مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چرايي اعلام خروج ناگهاني و كامل نظاميان آمريكايي از عراق

اشتراک

اردشير پشنگ

(دبير ميز عراق در مركز مطالعات بين المللي صلح)

بيان رخداد

سرانجام پس از 9 سال، داستان حضور نظاميان آمريكايي در سرزمين بين النهرين قبل از آغاز سال جديد ميلادي به پايان خواهد رسيد. اين تصميم پنجشنبه گذشته توسط «باراك اوباما» رئيس جمهوري آمريكا و بعد از پايان سفر «نوري مالكي» نخست وزير عراق به واشنگتن بصورتي غيرمنتظره اعلام گرديد اوباما اين تصميم را در جمع نيروهاي نظامي واقع در پايگاه پورت كه به تازگي از عراق بازگشته بودند اعلام كرد و همزمان با وي «لئون پانه تا» وزير دفاع اين كشور در فرودگاه بغداد و در حضور «لويد اوستين»، فرمانده نيروهاي آمريكايي در عراق، «جيمز جفري»، سفير آمريكا در عراق، «مارتين دمپسي»، رييس ستاد مشترك ارتش آمريكا، «جيمز ماتيس»، فرمانده نيروهاي مركزي آمريكا و «بابكر زيباري»، رئيس ستاد مشترك ارتش عراق و سخنگوي ارتش عراق، مراسم نمادين پايان حضور نظامي در عراق را اجرا كرده و پرچم آمريكا را پايين كشيدند. بر اين اساس قرار است كه بيش از چهار هزار نيروي نظامي باقيمانده آمريكا در عراق طي دو هفته آتي خاك اين كشور را ترك كنند. اما اين تصميم ناگهاني اوباما كه باعث تعجب بسياري از تحليلگران مسائل خاورميانه شده است حتي در داخل اين كشور با انتقادهايي جدي در كنگره مواجه شده است در همين زمينه «مك كين» سناتور پر نفوذ جمهوريخواه و رقيب پيشين اوباما ضمن سياسي قلمداد كردن تصميم رئيس جمهور به رسانه ها گفت: مطمئناً آيندگان اين تصميم رئيس جمهوري را مورد انتقاد و شماتت خود قرار خواهند داد چرا كه اين تصميم در راستاي منافع ملي ما نيست.» اما به راستي چرا به ناگاه اوباما به عنوان عالي ترين مقام سياسي ايالات متحده فرمان خروج كامل نيروهاي نظامي كشورش در عراق را صادر كرد؟ در نوشتار پيش رو سعي خواهد شد تا از دو منظر مسائل داخلي و خارجي آمريكا به سئوال مذكور پاسخ داده شود.

تحليل رخداد

پيشينه حضور آمريكايي ها در عراق

هرچند در ابتداي دهه 1990 و پس از اشغال كويت توسط عراق، نبرد سختي ميان نظاميان آمريكايي (و متحدين بين المللي شان) با عراق در گرفت كه منجر به شكست و عقب نشيني عراق شد اما ورود و استقرار آنها در خاك عراق نخستين بار در مارس 2003 و در خلال حمله به دولت بعثي به بهانه داشتن تسليحات كشتار جمعي، انجام پذيرفت. شمار اين نيروها در آن زمان بيش از 150 هزار نفر بود كه توسط چندين هزار نفر از نيروهاي نظامي كشورهاي متحد آمريكا از جمله انگليس، استراليا، كره جنوبي و … همراهي مي شدند. هرچند ارتش وفادار به صدام تنها توانست يكماه در برابر اين نيروها مقاومت كند و بغداد بسيار آسان تر از پيش بيني هاي اوليه سقوط كرد اما گذار سخت از نظام پيشين به نظام جديد و تبديل شدن عراق به صحنه تقابل ميان القاعده با غربي ها و همچنين رقابتهاي تودرتو و پيچيده كشورهاي منطقه اي با يكديگر و نيز با قدرتهاي فرامنطقه اي در كنار مخالفت بخشي از مردم عراق با حضور خارجي ها در اين كشور باعث بي ثباتي و ناآرامي هاي ممتد و گسترده اي شد به نحوي كه آمريكايي ها تقريبا تا پايان سال 2008 نتوانستند از حجم نيروهاي اوليه خود در عراق بكاهند و حتي از كشورهاي ديگر نيز كمك بخواهند.

