مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چهار دهه جنگ پیچیده ترکیبی علیه ایران

اشتراک

ابراهیم اخلاصی

نویسنده و پژوهشگر

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

جنگ هیبرید یا عملیات ترکیبی  Hybrid Warfare) ) واژه ای ست که استفاده و بهره گیری از آن در جهان و به ویژه در خاورمیانه و خلیج فارس طی دهه های اخیر گسترش پیدا نموده است. این جنگ که در ادبیات امروزین از آن تحت عنوان نبرد هیبرید نام برده می شود یک ترکیب پیچیده است که بواسطه توسعه بسترهای دیجیتال و مجازی دردوران جدید باعث ایجاد زوایای نوپدید گردیده است ، ارزش و اهمیت بهره گیری از ابزارها و تفکرات جدید ترکیبی باعث شده است تا بتوان آمیخته ای از نبردهای  سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و نظامی را ایجاد نمود که هدف اصلی آن در “مرحله نخست” بر هم زدن نظم و تضعیف توان رقیب و در “مرحله نهایی” براندازی و اضمحلال خواهد بود.

مفهوم عملیات ترکیبی آن است که جنگ از حالت سنتی خارج می گردد و به وسایل و روش های نامحدود مجهز می شود ،این نبرد می تواند خود را در اشکال و زوایای متنوع و متفاوتی نشان دهد که استفاده از جنگ کلاسیک، نبرد نامنظم ، جنگ تحریم ، فشار حداکثری ، حملات سایبری ، نبرد اطلاعاتی و تبلیغاتی ،حمایت از ناآرامی های داخلی ، منازعات قومی و مذهبی ، خبر رسانی های جعلی ، عرصه دیپلماسی ، جنگ دادگاهی ، مداخله در انتخابات ، برهم زدن بافت جمعیتی ، مهاجر پذیری ، شایعه پراکنی و تضاد دینی و… از جمله مصادیق بارز آن بشمار می رود .

رشد ارتباطات اجتماعی این فضا را در اختیار طراحان عملیات هیبرید قرار می دهد که امکان هر گونه تغییر ، دستکاری و باز آفرینی جدید را در اذهان عمومی فراهم سازند ، جنگ آمیخته یا عملیات ترکیبی  مشتمل بر هر نوع اقدامی است که قادر باشد ضمن تهاجم به اصول ، ارزش ها و تضعیف باورهای اجتماعی حریف و جایگزینی روایت های جعلی بجای واقعیات قطعی ، وارد گفتمان عمومی جامعه شده و نسبت به تخریب ساختارهای نظام سیاسی و اصول عقلانی و همچنین القاء ناکارآمدی حاکمیت سیاسی پرداخته و از طریق از بین بردن اجماع هیات حاکمه، زمینه های تهاجم به مشروعیت نظام حاکم را به حداکثر ممکن برساند .

اساسا طراحی جنگ های آمیخته یا عملیات های ترکیبی، با اندازه گیری توان و ظرفیت حریف و توجه به عناصری مانند  زمان و مکان و همچنین قدرت تاثیر گذاری شکل می گیرد، این نبرد هیبریدی بیش از آنکه بر حوزه خصوصی قدرت سوار و متمرکز شود تلاش دارد عرصه عمومی جامعه و عنصر سرمایه اجتماعی را هدف تهاجم خود قرار دهد ، هدف قرار دادن سرمایه های اجتماعی و فرهنگی یک کشور برای طراحان و مجریان عملیات های ترکیبی ایجاب می نماید تا کمتر از سلاح گرم و عنصر سخت افزار استفاده نمایند. لذا بیشترین بهره را از عناصر نرم افزاری بخصوص در حوزه رسانه های جمعی  و به ویژه بهره گیری از هفت رسانه مطرح و تاثیرگذار امروزی مانند: رسانه های “مجازی” ، “دیجیتال” ، “دیداری” ، “شنیداری”، “نوشتاری”، “شفاهی”، “تبلیغاتی” و رسانه “شخصی” داشته باشند.

طراحان عملیات های هیبریدی و ترکیبی بر این اصل اعتقاد دارند که جهان شبیه یک ارگانیسم انسانی عمل می نماید و رسانه های جمعی نیز در نقش شریانهای عصبی ایفای نقش خواهند نمود.  لذا ترکیب  عناصری مانند نوع ابزار ، سیاستگذاری ، روش اقدام و توجه به ابعاد روانشناسی باعث خواهد شد تا به اهداف مورد نظر دسترسی پیدا نمایند. بهره گیری از اطلاعات شویی (Information Landering) از تکنیک های جنگ هیبریدی ست که رویکرد اصلی آن تاثیر گذاری و اقناع است که بازیگر متخاصم به اطلاعات غلط ، نادرست و فریبکارانه از طریق واسطه های داخلی مشروعیت می بخشد ، تحریف روایت های اساسی و اصولی و جایگزینی اطلاعات بی پایه و اساس یک چرخه رشد و گسترش اطلاعات نادرست را تشکیل می دهد که هر لحظه بر فراگیری آن افزوده می شود و تشخیص حقیقت را از دروغ سخت یا غیر ممکن می سازد.

