مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
جنبش حماس در سالهاي گذشته همواره توجه ويژه و همكاريهاي گوناگوني با ايران داشته و تهران در واقع يكي از پشتيبانان اصلي حماس به شمار ميرفت. اما با بروز دگرگونيهاي دو سال گذشته در سوريه رويكرد حماس در قبال سوريه و ايران اندك اندك متحول شده است. در ماه هاي اخير نيز ما شاهد رويكردها و اظهارات نوين حماس در مورد منطقه بوده ايم. در اين راستا براي بررسي بيشتر رويكرد حماس در قبال ايران و متغيرهاي دخيل در آن گفتگويي با محمد علي سبحاني كارشناس مسائل خاورميانه داشته ايم:
كليد واژگان: چشم انداز روابط خارجي حماس، رويكرد خارجي حماس، روابط ايران و حماس، نقش كشورهاي عربي در روابط ايران و حماس، روابط حماس و سوريه ، عمق استراتژيك حماس
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به برخي خبرها و گزارشهاي اخير در مورد قطع روابط ايران با حماس آيا واگرايي كاملي بين حماس و ايران آغاز شده است؟
اين كه اين روابط قطع شده باشد من اطلاع دقيقي ندارم، اما مي توانم بگويم كه ما شاهد نگاه متفاوت حماس و ايران به موضوع سوريه بوده ايم. در سوريه ايران پشت سر دولت سوريه قرار گرفت و حماس وضعيت سوريه را در چاچوب بهار عربي ارزيابي كرد. چنانچه خالد مشعل قبل از خروج از سوريه اعلام كرد نمي توانيم حقوق مردم سوريه را ناديده بگيرم. اين منشا اختلافي كه بين حماس و سوري ها بود، كم كم به ايران تسري يافت و همين تفاوت در نگرش بين ايران و حماس ايجاد اختلاف كرد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به اظهارات «مروان عیسی» فرمانده گردانهای عزالدین القسام شاخه نظامی حماس مبنی بر جانبداری حماس از ایران و حزبالله و رويكرد برخي رهبران آيا بعد از انتخاب دوباره خالد مشعل به رهبري حماس آيا بين رويكردهاي رهبران حماس همچون مشعل، هنيه ، ابومرزوق و محمود الزهار در قبال رويكرد هاي منطقه اي و روابط با ايران شكافي وجود دارد؟
اين اختلافات در حد شايعات وجود داشته و دارد ولي من دلايل محكمي مبني بر وجود اختلاف رهبران حماس در مورد رويكردهاي منطقه اي ندارم. به نظر من زمينه زيادي در مورد اينكه رهبران حماس در روابط با ايران و سوريه اختلاف نظر داشته باشند وجود ندارد. حماس در حقيقت يكي از جريان هايي است كه بعد از رخدادهاي جهان عرب برجسته است و دولت هايي هم كه بعد از رخدادهاي انقلابهاي عربي شكل گرفته چون اخوان المسلمين قدرتشان افزايش يافته است. در اين حال حماس هم كه خود را اخوان المسلمين فلسطين ميداند در اين راستا حركت كرده است. بنابراين در حالي كه دوستان حماس در منطقه در قدرت مشاركت جدي پيدا كرده اند موجب نشده است اختلافات بين رهبران گستره شده باشد. در اين حال بايد در نظر داشت كه اختلاف ديدگاه هايي بين رهبران حماس در همه موارد وجود داشته باشد، اما به نظر نميرسد در مورد ايران، تحولات جهان عرب و سوريه اختلاف جدي وجود داشته باشد. چرا كه مردم غزه و فلسطين بويژه اسلام گراها با دولت كنوني سوريه مشكل جدي دارند و اين دولت را محكوم ميكنند و از نيروهاي مخالف حمايت مي كنند. در عين حال من فكر نمي كنم اختلاف ايران و حماس آنقدر عميق باشد كه به قطع رابطه بيانجامد. حماسي ها سابقه اي طولاني در روابط با ايران دارند و بعيد ميدانم به طور كلي اين تاريخ كنار گذارند. من فكر ميكنم آنان به رابطه با ايران علاقمند هستند و اين رابطه وجود داشته و باشد، اما ترديدها و چالشهايي در اين رابطه وجود دارد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: برخي منابع مصری میگویند رهبران اخوان المسلمین مصر ، به حماس توصیه کردهاند رابطه خود با جمهوری اسلامی ایران را قطع کند.آيا مي توان گفت مصر در راستاي قطع يا كاهش روابط حماس با ايران تلاش ميكند؟
