مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

وضعیت و جایگاه کردهای فیلی عراق و چشم‌انداز آن

اشتراک

مختار جعفری

کارشناسی ارشد علوم ارتباطات

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

 

کردهایی فیلی کی هستند و در کجا زندگی می‌کنند؟

کردهای فیلی بخش جدایی‌ناپذیری از ملت کرد و جمعیت کردهای عراقی هستند که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه به‌طور عمده عراق، ایران، سوریه و ترکیه زندگی می‌کنند. کردهای فیلی به گویشی صحبت می‌کنند که از گویش‌های کردهای جنوبی است و لر نامیده می‌شوند. محل سکونت آن‌ها مناطق جنوبی کردستان مخصوصاً نواحی مرزی بین ایران و عراق است.

بنابراین همه کردهایی که به این گویش صحبت می‌کنند را فیلی نمی‌گویند. بلکه آن کردهایی که به این گویش صحبت می‌کنند و در بغداد و نواحی اطراف آن و در برخی شهرهای شرقی و جنوبی عراق زندگی می‌کنند را فیلی می‌نامند. دلایل بسیاری هست که چرا این کردها را فیلی می‌نامند. بااین‌حال هیچ دلیل مستند و قابل قبولی و منطقی در این خصوص در دست نیست. کردهای فیلی عراق عمدتاً در بغداد زندگی می‌کنند (غالباً در محله کردها) و زمانی که ازلحاظ اقتصادی در مرتبه بالاتری قرار گرفتند به مناطق مرفه‌تر نقل‌مکان کردند (همچون عطیفه، جمیله و شاری فلسطین) و تعداد کمتری در شهرهای بزرگ و کوچک نزدیک مرز ایران -حدفاصل کرکوک تا بصره- سکنی گزیدند. در سمت مرزهای ایران کردهای فیلی در استان‌های کرمانشاه و ایلام زندگی می‌کنند. در زمان مهاجرت‌های دهه هفتاد و هشتاد، تعداد زیادی از کردهای فیلی در تهران ساکن شدند. همچون امور متعارف در دولت پلیسی بعثی سابق عراق آمار کردهای فیلی عراق هم محرمانه بود. بااین‌حال برآوردها حاکی از آن است که آن‌ها چند صد هزارتا چند میلیون نفر بودند. بسیاری می‌گویند که پیش از مهاجرت‌های قومی دهه 1350 و 1360 یک‌میلیون کرد فیلی در بغداد زندگی می‌کردند. تابعیت کردهای فیلی در عراق یا خونی بود یا خاکی و آن‌ها، شهروندان کرد عراقی محسوب می‌شوند. بااین‌حال با توجه به تبعیدهای خودسرانه پی‌درپی کردهای فیلی در رژیم‌های حکومتی مختلف برخی از کردهای فیلی برای محافظت از خودشان و خانواده‌شان تابعیت دوگانه دارند. کردهای فیلی هزاران سال است که ساکن بغدادند. بعد از ایجاد دولت عراق بر تعدادشان افزوده شد و پس از ترسیم مرزهای ملی روند افزایش جمعیتی آن‌ها شتاب گرفت. در بسیاری از موارد این افزایش ناشی از عوامل همچون تحرک اجتماعی و فضایی، نزدیکی جغرافیایی (سهولت تردد)، نشاط اقتصادی (ریسک‌پذیری و ابتکار عمل) و باروری جمعیتی (نرخ بالای زادوولد) بود. کردهای فیلی به تجارت مشغول‌اند و این به‌واسطه عوامل صدرالذکر و ناشی از این است که آن‌ها امکان تصاحب شغل دولتی را نداشتند. آن‌ها در بخش خصوصی اقتصاد، به‌ویژه در تجارت و دادوستد مشغول به هستند. تنها در دهه پنجاه بود که وضعیت اقتصادی آن‌ها بهبود یافت و آن‌ها توانستند دخترها و پسرهایشان را به مدرسه بفرستند و تعدادی از آن‌ها تکنیسین، مهندس، دکتر، حقوقدان و معلم شوند.