جمهوری اسلامی ایران از سال 1979 و به عنوان یک حاکمیت مستقل (دولت ملت) در منطقه خاورمیانه و به عنوان کشوری با موقعیت راهبردی در سطح جهان ، هدف و آماج بیشترین حجم از جنگ های هیبریدی یا عملیات های پیچیده ترکیبی در زوایای فروملی ، ملی و فراملی قرار گرفته است که این حجم از حملات آمیخته بر علیه راهبردهای یک کشور را می بایست حملاتی ناجوانمردانه و در عین حال بی سابقه قلمداد نمود.

ابعاد و زوایای مواجهه و مقابله با جمهوری اسلامی ایران در چهل سال اخیر با دو هدف عمده “تغییر ماهیت و برانداری” در اشکال متمرکز و پراکنده شکل یافته است و دارای زوایای پیدا و پنهان و ابعادی گسترده ، همه جانبه و عمیق قابل ارزیابی و تحلیل است ، تبدیل این کارزار آمیخته علیه ایران به یک پدیده جهانی و همچنین وجود ابهام ،پیچیدگی و چند وجهی بودن این نبرد از مهم ترین ویژگی های این عملیات ترکیبی علیه کشورمان بوده است که البته طیف گسترده ای از ابزارها و شیوه های همگون و ناهمگون را نیز در خود جای داده است.

مولفه های اصلی  عملیات های هیبریدی و نبردهای چند وجهی بر علیه ایران را می توان مشتمل بر مولفه های سخت و نرم مشتمل بر : “عملیات روانی” با هدف جدایی مردم از نظام و مشروعیت زدایی از حاکمیت، “نبرد اطلاعاتی” با هدف کاهش کارآمدی و تخریب اجماع ، “جنگ اقتصادی” با رویکرد تحریم و فشار حداکثری ، “نبرد دیپلماسی” با رویکرد انزوا، “جنگ سیاسی” با کلید واژه ایران هراسی، “عملیات سایبری” با هدف از بین بردن نظم و ایجاد آشوب، “جنگ فرهنگی” با رویکرد دین گریزی و تضعیف باورهای دینی سنتی و همچنین نبرد نیروهای نظامی منظم و نامتقارن در این عرصه دانست.

حساس ترین بخش از عملیات های هیبریدی علیه ایران در عرصه تهاجم به افکار عمومی و لطمه به سرمایه های اجتماعی صورت پذیرفته است که شکل دهی به نافرمانی مدنی در شبکه های اجتماعی ، افکار سازی ، ایجاد گروه های فشار و نفوذ رسانه ای از جمله مصادیق بارز آن بشمار می رود ، بهره گیری از غفلت مسئولین داخلی و تشدید  نارضایتی و همچنین هدایت ناآرامی ها و درگیریها داخلی از زوایای دیگر این مهم است.

تحلیل علت شناسی کنش های اعتراض آمیز شهری در ایران نشان می دهد تمامی فنون و روش های علمی در راستای تهییج ، تحریک و تخریب افکار عمومی و ایجاد آشوب های اجتماعی بکار گرفته شده است، پیاده سازی و بهره برداری طراحان عملیات ترکیبی از:  نظریه جماعت متمرکز ، نظریه محرومیت نسبی ، نظریه توقعات فزآینده ، نظریه روان تحلیلگری ، نظریه اعتراض ، نظریه سرکوب غرایز و همچنین نظریه عدم تحقق حقوق شهروندی از مصادیق روشن و اقدامات پیچیده طراحان جنگ های آمیخته بر علیه جمهوری اسلامی ایران در چهل سال اخیر بوده است.

نتیجه گیری: 

شدت و ضعف عملیات های ترکیبی و کارزارهای هیبریدی بر علیه جمهوری اسلامی ایران دارای ارتباطی مستقیم و دو سویه  با نحوه سیاستگذاری و عملکرد سران قوا و سایر مدیران بلند پایه اجرایی و نظارتی کشور دارد، عرصه کانونی شکست یا پیروزی دشمن در نبرد آمیخته با جمهوری اسلامی به کارآمدی سیستم اجرایی در پاسخ به مطالبات مردم ، هم افزایی قوا و وحدت هیات حاکمه حول منافع ملی وابسته است  و این وابستگی غیر قابل انکار است.

آنچه از اهمیت راهبردی برخوردار است تلاش قوای سه گانه در راستای افزایش تاب آوری اجتماعی می باشد که حصول آن بوسیله اعتماد سازی از طریق اتخاذ تصمیمات سنجیده و تقویت پاسخگویی، کاهش اختلافات داخلی ، تقویت انسجام ملی از طریق تامین مشارکت ، ارتقای شبکه های ارتباطی، حفاظت از زیرساخت های حیاتی ، مقابله با اطلاعات جعلی، رشد مکانیزم های قانونمداری و شفافیت  ، تقویت و هم افزایی حوزه های اطلاعاتی و ارتقای سواد رسانه ای در چارچوب حکمرانی خوب است. جمله سان تزو در کتاب “هنر جنگ” پایان بخش این نوشتار است : ویران کننده ترین حمله ، حمله به راهبرد دشمن است. 

کلید واژه ها: چهار دهه جنگ , جمهوری اسلامی ایران ,جنگ هیبرید, عملیات ترکیبی, نبرد آمیخته, راهبرد، حکمرانی خوب, تحریم,  جماعت متمرکز,محرومیت نسبی, روان تحلیلگری, اعتراض،توقعات فزاینده، اطلاعات شویی،

    

مطالب مرتبط