مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پاکستان و امریکا، اختلافاتي تاكتيكي در كنار روابط پيشين گفتگو با محمد ابراهيم طاهريان کارشناس پاكستان و سفير سابق ايران

اشتراک

فرزاد رمضانی بونش

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC


 

مقدمه: پس از حمله يكجانبه و محرمانه آمريكا به ابيت آباد و کشتن بن لادن روابط امریکا و پاکستان در شرایط ویژه ای قرار گرفت. بعد از آن نيز اختلاف بر سر حمله به وزيرستان و انجام حملاتي چند از سوي امريكايي در خاك پاكستان شدت نوسان روابط در بين واشنگتن و اسلام آباد را افزايش داد. در اين راستا براي بررسي بيشتر اين نوسانها، نوع اختلافات و آينده آن به گفتگويي با آقاي محمد ابراهيم طاهريان کارشناس مسائل پاكستان و سفير سابق ايران در اين كشور نشسته ايم:

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: نظر شما درباره مهمترين محورهاي اختلاف دو كشور امريكا و پاكستان در سال ماه هاي آخر سال 2011 و اوايل 2012 چیست؟

نوعي نگاه نسبت به روابط پاكستان و امريكا وجود دارد و آن هم اين است كه در سه دهه گذشته روابط دو كشور بويژه در حوزه امنيت، اطلاعات و  سياست به نحوي شكل گرفته است كه داراي زيرساختهاي قابل ملاحظه اي است. در اين حال مجموعه رخدادهايي كه در سالهاي اخيرهم روي داده است لزوما به اين زيرساخت ها صدمه نخواهد زد. ملاحضات و حاشيه اي را ميتوان در اين نگاه متصور شد و آن هم آن است كه اتفاقي كه در سالهاي اخير و بعد از كودتاي مشرف بعد از خروج وي و همزمان با ترور بوتو در پاكستان رخ داد به نوعي شرايط جديدي را در اين كشور بوجود آورد كه مهمترين آن چندگانگي كانون هاي قدرت است. يعني اگر حرف آخر را در در گذشته( دوراني كه سياسيان حاكم بودند حزب و در دوران كودتاهاي ارتش ارتشي ها مي زدند) اكنون شرايط متفاوت شده و به گونه اي شكل گرفته است كه به نظر ميرسد كه هيچ يك از كانون هاي قدرت (كه برجسته ترين آنها ارتش، احزاب سياسي، قضات و..است) حرف آخر را نمي زنند. بنابراين اكنون شرايط مانند گذشته نيست و به گونه اي است كه براي نخستين بار در تاريخ پاكستان ما شاهد مراجعه يك كانون قدرت به خارج از كشور هستيم. ( اتفاق اخير كه شخص اول پاكستان و يا فردي منسوب به وي در نامه اي به امريكايي ها خواستار كمك و جلوگيري از كودتاي ارتش شد).

آنچه مشخص است شرايط جديدي در روابط امريكا و پاكستان حاكم است و تحولات داخل پاكستان هم شرايط جديد را به وجود آورده است. در جان كلام مي توان اينگونه گفت كه با همه ي اين فراز و نشيب ها به نظر ميرسد ما باز شاهد گسترده ترين روابط امنيتي وسياسي و نظامي بين اسلام آباد و واشنگتن هستيم.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا اختلافي استراتژيكي را ميتوان بين امريكا و پاكستان مشاهده كرد؟

برخي بر اين باورند كه اصولا اختلاف استراتژيكي بين امريكا و اسلام آباد وجود ندارد و هر چه هست اختلافاتي تاكتيكي است. يعني هر چند مهمترين مطلبي كه در رسانه ها در ماه هاي گذشته به چشم خورد تجاوز هواپيماهاي بدون سرنشين امريكايي به اين كشور بود، اما با رصد اين وقايع و تحولات بعد از آن بايد گفت جدا از تظاهرات و مخالفت هاي رسانه اي و… از نظر حقوقي اقدام عملي اي از سوي پاكستان بر ضد امريكا صورت نگرفت. در حالي كه زماني كه كشوري مورد تجاوز قرار ميگيرد ساز و كارهاي حقوق بين المللي آن (مانند رجوع به سازمان ملل، شوراي امنيت و..) مشخص است. بنابراين جدا از  ديپلماسي عمومي پاكستاني ها هيچ اقدامي از سوي پاكستان درمورد رويكردهاي فراقانوني امريكا صورت نگرفته است و معني آن نيز اين است كه اختلاف نظر جدي، استراتژيكي و اساسي اي وجود ندارد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا ميان ارتش و دولت پاكستان( حزب مردم) در مورد نگاه به امريكا شكافي وجود دارد؟

