مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پیامدها و آینده اصلاحات در عربستان سعودی (بخش دوم) گفتگو با دکتر محمد علی بصیری

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

در ماه های گذشته توجه مقامات عربستان به انجام اصلاحات در این کشور با برنامه 2030 این کشور سرعت گرفته است و اخیرا نیز رویکردها و روندهای اصلاحات مورد توجه بیشتر شخصیت هایی چون ولیعهد این کشور بوده است. گفتگوی زیر برای بررسی این امر است.

واژگان کلیدی: اصلاحات، عربستان سعودی؛ زمینه‌ها، حوزه‌ها، روندها ، تغییر در عربستان

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به نوع نگاه رهبران عربستان در برنامۀ اصلاحات بر کاهش جریانات گروه تندرو در داخل عربستان ، این اصلاحات چه تأثیری امنیتی خواهد داشت؟

عربستان از ابتدای شکل گیری دو جریان عمده داشت، یکی جریان عبدالوهاب که اکنون تبدیل به جریان سلفی و تندرو شدند و بخشی به صورت معتدل یا حتی کندرو سه شاخه شده اند که نیمی از قدرت را در اختیار داشتند. همچنین خاندان آل سعود که امروز چندین هزار شاهزاده هست که اکثر آنها سبک زندگی تکنوکرات، تحصیل کرده و تاجر مسلک دارند. این دو قطب قدرت در عربستان بودند و  بعد از ملک عبدالله و قبل از آقای سلمان حرکتی در عربستان شروع شد که به نوعی جریان وهابی خصوصاً جریان‌های تندرو را به تدریج محدود و به حاشیه کشاندند. این امر امروزه در دوران  آقای سلمان و محمد بن سلمان احتمالاً در حال تشدید هست، شاهد این امر رویدادهای تندی بود که در داخل و خارج عربستان ساماندهی می‌کردند. مثل آقای اسامه بن لادن و حرکتهای انتحاری و انفجاری متعدد در عربستان به دلیل محدودیت و فشارهای که به آنها اعمال می شد انجام می‌دادند، مسلماً جریان اصلاحات کنونی فشارها از سوی گروهای تندور را تحمل می‌کنند، اما در دنیا  نشان داده شده وقتی که جریانهای مردم سالاری غلبه کند، معمولاً جریانهای افراطی بخصوص از نوع سلفی (که در عربستان هست) به تدریج ریزش نیرو پیدا کرده و از قدرت آنها کاسته خواهد شد و یا تخریب گری گذشته را به صورت جدی نخواهند داشت. گرچه این امر زمان بر هست و طی این مدت تنش‌های رخ خواهد داد، اما اگر روند اصلاحات در عربستان ریشه‌ای و دوام دار حرکت کند تهدید جریانات افراطی وهابی- سلفی عربستان را می تواند به تدریج در درون خود حذف و مهار کند.

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: این اصلاحات چه پیامدهای در مورد جایگاه و پرستیژ عربستان در میان کشورهای اتحادیه عربی یا کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، خلیج فارس، اتحادیه عرب و خاورمیانه خواهد داشت؟

