مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

وضعیت امنیتی افغانستان پس از سال 2014

اشتراک

معصومه طالبی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رویداد

از دید بسیاری از کارشناسان بالاخص خود آمریکائیان، آمریکا هرگز قصد نداشته که به صورت نامحدود در افغانستان حضور داشته باشد. بدین ترتیب به خواست جامعه جهانی، آمریکائیان و ملت افغانستان، در پایان سال 2014 میلادی، انتقال و واگذاری امور امنیتی به نیروهای افغان تکمیل می شود. همچنان که با آغاز بهار 2013 نیز نیروهای ائتلاف ناتو ماموریت متفاوت دیگری را آغاز نمودند که این ماموریت شامل آموزش، مشاوره و کمک به سربازان افغان برای آمادگی هر چه بیشتر به منظور دست یابی به استقلال و در اختیار گرفتن امنیت این کشور بود. در چنین شرایطی کشور افغانستان یک گام دیگر به سمت استقلال حرکت کرد. با این وجود، وضعیت افغانستان پس از سال2014 (زمان خروج کامل نیروهای ناتو) از نگرانی هایی است که کماکان در افکار عمومی مردم افغانستان و جهانیان محسوس است. هرچند که توانایی ها و ظرفیت های ارتش افغانستان نسبت به چند سال گذشته به مراتب افزایش یافته است با این وجود بحث بر سر توانایی های نیروهای امنیتی افغانستان در برابر بحران های فعلی، موضوعی است که  هنوز هم راه حل مشخصی در این ارتباط حاصل نشده است. این مقاله در نظر دارد به طور مختصر به مساله امنیت در افغانستان پس از سال 2014 بپردازد.

کلید واژگان: افغانستان، امنیت، خروج ناتو از افغانستان، طالبان، صلح در افغانستان

تحلیل رویداد

موضوع امنیت سالهاست که بزرگترین چالش در برابر دولت و ملت افغانستان محسوب می گردد و تا کنون با گذشت بیش از یک دهه از ورود نظامیان خارجی به این کشور، دولت افغانستان و نیروهای بین المللی هنوز نتوانسته اند این مشکل را از پیش روی دولت افغانستان بردارند. اما بعد از اعلام گزارش گروه بین المللی بحران بیشتر نگرانی ها در مورد مساله امنیت، بعد از تحولات سال 2014 را در بر می گیرد.  در این سال بنا به برنامه ریزی های انجام شده، بخش کلانی از نیروهای بین المللی افغانستان را ترک گفته و امنیت را به نیروهای افغانی واگذار می کنند. هرچند که در موافقت نامه درازمدت استراتژیک میان کابل و واشنگتن جامعه جهانی بر ادامه کمک هایش به افغانستان تعهد سپرده است. در این موافقت نامه آمده است که کشورهای بین المللی در دوبخش نظامی و مالی به افغانستان کمک خواهند کرد. هرچند که افغان ها نیز همواره خواستار خروج نیروهای خارجی از این کشور بودند اما پس از قدرت گرفتن طالبان و نیروهای القاعده در این خواست خود تردید اساسی دارند. واضح است که این تردید ناشی از عدم آمادگی دولت و نیروهای نظامی برای مواجه با شرایط پس از خروج نیروهای بین المللی است. با این وجود سرنوشت افغانستان پس از سال 2014 را عملکرد دولت و جامعه جهانی توامان مشخص خواهند نمود. چرا که انتخابات، امنیت و موضوعات دیگر در کشور بستگی به عملکرد حکومت، نهادهای دیگر دولت و گروههای سیاسی در کشور دارد. هر اقدامی از جمله، اصلاحات در سیستم انتخابات، اصلاح در تدابیر امنیتی و برنامه های اقتصادی و سیاسی کشور  باید مورد استفاده قرار گیرد که طبعا این مساله بدون کمک های جامعه جهانی برای افغانستان مشکل ساز خواهد شد.