بله . اينگونه است اصولا سياسي ها و نظامي ها در همه دوران هاي پاكستان نگاهشان به واشنگتن نگاهي متفاوت بوده و همچنين نگاه شان در دوران حاكميت دمكرات ها در امريكا به ترتيبي متفاوت از دوران جمهوري خواهان بوده است. در اين حال اكنون هم كانون هاي قدرت در پاكستان نگاه متفاوتي به امريكا دارند. آنگونه كه برآورد شده است اصولا روابط دمكرات هاي امريكا با  احزاب سياسي پاكستان (بويژه با حزب مردم) روابطي بهتر بوده است. در مقايسه نيز روابط جمهوري خواهان امريكايي با نظاميان پاكستاني بهتر بوده است. اكنون هم به نظر ميرسد كه يكي ازدلايلي كه باعث شده حزب مردم توانسته با وجودهمه بحران ها تاكنون ايستادگي كنند نوع روابط نزديك با دمكرات هاي امريكا بوده است.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: احزاب مخالف حزب مردم مانند حزب مسلم ليگ شاخه نواز چه نوع نگاهي به رابطه با امريكا دارند ؟

بطور عموم همه احزاب چه مسلم ليگ با شاخه هاي آن  و حزب مردم ..اصولا نگاهي خصمانه نسبت به روابط با واشنگتن نداشته اند و هميشه روابطي نزديك داشته اند، ولي ميزان اين ارتباطات متفاوت بوده است. يعني تبعا روابطي كه مسلم ليگ با عربستان و كشورهاي عربي داشته است با حزب مردم متفاوت است. گذشته از اين نيز به نظر مي رسد همه احزاب در پاكستان به دليل زيرساختهاي حوزه امنيتي، نظامي و تا حدي سياسي با امريكا روابطي نزديك داشته باشند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: به نظر شما امریکا از چه اهرم هایی در رابطه با همکاری بیشتر پاکستان با این کشور در زمینه مبارزه با ترورسیم و حضور در پاکستان استفاده خواهد کرد ؟

جدا از موضوع افغانستان، ظاهرا پاكستان بعد از اسرائيل و مصر سومين كشوري است كه بيشترين كمك هاي نظامي و اقتصادي را از امريكا در  طول سالهاي گذشته دريافت كرده است. در اين بين پاكستان با جمعيتي بيش از 175 ميليون نفر و منابع محدود نياز به كمك خارجي دارد. در اين بين علي رغم كمك هاي كشورهاي عربي  نوع كمكهاي واشنگتن به اسلام آباد مهم است و همچنين مهمترين اهرمي است كه در روابط دو كشور تعيين كننده است. يعني اكنون كه كمكها كاهش يافته و يا قرار است كه كاهش يابد باز هم به نظر ميرسد اسلام آباد حدود 500 ميليون دلار از امريكا كمك دريافت كند. كمكي كه رقم مهم و مي تواند تعيين كننده باشد .

 

مركز بين المللي مطالعات صلح : قبلا زلمی خلیلزاد نماينده سابق آمریکا در سازمان ملل اظهار داشته است در حال حاضر فشارهای آمریکا بر پاکستان شدت گرفته است و بیشتر مقامات آمریکایی اعتماد خود را نسبت به پاکستان از دست داده اند و من فکر می‌کنم که روابط بین دو کشور در آینده وخیم‌تر خواهد شد. نگاه شما در  این مورد چیست ؟

اصولا به اين سوال ايرادي وارد است و بايد گفت وقتي ما از پاكستان سخن ميگوييم  با توجه به توضيحاتي پيشين نميتوان پذيرفت كه نوعي از تمركز قدرت در اين كشور  وجود دارد، چرا كه كانون هاي گوناگوني از قدرت در اين كشور وجود دارد. يعني اين فرض مبتني بر واقعيت نيست. چرا كه كشوري مانند امريكا (كه متمركز در حوزه سياست خارجي عمل ميكند) در روابط و حوزه عمل با كشوري مانند پاكستان اين فهم را از واقعيت ها دارد كه اين كشور را يكپارچه نبيند، لذا نمي توان روابط دو كشور را به سوي بدتر شدن و يا خوبتر شدن تصور كرد. بنابراين بايد گفت روابط امريكا با چه بخشي از قدرت در پاكستان خوب و يا بد است.

