دکتر فاروق صفی زاده
استاد دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
تاریخ بشریت همواره مشحون از جنگ بوده است. هدف از ذکر تاریخچه حقوق بشر دوستانه نمایاندن این مطلب است که برخى از اصول اخلاقى از دایره محدودیت زمانى و مکانى خارج بوده و در همه تمدن ها ریشه دارند، اصولى که مقوم ایجاد و تحول حقوق بشردوستانه بوده اند. اصولى جهانشمول چرا که ریشه در فطرت آدمى داشته و براى حفظ کرامت انسانى ایجاد شده اند. آنچه که در این گفتار مورد بررسى قرار مى گیرد، تاریخچه تحول این حقوق تا قرن معاصر یعنى قرن تدوین قواعد حقوق بشردوستانه در معاهدات بین المللى است. باید اذعان داشت که به دلیل پیچیده و گسترده بودن تاثیر اسلام بر ایجاد و تحول قواعد جنگ در کشور هاى اسلامى و میان مسلمانان گفتار جداگانه اى را بعدا اختصاص خواهیم داد.
تاریخ بشریت همواره مشحون از جنگ بوده است. براساس تحقیقات یک تاریخدان روسى در طول ۳۴۰۰ سال تاریخ مدون بشریت جهان تنها ۲۵۰ سال را در حالت صلح گذرانده است. براساس یافته هاى تاریخى و تحقیقات مورخین، تفکر و رفتار انسان دوستانه در تمدن هاى قدیم و حتى قبایل بدوى و انسان هاى اولیه وجود داشته است. در آثار باقى مانده از جوامع باستانى و نوشته هاى مورخین دوجنبه مختلف زندگى انسان یعنى خشونت بى اندازه و انسان دوستى به عنوان دو نیروى خیر و شر دوشادوش یکدیگر به ثبت رسیده اند.در کتیبه هاى به جاى مانده از پادشاهان آشور (عراق کنونى) آنان به سوزاندن اسیران و ویرانى خانه هاى مردم بابل و به بند کشیدن مردم بى گناه مباهات کرده اند. در توران نیز ظاهراً عباراتى حاکى از این مطلب وجود دارد. در میان چنین خشونت هایى در جنگ مى توان نشانه هاى تلاش انسان براى کاهش خشونت را نیز مشاهده کرد. حماسه انسان دوستى گیلگامنش در حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نمونه آن است. در میان سومریان نهاد سازمان یافته اى وجود داشته که در آن قواعد حقوق جنگ، صلح و آزادى اسیران در مقابل فدیه معمول بود. در قرن ششم قبل از میلاد در یونان باستان مجموعه معاهداتى در مورد ممنوعیت جنگ در زمان هاى مقدس و فصل هاى نامناسب سال، محدودیت مجازات تسلیم شدگان و آزادى اسیران، منع استفاده از پرتابه هاى انفجارى و هدف قرار دادن غیرنظامیان و اماکن و افرادى که تحت حمایت خدایان قرار دارد، وجود داشته است. در فرهنگ هند باستان رفتار بشر دوستانه در زمان جنگ در حماسه مهاباراتا از قبیل رعایت اصول و قوانین اخلاقى و عرفى مردم در حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد تدوین شده است. همچنین در مجموعه قواعد مائو در قرن یکم قبل از میلاد مقرر شده یک جنگجو در مبارزه با دشمنان نباید با سلاح پنهان، یا سلاح سمى و نیشدار یا با تیغه آتشین حمله کند. در فرهنگ ژاپن مى توان نمونه هاى بسیارى از لزوم رعایت انسانیت در جنگ یافت. در این فرهنگ انسانیت را مهم ترین و لازم ترین ویژگى هر فرمانده دانسته و انسانیت در مقابل شکست خوردگان و ضعفا را قابل احترام ترین رفتار براى یک جنگجو مى دانستند. اگرچه یافتن متن دقیقى در مورد نحوه رفتار سربازان در عصر شوالیه ها، مشکل است، اما قطعاً قواعد لازم الرعایه اى وجود داشتند. اصولى همچون شجاعت، بزرگوارى و مهربانى از این قواعد نشات گرفته اند، خصوصیاتى که تنها یک انسان کامل مى تواند از آن بهره مند شود. شوالیه ها مى بایست از ضعفا (که در جامعه فئودالى شامل افراد مریض هم مى شوند) مظلومین و بیوه ها مراقبت کنند. بر طبق قواعد حقوق جنگ در اروپاى قرن سیزدهم کلیسا استفاده از تیر و کمان در جنگ را ممنوع کرد. این دستور به این علت صادر شد که کشتن یک شوالیه از دور در میان مردم عادى، عمل «با ارزشى» نیست.
بر طبق قواعد حقوق نظامیان، اتهامات وارده بر نیرو هاى نظامى مى بایستى در دادگاه هاى نظامى (دادگاه شوالیه در انگلستان، پارلمان پاریس در فرانسه) و با تشریفات خاص با حضور حقوقدانان براى بررسى جوانب مختلف و تبیین و تحلیل بهتر آن مورد رسیدگى قرار گیرد. لذا شوالیه ها و سربازان متخصص حقوق جنگ شدند، اظهارات این افراد هم در تبیین قوانین جدید و هم در اعمال این قواعد در موارد خاص تاثیر داشت و باعث شد حقوق نظامیان به عنوان مجموعه اى از قواعد عرفى میان شوالیه ها تلقى گردد. بر مبناى قانون مصالحه الهى کلیسا حمله به اماکن مقدس، روحانیون، دهقانان، زنان، کودکان، مسافران و زائران ممنوع شد. بر مبناى قانون متارکه الهى کلیسا جنگ در برخى روزها همانند روزهاى یکشنبه و سایر روزهاى مقدس ممنوع شد.
