کنش های احتمالی جهان پس از ترامپیسم و واکنش های ما
دکتر علی قلی جوکار
جامعه شناس و پژوهشگر فرهنگی
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
مقدمه
عمر آمریکای ترامپیسم پس از چهارسال کنشگری های چالش برانگیر، پر از التهاب و ساختارزدایی از نظم جهانی مستقر، به پایان رسید و میراث های فراوان پیدا و پنهانی را از خود برجای گذاشته و بر جای خواهد گذاشت که در کنش های آینده در میان کنشگران روابط بین الملل، بتدریج بروز خواهد کرد.آمریکای فاجعه بار ترامپ از معاهدات مهمی چون حفظ محیط زیست و ممانعت از آلودگی های بیشتر جهانی، توافقنامه برجام و …خارج ، و از تمدید برخی از پیمان های مهم جهانی چون پیمان عدم اشاعه ی سلاح های هسته ای با روسیه خودداری ورزید ،پس از خروج از توافقنامه برجام و بدون انحلال برجام ،ایران را مورد تحریم های اقتصادی همه جانبه و فراگیر قرار داد ،چین را مورد ایذا و چالش های امنیتی و اقتصادی زیادی قرار داد، از نقشِ اتحادیه اروپا و سازمان ناتو در کنشگری های جهانی کاست ،تا توانست به دولت های مرتجع عرب حوزه خلیج فارس سلاح های پیشرفته فروخت، به حمایت همه جانبه از اسرائیل پرداخت و قدس را به پایتختی اسرائیل و انضمام بلندی های جولان به رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخت و قس علی هذاه. به یک عبارت کلی ترامپیسم در آمریکا ساختار و روابط شکل گرفته ی جهانی طی ده ها سال را به چالش کشید و روابط بین الملل را آشفته ساخت. اکنون پس از چهار سال بی سازمانی جهانی در کنشگری کنشگران جهانی،ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا به کنار رانده شده است.سوال اساسی این است که کنشگری ها و روابط کنشگران جهان آشفته ی ما بعد ترامپیسم چگونه خواهد بود؟استراتژی ایران برای حفظ منافع ملی خود پس از اُفول ترامپیسم در کنشگری با سازه های جهانی موجود به ویژه جهان بایدن، چگونه خواهد بود؟برای نزدیک شدن به پاسخ این سوالات مهم، به تحلیل عنصری- جامعه شناختی کنش های احتمالی کنشگران جهانی بر اساس تجربه های کنشگری پیشین آن ها، می پردازیم .
الف- کنش های احتمالی اروپای مابعد ترامپیسم
به طور کلی اروپا خواهان حفظ تعادل در روابط بین الملل بر اساس منافع ملی و اقتصادی خود و تا اندازه ای هم سایر کنشگران جهانی بوده و به نظر می رسد هرچند ناقص به این تعهد باقی مانده است. در ارتباط با اجرای توافقنامه برجام نیز علی رغم کنش های ناساز برخی از اعضای آن قبل از امضای توافقنامه برجام و اگرچه در ادامه ی آن از اجرای آن ناتوان مانده است، اما بر حفظ برجام حداقل در گفتار کوشیده است.شاید تاکید بر حفظ برجام توسط اعضای اروپایی آن به علت وجود منافع کوتاه و بلند مدتی بوده است که آنها از پیامدهای برجام انتظار داشته اند و هنوز بر این انتظار باقی مانده اند؛ چرا که در دراز مدت و در صورت ایجاد ثبات اقتصادی و آرامش، انتظار داشتند رفتار و کنش های تهاجمی ایران بر اثر بهره مندی از پیامدهای مثبت برجام شامل؛ بهره مندی اقتصادی، توسعه و رفاه، و توسعه فن آوری های نوین، و در کل تامین منافع ملی ایران، رو به کاهش گذاشته، وجهان و منطقه روی ثبات بیشتر ی مشاهده، و با وجود این ثبات جهانی،جهان اروپا نسبت به تامین انرژی های فسیلی از منطقه خاورمیانه و ایران، و رهایی تدریجی از سیطره طولانی مدت روسیه بر منابع آنها امیدوار بوده و در کشورهای منطقه به لحاظ منابع انرژی و انسانی ارزان در بخش صنعت ما و کشورهای منطقه، بتوانند سرمایه گذاری مناسبی را پی ریزی کنند .