پیامدهای آن است. به مناسبت سالگرد این رویداد در گرجستان، مناطق جدایی طلب و نیز روسیه مراسم­هایی (البته با اهداف متفاوت) برگزار شد. در این نوشتار کوتاه، سیر این تحولات و پیامدهای آن در سطح داخل و خارج گرجستان مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.

 

تحلیل رخداد

منطقه بحرانی قفقاز در تابستان سال ٢٠٠٨ شاهد رویارویی دو کشور فدراسیون روسیه و جمهوری گرجستان برسر مناطق جدایی­طلب اوستیای جنوبی و آبخازیا بود. رویدادهای خونین هشتم تا دوازدهم اوت ٢٠٠٨ در واقع کوشش دولتمردان تفلیس برای بازگرداندن یکپارچگی سرزمینی گرجستان و پایان­بخشیدن به بحران ١٧ ساله جدایی­خواهی در این کشور بود. پس از دستاورد گران­سنگ ساکاشویلی در بازگرداندن حاکمیت دولت مرکزی بر منطقه آجاریا و غلبه بر اصلان آپاشیدزه ، رهبر جدایی­طلب این منطقه که این موفقیت درمیان گرجی­ها به « انقلاب رز دوم » یا   «انقلاب کوچک رز» تعبیرشد و موجب تحکیم موقعیت سیاسی ساکاشویلی در عرصه داخلی و خارجی گردید­،  مقدمات و شرایط ذهنی و سیاسی برای حل بحران      جدایی­طلبی در دو منطقه دیگر گرجستان یعنی اوستیای­جنوبی و آبخازیا فراهم­شد. اما آنچه در اوت ٢٠٠٨ در اوستیای­جنوبی و آبخازیا درنتیجه اشتباه استراتژیک ساکاشویلی روی داد­، فراتر از بدترین پیش­بینی­ها درباره این­ دو منطقه بود و رویای الحاق کامل این دومنطقه که گرجی­ها با خوش­بینی از آن به انقلاب رز سوم و چهارم یاد می­کردند­، با جدایی کامل این دو منطقه از خاک گرجستان تبدیل به کابوسی دهشتناک برای سیاستمداران تفلیس گردید و به روشنی دریافتند که بازگرداندن آن­ها به سرزمین اصلی برای گرجی­ها بسیار دشوار و با توجه به رویارویی با قدرت بزرگی مانند روسیه شاید غیر­ممکن باشد.

اما تبعات این بحران در طی چهار سال گذشته، همچنان بر جامعه و دولت گرجستان سنگینی می کند. جدایی بیش از 20 درصد از خاک سرزمین کوچک گرجستان مساله­ای نیست که جامعه گرجی به آسانی از آن عبور کند. از این رو بحران اوت 2008، پیامدهای مهمی را در سطح داخلی و خارجی برای دولت گرجستان در پی داشته است. در سطح داخلی این بحران، منجر به بروز بحران مشروعیت برای هیات حاکمه گرجستان به‌ویژه شخص رئیس‌جمهور گشت. ساکاشویلی تحت فشار شدید افکار عمومی و مخالفان سیاسی، شرایط حاکم بر دو منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی، فشار غرب به‌ویژه ایالات متحده مبنی بر فعال‌تر نمودن دولت و ایجاد تحرک بیشتر و از همه مهم‌تر برکنار ماندن از تکانه‌های شکست نظامی از روسیه اقدام به برکناری و به عبارتی بهتر قربانی نمودن مهره‌های سیاسی گرجستان نمود که تغییر چند نخست وزیر، چند تن از وزیران کابینه و مقامات ارشد سیاسی و نظامی بویژه خانم بورجانادزه – متحد پیشین ساکاشویلی و یکی از اضلاع تروئیکای گرجستان- از مهم­ترین آن­ها به شمار می­رود. در حقیقت شاکاشویلی در طی سه ساله گذشته کوشید با انجام تغییرات مداوم در صحنه مدیرت سیاسی گرجستان، مانع ازگسترش موج اعتراضات در کشور شود.