 

 مركز بين المللي مطالعات صلح: در تحولات كنوني پاكستان نگاه امريكا بيشتر معطوف به سمت حزب حاكم مردم بوده و يا ارتش اين كشور؟

برخي معتقدند كه اصولا مجموعه وقايعي كه در حوزه آسيايي غربي در حال رخ دادن است بيانگر نوعي از استراتژي از سوي امريكا است كه مديريت بحران را دنبال ميكند. به اين معني كه واشنگتن خود را در موضعي ميبيند كه بر اساس ابزارها با كانون هاي متكثر قدرت ارتباط برقراركند و از اين راه  بهره ببرد. يعني اگر تحولات در پاكستان و وقايعي كه منجر به حذف بن لادن شد كالبد شكافي گردد بيانگر اين نكته است كه اگر اين كشور دچار همبستگي و يك كانون قدرت بود ممكن بود چنين اتفاقاتي رخ ندهد. يعني امريكا از كانون هاي مختلف قدرت درپاكستان براي سرنگوني بن لادن بهره برد. در اين حال برخي معتقدند كه با توجه به مسائل پاكستان به نظر ميرسد كه امريكا اصولا بنا ندارد تا از كانوني بيشتر حمايت كند و يا از يكي كمتر.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا مي توان آینده روابط  پاکستان با امریکا را تحت تاثیر حوادث اخیر بويژه احتمال كودتا به سمت  تنش بيشتر پيش بيني كرد ؟

اگر به تجربه گذشته نگاهي داشته باشيم، اصولا در زماني كه دمكرات ها در كاخ سفيد بوده اند در پاكستان يا كودتا اتفاق نيفتاده است و يا كمتر رخ داده است. در چنين شرايطي هم اگر ارتش بخواهد در قدرت حاضر شود به واسطه احزاب سياسي وارد خواهد شد و به اعمال فشار به حزب حاكم (توسط حمايت از رقيب حزب حاكم و يا جرياني تركيبي) خواهد پرداخت. يعني احتمال ورود ارتش كمتر است و ممكن است به واسطه از حزبي جديد حمايت و براي برگزاري انتخابات و بركناري حزب حاكم به فشار دست زند. آنچه مشخص است دمكرات ها از وارد شدن ارتش پاكستان در قدرت حمايت نكرده اند، لذا بايد گفت اكنون احتمال كودتا در اين كشور كم است.

 مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به ادامه فشارهاي امريكا تا چه حدی ممکن است پاکستان همچون بهار 1388 به وزیرستان شمالی حمله کند ؟

 به نظر ميرسد وقتي در مورد ارتش پاكستان سخن ميگويم بايد از بخش اطلاعاتي آن يك كاركرد انتظارداشت و از بخش نظامي كاركردي ديگر. گذشته از اين نيز امريكا اكنون تمايل دارد تا با كمترين هزينه به اهدافي در مورد جريان افراط دست يابد. لذا طبيعي است كه امريكا ميل داشته باشد تا از همه ظرفيت هاي خود بهره برد و سعي كند پاكستاني ها را درگير مبارزه با جريان افراط كند. اما در هفته هاي گذشته امريكايي ها تقريبا هر هفته عملياتي در وزيرستان داشته و گاهي هم اين عمليات ها موثر بوده است. چنانچه در آخرين حمله به احتمال زياد حكيم اله محسود كشته شده است. بنابراين به نظر مي رسد كه امريكايي ها بطور شكلي پاكستاني ها را درگير موضوع وزيرستان ميكنند، اما از نظر محتوايي و عملي خودشان عمل ميكنند. در اين راستا بنا به نظرهايي كه كارشناسان اطلاعاتي و نظامي دارند اين سياست سياستي كم هزينه است و منافع امريكايي ها هم حفظ وضع موجود است تا اينكه اين توازن را به هم زنند. گذشته از اين نيز به نظر ميرسد كه با توجه به تجربه گذشته و نوع بهره گيري امريكا نوع كاركرد اين كشور در اين منطقه استفاده از نوعي قدرت هوشمند است تا بكارگيري ابزار سخت، چرا كه ابزار هوشمند هم كم هزينه و هم كارآمد تر است.

مطالب مرتبط