مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

کشمکشهای میان تاجیکستان و ازبکستان، مرحله گذار از استقلال تا ثبات

اشتراک


سمیه پسندیده

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC


مقدمه

با فروپاشی امپراتوری شوروی، ملتهایی که در این محدوده جغرافیایی-سیاسی عظیم که یک ششم مساحت خشکیهای جهان را تشکیل میداد و تحت بیرق کمونیسم به شکل صوری گرد هم آمده و از یک مرکز اداره میشدند، توانستند استقلالشان را اعلام و دولتهای مستقل خود را تاسیس کنند. این حادثه تاریخی در عین حال که به این ملتها امکان داد تا گذشتهشان، و بهویژه تاریخ سیاسی دو قرن اخیر خود را بدون تحریف، فارغ از تفکرات ایدئولوژیک و بر پایه تدقیقات علمی، آموخته و آنگونه که بوده است به مردم ارائه دهند، زمینهساز بروز مناقشات و کشمکشهایی میان این کشورهای تازه استقلال یافته نیز شد.

سیاست روسیه در آسیای مرکزی پس از انقلاب اکتبر 1917 بر اساس تقسیم این منطقه به جمهوریهای مبتنی بر شاخصهای ملیتی بود. بر خلاف جمهوریهای دیگر که از زمان روسیه تزاری وارد مسیر نوسازی و صنعتی شدن گردیدند، جمهوریهای آسیای مرکزی به واسطه اتحاد شوروی وارد این فرایند شدند و آنها عملا با جهان صنعتی خارج از محیط خود ارتباطی نداشتند. روند توسعه جمهوریهای آسیای مرکزی با وابستهسازی سیاسی- اقتصادی و فرهنگی به مرکز یعنی روسیه همراه بود و این جمهوریها به صورت یک مجموعه وابسته به هم در راستای تامین اهداف گام برمیداشتند.

امروز این کشورها استقلال یافته و هر کدام از آنها به دنبال توسعه سیاسی و اقتصادی خود هستند و  خواهان تامین منافع خود میباشند در شرایطی که هنوز آثار پیوستگی میان آنها مشاهده میشود.

در این نوشتار تلاش میشود تا به کشمکشهای موجود میان تاجیکستان و ازبکستان به عنوان کشورهای مهم منطقه آسیای مرکزی پرداخته شود و راهکارههای موجود در جهت حل اختلافات میان آنها بررسی گردد.

سردی حاکم بر تعاملات تاجیکستان و ازبکستان

در میان جمهوریهای آسیای مرکزی تنها ازبکستان بهگونهای دارای سابقه تاريخي حکومت است و با توجه به منابع و ظرفیتهای اقثصادی خود پس از فروپاشی اتحاد شوروی و کسب استقلال جایگاه ویژهای را درمیان دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی بدست آورده است.1 ازبکستان روابط منطقهای خود را با همسایههای جنوبی خود، پاکستان و هند توسعه داده و بهویژه با ترکیه پیوندهای گستردهای را ایجاد کرده است. نگاهی به روند مناسبات میان تاجیکستان و ازبکستان موید آن است که این دو کشور همسایه که مردمانشان قرنها در کنار هم زیسته و در طول تاریخ شادیها، غمها و شکستها و پیروزیهای بسیاری را با هم تجربه کردهاند اینک در فضای منطقهای و جهانی جدید در حال تبدیل شدن از یک شریک به رقیب هستند.

عدهای از کارشناسان بر این عقیده هستند که که موقعیت جغرافیایی و تاریخی و غنی بودن این کشورها از نظر منابع طبیعی منجر به بروز رقابتهایی در این منطقه شده است که در نتیجه آن کشورهای دارای قدرت تلاش میکنند تا در سیاستگذاری این کشورها نیر دخالت کنند. در همین راستا میتوان به موضعگیری ازبکستان در قبال ساخت نیروگاه راغون در تاجیکستان اشاره کرد که به گفته کارشناسان تاشکند در پشت پرده وعدههایی مبنی در دریافت حمایت اروپائیان گرفته است.2 ازبکستان از راههای متفاوت تلاش میکند تا بر سر راه ساخت نیروگاه راغون مانع تراشی کند و بهانههای مخلتفی مثل تهدیدات زیست محیطی و یا قرارگرفتن این نیروگاه بر روی گسل زلزله و تهدید جان مردمان این منطقه مطرح کرده است. البته ازبکستان از حمایت اروپاییان برخوردار است و تاجیکستان و قرقیزستان به عنوان مجریان این طرح، در رد این ادعا بسیار تلاش کردند، بنابراین تاجیکستان نیز با نادیده گرفتن مخالفت‌های ازبکستان، برنامه‌های احداث این نیروگاه را دنبال می‌نمايد. نکته مهم در این بین این است، که در زمان شوروی ازبکستان خود مبتکر اصلی طرح احداث” نیروگاه راغون” بوده است.