تبعیض و بی‌عدالتی

کردهای فیلی تبعیض و بدرفتاری بسیار دیده‌اند. تعداد زیادی از آ ن ها را در سال‌ 1348 و حدفاصل سال‌های 1350-1352 و بازهم به‌مراتب بیشتر و گسترده‌تر در آغاز دهه شصت شمسی با قساوت تمام و غیرقانونی اخراج کردند. هزاران خانواده از خانه‌ها، مدارس و محل کارشان دستگیر و واحدهای ارتش آن‌ها را به اداره‌های امنیتی در بغداد و دیگر شهرها بردند، بازدید بدنی و به روش بعثی‌ها بازجویی شدند. دولت اموالشان و ازجمله اسناد هویتی (مربوط به تولد، گواهی شهروندی، گذرنامه، گواهی پایان خدمت، گواهی تحصیلی، سند مالکیت، سند ازدواج و چیزهای دیگری که کمترینشان پول بود) را به غارت برد. آن‌ها ‌جز در مواردی نادر از آب و غذا هم محروم شدند، به روش‌های مختلف به آن‌ها توهین شد و سپس با کامیون‌های نظامی و اتوبوس به دورترین نواحی مرزی در شرق برده شدند، به آن‌ها گفتند بروید و برنگردید و از پشت به آن‌ها شلیک هم کردند.

به‌واسطه اقتصاد قوی و غالب، مخصوصاً تجارت و موقعیتی که در بالا به آن اشاره شد، آخرین موج اخراج با دعوت از نخبگان اقتصادی فیلی به جلسه‌ای در اتاق بازرگانی بغداد شروع شد[1]. در آن جلسه آن‌ها را دستگیر کردند و تمام اسنادشان را گرفتند و برای بازدید بدنی و بازجویی را به مقر امنیتی بردند سپس آن‌ها را بدون اطلاع خانواده و بستگانشان، با کامیون به مرز بردند. هر چیزی که به معنای واقعی کلمه به آن‌ها تعلق داشت ضبط کردند، به آن‌ها اجازه داده شد تنها لباس‌های تنشان را داشته باشند. پس‌ازآن بسیاری از آن‌ها دچار افسردگی شدند یا به خاطر حمله قلبی یا شُکی که از مشاهده بر فنا رفتن دستاوردهای زندگی‌شان دیدند و دولت عراق مستبدانه از آن‌ها و خانواده‌شان گرفت، مردند وزندگی‌شان از رتبه بالای اجتماعی و مملو از موفقیت به فلاکت و تیرگی تنزل یافت.

سکوت کامل

آخرین موج اخراج ماه‌ها به طول انجامید و در طی آن هزاران کرد فیلی جوان، اعم از زن و مرد دستگیر و به‌عنوان گروگان نگاه داشته شدند. تعداد دستگیری‌ها از 5000 نفر تا 10000 نفر و بالغ‌بر 300000 نفر متغیر است. تنها پس از شکست رژیم بعث و دسترسی به سوابق اداره امنیتی، حقیقتی وحشتناک آشکار شد. هیچ‌کدام از آن‌ جوانان بخشیده نشده بودند، بنا بر برخی گزارش‌ها یا اعدام شدند یا در زمان جنگ علیه ایران، برای پاک‌سازی راه برای واحدهای ارتش عراق وادار به راه رفتن در میدان‌های مین شدند یا اینکه در آزمایش‌های توسعه سلاح‌های بیولوژیکی یا شیمیایی رژیم از آن‌ها استفاده شد. اگر این تائید شود به معنای آن است که قبل از بمباران شیمیایی هلبچه در 1367، سلاح‌های شیمیایی‌بر روی کردهای فیلی جوان بازداشت‌شده آزمایش شدند. اخراج گروهی برنامه‌ریزی‌شده و بی‌رحمانه کردهای فیلی تنها بخش ابتدایی استراتژی بزرگ‌تر رژیم بعث علیه مردم کردستان بود. مسئله دشوار محرومیت اقتصادی بود و اینکه با اقدامات جمعیتی و پاک‌سازی قومی اجباری آن‌ها را از نواحی جغرافیایی استراتژیک بیرون کنند. آن‌ها با اخراج و پاک‌سازی قومی -در نقاط دیگر ازجمله کرکوک و خانقین -سلطه اقتصادی کردها در بغداد را شکستند و رژیم به‌عنوان بخشی از استراتژی کلان سعی کرد هویت قومی برخی از کردها -هم ایزدی‌ها و هم شبک ها- را که رژیم ادعا می‌کرد عرب هستند تغییر دهد.