اما اوضاع در سه سال گذشته بر وفق مراد ساکاشویلی نبود. علی‌رغم موفقیتی که رهبران انقلاب گل رز در انتخابات ریاست جمهوری ژانویه 2008 و انتخابات پارلمانی می 2008 یعنی تا چند ماه قبل از بحران اوت 2008 کسب کرده بودند، اما به دلیل ناکامی در جنگ با روسیه، وجهه و اعتبارسیاسی هیأت حاکمه به‌ویژه شخص ساکاشویلی به شدت آسیب دید. درپی این شرایط ، اپوزیسیون دولت گرجستان با بهره جستن از این ناکامی و شرایط نامساعد اقتصادی هر روز بر دامنه و شدت مخالفت خود با دولت ساکشویلی افزود. از مهم‌ترین مخالفان ساکشویلی می‌توان به افرادی مانند خانم نینو بورجانیدزه (رئیس سابق پارلمان و یکی از اعضای مثلث تروئیکای گرجستان)، لیوان گاچاچلیدزه (کاندیدای سابق ریاست جمهوری) و ایراکلی آلاسانیا (نماینده سابق گرجستان در سازمان ملل) نام برد.

مخالفین بر این باورند که اشتباهات ساکشویلی درعرصه سیاست خارجی­، موجب شده است که گرجستان تبدیل به بازیچه ای دررقابت ژئوپلیتیک روسیه و آمریکا شود و هریک از این قدرت­ها بدون توجه به منافع و اهداف گرجستان از تفلیس درراستای منافع خود استفاده ابزاری نمایند. در همین راستا خانم بورجانادزه ، رئیس مجلس سابق گرجستان و یکی ازمخالفان سرسخت ساکشویلی­، دولت را به موارد ذیل متهم کرده و خواستار رسیدگی مجامع جهانی و واکنش مردمی به آن شده است :  درگیرکردن کشور دربحران ؛ ورود به جنگی که پاسخ های بی معنی و مضحک دولت را به افکار عمومی به همراه داشته است ؛ تشدید فشار به رسانه­ها جهت حفظ قدرت ؛تشکیل مجلس کاملاً مطیع و تک حزبی ؛ تشکیل قوه قضائیه ای که تنها دستورات دولت را انجام می­دهد. افزون بر این شرایط نامساعد اقتصادی جامعه گرجستان که با بحران مالی جهانی نیز همزمان شده است ، زمینه بهره برداری گسترده مخالفان را فراهم ساخته است. خروج گرجستان از جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع ؛ درحالی که بیش از 32% از کل مبادلات تجاری گرجستان مربوط به این مجموعه است­، تاخیر درعملیات ساخت راه آهن باکو- تفلیس – قارص ، تاخیر در اجرای پروژه های خطوط انتقال انرژی­، افزایش ریسک سرمایه گذاری خارجی­، افزایش بدهی خارجی کشور به دومیلیارد و هفتصد میلیون دلار و بر اساس پیش­بینی­های صورت گرفته تا سه میلیارد دلار در پایان سال میلادی تنها بخشی از مشکلات گسترده جامعه گرجستان در بعد اقتصادی است.

این شرایط نامساعد موجب شده است تا خیابان­های تفلیس هر از چندگاهی شاهد اعتراضات گسترده و بعضاً  خونین مخالفان دولت باشد آخرین نمونه آن در خرداد 1390 روی داد. در طی چند روز ناآرامی­های گسترده، معترضان گرجستاني که از جانب “نينو بورجانادزه” متحد پيشين ساکاشويلي و رييس پارلمان گرجستان هدايت مي‎شدند، صراحتاً اعلام کردند که اميدوارند بتوانند موفقيت ناآرامي‎ها در کشورهاي عربي موسوم به بهار عربی را  در گرجستان تکرار کنند. واکنش شدید و پلیسی دولت گرجستان به این اعتراضات و بازداشت بسیاری از مخالفان بر دامنه این بحران سیاسی بیش از پیش افزوده است و به نظر     می­رسد انتخابات سال 2012 گرجستان، در ادامه یا قطع این روند نقطه­ای تاثیرگذار باشد.

