مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چالش ها و نگاه بازيگران خارجي به روابط پاكستان و ايران -گفتگو با ماشااله شاكري سفير پيشين ايران و صاحب نظر مسائل پاكستان

اشتراک

 مركز بين المللي مطالعات صلح– IPSC

روابط پاكستان و ايران از گذشته پايدار و چند بعدي اي بوده، اما در چند دهه گذشته با توجه به نوع نگاه بازيگران منطقه اي و بين المللي با فراز و نشيتب هايي همراه بوده است. در سالهاي اخير و با توجه به افزايش فشارها بر ايران در جنبه هاي اقتصادي و سياسي تاثير اين بازيگران و عوامل در روابط ايران و پاكستان زنگ ديگري به خود گرفته است. در اين راستا با در نظر داشت چالش هاي افزايش روابط دو كشور در گفتگويي با با ماشااله شاكري سفير پيشين ايران و صاحب نظر مسائل پاكستان به نوع چالشها و نگاه و نقش بازيگران دخيل در روابط دو كشور ايران و پاكستان پرداخته ايم:

كليد واژگان: روابط ايران و پاكستان، رويكرد امريكا به روابط ايران و پاكستان، نقش شوراي همكاري خليج فارس در روابط ايران و پاكستان، چالش هاي عدم گسترش روابط ايران با پاكستان، متغير بحرين در روابط تهران و اسلام آباد

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: پاكستان از گذشته در شمار متحدان آمريكا در  جنوب آسيا بوده  و روابط بين المللي ويژه اي با غرب داشته است. در اين حال به نگاه شما نقش و متغير آمريكا در همكاري ها و همگرايي هاي پاكستان و ايران چيست ؟

يكي از چالشهاي امريكا در آسيا قدرت گيري و مطرح شدن كشور چين از نظر اقتصادي، نظامي و … است كه مي تواند تهديدي عمده براي امريكا باشد. طبيعتا چيني ها هم داراي ضريب نفوذ بالايي در آسيا هستند. امريكايي ها اكنون در حال نزديك شدن به يكي از رقباي سني پاكستان به نام هند هستند و هند هم داراي مقياس و اندازه ي بزرگ از نظر  اقتصادي، سياسي و فرهنگي است. اين نزديكي موجب نوعي چرخش در استراتژي امريكا در منطقه شده است.

 در گذشته كه نظام دو قطبي شرق و غرب بود  هندي ها گرايش به سمت شرق داشتند و پاكستاني ها هم متحد امريكا بودند، اما اكنون با مطرح شدن چين به عنوان قدرت اقتصادي پاكستان گرايش به سوي چيني ها دارد و هندي ها هم به امريكايي ها گرايش دارند. در اين حال هم بايد گفت به نظر نمي رسد كه پاكستان از روابط استراتژيك خود با امريكايي ها حتي اگر بخواهد بتواند دست كشد. چرا كه پاكستان داراي ريشه هاي بسار قوي وابستگي به امريكا است. لذا پاكستان هم به نظر تاريخي و هم از نظر  الزامات سياسي و اقتصادي به امريكا وابسته است  و در اين راستا نوعي بازي با پاكستاني ها انجام ميدهد. بنابراين با توجه به نيازي كه پاكستاني ها به امريكا دارند ممكن است موجبات دور شدن آنها از ايران بر اين كشور تحميل گردد. در مقابل به هر حال يك سلسله مولفه هايي ديگري در روابط ايران و پاكستان هم وجود دارد كه هر چند كه امريكايي ها تلاش كنند كه پاكستان را از ايران دور سازند نتوانند به طور كاملي پاكستان را از ايران دور كنند. با اين وجود اين رويكرد امريكا ميتواند بر روابط و ايران و پاكستان اثر گذار باشد. به نظر من پاكستاني ها مسير درستي را محاسبه و اتخاذ كرده اند و نمي خواهند خود را در منطقه جدا از ايران ترسيم كنند. گذشته از اين در اين فضاي پر رقابت نيازهاي پاكستاني ها به ايران تا ميزاني هست كه نزديكي به جمهوري اسلامي ايران را به نحوي تضمين كند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: باتوجه به چالشهاي كنوني ايران و عربستان نقش عربستان را در هر گونه همگرايي و يا واگرايي پاكستان و ايران چگونه قابل تحليل و بررسي قرار مي دهيد ؟