علیرغم آنکه کوچاندن‌های وسیع و پاک‌سازی وحشیانه قومی شهروندان مسلمان عراقی به‌صورت آشکار انجام شد و مقدمه‌ای برای جنایت خاموش و بسیار بزرگ‌تر و بی‌رحمانه‌تر پاک‌سازی قومی در کردستان عراق بود، کشورهای عربی و مسلمان، سازمان‌های اسلامی، رسانه‌های داخلی، رسانه‌های بین‌المللی، سازمان‌ها، دولت‌ها و سیاستمداران (با استثنای معدود افرادی) در برابر این حادثه غم‌انگیز سکوت کردند و برخی از آن‌ها حتی به‌طور آشکار و ضمنی از آن حمایت نیز کردند.

برخی از افراد می‌گفتند وقتی‌که صدام حسین و رژیمش قهرمان ملت عرب است (و ازنظر سیاسی، نظامی و مالی از او حمایت و به خاطر دفاع و حفاظت از دروازه شرقی از دشمن ایرانی[2] تکریمش می‌کردند) چه می‌توان کرد. عزیز غرب و گاو شیری اتحاد جماهیر شوروی، ایالات‌متحده آمریکا و اروپا غربی، بعدازآن که در 1370 به کویت حمله کرد، در چشم برخی از رژیم‌های عرب تبدیل به پسر قلدر عرب شد. همه برای ساکت کردن او رقابت می‌کردند و عجله داشتند، برخی نیز به دنبال منافع و دلارهای نفتی بودند.

عذر موجه

سؤالی که مطرح است این است که چرا رژیم بعثی با کردها این‌گونه بی‌رحمانه برخورد کرد. به‌طور خلاصه دلایل اصلی این برخورد ازاین‌قرارند:

  1. ایدئولوژی حزب بعث ریشه در نازیسم[3] و ملهم از استالینیسم است که نفوذ زیادی بر رئیس رژیم دیکتاتور یعنی صدام حسین داشت. برتری‌طلبی ملی نازیسم و بدرفتاری استالینیسم با اقلیت‌های ملی و مذهبی مشهور است. هنجارها و ذهنیت خشک و انعطاف‌ناپذیر قبیله‌ای امر دیگری بود که بر صدام حسین تأثیرگذار بود. چارچوب فکری و ایدئولوژیکی که متأثر از مکان بود.
  2. به‌طورکلی برخورد بی‌رحمانه با کردها در عراق مشهور عام و خاص و مستند است؛ از دستگیری خودسرانه تا استفاده از سلاح شیمیایی‌بر ضد آن‌ها. این بازتاب نازیستی گری، استالینیستی گری و ابر ناسیونالیستی عربی عدم تحمل اقلیت‌هاست و ازآنجایی‌که کردهای فیلی بخش و گروهی از ملت کرد هستند آن‌ها به‌وضوح متحمل چنین رنج‌هایی شدند.
  3. همان‌طور که پیش‌ازاین ذکر شد، کردهای فیلی جایگاه رفیعی درزمینهٔ تجارت مخصوصاً در مقر و مرکز قدرت یعنی بغداد به دست آوردند. بنا بر دستور کار پنهان رژیم علیه کردها و آمادگی‌اش برای جنگ علیه ایران، حزب بعث هدفش را تخریب این سلطه- از طریق حذف کردهای فیلی و قدرت اقتصادی‌شان -گرفته بود و می‌خواست این امر را با اخراج گروهی آن‌ها محقق کند.
  4. حزب بعث مسئول کودتای خونین و بی‌رحمانه 19 بهمن 1341 بود. یکی از چند مکانی که در هیئت مقاومت مردمی چند ماه در بغداد در برابر آن‌ها ایستاد، محله کردنشین فیلی‌ها بود. حزب بعث این مقاومت را از یاد نبرد و به خاطر آن کردها را نبخشید.
  5. از دیگر موارد قابل‌ذکر، می‌توان به قانون شهروندی قدیمی عراق اشاره کرد که میراث دوران امپراتوری عثمانی بود و بریتانیایی‌ها آن را در کشور جدید عراق گنجاندند. این قانون به‌وضوح موردعلاقه کسانی بود که با مقامات انگلیسی و بریتانیایی همکاری کرده بودند یعنی مثلث اعراب سنی در برابر کردهای شیعه و اعراب شیعه.
  6. کوچاندن اجباری کردهای فیلی بخشی از نقشه جنگی رژیم بعث برای نبرد علیه ایران بود، رژیم عراق باهدف ایجاد بی‌ثباتی اجتماعی در آن کشور، هزاران نفر از شهروندان عراقی را از کشور اخراج و به ایران فرستاد تا مشکلات اقتصاد بیشتری برای ایران ایجاد کند. رژیم بعث برای مقابله با جنبش کردهای عراق در سال 1352، پیش از آغاز حمله نظامی، از روش‌های مشابهی استفاده کرده بود.
  7. یکی از عوامل مؤثری که برخی از افراد ذکر می‌کنند این است که کردهای فیلی شیعه هستند و پذیرش آن‌ها برای رژیم ایدئولوگ و فرقه‌گرایی که جزئی از مثلث سنی مذهب عراق بود، دشوار بود.