امروزه آخرین کشور قدرتمند عربی در شصت سال گذشته و آخرین تشکیلات یا اتحادیه عربی که هنوز چشم امید پان عربیسم به آن دوخته شده و امیدوار هست که تحول و حرکتی در دنیای عرب ایجاد کند عربستان و شواری همکاری خلیج فارس هست. چون قبل از آن اتحادیه عرب با محوریت مصر، عراق، سوریه کاملاً دگرگون شد، پان عربیسم، پان ناصریسم و پان بعثیسم نابود شد و امیدهای که از طرف این کشورها و تشکلات داشتند تقریباً به یأس تبدیل شد. امروز آخرین جرقه‌ها از سوی شورای همکاری خلیج فارس و عربستان دنبال می‌شود. گرچه این شورا نیز بحران‌های پیدا کرده است، بخصوص اختلافات میان عربستان با سه متحد آن در بحث قطر اینکه کدام یک بیشتر حامی تروریسم هستند بوجود آمده امروز این کورسو و نا امیدی بیشتر شده، ولی تلاش عربستان بر این هست که با اصلاحاتی که انجام می‌دهد محوریت و قدرت خود را در شورا تقویت کرده و نقاط ضعفی که قصد داشت با همکاری پنج قدرت کوچکتر پوشش دهد و آنها هرچند گاهی همکاری لازم را نداشتند یا اراده و علاقۀ جدی نداشته اند بتواند این امر را به حداقل برساند. اکنون اینگونه تعقیب می‌شود که با انجام آن اصلاحات قدرت عربستان قوی تر شود و در واقع تبعیت اعضای شورای همکاری خلیج فارس نیز به محور افزایش قدرت بهتر در شورای همکاری خلیج فارس ترغیب شود، حتی کشورهای فرای شبه جزیره نیز همکاری داشته باشند. چنانکه فراخوان ائتلاف‌های که برای مبارزه با تروریزم و بحث یمن تعقیب کردند تا 30 الی 40 کشور را جذب می کرد. این همان امیدی حداقلی هست که در دنیا عرب با محوریت عربستان باقی مانده، البته توان مالی دلارهای نفتی هم بی تأثیر در این حرکت نیست، به علاوه پیمانهای که ریاض با کشورهای غربی دارند به اضافه اینکه رفتن آمریکا یا کاهش حضورش از منطقه و واگذاری این نقش به عربستان و این اراده را به عربستان کند.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: مهمترین بعد اصلاحات توجه به بعد اقتصادی هست، این امر چه تأثیری به آیندۀ اقتصادی عربستان یا جایگاه اقتصادی عربستان در دنیا دارد؟

اکنون عربستان یکی از 20 قدرت اقتصادی در دنیا هست یعنی GVوقتی اجلاس برگزار می کنند از عربستان دلیل تولید، ثروت و نقشی که در تجارت بین الملل دارد دعوت می‌شود. این در گذشته ناشی از حجم زیاد صادرات نفت و گاز بود. اکنون عربستان متوجه شده که طی 20 سال آینده نقش انرژی‌های فسیلی تنزل می‌یابد و سرمایه‌های موجود ناشی از فروش نفت را به سمت بخش صنعت، کشاورزی و تجارت سوق می‌دهند که اقتصاد چند بعدی پیدا کند تا اگر زمانی نفت از اهمیت فعلی تنزل یافت یا ذخایر نفتی و گازی رو به کاهش رفت، ( تحولات اصلاحات اقتصادی خصوصاً در اقتصاد تجاری انجام ‌دهند) چرا که عربستان به اقتصاد تجاری بیشتر از گذشته عادت دارند. همانگونه که در مناطق یا کشورهای همسایه چون دبی، بحرین و قطر همین پتانسیل وجود داشته که اقتصاد آنها را تقویت کرده) اینکه عربستان این اصلاحات را بیشتر به عنوان یک قطب تجاری و تحولات تجاری دنبال می کند اگرچه که سرمایه گذاری‌های خارجی در مبنای توریسم در بخشی از صنایع بالادستی و پائین دستی نفت یا حتی صنایع کشاورزی و مواد غذایی به این سمت سوق می‌دهد که قدرت کشور چند بعدی شود و از بازیگری بهتری در منطقه برخوردار شود.