در سال 2008 كه دولت جديد عراق چشم انداز روشن تري در زمينه كنترل امنيت و مديريت سياسي جامعه در پيش روي خود مي ديد و همچنين بخشي از اعراب اهل سنت با حاكمان جديد آشتي كرده و وارد چرخه قدرت شده بودند؛ ميان آمريكا و عراق يك پيمان امنيتي دو جانبه به امضا رسيد كه طي آن طرفين توافق نمودند ظرف مدت سه سال تمامي نيروهاي نظامي آمريكايي از عراق خارج شوند. بر اساس مكانيسم زماني تنظيم شده در معاهده مذكور، هرچند ماه يكبار از شمار نيروهاي آمريكايي در عراق كاسته مي شد اين روند در طول سه سال اخير بطور متداوم ادامه يافت به نحوي كه در پايان تابستان سالجاري تنها 47 هزار نفر از نظاميان آمريكايي در عراق باقيماندند.

اما چندين ماه پيش از رسيدن به موعد مورد نظر در توافقنامه امنيتي، آمريكايي ها خواهان تمديد حضور بخشي از نيروهاي خود در عراق شدند مساله اي كه با چالشهاي جدي در داخل عراق مواجه گرديد و دولت ائتلافي عراق كه از گروههاي مختلف قومي و مذهبي اين كشور تشكيل شده است به دليل تنوع و بعضاً تضاد راي و منافع اين گروهها نتوانست پاسخ صريح و روشني به خواسته آمريكايي ها بدهد. لذا اين امر از يكسو به مهمترين مساله داخلي عراق طي سال 2011 تبديل شد و از سوي ديگر به يكي از مسائل با اهميت آمريكا در سياست خارجي اش در عراق منجر گرديد. پس از چندين حضور مقامات آمريكايي در عراق از جمله «جو بايدن» ، معاون اوباما، و نيز سفر مالكي به آمريكا، طرفين رد حال دستيابي به توافقاتي به نظر مي رسيدند كه به ناگاه، كاخ سفيد از تصميمش مبني بر خروج كامل نيروهاي نظامي آمريكا از عراق طبق معاهده امنيتي دوجانبه خبر داد!

چرايي اعلام خروج كامل نظاميان از عراق

در چرايي اتخاذ اين تصيم توسط مقامات كاخ سفيد مي توان دلايل و علل زير را به عنوان فاكتورهاي تاثيرگذار بر شمرد:

الف- رقابتهاي سياسي داخل آمريكا

ايالات متحده آمريكا كمتر از يكسال ديگر انتخابات رياست جمهوري را در پيش رو دارد به همين دليل گفته مي شود بسياري از تصميمات، مواضع و ژستهاي مقامات مختلف اين كشور در دو حزب دموكرات و جمهوريخواه طي ماههاي اخير و نيز پيش رو متاثر از فضاي انتخاباتي و محاسبات مرتبط با آن است. در خصوص وضعيت نيروهاي نظامي آمريكا در خارج از اين كشور، اوباما در كوران مناظرات داغ انتخاباتي پيشين ضمن انتقادهاي شديد از جنگ طلبي جورج بوش، به طرفدارانش كه موجب پيروزي اش گشتند وعده داده بود سربازان آمريكايي در عراق و افغانستان را به كشورش باز خواهد گردانيد. وي پس از پيروزي اش در انتخابات براي نشان دادن عزم خود، از معاهده امنيتي دوجانبه با عراق و تعيين مكانيسم خروج نيروهاي نظامي حمايت جدي به عمل آورد اما با توجه به نوسان وضعيت امنيت در عراق و برخي دغدغه ها و نگراني ها از تفوق دولتهاي منطقه و همسايه اين كشور، دولتش عملاً همان راه دولت بوش را در پيش گرفت. اين روند حتي منجر به انتقادات جدي جمهوريخواهاني شد كه زماني خود در آماج حملات انتقادي اوباما بودند. در اين زمينه «ديك چني» چند ماه پيش تر از امروز گفت اوباما مي بايست از بوش معذرت خواهي كند چراكه هم اينك همان راهي را مي رود كه بوش پيش از اين رفته بود! به نظر مي رسد رسيدن به موعد انتخاباتي در آمريكا و تلاش اوباما براي تكرار رياست جمهوري اش باعث شده است تا وي بصورت نمادين برخي از وعده هاي انتخاباتي اش را به رغم فراهم نبودن شرايط مناسب و ايده ال پيگيري كند و در زماني كه امكان خروج نظاميان آمريكايي از افغانستان وجود ندارد حداقل اين خروج را در عراق كه وضعيت بهتري دارد متحقق كند تا در كارزار انتخاباتي آينده بتواند ديدگاه بخشهايي از طرفدارانش را تامين و همچنين از تيزي پيكان انتقادات رقبا تا حدي بكاهد!