اما همه ی این آرزوها با خروج آمریکا از برجام که می دید تنها اروپا ،چین، روسیه و ایران برنده این توافقنامه هستند و آمریکا نمی تواند در بازارهای ایران سهیم گردد، برباد رفت و لذا قاعده بازی را تغییر داد و شد آن چیزی که امروز مشاهده می کنیم؛ ایرانی که تحریم های شدید اقتصادی همه جانبه را تجربه کرد و بار تحمل و هزینه ی آن را مردم خشکسالی زده ، سیلزده و زلزده ی کشور ما پرداختند، و قاعدتا اروپا علی رغم شعار در گفتار در عمل به علت وابستگی اقتصادی به آمریکا حاضر به پرداخت هزینه ای نگردید، و بیشترین سود و منافع از جیب مردم ایران به جیب و منافع کشورهای چین و روسیه سرازیر گشت؛ و البته ما نیز بناچار برای حفظ امنیت مان توانستیم از جیب مردم خودمان و از رهاورد گران شدن ارز، مسلح تر از پیش گردیم تا قدرت بازدارندگی مان را افزایش دهیم. اما در پاسخ به این سوال که اکنون که ترامپیسم در آمریکا در ظاهر به خاموشی گرائیده است کنش های اعضای اروپایی برجام در قبال ایران چگونه خواهد بود؟ در پاسخ می توان گفت با توجه به تجربه های پیشین،گفتارها و کنش های موضعی اعضای اروپایی برجام می توان انتظار داشت که اروپا مایل است با هماهنگی آمریکای دموکرات ها به اجرای برجام بپردازد با این امید که در طی اجرای برجام بتوانند ایران را متقاعد نمایند که در زمینه های استراتژی منطقه ای و جهانی به ثبات بیشتری بیندیشد و انعطاف بیشتری از خود نشان دهد .اما به نظر می رسد همه چیز در این ارتباط به کنشگری های دو عضو مهم برجام یعنی ایران و آمریکا، و البته بازی های چین و روسیه از کارت ایران در مناسبات جهانی بستگی خواهد داشت . نگاهی به تجربه های پیشین این دیدگاه را تایید می کند.
ب- کنشگری های احتمالی روسیه ی ما بعد ترامپیسم
حضور ترامپ برای روسیه بسیار مغتنم بود چرا که تقریبا جای پای بسیار محکمی را برای روسیه در خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس،شمال آفریقا، و حتی اسرائیل باز کرد؛ نقشی اساسی که روسیه در طول تاریخ خود هرگز به یاد نمی آورد ،به آن تقدیم کرد(گفته شده است که روسیه بیش از چهل سال است که بر روی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا سرمایه گذاری کرده بوده است. چنانچه این فرضیه یا گفته صحیح باشد طی چهارسال گذشته نتیجه این سرمایه گذاری بلندمدت خود را به خوبی برداشت کرده است)؛ جایگاه روسیه در سوریه را تقویت و تثبیت کرد به نحوی که کنشگری ایران در سوریه را به روسیه گره زده و تحرکات آن را تحت کنترل و مشورت روسیه قرار داده است چنانچه با بمباران مداوم مواضع نیروهای نیابتی ایران در سوریه توسط اسرائیل، علی رغم توانایی ایران در پاسخگویی کوبنده، اجازه پاسخگویی مناسب به حملات اسرائیل را نیافته است در صورتی که در لبنان هر ضربه اسرائیل به حزب الله فوراً پاسخ داده شده است.این یکی از بهترین هدیه هایی بوده است که ترامپ به روسیه پوتین تقدیم کرده که به تبع آن ، اسرائیل این پاداش را دریافت کرده است به نحوی دست اسرائیل باز باشد تا آزادانه دست به حملات مداوم به نائبان ایران در سوریه زده ، و حتی به فکر حمله ی پیشدستانه به خود ایران نیز بیفتد وهر از گاهی این موضوع از زبان مسئولین این رژیم شنیده شود. از طرف دیگر روسیه به شدت از کارت ایران بدون این که هیچگونه نفعی ملموس را نصیب ایران کند،بازی کرده و همچنان مشغول بازی است . این کنشگری های روسیه باعث گردیده است که علاوه بر کاهش توان بازی ملموس و استراتژیک ایران در سوریه ،حتی در خلوت خانه ی خود و در بخش جدا شده ی کشورهای هم فرهنگ و هم نژاد مردم خود یعنی کشورهای آذربایجان و ارمنستان نتواند بازی مناسبی را ایفا کند و منافع ملی کشور خود و رضایت دولتمردان و مردم دو کشور هم ریشه با مردم خود را بدست آورد ، درعوض منافع حاصل از پایان جنگ میان آذربایجان و ارمنستان میان روسیه و ترکیه تقسیم گردد.بی شک بازی روسیه با کارت ایران در کنشگری های بین المللی و سازمان های بین المللی ادامه یافته، و ما چاره ای جز تن دادن به آن نخواهیم داشت .