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: مهمترین چالش‌های دسترسی عربستان به مهمترین اهداف این کشور برای انجام این اصلاحات چه چیزی هست؟

لازمۀ رسیدن به اهداف و انجام این اصلاحات بستر و زمینه‌های همچون عوامل تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی هست که باید دست به دست بدهد تا اصلاحات مورد اقبال قرار بگیرد و به سر انجام برسد، در همه حوزه‌ها عربستان با موانع کم و بیش جدی روبرو هست، کشوری هست که بیشتر از 70 سال از عمر آن نمی گذرد و در این 70 سال عمدتاً با نظام بسته و حداقلی از حرکت مردمی بود و امروزه اگر بخواهد این حرکت را معکوس کند و اصلاحات را انجام بدهد، زمان بر هست و موانع داخلی را باید حساب شده مدیریت کند. کما اینکه موانع منطقه ای و بین المللی نیز می‌تواند برای عربستان چالش بر انگیز باشد که مجموع این عوامل را اگر رهبران عربستان بتواند مدیریت کند شاید 5 یا 10 سال آینده بتواند برای عربستان دستاوردی داشته باشند

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در حوزۀ نظام بین الملل مهمترین حامیان روند اصلاحات عربستان از بازیگران بین الملل و منطقه‌ای چه کشورهای هستند؟

 در نظام بین الملل بیشتر کشورهای دموکراتیک غرب و آمریکا و در منطقه کشورهای اسرائیل و ترکیه معتقدند اگر عربستان اصلاحات را انجام بدهد بهتر می تواند مطابق چارچوب آنها تعامل داشته باشد و روابط برقرار کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  چشم انداز دسترسی عربستان به این اهداف در روند اصلاحات در ابعاد اقتصادی سیاسی و غیره چگونه خواهد بود و این روند اصلاحات با چند سناریو قابل بررسی است؟

چون برنامه‌ها به صورت حداقل چهار سال و حداکثر 20 یا 30 سال هست من معتقدم که در کوتاه مدت در چند دورۀ 4 یا 5 ساله، میان مدت 10 یا 15 ساله و بلند مدت 20 یا 30 ساله نیاز هست، اگر اتفاق خارق العادۀ مثل جنگ با منطقه و با همسایگان یا حملۀ گسترده از سوی یکی از همسایگان، در منطقه رخ ندهد (که همۀ این برنامه‌ها بهم ریزد و متوقف کند) به هر جهت وضعیت و شرایط منطقه حالت شکننده و بی ثبات برای عربستان دارد، شاید این افق اصلاحاتی که من برای 20 یا 30 سال پیش بینی می کنم تا حدود بلند پروازنه باشد، اما نخبگان با عقلانیت سیاسی و مدیریتی خواهان کاهش تنش‌ها و ترسیم یک افق برای آیندۀ کشور خود هست.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: سناریوهای رسیدن یا نرسیدن عربستان به این اصلاحات چیست؟

 اگر به سناریوی خوشبینانه بنگریم با توجه به کمک کشورهای همسایه و با مدیریت چالش‌ها و موانع 15 تا 20 سال نیاز هست که این مسئله را مدیریت کند. اما سناریوی نامطلوب این هست که در عرض 4 یا 5 سال اگر حرکت‌ها به تنش و درگیری ریشه‌ای منجرشود، (چون گاهی امکان دارد جامعه ظرفیت نداشته باشد و یک اصلاحات باعث تنش شود و بی ثباتی را به همراه بیاورد، مانند اصلاحات گورباچف در شوروری سابق همین مسئله رخ داد،) وجه مخالف این امر نیز هست که اگر شرایط و چالش ها مدیریت نشود، این امر کشور عربستان را به مدت 4 یا 5 سال آینده به بی ثباتی و تسلسل سوق بدهد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: سناریوی محتمل تر کدام است؟

من هم سناریوی خوشبینانه و سناریوی بدبینانه را می بینم، اما سناریوی بینابین که وضعیت موجود را که هم تنش‌ها مدیریت شود و هم به افق بلند مدت اصلاحات تدریجی حرکت کند بیشتر احتمال می دهم تا در مدت 10 سال مدیریت شود. یعنی عربستان به آن سمت حرکت که نه به فروپاشی سقوط کنند و همچنین بتوانند به سناریوی مطلوب دست پیدا کنند به تدریج وضعیت را بهبود ببخشند تا بتوانند به افق چشم انداز مورد نظر دست پیدا کنند.

مطالب مرتبط