مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

وضعیت و جایگاه مسیحیان در سوریه کنونی

اشتراک

 دکتر امیر حسین ابراهیم

کارشناس مسائل سوریه

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

شام و مسیحیت پیوندی ناگسستنی دارند. شام را می توان به عنوان بخشی از شکوفایی تمدن مسیحی قلمداد کرد. حتی امروز هم در سوریه و هم در لبنان، جمعیت قابل ملاحظه مسیحی ارتودوکس و کاتولیک زندگی می کنند. در سوریه از زمان تاسیس جمهوری سوریه از سال 1946 تا به امروز، نقش مسیحیان در عرصه سیاست و فرهنگ بسیار قابل ملاحظه بوده است. همچنین در میان فلسطینیان نیز چهره ای مانند ادوارد سعید در عین مسیحی بودن توجه ویژه ای به مسئله حقوق فلسطینیان ، آینده جهان عرب و شان و منزلت دول عربی در آینده جهان دارد. پیدایش خیزش فرهنگی و سیاسی بعث توسط یک سیاسی مسیحی به نام میشل عفلق در اواخر دهه سی بنیانگذاری شده است و بخش قابل ملاحظه ای از آنچه که ما امروز به عنوان ناسیونالیسم عربی می شناسیم،  ناشی از تاملات مسیحیان عرب در باب آینده این فرهنگ است. در همین راستا مسیحیت در سوریه امروز پیوندی ناگسستنی با آینده حزب بعث و شخص اسد و خانواده او دارد، به همین دلیل مسیحیان سوریه می دانند که اگر حکومت اسد وجود نداشته باشد، آن ها قربانی جریان های اسلام گرایی سلفی، سنی در کشور خود و منطقه خواهند بود. در این بین چنانچه گروه های سلفی پس از اشغال مناطقی مسیحی اولین اقداماتشان پاک سازی مذهبی و نابود کردن کلیساهایی با قدمت بسیار طولانی در شهرهای سوریه بود، بنابراین مسیحیان بدون هیچ تردیدی در کنار حکومت اسد هستند و می کوشند این رژیم را علی رغم مشکلات گذشته و حالش حفظ کنند.

در طول سی سال گذشته، از اوایل دهه هشتاد و خیزش در منطقه درعا در سال 1982 ( بخشی از ارتش سوریه که سنی مذهب بودند، در جریان سرکوب درعا از دستورهای حافظ اسد یا رئیس جمهور سرپیچی کردند) این نظر در سوریه ثابت شد که از دوروزیان و مسیحیان و فرقه نصیریه در ارتش سوریه بیشتر استفاده شود. نتیجه آن این بود که امروزه بدنه ارتش علاوه بر علویان به مدد مسیحیان ، دوروزها و نصیری ها بر سر کار مانده است. در این حال غالب مسیحیان سوریه کارمندان دولت هستند. یعنی در طول سال هایی قدرت حزب بعث اقلیت مسیحی تمایل داشته که بخشی از حکومت باشد. به همین دلیل کوشش زیادی کرده که فرزندان خود را وارد ارتش، دانشگاه و مراکز دولتی کند. یعنی این موضوع را به عنوان حاشیه امن خود تلقی می کرده و می کند. چنانچه تقریبا تمام مسیحیان سوریه عضو حزب بعث هستند. در همین راستا هم مسیحیان لبنان نیز غیر از افراد پیرو کتائب و حزب ناسیونالیستی و دست راستی کمابیش در دولت لبنان هستند، در مصر نیز با وجودیک دهم جمعیت قبطی ها ، یک سوم آن ها عضو ارتش هستند. بنابراین وقتی اخوان المسلمین بر سر کار می آیند، افسران قبطی- مسیحی ارتش مصر نگران آینده خود هستند و اگر بنا به کودتا باشد، آمادگی کامل دارند.

 وضعیت کنونی نگاه بازیگران مختلف داخل سوریه به مسیحیان

در ابتدای تحولات سوریه در سال های 2011 و 2012، بعضی از مسیحیانی که چهره های روشنفکر محسوب می شدند و در دانشگاه های خارج از سوریه تحصیل کرده بودند و علاقه ای به یک رفرم سیاسی لیبرال دموکراتیک در سوریه داشتند، با آقای برهان غلیون  و عبدالحلیم خدام… (از رهبران سابق حزب بعث بودند و به دلیل اختلافاتی که با بشار اسد به لندن رفت) همکاری هایی به وجود آمد. اما آنها هم اقلیت ناچیزی از مسیحیان سوریه در این جبهه رفرمیستی یعنی شورای ملی سوریه در استانبول، قرار  گرفتند.  اما در حال حاضر همه شهروند مسیحی در داخل خاک سوریه طرفدار حکومت دمشق هستند. زیرا می دانند که در روی زمین، نه نیروهای ارتش آزاد سوریه و نه نیروهای میانه رو و نه حتی اخوان المسلمین سوریه، شانسی برای پیروزی ندارند و قطعا داعش جایگزین اسد است. بنابراین مسیحیان سوریه بنا به سیاست غریزی و منافعی درست پشت سر حکومت دمشق ایستاده اند.

