مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پان عربیسم در جهان عرب (بخش نخست)

اشتراک

دكتر سیروس برنا
كارشناس جهان عرب

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

گذشته پان عربیسم در جهان عرب

در نظام کل اجتماعی یا به تعبیر دیگه در جامعه و در جامعه جهانی، هر گونه پدیده ای که بخواهد شکل بگیرد. من ابتدا مقداری به مبانی نظری این موضوع می پردازیم و بعد وارد بحث تحولات و روند تحول این موضوع و بعد هم وضعیت فعلی آن می شویم. در زمینه مبانی نظری باید هر پدیده ای که در جامعه بخواهد شکل بگیرد، قاعدتا دو پیش زمینه نیاز دارد. یکی زمینه های ذهنی و دیگری زمینه های عینی. برای مثال در مطالعات مربوط به انقلاب ها، انقلاب ها به مثابه یکی از پدیده های اجتماعی آقای کرین برینتون در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب می گوید که برای شکل گیری انقلاب ها دو زمینه نیاز است. بنابراین وقتی ما صحبت از رویکرد یا گفتمان یا پارادایم یا جنبش یا نهضت به اصطلاح پان عربیسم می کنیم، باید قاعدتا و الاصول ابتدا باید زمینه های ذهنی شکل بگیرد و سپس هم زمینه های عینی و یا تجلی و ظهور بیرونی آن و تجسم بیرونی آن پدیده ها ظاهر گردد.. جدا از این برای طرح و تبیین این مسئله به نظر میرسد روند تطور تاریخی ، یعنی پیشینه تاریخی این موضوع در طی دهه های اخیر را بررسی کرد.

سیر تاریخی ودوره های پان عربیسم در جهان عرب:

در بخش اول و یا همان بخش الف به نظر من در مجموع طی چهار، پنج دهه اخیر، یعنی مشخصا از دهه 50 میلادی تا کنون، ما شاهد سه نقطه عطف عمده در روند تطور تاریخی این مقوله بودیم. یکی از نقاط عطف دوره ای با محوریت مصر و مصریها و مشخصا تحت جمال عبد الناصر شکل میگیرد. زمینه ی آن، اختلافات و منازعات تاریخی بین اعراب و اسرائیل بوده است. به لحاظ نظری هم یکی از عمده ترین نحله های فکری در واقع اخوان المسلمین مصر و اثر گذاری جامعه الازهر بوده که با رهبری و محوریت آقای جمال عبدالناصر دنبال میشود و در واقع پس از شکست اعراب از اسرائیل در همان جنگ شش روزه سال 1956، تا چند سال این امر خیلی پررنگ تر میشود و شعله های آتش پان عربیسم در واقع ارتقا پیدا می کند و بعد هم به تدریج یک مقدار افول پیدا می کند.

از لحاظ زمانی در مقطع دوم ، یعنی بعد از فوت فوت جمال عبد الناصر به نظر میرسد به وقوع انقلاب اسلامی در ایران و ترس کشورهای عربی از آنچه که آنها تحت عنوان صدور انقلاب اسلامی ایران از آن یاد می کردند برمیگردد . هم گرا شدن این طرح با بعضی از الزامات منافع فرامنطقه ای آمریکا و غرب در منطقه استراتژیک حوزه خلیج فارس و بهانه جویی و شروع جنگ عراق علیه ایران با محوریت شخص صدام حسین به گونه ای بود که وی تلاش میکند برای اینکه نظر مساعد غالب کشورهای بخصوص عرب و سنی منطقه را به تقابل با ایران بکشاند، در این طبل در واقع پان عربیسم بکوبد و به نظر میرسد تا حدودی هم موفق شد. به این معنا که ما در جنگ شاهد این هستیم که تعداد قابل توجهی از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای با صدام حسین در تقابل با ایران هم گرا میشوند. یعنی به جز برخی از استثنائات یعنی آقای حافظ اسد در سوریه و با یک فراز و نشیب هایی، خود آقای سرهنگ قزافی در لیبی، بقیه کشورها تقریبا هم گرا می شوند و حتی صدام تلاش می کند ایدئولوژی بعثی، ایدئولوژی رژیم بعثی، مبتنی بر دو عنصر سوسیالیسم و عنصر وحدت، ی(عنی وحدت بین جوامع که اینجا منظور مشخصا جوامع عرب بوده ) در واقع نوعی عمق گرایی دنبال میشود . در سال های بعد یعنی از سال 1990 و بعد از فروپاشی بلوک شرق در سال 1990 و بعد از انجام انتفاضه شعبانیه در عراق در سال 1991 (که مقارن با 1415 هجری قمری است) و رفتن صدام در یک وضعیت شبه انزوا، به نظر میرسد که تا حدی موضوع پان عربیسم هم تقلیل پیدا می کند و اثرگذاریش کمتر میشود. در مقطع دوم به لحاظ پیشینه تاریخی، صدام بر تداوم منازعه بین عرب و عجم مبتنی بر ایدئولوژی بعثی و با طرح مقولاتی مثل امت عربی و این بحث ها تاکید می کند . البته همان تفکر را به عنوان مثال در طی سال های اخیر بعد از مرگ و اعدام صدام، شخصی مثل ابراهیم الدوری که در معاون صدام بود، تلاش کرد با تعدیل هایی دنبال کند ولی این هم به نظر نافرجام بوده است.

مقطع سوم تحول در اندیشه پان عربیستی به لحاظ تاریخی به وضعیت و شرایط اخیر برمیگردد. یعنی بعد از مرگ صدام، طی این سالیان اخیر، در راستای استراتژی غرب و برخی از همپیمانان های منطقه خود استراتژی ایران هراسی ایران را تلاش می کردند به اصطلاح توسعه دهند و جا بیندازند و یا به تعبیر دیگر آن مقوله هلال شیعه ای (که معتقد هستند جمهوری ایران دنبال می کند) تلاش کردند که در ابتدا در قالب طرح خاورمیانه بزرگ (که ابتر و نافرجام ماند) و بعد هم در چارچوب شکل گیری دولت ها یا الگوهای سرمشق بعد از یازده سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان و سپس در سال 2003 به عراق تلاش کردند به اصطلاح در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ دولت های الگو یا سرمشقی را شکل بدهند که مهم ترین کارویژه این دولت ها عبارت از تلاش برای ایجاد یک قرینه حداکثر گرایی در قبال جمهوری اسلامی باشد. یعنی اولا در این منطقه باشد در و مبتنی بر مقولات مزدایی و ایدئولوژی باشد. یعنی عنصر مذهب هم از آن حذف نشده باشد، بلکه در آن باشد. منتها نوعی از حکومتی باشد که قرینه ای برای در تقابل با الگویی ایران به مثابه ام القرای جهان اسلام ارائه داده است و ترویج می کند شکل بدهند . اما به نظر میرسد این هم به نتایجی که آنان دنبال می کردند نرسید و یکی دو سال بعد از آن، دیگر برعکس تحولاتی تحت عنوان بیداری اسلامی این روند تحلیل ها را کاملا تغییر داد. گرچه بعدها آنها تلاش کردند این تحولات منطقه ای را مصادره به مطلوب کنند و در بعضی از کشورها هم تا حدود قابل توجهی موفق شدند( مثل تونس، مصر ) اما تا سال های سال شاهد چالش خواهند بود.

واژگان كليدي: پيشينه پان عربیسم در عراق ‏، پان عربیسم درعراق ، وضعيت پان عربیسم در عراق ، پان عربیسم ،عراق

 

مطالب مرتبط