همزمانی خروج نیروهای ناتو با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2014 افغانستان، فرصت ناامن سازی را برای گروه های تروریستی در این کشور فراهم می سازد.  بدین ترتیب گروههای طالبان و سایر شبکه های همسو در تلاش خواهند بود که از هر فرصت ممکن  استفاده نموده تا فضای انتخابات را مختل سازند. در این صورت نیروهای امنیتی کشور اعم از پلیس و اردو در محک آزمون امنیتی مهمی قرار خواهند گرفت. خروج نیروهای ناتو و یا حداقل آغاز خروج نیروهای  ناتو در اوائل 2014 از افغانستان از نظر روانی دولت را  تحت فشار قرار می دهد. این ضعف روانی دولت باعث می شود تا نیروهای مخالف دولت مجال بیشتری برای مانور پیدا کنند. پیش‌بینی احتمال وقوع یک جنگ داخلی در افغانستان برای فرماندهان ناتو که خود را به تدریج آماده واگذاری کنترل امور امنیتی به نیروهای افغان و ترک افغانستان می‌کنند، بسیار آزار دهنده است. استراتژی آنها  قبل از خروج، انجام مذاکرات صلح با رهبران طالبان است  اما تاکنون تلاش های صلح با مخالفین دولت افغانستان در مسیری قرار ندارد که منجر به صلح واقعی در افغانستان گردد. لذا مشکلات امنیتی کماکان به حال خود باقی است. به باور بسیاری از کارشناسان، با رفتن نیروهای آمریکایی، نیروهای نظامی دولت در جنوب و شرق کشور توانایی مقاومت در برابر طالبان را نخواهند داشت و افتادن این مناطق به دست طالبان پس از سال 2014 و سرانجام واژگونی دولت حاکمه در پی به محاصره درآوردن کابل و شهرهای بزرگ اجتناب ناپذیر خواهد بود. این در حالی است که به عنوان مثال در طی 40 سال اخیر حزب اسلامی افغانستان از زمان دولت های چندگانه رژیم کمونیستی تاکنون، با همه نظام های سیاسی جنگیده است. پیش از حمله آمریکا به افغانستان نیز، این حزب با گروه طالبان در حال جنگ بود و پس از این تحولات به دلیل برخورداری دولت از حمایت کشورهای غربی و حضور هزاران نظامی خارجی در افغانستان، دولت کنونی را نیز به رسمیت نشناخته و با آن در حال جنگ به سر می برد. با این وجود هم اکنون این حزب سیاسی – نظامی، بیش از هر جریان مسلح مخالف دولت، به تلاش های سیاسی و مسالمت آمیز خود برای پایان دادن به بحران تمایل نشان داده و همواره برای مذاکره و گفتگو آماده بوده است. حال اینکه آیا در چنین شرایطی که وضعیت صلح نیز در هاله ای از ابهام به سر می برد، ارتش و پولیس ملی افغان بدون کمک و حضور نیروهای امریکایی قادر به صلح و یا مقابله با شبه نظامیان می باشد یا نه، مساله ای است که باید برای تحقق آن تضمین های اساسی از سوی جامعه بین المللی و دولت افغانستان ارائه شود تا نگرانی ها در مورد وضعیت امنیتی افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی کمتر شود.