اخوان السلمين مصر به دنبال آن نيست كه رابطه با ايران را قطع كند. ايران قدرتي منطقه اي است و در مساله فلسطين در كنار مردم فلسطين بوده و هست. ايران كشوري غير قابل ديده نشدن است و امكان ندارد كشوري ايران را در منطقه به حساب نياورد. در اين حال ممكن است شخصيت هايي در زماني كه موضوع سوريه مطرح ميگردد احساساتي گردند و مساله سوريه را با ايران و سوريه گره زنند و اعتراضهايي در مورد اين امر انجام دهند، اما موضوع فلسطين قضيه اي تاريخي است و قبل از مساله سوريه بوده و خواهد بود. يعني مساله اشغال فلسطين مساله اي واقعي و جدي است و هيچ كسي نمي تواند منكر اين امر گردد. يعني ممكن است آنان به دنبال اصلاح موضع و رويكرد ايران در قبال سوريه( نگاه حماس آن است كه دولت سوريه دولتي سركوبگر است) و با ايران هم اختلاف نظرهايي داشته باشند، اما فكر نمي كنم كه حماس و اخوان در بقيه كشورها به حذف رابطه با ايران فكر كنند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا نوع گفتگو ها و كاهش اختلافات جنبش فلسطيني فتح و حماس اثري در رويكرد منطقه اي جنبش حماس در قبال ايران داشته است؟
به نظر من اين گفتگو ها تاثيري در رويكرد حماس در قبال ايران نداشته است. هر چند كه ممكن است كاهش اختلاف با فتح تاثير داشته باشد، اما اصل قضيه و متغير اصلي نيست. چرا كه ممكن است ايران از مواضع فعلي حماس راضي نبوده و يا فتح و محمود عباس هم با توجه به رويكرد ايران رغبتي به حضور فعال ايران در فلسطين نداشته باشند، اما براي حماس در مساله فلسطين روابط با ايران اهميت داشته و از اين امر بهره گرفته است. يعني قدرت منطقه اي ايران و رابطه با طرف فلسطيني مورد مطلوب حماس و به نفع حماس بوده است. بنابراين اگر مساله هماهنگي فتح و حماس بر روابط ايران و حماس تاثير گذاشته باشد آنقدر عميق و بنيادين نيست و موضوع سوريه همچنان تاثير عميقي بر اين روابط داشته است.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به حضور اخير نيروهاي حزب اله در سوريه اين امر چه تاثيري در رويكرد منطقه اي حماس در قبال ايران داشته است؟
نگرش حماس به سوريه با ايران و حزب اله كاملا متفاوت است و طبيعي است كه تاثير زيادي بر روي مردم فلسطين نيروهاي اسلام گرا در فلسطين و جاهاي ديگر گذاشته است. حماس ديدگاه هايي داشته كه ديگران در امور سوريه دخالت نكند و موافق با دخالت ايران و حزب اله در امور سوريه نيست. بنابراين مخالفت با حضور ايران و حزب اله در سوريه تاثير زيادي بر نوع واگرايي با ايران داشته است.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به نگاه جنبش حماس به قطر، تركيه و مصر نقش اين بازيگران در نوع واگرايي حماس با ايران چگونه مورد تحليل شما است؟