اما علاوه بر بعد داخلی، بحران اوت 2008 ابعاد و نتایج مهم خارجی نیز داشت. در بعد خارجی، مهم­ترین مساله را باید قطع کاملا روابط دیپلماتیک روسیه و گرجستان به دنبال رویارویی نظامی آگوست 2008 دانست. اگر چه روابط دو کشور همواره سرد و شکننده بود، اما هیچ گاه به طور کامل قطع نشده بود. قطع روابط، دورنمای دست یابی به راه حل های صلح و سازش و مدیریت بحران را با دشورای روبه رو ساخته است. از جمله می توان به کوششی اشاره نمود که پس از فروکش کردن بحران و در راستای اجرایی نمودن طرح صلح شش ماده‌ای سارکوزی، به ابتکار سازمان امنیت و همکاری اروپا، طرفین درگیر یعنی گرجستان و روسیه به همراه مقامات سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده در ژنو مذاکرات صلح برگزار نمودند. شکل ترتیبات امنیتی و برقراری ثبات در منطقه، سرنوشت افراد بی‌خانمان و آوارگان، وضعیت حاکم بر دره کوردی علیا و منطقه آخالگوری، بازگشت نیروهای روسی به مواضع قبل از جنگ و چگونگی روند بازسازی مناطق جنگی از جمله مهم‌ترین محورهای مذاکرات صلح ژنو به شمار می‌رفت. اما علی رغم چندین دور گفتگو، به دلیل سایه سنگین اختلاف و بی اعتمادی بین شخص ساکاشویلی و روس ها این کوشش فراگیر هرگز به نتیجه قطعی و قابل لمسی نرسید.

در چنین شرایطی رهبران جدایی طلبی آبخازیا و اوستیا با حمایت گسترده روسیه به تحکیم استحکامات دولت خود می­پردازند. تا کنون دولت­های روسیه، نیکاراگوئه و ونزوئلا تنها کشورهایی هستند که استقلال این مناطق را به رسمیت شناختند. روسیه نیز برای حفظ این مناطق و نیز تثبیت حضور سنتی خود در منطقه قفقاز جنوبی، اقدام به تقویت حضور نظامی خود کرده است. به همین دلیل، دیمتری مدودف، رییس ‌جمهوری روسیه توافق نامه مربوط به استقرار پایگاه‌های متحد نظامی این كشور در دو جمهوری آبخازیا و اوستیای جنوبی را برای تصویببه دومای روسیه ارائه كرد. برپایه این توافق­نامه ، نظامیان روسی حق خواهند داشت برای مدت ۴۹ سال بخشهایی از زمین‌های این دو جمهوری را به منظور ایجاد پایگاه نظامی اجاره كنند. ضمن اینكه این حق می‌تواند هر ۱۵ سال یك بار تجدید شود. در این بین منابع خبری در وزارت دفاع روسیه نیز اعلام كردند كه نظامیان روسی در حال حاضر به عنوان كادر دفتری و فنی سفارت روسیه در آبخازیا و اوستیای جنوبی حضور دارند. بر اساس اطلاعات وزارت دفاع روسیه، در حال حاضر در خاك آبخازیا و اوستیای جنوبی حدود ۷ هزار سرباز و افسر روس مستقر هستند كه به طور مساوی در این دو جمهوری تقسیم شده‌اند. به عقیده كارشناسان، اهمیت این توافق نامه برای روسیه این است كه این دو جمهوری را به طور كامل از گرجستان جدا کرده و این امكان را نخواهد داد تا آنها در آینده به این كشور ملحق شوند. این تحولات به خوبی نشان می­دهد که گرجستان مسیری بسیار دشوار و شاید غیر ممکن را در بازگردادن مناطق جدایی­طلب در پیش دارد. 

پیامد رخداد

سیر تحولات سه سال اخیر نشان می­دهد که بحران پیش آمده هر روز عمیق­تر می­شود. در آینده پیش رو ، این حتمال وجود دارد که با کنارگیری ساکاشویلی از قدرت در انتخابات 2012 و جایگزین شدن شخصی   متعادل تر در صحنه سیاسی گرجستان، روابط تفلیس-مسکو نیز رو به بهبودی گذارد و وضعیت مناطق جداشده مجددا مورد بررسی قرار گیرد. در سناریوی دوم این احتمال وجود دارد که با فشار مشترک آمریکا و گرجستان بر روسیه این امر تحقق یابد. اهرم فشار دو کشور موضوع پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی است. تفلیس می­کوشد از طریق قدرت وتویی ایالات متحده در این سازمان، در روند عضویت کامل روسیه اختلال ایجاد کند. در واقع دولت گرجستان درصدد است از این طریق، دغدغه اصلی خود، یعنی عقب نشینی نیروهای روسی از مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی را محقق سازد. هر چند مسکو تا کنون در برابر این درخواست مقاوت کرده است، اما مزایای کلان حضور قدرت بزرگی چون روسیه در سازمان تجارت جهانی، این احتمال را دور از ذهن نمی­سازد که در آینده – بویژه پس از دوران ساکاشویلی – بر سر مناطق     جدایی­طلب گرجستان وارد معامله با تفلیس شود و به انتظار هجده ساله خود برای عضویت در این نهاد   بین­المللی پایان دهد.   

مطالب مرتبط