دکتر بهناز اسدیکیا
پژوهشگر روابط بين الملل
مركز بين المللي مطالعات صلح –ipsc
حوزه ژئوپلیتیکی شمال غرب ایران: قفقاز
حوزه ژئوپلیتیکی قفقاز به عنوان خارج نزدیک روسیه پس از فروپاشی شوروی، عرصه منافع متداخل همه بازیگران منطقه و فرامنطقهای است. منابع عظیم انرژی و مسیر انتقال آن به بازارهای اروپایی و خطوط انتقال انرژی، مبارزهای برای نفوذ و رقابت این قدرتها را مهیا کرده است.
موقعیت جغرافیایی و امنیتساز برای روسیه، رویکردهای سیاسی متفاوت، روابط تیره و جنگ قرهباغ بین آذربایجان و ارمنستان به عنوان یکی از موانع همگرایی در قفقاز، ژئوپلیتیک چالشی و پر تنشی را بر این منطقه تحمیل کرده است.
از مهمترین عوامل ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز، واقع شدن در قلب اوراسیا، به عنوان چهارراهی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، همجواری با خزر، آسیای مرکزی و قدرتهایی مانند روسیه، ایران، ترکیه و همسایگی با منطقه خاورمیانه است که قفقاز را دارای موقعیتی استراتژیک و حساس نموده است.
هرچند محصور بودن در خشکی موجب وابستگی جمهوریهای قفقاز به کشورهای دیگر در دسترسی به آبهای آزاد شده است، اما قفقاز جنوبی موقعیت ویژهای برای ملاحظات امنیتی همسایگان و مناطق پیرامونی و همچنین به عنوان مسیرهای ترانزیت و حمل و نقل و تجاری مانند مسیرهای انتقال انرژی دارد.
با توجه به مرز مشترک ایران با این منطقه و وجود اشتراکات فرهنگی، مذهبی و زبانی؛ تأثیرپذیری از تحولات منطقه قفقاز برای ایران، موضوع مهم، حیاتی و امنیتی است. همجواری بخشی از این منطقه با دریای خزر، به ویژه با توجه به تعیین نشدن رژیم حقوقی دریای خزر و سعی هر یک از کشورهای ساحلی برای افزایش سهم خود از این دریا، از موضوعات مهم امنیتی در قفقاز است. وجود اختلافات مرزی و ارضی در منطقه قفقاز از جمله موارد ایجاد تنش و ناامنی و همچنین گشودن پای دولتهای دیگرـ غیر از جمهوریهای قفقازـ به منطقه است.
قفقاز جنوبی اهمیتی استراتژيك برای آمریکا دارد. از زمان فروپاشی شوروی و پس از تغییرات ژئوپلیتیکی این منطقه، آمریکا نفوذ سیاسی، نظامی و اقتصادی حضور مستقیم و علنی نظامی خود را در قفقاز گسترش داده است. راهبردهای آمریکا در ارتباط با منطقه از زمان فروپاشی شوروی، تا اندازه زیادی تحت تأثیر سیاست این کشور در زمینه مهار روسیه در منطقه پیرامونی آن و نیز سیاست منزوی کردن ایران بوده است.
از طرفی موضوع انتقال انرژي کشورهاي ایـن منطقه، چالشی سیاسی- امنیتی و ژئوپلیتیک است. خطوط انتقال انرژی در قفقاز شامل خط لوله ناباکو؛ خط لوله نفتی باکو- تفلیس- جیحان؛ خط لوله گازي باکو- تفلیس- ارزروم؛ خط لوله انتقال انرژي به چین، در راستای تامین امنیت انرژی و کاهش وابستگی به روسیه در حوزه انرژي، برای کشورهای اروپایی و آمریکا مهم است.
رهیافت بلندمدت آمریکا در منطقه مبنی بر نفوذ در منطقه و استقرار و حمایت از روند دموکراتیک کشورهای منطقه، در تضاد با منافع امنیتی روسیه در خارج نزدیک است. همین امر موجب تنش بالقوه و جدی در این حوزه ژئوپلیتیکی است. امریکا با داشتن چند پایگاه نظامی از جمله پايگاه هوايي در قفقاز جنوبی و تعداد قابل توجهی مستشاران نظامي به ویژه در گرجستان و آذربایجان حضور جدی دارد. توسعه نفوذ آمریکا بر منطقه قفقاز همچنین طرح گسترش ناتو به شرق و حضور آن در قفقاز، برای امنیت روسیه چالشی ژئوپلیتیکی ایجاد کرده است. رژیم صهیونیستی نیز حضور مستقیم خود در قفقاز را افزایش داده و تعاملات استراتژیک نظامی با کشورهای این منطقه به ویژه آذربایجان را آغاز کرده است.