 

چشم‌اندازهای جدید برای کردهای فیلی

در 8 آذر 1389 دادگاه عالی عراق اخراج و کشتار کردهای فیلی را نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت خواند و علیه آن حکم صادر کرد. مجلس عراق نیز در سال 1390 آن را نسل‌کشی تلقی کرد و دولت نیز در سال 1391 بر آن صحه گذاشت. در همان سال دولت عراق تصمیم گرفت سیاست‌های تبعیضی علیه کردهای فیلی را که میراث تصمیمات و اقدامات رژیم بعث بود، ملغی اعلام کند…نخستین اجلاس بین‌المللی در خصوص کردهای فیلی با حمایت مالی بزرگ‌ترین گروه در مجلس اروپا یعنی حزب سوسیال‌دموکرات برگزار شد. کنگره ملی کردستان و موسسه کرد بروکسل از حامیان اجلاس بودند. اعضای مجلس اروپا، دانشگاهیان و افرادی از عراق و تمام نقاط کردستان در این کنگره حضور داشتند. همچنین کردهای فیلی اعم از مرد و زن، پیر و جوان و با گرایش‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در آن حضور داشتند به‌گونه‌ای که به‌خوبی نمایانگر جامعه و اجتماع کردهای فیلی بودند.

ماحصل اجلاس این بود؛

  1. اجلاس از اتحادیه اروپا و مجلس اروپا خواست جنایت صورت گرفته علیه کردهای فیلی را نسل‌کشی تلقی کرده و در خصوص آن تصمیم‌گیری کنند، شبیه همان اقدامی که در مورد جنایات صورت گرفته در خصوص ایزدی‌ها، مسیحیان و شبک ها کردند. دلایل حقوقی و سیاسی در خصوص چنین تصمیمی در دست هست. عراق در سال 1338، کنوانسیون 1328 ژنو را در منع نسل‌کشی پذیرفته بود. علاوه بر این، همان‌طور که در بالا ذکر شد، دادگاه عالی جنایی عراق و مجلس عراق این جنایات را به‌عنوان «نسل‌کشی » در نظر گرفتند.
  2. در این اجلاس از مقامات عراقی خواسته شد، قوانین و تصمیمات صادره از سال 1382 در خصوص کردهای فیلی را بدون تأخیر و تعویق و هیچ بهانه‌ای به‌طور کامل اجرا کنند ازجمله اسناد شهروندی، هویتی و اموال مصادر شده را به آن‌ها بازگردانند.
  3. این اجلاس از نیروهای سیاسی کرد و عراقی خواست کردهای فیلی را به حاشیه نرانند و نقش آن‌ها در تصمیم‌گیری مراکز قدرت در قوای مقننه و مجریه و در بغداد و اربیل کم‌رنگ نکنند.
  4. اجلاس از مقامات اقلیم کردستان عراق خواست کردهای فیلی را همچون ایزدی‌ها، شبک ها و کاکی ها در تشکیلات اقلیم بپذیرند و در مجلس سهمی به آن‌ها اختصاص دهند.
  5. اجلاس از مقامات عراقی خواست کردهای فیلی را به‌عنوان بخشی از مردم عراق با ویژگی‌ها و مسائل و مشکلات خاص خودشان به رسمیت بشناسند.
  6. اجلاس از مقامات عراقی و آمریکایی[4] خواست اطلاعات موثقی در خصوص سرنوشت بیش از 20000 تن از جوانان کرد فیلی که توسط رژیم بعث ربوده و ناپدیدشده‌اند منتشر کند.