عربستان به عنوان كشوري مطرح، صاحب نام، مركز سازمان همكاري اسلامي، داراي حرمين شريفين از نوعي قداست در نزد  غاطبه مسلمانان جهان و دولتهاي مسلمان برخوردار است. از اين نظر عربستان داراي جايگاه قابل احترامي در نگاه مسلمانان جهان است و پاكستاني ها هم از اين امر مستثني نيستند. اما رفتارهاي سياسي و اولويت هاي سياسي رياض دارد ممكن است با رفتار  سياسي كشورهاي ديگر تطابق نداشته باشد و در حالتي از تزاحم يا تعارض باشد. عربستان كنوني به عنوان خواستگاه قرائتي از اسلام به عنوان اسلام سلفي داراي پيامي به جهان اسلام است و جمهوري اسلامي هم با خواستگاه اسلام اهل بيت داراي پيام ديگري است. در اين حال گاه اين دو پيام در نقاطي با هم روبرو هستند. عربستاني ها طبيعتا پاكستان را به عنوان كشور حيات خلوت خود تلقي ميكند. آنان سرمايه گذاري هاي زيادي در مدارس مذهبي در پاكستان كرده و بيست و پنج هزار مدرسه ديني پاكستاني كه عمدتا توسط پولهاي عربستاني و مدرسان سلفي آموزش مي بينند وجود دارد. محصولات اين مدارس هم خيلي با رويكرد ما همخواني ندارد. اين امر شايد مهمترين موضوع و عامل واگرايي سياست ما و عربستان در عرصه پاكستان است.  در ساير  عرصه ها هم من بعيد مي دانم عربستان سياست واگرايانه اي با ما در عرصه پاكستان داشته باشد. البته بايد گفت عربستان همچون ايران تمايل دارد كه دولت هاي اسلام آباد داراي مناسبات دوستان و برادرانه با رياض باشند. بايد گفت اين دو علاقه الزاما در تعارض با هم نيست،  اما در صورت عدم مديريت  ممكن است در تعارض با هم باشند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: در شرايط كنوني آيا مي توان گفت ايران با پاكستان در زمينه هايي مانند نگاه به  تحولات خاورميانه عربي ( مانند رخدادهاي بحرين يا سوريه) تعارض ديدگاه دارد؟

نه. پاكستان تقريبا تلاش كرده است در رابطه با تحولات بيداري اسلامي جانبداري ويژه اي نداشته باشد. اين كشور در رابطه با مصر، تونس، سوريه و بحرين بيشتر حالت بي طرفانه اي به خود گرفته است. به عنوان نمونه رويكرد پاكستان در مورد سوريه تفاوت بسياري بين رفتار پاكستان با كشور هايي همانند، تركيه، قطر و عربستان است. اما مردم پاكستان اينگونه نيستند و بيداري اسلامي را به عنوان تحول بسيار مهمي در جهان اسلام مي دانند. چنانچه در همايش هاي تهران شخصيت هاي بسيار برجسته مذهبي پاكستان همچون مرحوم قاضي حسين احمد شركت داشتند. 