دو نگاه در اين مورد وجود دارد. نخست نگاه توطئه است. من اين مساله را با نگاه توطئه ارزيابي نميكنم. نگاه ديگر واقع گرايي حماس را نشان ميدهد. نگاه توطئه آن است كه حماس روابط با تركيه و قطر را به دليل روابط خوب تركيه و قطر با اسرائيل و غرب بهتر كرده است كه من اين ديدگاه را قبول ندارم. من معقتدم حماس زماني كه سوريه را به عنوان جايگاهي براي حضور رهبري، برنامه ريزي و سياست حزب خود از دست داد در نگاهي واقع گرايي از امكانات ديگر كشورها استفاه كرد. اكنون قطر و تركيه و برخي ديگر از كشورهاي عربي بويژه مصر براي حماس فرصت هايي خوبي قائل شده تا رهبران حماس به خوبي رفت و آمد، امنيت ،برگزاري جلسات و تقويت ارتباط با جهان داشته باشند. همچنين در كنار آن به مساله بازسازي و وحدت و.. انگيزه بيشتري براي روابط با كشورها فكر كنند. حماس اكنون كشورهاي انقلاب عربي را به عنوان عمق استراتژيك خود ارزيابي كرده و به سمت آنان حركت كرده تا ارتباطات خود را بيشتر كند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: برخي معتقدند كه حماس از فاز نظامي امنيتي خارج شده و وارد فاز سياسي شده است. نظر شما در اين مورد چيست؟
من اين نگاه را اشتباه ميدانم. حماس هميشه نيروي نظامي و سياسي بوده است و برنامه هايي نظامي و سياسي داشته است. اكنون نيز من معتقدم حماس كماكان از فاز نظامي خارج نشده است. هر چند ممكن است اكنون شرايط را براي عمليات مناسب نمي داند و در جهت دفاع گام برمي دارد، اما اگر اسرائيل اقدامي كند واكنش حماس بروز مي بايد. لذا اين تقسيم بندي اشتباه است يعني از نظر تاكتيكي ممكن است مدتي عملياتي نداشته باشد ولي به نظر نميرسد حماس به گونه اي استراتژيك تصميماتي از اين دست گرفته باشد. به نظر من حماس از رويكرد گذشته خود فاصله استراتژيكي نگرفته است.
مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا حماس به مذاكره با تل آيو دست خواهد زد؟
قبلا هم حماس بر اساس واقعيت ها مستقيم و غيرمستقيم براي امور مربوط به زندگي مردم تعاملاتي با اسرائيل داشته است. غزه و كرانه غربي مرزهايي با نظارت اسرائيل دارد، لذا مسائل زيادي در اقتصاد و امنيت و رفت آمد وجود دارد كه حماس را مجبور به نوعي تعامل با اسرائيل ميكند. در مورد مباحث كلان بحث هايي در اين مورد وجود داشته است و زمان هايي نوعي از آتش بس برقرار شده است. در اين حال سخن گفتن در مورد مذاكره صلح بين حماس و اسرائيل هنوز زود است. بويژه اينكه توافقي با فتح در مورد پيگيري امور با اسرائيل از سوي عباس انجام شده است. يعني به نوعي حماس خود را از اين موضوع كنار كشيده است. بنابراين نوع مذاكره با اسرائيل پيچيده تر از آني است كه بتوان در مورد آن به سادگي نظر داد. حماس تا ورود به مذاكره صلح با اسرائيل فاصله بسياري دارد و بايد منتظر بود تا ديد توافقات داخلي فلسطينيان به كجا مي انجامد. طبيعتا حماس با شرايط واقعي خود در فلسطين زندگي ميكند و نبايد حماس را به سازش متهم كرد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: اخيرا سخنگوی جنبش حماس تاکید کرده که با وجود تحولات سوریه روابط ما با ایران قطع نشده است… در اين حال آينده روابط ايران با حماس را چگونه مي بينيد؟
من فكر ميكنم اگر موضوع سوريه به نقطه ي توافقي برسد اين رابطه به گونه اي سريع بازسازي شود.
گفتگو از: فرزاد رمضاني بونش