البته نباید این مسئله را نادیده گرفت که ازبکستان برای اولین بار نیست که مخالفتهای از این گونه را اعلام میدارد و به عنوان نمونه میتوان به اعتراض دولت تاشکند در مورد احداث نیروگاه قمبراته در جمهوری قرقیزستان اشاره کرد. دولت تاجیکستان معتقد است که منطقه احداث نیروگاه راغون زلزلهخیز نیست و علاوه بر آن فناوریهای امروز قادر به ساختن سدهای کاملا مقاوم در برابر زلزله هستند.3

از دیگر اقدامات غافلگیر کننده ازبکها، توقیف واگنهای تاجیکی در قلمرو ازبکستان بود که در ماه مارس بدون اطلاع تاجیکها صورت گرفت و باعث شد که روند امور ساختمانی در “نیروگاه سنگ توده-2تقریبا به حالت نیمه فلج درآید،  چراکه کمبود سیمان و مواد سوختی مشکلات جدی در پیشبرد برنامههای ساختمانی در این طرح مهم، که توسط متخصصان ایرانی در حال اجرا است، ایجاد کرده است، والبته دولت ازبکستان هربار دلایل متفاوتی را به عنوان علت این ماجرا مطرح کرد تا جایی که مجامع بینالمللی نیز نتوانستند که این مشکل را حل کنند. اما واقعیت آن است ، که عزم تاجیکستان جهت احداث” نیروگاه راغون” روابط دوکشور همسایه را تحت تاثیر قرار داده است، اما دولت دوشنبه معتقد است، تاشکند نمیخواهد تاجیکستان درانرژی استقلال کسب کند.

قرار است تا پایان سال جاری میلادی توربین اول این نیروگاه به بهره برداری برسد، اما کمبود مصالح و تجهیزات، اجرای این برنامه را درهالهای از ابهام قرار داده است و این ضربه جدی به روند تحقق طرح های هیدروانرژی تاجیکستان وارد خواهد نمود.4 مسئلهای که در این میان تا حدودی مشهود است، اینکه ازبکستان ازهر واسطهای که دردست دارد برای وارد کردن فشار برتاجیکستان استفاده میکند، و یکی از این ابزارهای که تاشکند برای فشار بر تاجیکستان از آن بهره میگیرد همانطوری که گفته شد, توقیف واگونهای حامل کالا و مواد ضروری برای تاجیکستان می باشد. اخیرا تاجیکستان برای حل این مشکل تصميم گرفت، اسناد ضروري درمورد محاصره اقتصادي ازبكستان را تهيه و در اختيار دادگاههاي بين المللي قرار دهد.

یکی از مشکلات اساسی منطقه آسیای مرکزی که موجبات برخی مناقشات را میان کشورهای این منطقه و بهویژه تاجیکستان و ازبکستان فراهم کرده است، بحران آب است. اهمیت این مساله بحدی است که عدهای از تحلیلگران اعتقاد دارند ، آب مي‌تواند عامل مناقشات آتي دراین منطقه باشد. سیستم کشاورزی بهجامانده از دوران اتحاد شوروی در منطقه آسیای میانه، خود یکی از دلایل ایجاد تنشها بر سر منابع آبی است. ازبکستان مدعی است که کشت وسیع پنبه دراین کشور به منابع آبی قابل توجهی نیاز دارد و علاوه بر آن آن افزایش جمعیت و توسعه صنایع در سطح کشورهای منطقه نیز از جمله عواملی هستند که مشکل کمبود آب در سطح منطقه را تشدید نموده‌اند براساس آمارهای ارائه شده، حدود90 درصد منابع آبی منطقه آسیای مرکزی در تاجیکستان و قرقیزستان قرار دارد و سرچشمه رودخانه‌های سیر دریا و آمودریا بعنوان بزرگترین رودخانه‌های منطقه ازکوه‌هاي اين دو کشور سرچمشه می‌گیرد. اين درحاليست که افزايش جمعیت و رشد صنایع در دو کشور ازبکستان و قزاقستان نياز اين دو جمهوري به منابع آبي را بيش از گذشته افزايش داده است.5 قزاقستان و ازبکستان بزرگترین مصرفکنندگان آب در منطفه آسیای مرکزی هستند و طبق آمارقزاقستان 45 و ازبکستان 14 درصد از نیاز آبی خود را از منابع داخلی کشورهای خود تامین میکنند. از این جهت پروژههای ساخت نیروگاههای آبی در تاجیکستان و قرقیزستان که اغلب با استفاده از آب رودخانههای سیردریا و آمودریا نیز انجام میگیرد موجب بروز اختلافاتی میان دولتهای منطقه گردیده است. تنها اقداماتی که برای مرتفع کردن این مشکلات درسطح منطقه صورت گرفته است برپایی مذاکراتی میان نمایندگان دولتهای ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان در سطوح مختلف بوده است.6

چندی پیش جمعی از دانشجویان ترمذ و گروههای حامی محیط زیست در اعتراض به فعالیتهای کارخانه آلومینیوم تاجیکستان که در شهر هممرز با ازبکستان قرار دارد به نشانه اعتراض به فعالیتهای این کارخانه و با این ادعا که فعالیتهای آن موجب ایجاد آلودگی محیط زیست و تهدید سلامت ساکنان آن منطقه میشود، اقدام به تجمع اعتراضآمیز نمودند. مسئولان تاجیک نیز در دفاع از خود اعلام کردند که تمام فعالیتهای این کارخانه مطابق با استانداردهای بینالمللی محیط زیست است و معتقد هستند که این مورد نیز بهانهای از جانب ازبکها است تا مانع پیشرفتها و خودکفایهای تاجیکستان شوند و آنرا یک ادعای بیاساس دانستند.