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا مي توان گفت هدف پاكستان افزایش  نقش در تحولات داخلی افغانستان با نزدیک تر شدن به کشورهای حاشیه شوراي همكاري خلیج فارس و کاهش نقش و نفوذ ایران در منطقه است؟

پاكستان در مورد موضوع افغانستان دستور كار ويژه خود را دارد و اين كشور دوست دارد در كابل دولتي به قدرت رسد كه قرابت و نزديكي ويژه با اسلام آباد داشته باشد. اين رويكرد در گذشته و اكنون مد نظر بوده است. يعني با توجه به نوع خويشاوندي ها و قوميت هاي مشترك پشتون كه در هر دو كشور به سر مي برند، پاكستان متمايل است پشتونهاي متمايل به پاكستان در كابل زمام امور را در دست گيرند و داراي روابط حسنه با اسلام آباد باشند. اما بايد گفت اين امر الزاما به معني همكاري و همگرايي با كشورهاي حوزه خليج فارسي به دست نمي آيد. يعني هر چند ممكن است كشورهاي حوزه خليج فارسي داراي نوعي دستور كار نزديك به پاكستان باشند، اما با هم تطبيق ندارد.  پاكستان در مورد روابط با كشورهاي خليج فارسي منافع ديگري داد. مثلا اين كشورها بازار كار خوبي براي نيروي كار پاكستاني هستند. اكنون نيز يكي از منابع ارزي پاكستان (كه سالي 13 ميليارد دلار) است از نيروهاي كار در خارج از كشور  و از كشورهاي حوزه خليج فارس به دست مي آيد. بنابراين عمده مناسبات پاكستان با اين كشورها در همين مقوله است. ضمن اينكه همين كشورها تامين كننده منابع انرژي پاكستان هم هستند. در اين حال هر چند برخي از اين كشورها از جمله امارات سرمايه گذاري هايي در ( مسكن، مخابرات و.. ) پاكستان ميكنند انجام داده اند، اما پاكستان با توجه به هويت و شخصيت خود داراي روابط با كشورهاي اين حوزه است و موضوع افغانستان آنقدر داراي اهميت محوري در روابط اين كشور با كشورهاي خليج فارس نيست.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: مهمترين چالش هاي عدم گسترش روابط ايران با پاكستان در چه حوزه هايي نهفته است ؟

پاكستان از سال 1947 كه به وجود آمد يك نوع اتصال و اتكا به ايران داشت و بسيار سرفرازانه و ستايشگرايانه از اين روابط برادارنه سخن ميگفت. يعني چه در دوران رژيم گذشته و چه در دوره جمهوري اسلامي روابط با  پاكستان خوب بوده است.  در دوره جمهوري اسلامي نوعي تفاوت در رفتار ما بروز كرد. در گذشته رژيم حاكم با رژيم هاي حاكم بر اسلام آباد در يك راستا و حامي نظامي دو قطبي بودند و از يك سرچشمه فرمان ميگرفتند، اما در جمهوري اسلامي استقلال در تصميم گيري در تهران ايجاد شد. همين  استقلال در تصميم گيري و رفتار  موجب شد تا در جاهايي با آنچه در اسلام آباد تصميم گرفته ميشود و يا به اين كشور تحميل ميشود در يك راستا نباشد و اين امر از چالشهايي است كه رويكردها را متفاوت ميكند. اين امر در حوزه هاي سياسي رخ ميدهد و گرنه ما در حوزه هاي اقتصادي و فرهنگي مشكلي نداريم. چنانچه نياز دو جانبه در حوزه اقتصادي وجود دارد و همكاري ها نيز هست. يعني در جاهايي محدوديت هايي سياسي تحميل شده است اين محدوديت ها عمدتا در موضوعات سياسي مانع از گسترش روابط مي گردد و ممكن است موجب تفاوت در نگاه ها گردد. جدا از اين نيز بايد گفت مسائلي مانند  رفتارهاي ترويستي و ترورها توسط برخي از عناصر در مرزهاي مشترك ما و پاكستان وجود دارد كه معلول نوع برنامه ريزي هاي استكباري است كه به آنها ميدان داده مي شود. در اين زمينه بايد گفت كه دولت پاكستان آن قدرت و سيطره لازم بر بخش هاي غربي مرزهاي خود را ندارد. يعني اين رويكردهاي تروريستي و ترورها امري هدايت شده از سوي دولت نيست و ناشي از ناتواني پاكستان بر تامين امنيت در مرزها با ايران است.

 

گفتگو از: فرزاد رمضاني بونش

 

 

 

مطالب مرتبط