در مجموع، قفقاز جنوبی عرصه رقابتی میان بازیگران آن اعم از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با اهداف و منافع متضاد و اثرگذار بر محیط پیرامونی این منطقه و همسایگان بلافصل آن از جمله ایران است.
حوزه ژئوپلیتیکی غرب ایران: خاورمیانه
خاورمیانه به لحاظ ژئوپلیتیکی، منطقهای حساس با منازعات جدی و تعاملات پیچیده است. موقعیت جغرافیایی این منطقه در اتصال سه قاره مهم آسیا، اروپا و افریقا؛ همچنین با داشتن ذخایر هنگفت و غنی منابع هیدروکربنی نفت و گاز؛ و راهیابی به مجموعه آبهای استراتژیک جهان، خاورمیانه را تبدیل به عرصه بازیگری قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای و در نتیجه عامل تنش و رقابتهای ژئوپلیتیکی، سیاسی، نظامی و امنیتی نموده است. تحولات اخیر خاورمیانه از جمله بحران سوریه، موجب شده این منطقه بیش از گذشته، ملتهبتر ، بیثباتتر و شکنندهتر باشد.
وجود الگوهای رفتاری متفاوت و چندگانه بازیگران در سطح منطقه، شامل رقابت، تقابل، تعامل و همکاری، متأثر و تأثیرگذار بر پیچیدگی روابط ژئوپلیتیکی و تنشآمیز منطقه است.
بحرانهای دموکراسیسازی، رقابتهای ژئوپلیتیکی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در خاورمیانه، نقش قدرتهای پیرامونی و خارجی در تحولات منطقه، مواضع و تقابلات اسرائیل در خاورمیانه، اسلام سیاسی و تأثیر آن بر روند تحولات خاورمیانه، پویاییهای مهم و در جریان در منطقه خاورمیانه هستند که سیاستهای منطقهای و جهانی را به شدت متاثر میکنند.
جمعبندی
در مجموع در راستای نیل به صلح و ثبات منطقهای و با توجه به وجود حوزههای پرفشار ژئوپلیتیکی در محیط پیرامونی ایران، که بازیگری این کشور به عنوان یک قدرت منطقهای را دشوار و حساس مینماید، چند نکته کلیدی در اتخاذ رویکردی صحیح و واقعبینانه در چنین محیطهای استراتژیک و حوزههای پیچیده و چندلایه ژئوپلیتیکی، برای سیاستگذاران قابل طرح است:
– ضرورت درک و شناخت کامل واقعیتها، وابستگیها و علایق ژئوپلیتیکی:
تنظیم سیاست خارجی و اتخاذ استراتژیهای سیاسی و امنیتی درست، با درک واقعیات ژئوپلیتیکی و محدودیتها و مقتضیات محیط بازیگری و همچنین شناخت و ارزیابی منافع و اهداف متضاد و متعارض و حتی همپوشان سایر بازیگران و ذینفعان در منطقه امکانپذیر است.
– پرهیز از انزوای ژئوپلیتیکی:
در حوزههای پرفشار ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی که منافع بازیگران درون منطقهای، پیرامونی و فرامنطقهای؛ منافعی متضاد، متعارض و متداخل است، نمیتوان با رویکرد ایجاد انزوای ژئوپلیتیکی، بازیگری مؤثر نمود. بلکه بایستی با تعاملات حسابشده و در راستای منافع ملی اقدام نمود.
– ضرورت اتخاذ استراتژیهای چند لایه و صلحآمیز:
این واقعیت وجود دارد که بازیهای ژئوپلیتیکی پیچیده و چندگانه با حوزههای نفوذ متداخل، پیشبینی تحولات را مشکل میکند، با این حال، درک واقعیات ژئوپلیتیکی همراه با اتخاذ استراتژیهای چند لایه، صلحآمیز و واقعبینانه، ضامن تأمین امنیت و منافع ملی کشور در منطقه ژئوپلیتیکی خاورمیانه است.
– ضرورت دستیابی به صلح و ثبات منطقهای:
هرچند در حوزههای ژئوپلیتیکی پرتنش، ایجاد همگرایی منطقهای امری دشوار و غیرممکن است، اما تلاش برای ایجاد و حفظ ثبات سیاسی و برقراری صلح منطقهای امری ضروری و حیاتی است و در این راستا جلوگیری از دخالت قدرتهای فرامنطقه و در مقابل، نقشآفرینی قدرتهای درون منطقهای از جمله ایران تاثیرگذار است.
واژگان كليدي: ژئوپلیتیک, تحت فشار, ایران, استراتژی, پیچیده ,دکتر بهناز اسدیکیا, نظام دوقطبی , استراتژیهای چند لایه ,