مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

کتاب استراتژی قدرت ها در قطب شمال به قلم دکتر مریم وریج کاظمی

اشتراک

 

کتاب ” استراتژی قدرت ها در قطب شمال” به قلم دکتر مریم وریج کاظمی توسط انتشارات دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش(دافوس) منتشر شد.  در این پژوهش ضمن بررسی فضای منطقه قطب شمال در ابعاد مختلف سیاسی-نظامی-اقتصادی-زیست محیطی، به علل تمایل و استراتژی بازیگران مهم منطقه ای در قطب شمال پرداخته شد.

در این کتاب می خوانیم؛ منطقه قطب شمال هم به عنوان منطقه صلح و هم یک زمین بازی برای کسب منابع و رقابت ژئوپلیتیکی رو به رشد در نظر گرفته می شود. در کنار اهمیت روزافزون سیاسی و ژئوپلیتیکی این منطقه، جنبه ژئواکونومی آن بسیار مهم است. بدین ترتیب در سال های پیش رو، قطب شمال به عنوان کانون رقابت بین قدرت های بزرگ در نظر گرفته می شود که نه تنها ایالات متحده امریکا، بلکه روسیه و چین نیز با اجرای برنامه های تحقیقاتی، فعالیت‌های اکتشافی، علاوه بر افزایش حضور خود به تدریج حضور نظامی شان را برای تحکیم نفوذ در منطقه غنی از منابع قطب شمال افزایش خواهند داد.

بی شک کنترل بر قطب شمال به کشورها این امکان را می دهد که نیروها را در سرتاسر جهان با سرعت بیشتری فعال نمایند و زمان پرواز هواپیماها و موشک ها را کاهش دهند. از این رو روسیه یک مرکز فرماندهی جدید قطب شمال را به ساختار نظامی خود اضافه کرد و سایت های نظامی را در منطقه بازگشایی نمود. از آن سو چین می تواند زیردریایی های موشکی را در میان نیروهای ایالات متحده و روسیه به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر حملات هسته ای مستقر کند. بدین ترتیب به این سوال که آیا قطب شمال برای رویارویی دریایی مناسب است یا خیر، از منظر استراتژیک می توان با «بله» و از منظر عملیاتی و تاکتیکی با «نه» پاسخ داد.

در این بین نقش چین بسیار مهم تلقی می شود چراکه با نفوذ چین در منطقه حساسیت کشورهای قطبی بیشتر شده است و هر کدام در تلاشند تا سیاست ها و استراتژی  خود را برای تثبیت حاکمیت شان در قلمروهای خشکی و دریایی اجرا نمایند. حضور و نفوذ چین در قطب شمال یک زنگ خطر جدی برای کشورهای منطقه است، چراکه کشورهای قطبی از جمله کانادا با داشتن 40 درصد از مالکیت خود در سه قلمرو شمالی و با 162000 کیلومتر خط ساحلی در قطب شمال، هنوز سیاست خود را در مورد این منطقه منتشر نکردند، ولی چین که بیش از 7000 کیلومتر از دایره قطب شمال فاصله دارد اراده سیاسی برای اجرای یک استراتژی جامع در این منطقه را به کار گرفته است. 

اگرچه استراتژی دفاعی ایالات متحده تمایلی برای حضور مداوم در قطب شمال ندارد و در تلاش است تا تمرکز بیشتری بر منطقه «ایندو-پاسیفیک» داشته باشد، اما تدریجا با گسترش فعالیت چین و ارتباطات گسترده این کشور با روسیه اهمیت جنبه نظامی بر همه مسائل قطب شمال تاثیر می گذارد و ایالات متحده ناچار است تا قطب شمال را از منظر حاشیه ای خارج کند و استراتژی های منظم تری را در آنجا پیاده سازی نماید. بدین ترتیب استراتژی قطب شمال با تاکید بر تقویت قابلیت‌های مورد نیاز برای دفاع از منافع ایالات متحده امریکا در قطب شمال و در عین حال هماهنگ کردن رویکردهای مشترک با متحدان و شرکا و کاهش خطرات ناخواسته از تهدیدات علیه خاک ایالات متحده و متحدانش، منسجم تر خواهد شد.  

در این راستا قطب شمال در خط مقدم نگرانی های استراتژیک میان قدرت های بزرگ (ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین) و یا در حال ظهور قرار گرفته است. البته این موضوع ارتباط چندانی با رویدادهای قطب شمال نظیر ذوب شدن یخ ها، سرمایه گذاری های اقتصادی و غیره ندارد و کلا به رقابت استراتژیک بین این بازیگران مربوط می شود. 

هم اکنون ما شاهد رقابت درون منطقه ای و همچنین سرمایه گذاری و همکاری در قطب شمال هستیم. کشورهای قطب شمال، منطق محدودی در درگیری آشکار دوجانبه یا منطقه‌ای بر سر منابع یا قلمرو دارند. اگرچه رقابت‌های محلی مانند رقابت نروژ و روسیه همچنان ادامه خواهد داشت، با این حال قطب شمال در سطح استراتژیک از اهمیت کمتری برخوردار نخواهد شد، صرفاً به این دلیل که ایالات متحده آمریکا و روسیه در حال حاضر در منطقه حضور دارند و چین به طور فزاینده ای منافع استراتژیک خود را در نظر دارد. 

نویسنده کتاب، رقابت بازیگران را در منطقه قطب شمال به دو بخش ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی تقسیم می کند. اگرچه مباحث ژئواستراتژیک مدنظر قرار گرفته شد اما آنچه بیشتر در سال های آینده برای این منطقه محتمل به نظر می رسد تاثیر شرایط ژئوپلیتیک و به خصوص ژئواکونومی است که رقابت ها را شکل می دهد و کشورهای را ناچار به تدوین یک استراتژی جامع در این خصوص نمود. بدین ترتیب رقابت های ژئواکونومی حول محور: وجود ذخایر عظیم انرژی نفت و گاز و سایر سوخت های فسیلی؛ وجود منابع عظیم مواد معدنی-طبیعی و شیلات؛ وجود کریدورهای ترانزیتی با هزینه های مقرون به صرفه تر؛ وجود کمربند قوی اقتصادی و تجاری در شمال اروپا؛ گستره وسیع برای ایجاد مناطق آزاد تجاری و هاب منطقه ای؛ کنترل مسیرهای اقتصادی-تجاری؛ تسلط بر زنجیره تامین انرژی و بازارهای مصرف، می باشد و رقابت های ژئوپلیتیکی نیز حول محور: تسلط بر صحنه اوراسیا؛ نفوذ در عمق استراتژیک کشورهای قطب شمال؛ بهره برداری از فضای جغرافیایی به نفع پروژه های امنیتی-نظامی؛ شکل خواهد گرفت. در نهایت تحت این شرایط عرصه برای همکاری و در نهایت تنش و درگیری در قطب شمال آماده می شود.

در نهایت پژوهش با این چشم انداز به پایان می رسد که منطقه قطب شمال در آینده بی ثباتی جدیدی را تجربه خواهد کرد که ناشی از تعمیق مشارکت کشورهای قطبی با کشورهای غیرقطبی خواهد بود، و سیاست هژمونیک چین در کنار مانورهای قدرت نرم تحت بررسی های تحقیقات علمی، تکمیل و اجرای پروژه های زیرساختی در قطب شمال روسیه، حضور نمادین بعضی از کشورها و پیامدهای تغییرات آب و هوایی می تواند منطقه قطب شمال را وارد چالش اساسی نماید.

مطالب مرتبط