ب- عدم توافق با عراقي ها

اما عامل تاثير گذار ديگر در اتخاذ تصميم خروج كامل نيروهاي نظامي آمريكايي از عراق به عدم دستيابي به توافقي جدي با عراقي ها در اين زمينه است. آمريكايي ها مطابق سنت چند دهه اخيري كه در قبال نيروهاي نظاميشان در كشورهاي مختلف دنبال مي كنند خواهان گرفتن مصونيت قضايي آنان در عراق بودند امري كه با مخالفت بيشتر احزاب و جريانهاي سياسي عراقي مواجه شد. گروههاي مختلف عراقي در اين زمينه را مي توان به سه دسته تقسيم كرد. موافقين، مخالفين و طرفداران مصونيت محدود. احزاب مختلف كُرد (بغير از حزب اتحاد اسلامي) از طرفداران اعطاي مصونيت به نظاميان آمريكايي بودند. حتي برخي گروهها و احزاب شيعه از جمله حزب الدعوه و مجلس اعلا را نيز مي توان در اين دسته جاي داد هرچند در سياستهاي اعلامي خود را مخالف دادن مصونيت به آمريكايي ها نشان مي دادند. اما اعراب سني عموماً جزء موافقان اعطاي مصونيت جزئي بودند در اين زمينه «اسامه نجيفي» رئيس پارلمان عراق كه از ليست العراقيه است گفته بود ما بيشتر از يك مصونيت جزئي براي حل مشكل حضور آمريكايي، اعطا نخواهيم كرد و نهايتاً جريان صدر و برخي گروههاي تندروي غير رسمي سني عرب مخالفان دادن هرگونه مصونيتي به آمريكايي ها بودند. در چنين فضايي آمريكايي ها گرفتن موافقت كامل پارلمان عراق براي مصونيت قضايي نظاميانشان را بسيار سخت و حتي ناممكن مي دانستند لذا اين عدم همراهي عراقي ها هم يكي ديگر از عوامل تاثير گذار در اتخاذ تصميم خروج نظاميان آمريكايي از عراق مي توان ارزيابي كرد.

ج- هزينه هاي بالاي نظامي

يكي ديگر از مسائل تاثيرگذار در اعلام تصميم خروج نظاميان آمريكايي از عراق، به هزينه بالاي آنها آمريكايي در عراق بر مي گردد آمريكايي ها از بدو ورودشان به عراق، صدها ميليارد دلار هزينه كرده اند هزينه هاي سرسام آوري كه بسياري از كارشناسان آن را از جمله عوامل تاثيرگذار در بحران مالي اين كشور ارزيابي مي كنند. دولت عراق هم نه در وضعيتي است كه اين هزينه ها را پرداخت كند و نه مي توان اميد به قبول آن از سوي پارلمان آن داشت.

د- تثبيت نسبي وضعيت عراق

تثبيت نسبي فضاي سياسي عراق و كارامدي بيش از پيش دولت نوپاي اين كشور از جمله عوامل تاثيرگذار ديگري است كه نجر به تسهيل روند خروج نظاميان آمريكايي شده است امري كه در افغانستان وضعيت معكوسي داشته است و شاهديم همچنان پس زا ده سال آمريكايي ها به تعداد نيروهايشان در آنجا افزوده اند و يا دست كم با احتياط بيشتري از خروج احتمالي از اين كشور صحبت مي كنند.