در بعد دیگر یک نوع نگاه واجب الاحترامی از ناحیه خانواده اسد به مسیحیان وجود دارد. تمامی پیروان ایدئولوژی بعث در جهان عرب، میشل عفلق را پدرخوانده معنوی خود را می دانند. حتی بعثی ها، میشل عفلق را به عنوان پایه گذار این جهان نگری، تقدیس می کنند لذا ناسیونالیسم عربی بدون مسیحیان، وجود ندارد. در واقع در دنیای عرب وقتی تاکید بر اسلام باشد، به معنای طرد مسیحیان است. اما وقتی تاکید بر مفهوم حکومت باشد، مسلمان و مسیحی به عنوان ملت عرب با هم متحد می شوند. مسیحیان نیز به بعثی ها به همین دلیل با دید احترام نگاه می کنند. آنها در ارتش سوریه و سازمان امنیت و … نفوذ دارند، اما نه به این معنا که تعیین کننده ای باشد، بلکه دولت سوریه اجازه حضور به مسیحیان داده است.

 وضعیت کنونی رابطه ای میان شخصیت های مهم مسیحی سوریه با سایر بازیگران داخلی و خارجی سوریه

مسیحیان سوریه با خارج از سوریه ارتباطی ندارند. در گذشته مسیحیان کاتولیک سوریه ارتباط منطقی با دولت واتیکان و برخی از دولت ها از جمله دولت فرانسه در ارتباط بودند. در حال حاضر این ارتباط به هم خورده است و پیوندی وجود ندارد. مسیحیان مارونی ارتودوکس هم در سال های دور با کلیسای ارتودوکس روسیه ارتباط داشتند. اما در حال حاضر آن روابط گذشته وجود ندارد. لذا مسیحیان سوریه مانند اعراب سنی (که با عربستان سعودی در ارتباط هستند) و علوی ها (که با جمهوری اسلامی در ارتباط هستند،) ارتباطی با خارج ندارند. به علاوه در داخل نیروهایی مانند جبهه احرار الشام و النصره مسیحیان را دشمن خود می دانند. در این بین هر چند ارتش آزاد سوریه و شورای ملی سعی کردند که مسیحیان را به سمت خود بکشانند، اما با اتفاقاتی که افتاد و حتی به شیعیان به عنوان مسلمان رحم نمی شود، مسیحیان می دانند که آینده آن ها بدون اسد و بدون حزب بعث (که مسیحیان در پیدایش این جنبش ناسیونالیستی و سوسیالیتی عربی، بسیار کوشا بودند) بسیار تاریک است. به همین دلیل مسیحیان تمایلی ندارند که حکومت اسد برود و طبیعتا با هر کسی که با رژیم اسد مخالف است، مخالفت می کنند. این رویکرد نه به این معناست که حکومت اسد را ایده آل می دانند، چون می دانند که اسلام گرایان سلفی وجود سلفیان را در سوریه تحمل نخواهند کرد. طبیعی است که در کنار دولت مرکزی بایستند.

آینده وضعیت مسیحیان در سوریه

اگر حکومتی نظیر رژیم اسد و جنبش بعث وجود داشته باشد. مسیحیت در سوریه آینده خواهد داشت، به این دلیل که آینده دموکراسی در جهان عرب بسیار تیره و تار است، اگر رژیم در میان نباشند ، اقلیت های مذهبی از جمله مسیحیان بسیار به زحمت خواهند افتاد. اما اگر نماند، نسل کشی مسحیان در سوریه توسط گروه هایی مانند داعش قطعی است. در این بین نفوذ مسیحیان در ساختار حزب بعث چندان گسترده نیست، ولی به قدری هست که حاشیه امنی برای آن ها ایجاد کند. بنابراین مسیحیان به حکومت سوریه محتاج هست و حکومت سوریه نیز در شرایط کنونی مایل است که این اقلیت واجب الاحترام را در کنار خود داشته باشد و رابطه دو سوریه ای وجود دارد.

واژگان کلیدی: جایگاه مسیحیان در سوریه، مسیحیان سوریه، رابطه دولت دمشق با مسیحیان، مسیحیت در شام

 

مطالب مرتبط