  7. اجلاس از مقامات عراقی خواست به همه نوع تبعیض آشکار و پنهانی که دولت علیه کردهای فیلی روا داشته پایان دهد و به آن‌ها بر اساس حقوق شهروندی فرصت و شانس برابر بدهد.
  8. در این اجلاس از مقامات عراق خواسته شد، روند بازگشت کردهای فیلی آواره که به‌زور از موطن و زادگاهشان رانده‌شده بودند را فراهم کند و مناطقی همچون خانقین، سعدیا، جلولا، مندلی، بدره و مناطق آن‌ها در استان‌های واسط، میسان و بغداد را که در زمان رژیم سابق نابودشده بودند بازسازی کند.
  9. اجلاس از مقامات عراقی خواست مناطق کردهای فیلی را در استان‌های دیالی، واسط و میسان را به رسمیت شناخته و تولیت و اداره آن نواحی را به خود کردهای فیلی واگذار کند.
  10. اجلاس از مقامات عرقی و ایرانی خواست اطلاعاتی در خصوص جمعیت کردهای فیلی در هر کشور به دست دهند.
  11. اجلاس از مقامات عراقی و کرد خواست از زبان، فرهنگ و میراث کردهای فیلی حراست کرده و آموزش و تحصیل زبان مادری را در مناطق کردهای فیلی تضمین کند.
  12. اجلاس موافقت کرد بر اساس منافع مشترک و مصلحت عمومی با کنگره ملی کردستان همکاری کند تا باهدف اطلاع‌رسانی به دولت و مردم در خصوص جنایت و نسل‌کشی علیه کردهای فیلی زمینه برگزاری هم‌اندیشی‌ها و اجلاس‌هایی در سطوح ملی و بین‌المللی و در کشورهای مختلف را فراهم کند.
  13. در این اجلاس مصوب گردید، در مسائل مربوط به کردها زمینه برگزاری سخنرانی‌ها و هم‌اندیشی‌هایی در دانشگاه‌های محلی و مراکز تحقیقاتی در اروپا و نهادهای بین‌المللی فراهم شود تا بتواند نظر اروپایی‌ها و سایر پژوهشگران و روشنفکران، برای انجام تحقیقات در مورد این مسائل جلب گردد.
  14. در این اجلاس مصوب شد برای کردها برنامه‌های فرهنگی و جلسات اطلاع‌رسانی باهدف ارائه اطلاعات در مورد پاک‌سازی قومی و نسل‌کشی کردهای فیلی برگزار شود تا افکار عمومی کردستان به مسئله و عمق فاجعه آگاه شوند.

این نخستین اجلاس با محوریت کردهای فیلی بود. اجلاس دوم در 7 اردیبهشت 1396 در مجلس اروپا در بروکسل برگزار شد که هنوز مصوبات آن اطلاع‌رسانی عمومی نشده است.

              

  • تمام تاریخ‌ها به از میلادی به هجری شمسی تغییریافته‌اند.

[1] که ظاهراً برای اعطای مجوز واردات بیشتر و کالاهای جدید بود

[2] تلقی که به‌جز سوریه در سخنان و نوشته‌های رسانه‌ها و روشنفکران رژیم‌های عرب بود

[3] حزبی که در طول جنگ جهان دوم تأسیس شد زمانی که آلمان نازی در اوج توان نظامی بود

[4] که بعد از سال 1382 ده‌ها سند را در خصوص رژیم بعث سابق از عراق خارج کرده‌اند

واژگان کلیدی: کرد، فیلی، عراق، وضعیت، جایگاه، کردهای عراق ، چشم‌انداز

مطالب مرتبط