از قرن هفدهم و با ظهور گروسیوس حقوقدان بنام هلندى و ارائه نظریات جدید در مورد حقوق بین الملل حقوق بشردوستانه وارد مرحله نوینى شد. گروسیوس اعلام کرد که حقوق صورتى از عدالت الهى نیست، بلکه حاصل عقل بشرى است، از این رو یافتن اصول حاکم بر روابط بین الملل ضرورى است. گروسیوس در کتاب حقوق جنگ و صلح فهرست قواعدى را که اساسى ترین پایه هاى حقوق جنگ بودند، ذکر کرد. تدوین مجموعه قواعد لیبر در آمریکا در سال ۱۸۶۳ به عنوان نخستین گام در تدوین قواعد و عرف هاى جنگ زمینى از اهمیت بسزایى برخوردار بود.
در سرزمین باستانى ایران وجود ارزش هاى انسان دوستانه در تاریخ تمدن و فرهنگ و اندیشه ایرانى جایگاه ویژه اى دارد. در ایران باستان افکار و اندیشه هاى زرتشت پیامبر، در ترویج راستى و کردار نیک به وضوح در رفتار پادشاهان و کتیبه ها و آثار ایرانى منعکس شده است. زرتشت جنگ واقعى را پیکار دایمى میان نیکى و بدى، راستى و کژى و نور و تاریکى مى دانست. این اندیشه هاى تابناک پیامبر بزرگ ایرانى در افکار فلسفه یونانیان و رفتار پادشاهان هخامنشى و پهلوانان ایرانى و به ویژه در جنگ ها پرتو افکند. بارزترین نمونه عملى این مکتب رفتار کوروش کبیر بنیانگذار سلسله هخامنشیان در جنگ هاى آسیاى صغیر، فتح سارد، فتح بابل، رفتار انسانى با یهودیان و جلوگیرى از تاراج اموال مردم توسط سپاهیان و حتى مصونیت کشتزارها بوده است.آن جایى که بر روى استوانه اى گلین به فرمان او نوشته اند: «منم کوروش، شاه جهان، شاه دادگر… آنگاه که بدون پیکار وارد بابل شدم همه مردم گام هاى مرا با شادمانى پذیرفتند، ارتش من به آرامى وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزارى به مردم این شهر برسد. من براى صلح کوشیدم. من برده دارى را برانداختم و به بدبختى بردگان پایان بخشیدم. مردم پراکنده و آواره را به جایگاه خود برگرداندم و خانه هاى ویران آنان را آباد کردم…»
بدین سان مى بینیم سیاوش چهره معصوم شاهنامه در پس مرگ خود به دست افراسیاب الهام بخش کینه توزى نبوده بلکه نویدبخش صلح و ثبات ایران و توران به دست فرزند فرهمند خویش که به تعبیر رستم دستان پادشاهى که مهر و ستایش مر او را سزید، قرار گرفت.
اما در عرصه جنگ هاى داخلى در جنگ رستم و اسفندیار جلوه هاى کرامت و مهر و انسان دوستى به اوج خود رسیده و جهان پهلوان ایران «رستم» در اندیشه کاهش دامنه خشونت به حداقل ممکن یعنى نبرد تن به تن دو سردار است یکى شهریار و دگر پهلوان. وى در گفت وگوى بسیار پرمغز خود با اسفندیار پس از نومیدى از صلح و دوستى با اسفندیار پیمان مى بندد که فقط هر دو نفر تنها با هم بجنگند نه اینکه: چو ایرانیان را بر کشتن دهیم/خود اندر میان تاج بر سر نهیم. سخن ارزش هاى بشردوستانه شاهنامه در این مقال نمى گنجد ولى به طور خلاصه مى توان گفت شخصیت نظامیان در شاهنامه در مفهوم بسیار معنوى و ارزشمند یک «پهلوان» ترسیم شده که آمیخته با مفاهیم عرفانى و اسطوره اى و ارزش هاى بلند انسانى است و هیچ گاه در اندیشه قدرت نبوده و شهریارى را برخلاف آئین پهلوانى مى داند. قواعد انسانى همچون یارى رساندن به مظلومان و رعایت اصول جوانمردى در مبارزه ریشه عمیق و مستحکمى در فرهنگ و تاریخ ایران زمین دارد.
ادبیات حماسى و عرفانى ایران نیز مشحون از نکته هاى اخلاقى جنگى و جوانمردى و مروت و انسان دوستى و جهانشمولى است. در شاهنامه فردوسى رعایت ارزش هاى بشردوستانه بسیار فراتر از اصول تفکیک نظامیان و غیرنظامیان و مصونیت مردم غیرنظامى رفته و اسطوره هاى شاهنامه نماینده اصول پهلوانى و اخلاق رادمردى و ازخودگذشتگى و آینه تمام نماى ارزش هاى انسانى بوده اند. شاهنامه در سیر تاریخى جنگ هاى بین المللى، وقوع جنگ را نتیجه کژاندیشى چهره هاى منفى ایران و توران دانسته که اصول انسان دوستانه را رعایت نمى کردند.
واژگان كليدي: پیشینه، حقوق بشر ، ایران ،اقليت ،تاريخ ايران