ج – کنشگری های چین مابعد ترامپ
ترامپ در طول چهار سال دوره ریاست جمهوری اش ، چین را به روش های گوناگون از جمله وضع تعرفه گمرکی بر ورود کالاهای چینی به بازار بزرگ آمریکا، تحریم اشخاص حقوقی و شرکتها،حضور ناوهای هواپیمابر خود در دریای شمالی چین ، و کمک و فروش های تسلیحات نظامی پیشرفته به تایوان که چین آن را بخشی از خاک خود می داند، تحت فشار قرار داد به نحوی که چین که به رفتارها و کنشگری های آرام ، صبورانه ی دیپلماتیک و توام با عقلانیت مشهور است بناچار به کنش های مقابله به مثل با رفتارهای تهاجمی اقتصادی ترامپ وادار گردید.از طرفی ترامپ با اعمال شدیدترین تحریم های اقتصادی ایران را وادار کرد تا به سمت چین سوق پیدا کند واز لحاظ اقتصادی بیشتر به چین وابسته گردد به نحوی که ایران علی رغم نارضایتی بسیاری از اقتصاددانان این کشور و مردم،به برنامه راهبردی اقتصادی 25 ساله با چین فکر کند. علی رغم کنشگری های اقتصادی ترامپ علیه چین، این کنش ترامپیسم، در واقع دانسته یا نادانسته هدیه و خدمتی به چین به شمار می رود .
د- میراث گرانبهای منطقه ای ترامپیسم برای اسرائیل
شاید اگر ترامپیسم خلق نمی شد و ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب نمی گردید امتیازات بادآورده ای که ترامپ به اسرائیل هدیه کرد را با ده ها سال تلاش و دادن امتیازات گوناگون اسرائیل به اعراب برای به رسمیت شناخته شدن، برقراری روابط سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی میان اسرائیل و اعراب ، نه تنها بدست نمی آمد بلکه اسرائیل به آن فکر هم نمی توانست بکند؛ اما امروز ترامپ قدس را به پایتختی اسرائیل، و انضمام بلندی های جولان را به سرزمین های اشغالی به رسمیت شناخته، میان برخی از کشورهای عربی و اسرائیل هم اکنون روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی آغاز شده است. مسلمانانی که می توانستند هر کدام با یک سطل آب اسرائیل را در دریا غرق کنند امروز در صف ارتباط با اسرائیل هستند. این که مُسبّب این وضعیت، ضعفِ استراتژی ماست یا درایت و هوشمندی ترامپ و اسرائیل،در مقوله ای دیگر، و نیاز به تامل و بازنگری در استراتژی های ما در منطقه،جهان و واقعیت های جهان امروز دارد .