حل اختلافات و ادامه همکاریهای مشترک

هرچند که اختلافات این دو کشور بازمانده دوران اتحاد شوروی بوده و مواردی چون اختلافات مرزی، مین‌گذاری در امتداد مرزها، واگذاری شهرهای سمرقند و بخارا یعنی مراکز فرهنگی تاجیکستان به ازبکستان و مسئله پناه دادن سرهنگ شورشی تاجیکستان، محمود خدا بردی‌اف توسط مقامات ازبک  و چندین نمونه دیگر را در بر می‌گیرد، اما با این اوصاف تمام حوادث اخیر بهانه‌ای شده است تا مقامات دو کشور ادعاهای دیرینه خود در قبال یکدیگر را علنی کنند.

این دو کشور نباید ریشههای تاریخی، دوستی و برادری حاکم میان خود را فراموش کنند و دولتمردان آن باید هرچه سریعتر رودرروی یکدیگر نشسته و مشکلات خود را به دست خودشان حل کنند و هرگز نباید در انتظار کمک دیگر کشورها باشند. چراکه کشورهای ابرقدرت قطعا بهدنبال منافع خود هستند تا حل منازعات میان کشورها و تنها منافع آنها است که دارای اهمیت است و نه برقراری صلح و آشتی میان دولتها.

به عنوان نمونه، به نظرمي رسدكه روسيه در حال بازنگري سياست هاي خود در قبال تاجيكستان است، ولی با بررسی آن در مییابیم که اين موضوع بیشتر از طرف مسکو تلاشی است در جهت دفاع از منافع خود در تاجیکستان و کلا درآسیای مرکزی، و عملا کمک چندانی در حل مشکلات اقتصادی تاجیکستان نکرده است، اين موضوع اكنون نه فقط در تسلط بر منابع انرژي خلاصه نميشود، بلكه فراتر از آن و بيشتر به مسائل امنيتي برميگردد، زيرا ثبات و امنيت در منطقه استراتژيكي آسياي مركزي، تضمين ثبات و امنيت در كشور پهناور روسيه نيز مي باشد. در بسياري از موارد مسكو منافع كوتاه مدت خود را به منافع بلند مدت ترجيح داده است، همين امر بيش ازهر كشور ديگري در تعامل با تاجيكستان و ازبكستان مشهود بوده است. روسیه در چرخه سیاستهای گازی خود با نگاه داشتن جانب ازبکستان، نهتنها تاجیکستان را نادیده گرفته است، بلکه خسارات فراوانی را نیز به این کشور وارد نموده است. باید این تذکر را داد که روسیه برای حل اختلافات موجود در آسیای مرکزی باید منصفانه عمل کند تا بتواند اعتماد هر یک از دولتهای این منطقه را جلب کند و از دخالتهای قدرتهای فرامنطقهای جلوگیری نماید، در غیر این صورت در داراز مدت شکست خواهد خورد.

پس از تحولات 11 سپتامبر و امنیتی شدن فضای جهانی، رویکرد آمریکا به این منطقه جنبه امنیتی- نظامی پیدا کرد و کلیه رژیمهای منطقه در آسیای مرکزی هر کدام به نوعی با سیاستهای آمریکا همکاری کردند. رویکرد آمریکا در این منطقه مبتنی بر حضور نظامی بود، و به عنوان نمونه پایگاه خانآباد ازبکستان را در اختیار گرفت، بنابراین شرکتهای نفتی آمریکا به تدریج جای خود را به نیروهای نظامی و امنیتی دادند. کشورهای این منطقه نباید از این موضوع غافل شوند که تبدیل شدن آسیای مرکزی به فضای امنیتی و نظامی آمریکا این منطقه را تهدید خواهد کرد و ممکن است که حتی روزی از این فضای نظامی بر علیه خود آنها استفاده شود.

کشورها و سازمانهای منطقه که دارای قدرت هستند باید به حل مناقشات و برقراری صلح در کلیه کشورهای این منطقه کمک کنند و راهکارهای عملی و قابل اجرا ارائه کنند، به عنوان نمونه سازمان همکاریهای شانگهای که کارنامه خوبی در حل مشکلات مرزی بین چین و تاجیکستان داشته است وارد عمل شده و آرامش را به این مناطق بازگرداند، و این سازمان میتواند از تواناییهای قدرتهای منطقهای مثل ایران یا پاکستان  به عنوان عوامل موثر و با نفوذ برای برقراری صلح و امنیت بهره برد.

مطالب مرتبط