و- تداوم بي ثباتي افغانستان

همانطور كه اشاره شد بر خلاف عراق، افغانستان وضعيت بي ثبات سياسي خود را حفظ كرده است و نيروهاي شورشي طالبان همچنان داراي قدرت تاثيرگذاري زيادي در اين كشور هستند كه حتي اگر امريكايي ها خارج شوند توان براندازي دولت كرزاي را خواهند داشت. در چنين فضايي استراتژي نظامي امريكا در دوران رياست جمهوري اوباما كاستن از نيروها در عراق و افزودن به آنها در افغانستان است. اوباما بارها افغانستان را همچنان جبهه جنگي توصيف كرده است. خروج كامل از عراق در زماني كه دولت آمادگي نسبي دارد باعث مي شود تمركز و توجه آمريكايي ها در افغانستان بيشتر شده و در چنين وضعيتي بتوانند طالبان را يا شكست داده و يا وادار به پذيرش ساختار جديد حاكم بر اين كشور كنند.

ي- تاكيد بر حضور پررنگ سياسي

اگر در تعريف قدرت ابعاد مختلفي براي آن قائل باشيم در خواهيم يافت كه تنها بعدي از قدرت را قدرت سخت (اجباري) با نمادهاي نظامي و تسليحاتي تشكيل مي دهند و بعد ديگر و شايد مهمتر آن قدرت نرم باشد كه خود را در قالبهاي هنجاري، ابزاري و نهادي نشان مي دهد آمريكا نيز در زمان اوباما عمدتاً در خاورميانه سياست تغيير ماهيت قدرت تاثيرگذاري از بعد سخت به بعد نرم آن را داشته است. لذا مي بينيم همزمان با اعلام خروج نيروهاي نظامي آمريكايي از عراق، از سوي دستگاه سياست خارجي اين كشور اعلام مي شود كه سفارتخانه اين كشور داراي 15 هزار كارمند خواهد بود. تعداد كارمندي كه يك ركورد در عرصه ديپلماسي بين المللي محسوب مي شود. لازم به ذكر است كه آمريكايي ها در عراق داراي بزرگترين سفارتخانه جهان نيز مي باشند كه مساحتي برابر با 80 برابر يك زمين فوتبال دارد.

لذا دولت اوباما مي كوشد عراق را تبديل به مركز ديپلماسي منطقه اي خود در خاورميانه كند ديپلماسي كه با وقوع بهار عربي در اكثر كشورهاي منطقه از هر زمان ديگري مهمتر به نظر مي رسد. لذا همانطور كه برخي كارشناسان اعلام كرده اند اعلام خروج كامل نظاميان آمريكايي از عراق به معناي پايان سلطه و تاثيرگذاري اين كشور در ميان رودان نخواهد بود.

چشم انداز پيش رو

همانطور كه اشاره شد اعلام تصميم اوباما براي خروج كامل نظاميان امريكايي از عراق در زماني كه پارلمان عراق خود را آماده بررسي درخواست آمريكايي ها براي دادن مصونيت به نظاميانش مي كرد، خبر غيرمنتظره اي حتي براي جمهوريخواهان اين  كشور بود. به نظر مي رسد در ميان دلايل مختلفي كه در سطور بالا طرح و بررسي شدند كيفيت مسائل سياسي داخل آمريكا و بخصوص در پيش بودن موسم انتخابات رياست جمهوري در اين كشور تاثيرگذارترين فاكتور در تصميم اعلام خروج نظاميان اين كشور از عراق خواهد بود. اما همانطور كه اشاره شد با توجه به حجم بالاي سرمايه گذاريهاي آمريكايي ها در امور زيرساختي و زيربنايي عراق، تعداد بسيار بالاي ديپلماتها، تعدد و تكثر شركتهاي امنيتي خصوصي (اما آمريكايي) فعال در اين كشور، خبر اعلام خروج نظاميان آمريكايي از عراق به معناي آغاز دوران «عراق بي حضور آمريكا» نخواهد بود! اما با اينحال نيز بايد گفت اين خروج در استقلال بيش از پيش قواي داخلي عراق تا حدود زيادي مي تواند كارگر افتد و براي مردم عراقي نيز يك روز نمادين و تاريخي محسوب مي شود.

مطالب مرتبط