ذ- کنشگری های آمریکای مابعد ترامپیسم
به نظر می رسد چهارسال حاکمیت ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا و ترامپیسم، بر جامعه آمریکا چنان تاثیری عمیق گذاشته است که آسیب های اجتماعی نهفته در این جامعه را تقویت ،و راه بروز و ظهور زمینه های نژادپرستی، تبعیض نژادی و نابرابری های اجتماعی را مهیا کرده، و احتمال شکاف اجتماعی عمیق در این جامعه را دور از ذهن نساخته است . به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این حوزه ،اگر زمینه های بروز این نابسامانی ها ترمیم نشوند وقوع پیامدهای آن در آینده دور یا نزدیک اجتناب ناپذیر خواهد بود.از طرفی دیگر ترامپ با درپیش گرفتن استراتژی جدید در سیاست خارجی این کشور، نظم شکل گرفته طی سالیان متمادی را به چالش کشید و از پیمان های مهم بین المللی خارج، بر برتری و اول بودن جایگاه و قدرت اول آمریکا در جهان کنشگری، تاکید کرد،به صورتی بی سابقه و همه جانبه از اسرائیل حمایت کرد، بر چین از لحاظ اقتصادی سخت گرفت ،از توافقنامه برجام خارج گردید و در نهایت از نقش های مهم اتحادیه اروپا و ناتو به این دلیل که هزینه حمایت از اروپا و ناتو برای آمریکا زیاد و زیان آور بوده و منافع ملی آمریکا را تامین نمی کند کاست .این کنش ها و بسیاری از کنش های خارج از هنجار بین المللی ترامپ جهانی آشفته ، چالش برانگیز،خطرناک،ریسک پذیر به وجود آورد به نحوی که نگرانی های کنشگران بین المللی از آینده منافع ملی و اقتصادی خود را درپی داشته باشد و ثبات جهانی را به چالش بکشد .اما رویکرد آمریکای تحت رهبری دموکرات ها وبه ویژه جو بایدن برای ترمیم این جهان آشفته کنشگری و در قبال ایران چگونه خواهد بود ؟در اولین گفتارها و کنش ها، بایدن گفته است که به پیمان های مهم بین المللی برخواهد گشت.اما درباره بازگشت به برجام ، بایدن گفته است در صورتی که ایران به برجام برگردد و تعهدات برجامی خود را کاملاً از سرگیرد به برجام نیز بازخواهد گشت.به اعتقاد دولتمردان جدید آمریکا، بازگشت آمریکا به برجام باید منجر به مذاکره با ایران در باره سیاست های منطقه ای و موشک های بالستیک و دوربرد ایران نیز گردد که قبلا پاسخ ایران در این خصوص روشن و منفی است.از طرفی از نظر ایران، بازگشت آمریکا به برجام بدون جبران زیان های ناشی از خروج آمریکا و تحریم های سنگین و همه جانبه اقتصادی علیه مردم ایران ،امری مشکل خواهد بود .اما خارج از این دیدگاه ها،به نظر می رسد اگر ایران و آمریکا که هردو بر بازگشت به برجام تاکید می کنند،ن توانند برمقولات مورد اختلاف فائق آیند و به راه حلی را که منافع دو طرف را تامین کند نرسند مشکل همچنان باقی خواهد بود. نتیجه آن که از یک طرف ایران بر میزان غنی سازی هسته ای خود خواهد افزود و از طرف دیگر جهان با واکنش های احتمالی وبعید اسرائیل وتحریک دولت بایدن به انجام موضع گیری های مخالف دولت ایران توسط اسرائیل و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مواجه خواهد شد و این چالش همچنان ادامه خواهد یافت .از طرف دیگر نیز مواضع کشورهای اروپایی عضو برجام به مواضع اول برجام باقی نخواهد ماند و آن ها نیز چون آمریکا انتظار دارند ایران در زمینه های دیگر منطقه ای و امنیتی انعطاف بیشتری ازخود نشان دهد که بعید به نظر می رسد بدون دریافت امتیازات قابل توجه ،تضمین شده و مناسب به ایران،چنین اتفاقی بیفتد .این مجموعه این عوامل و زمینه ها می تواند فرصتی مناسب را به اسرائیل و اعراب حوزه خلیج فارس بدهد تا بر بتوانند بر تصمیمات دولت جدید آمریکا تاثیر بگذارند.
ر- کنشگری های ایران و راهبردهای پیش رو برای حفظ و پیشبرد منافع ملی
طی یک دهه ی اخیر به خصوص در دوران ترامپیسم،مردم ایران در اثر تحریم های همه جانبه و شدید اقتصادی آمریکا،حمایت پرهزینه و طولانی از جریان مقاومت در سوریه در برابر گروه های تحت الحمایه ی کشورهای حوزه خلیج فارس،جنگ های طولانی یمن،گروه های مقاومت حزب الله و حماس وسایر فعالیت های هزینه برِ داخلی و خارجی،تحت فشار اقتصادی سنگین قرار گرفته اند.ضعف ساختار اداری حاکم در حوزه های مختلف کشور وفساد زا بودن آن بر کاهش اعتماد اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی بی تاثیر نبوده است.از طرف دیگر تضاد با کنشگری های حاکم بر روابط و کنشگری های روابط بین الملل، ما را در ذهن کنشگران جهانی و خیلی از مردم جهان به عنوان کنشگری ناسازگار و غیرقابل انعطاف با اصول، قواعد و نظام بین الملل معرفی کرده است. همچنین برای مقابله با کنشگران جهانی موثر و دارای قدرت کنشگری زیاد در سطح جهانی، ضروری است به تعادلی واقع بینانه میان داشته ها، قدرت منابع،حمایت اکثریت قاطع و بدون چون و چرای مردم شهروندان از طیف های گوناگون،کنشگران و،داشته های داخلی، و ارزیابی درست ازتهدیدات خارجی، و تعیین سناریوها و استراتژی های پیش بینی شده برای مقابله با هر کنشگری از جانب سازمان های بین المللی ، و برای نیل به منافع ملی کوتاه و بلند مدت کشور در کنش های جهانی، نائل گردید. پس از این اریابی است که می توان به برنامه ریزی استراتژیک برای مقابله یا تعامل و کنشگری با دولت ها و کنشگران جهانی قدرتمند وبین المللی پرداخت بدون آن که مردم کشور آسیب غیر قابل تحملی را پذیرا باشند ؛در غیر این صورت،حسب قانون جبر تاریخی، کنشگران هوشمند متخاصم از همین روزنه ها، پشت ما را با زمین آشنا خواهند کرد و ما را مجبور به تسلیم در مقابل خواسته های خود خواهند کرد. بنابراین متوجه خواهیم بود که هیچ سیاستی باصرف تکیه بر نیروهای امنیتی و نظامی قدرتمند اما بدون حمایت همه جانبه ی مردم از راهبرد خارجی کشور، موفق نخواهد بود. ترامپ آخرین نمونه ی عصر حاضر آن است. ما هنوز از تجربه تحریم های سنگین اقتصادی ترامپیسم علیه دولت و مردم مان و ورود فشارهای سنگین به مردم مان فاصله نگرفته ایم.لذا این می تواند دستمایه برنامه ریزی های بعدی مان در کنشگری ها و تعامل ما با جهان و با آمریکای مابعد ترامپیسم در کسب بیشترین منافع ملی برای کشورمان باشد. چنین باد انشاالله .
واژگان كليدي: کنش , احتمالی, جهان ,پس از ترامپیسم , واکنش , دکتر علی قلی جوکار
فهرست منابع
– ظریف، محمدجواد( 1399) : تحریم ها تا ماه آینده لغو نشود غنی ساز بیشتر و بازرسی ها محدود خواهد شد ، عصر ایران ، 3/بهمن 1399 .
– موسویان، سیدحسین ( 1399) ، مهمترین چالش های بایدن برای بازگشت به برجام ، خبرگزاری برنا ، 6/دی ماه 1399 .
– هژبری، زهره ( 1399)، پایبندی در برابر پایبندی ؛ شرط ایران و آمریکا برای برجام ، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران ، 4 بهمن 1399 .
– سلطان پور ،محمد ( 1399) ، بایدن و سیاست خارجی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران ، مرکزبین المللی مطالعات صلح ، 28 دی ماه 1399 .
– جعفری ،فریدون( 1399)، شرط بازگشت آمریکا به برجام چیست ؟ خبر آنلاین ، 18/8/1399
– اسدی،جمشید و جمشیدی،نوید ( 1399) ، آیا آمریکای بایدن با برجام گره از تحریم ها خواهد گشود ؟، رادیو فردا ، 12 دی ماه 1399 .
– حسینی فرد،حبیب( 1399)، دولت بایدن در منکنه ایران و اسرائیل ، رادیو فردا، 24 دی ماه 1399