افغانستان هنوز هم راه درازی برای رسیدن به ثبات دائمی در پیش دارد و باید بیشتر تلاش کند. یکی از مهم ترین راه های اصلی رسیدن به ثبات و امنیت در افغانستان رشد اقتصادی و تامین معیشت قابل قبول برای مردم می باشد. بانک جهانی از بزرگترین نهادهای بین المللی کمک کننده به افغانستان است که در ده سال گذشته میلیون ها دلار در حوزه های مختلف به افغانستان کمک کرده است. بنا به بررسی های آماری، بانک جهانی از سال 2001 تا کنون بیش از دو ملیارد دلار به افغانستان کمک مالی داشته که حدود 90 درصد این کمک ها، بدون باز پرداخت بوده است. با این وجود،  به گفته سخنگوی بانک جهانی در افغانستان، اوضاع اقتصادی افغانستان پس از خروج جامعه جهانی در سال 2014 و انتقال کامل مسئولیت های امنیتی به نیروهای افغان، نگران کننده است. این درحالی است که در موافقت نامه دراز مدت استراتژیک میان کابل و واشنگتن جامعه جهانی بر ادامه کمک هایش به افغانستان تعهد سپرده است. هر چند که بسیاری معتقدند بنا به تجارب قبلی در مورد خارج شدن نیروهای بین المللی از یک کشور اشغال شده، کاهش کمکهای مالی جامعه بین المللی را نیز در پی داشته است و تاثیرات مستقیم روی رشد اقتصادی، تداوم پایداری امور مالی و فراهم آوری خدمات خواهد گردید. در نهایت نیز کمبود احتمالی در بودجه می تواند امنیت و دست آوردهای اساسی را با تهدید مواجه ساخته و سبب ایجاد اضطراب میان دولت و جامعه جهانی گردد. مقامات بانک جهانی حتی با اشاره به کاهش کمک های جامعه جهانی پس از سال 2014 می گویند که روند انتقال مسوولیت های امنیتی و ناامنی با چنین شرایطی، تهدید های جدی را علیه زنان و دختران در افغانستان به وجود خواهد آورد. اخیرا با خروج تدریجی نیروهای بین المللی و کاهش کمک های جامعه جهانی و همچنین با تغییراتی که در انتخابات آتی در هیئت حاکمه این کشور صورت خواهد گرفت، هم اکنون وضعیت افغانستان در شرایط نامشخصی به سر می برد.  برخی معتقدند که افغانستان در چنین شرایطی می بایست با همیاری کشورهای منطقه و همسایگان خود بتواند ثبات نسبی را در داخل مرزهای کشور بوجود اورد که در این مورد نیز تردیدهای اساسی وجود دارد. هم اکنون در حوزه منطقه ای که افغانستان را تا حدود زیادی به عنوان تهدید برای امنیت خود تلقی می کنند، در مورد همکاری های کشورهای همسایه بالاخص پاکستان نیز تاکنون یقین حاصل نشده است. باید توجه نمود که بازیگران منطقه ای نیز به دلیل تفاوت گرایشات و همچنین رقابت در برخی از حوزه ها، حتی می توانند در این زمینه چالش برانگیز باشند.

 امروزه طالبان نسبت به سابق قوی تر شده اند، هرچند مخالفان آن ها در داخل کشور نیز افزایش یافته و تقویت شده اند. با این وجود،  بسیاری معتقدند در حال حاضر ناامنی و بی ثباتی گسترده در افغانستان صرفا مربوط به طالبان نمی باشد بلکه ریشه در بی قانونی، سوء استفاده از قدرت و فقدان فرصت های اقتصادی برای مردان و زنان نشات می گیرد. بنابراین طبیعی است اگر وضعیت افغانستان به همین صورت ادامه پیدا کند هرگز نمی تواند به صلح، ثبات و آرامش برسد. افغانیان خود می بایست صاحب اراده ای باشند که بتوانند مامور تغییر وضعیت و رسیدن به ثبات باشند نه اینکه تامین ثبات را به جامعه بین الملل، غرب و یا همسایگان خود بسپارند. نیروهای غربی مدت زیادی را در افغانستان حضور داشتند و امروزه موافقت نامه امنیتی آمریکا و افغانستان نشان از پایان این حضور و کاستن از حمایت های مالی و نظامی دارد که از آن با نام واگذاری اختیارات و استقلال به دولت افغانستان یاد می شود. این موافقت نامه به افغان ها و همچنین به همسایگان آنان یاد آور می شود که خود می بایست مسئول تامین امنیت خود و منطقه باشند.

افغانستان کشوری است که از اقوام مختلفی ترکیب یافته است. هرگاه تضادها بین این اقوام از بین بروند، مصالح ملی در اولویت قرار می گیرند و هیچگاه منافع عمومی قربانی منفعت شخصی یا قومی نمی گردد. از منابع دیگر اختلاف بر انگیز در افغانستان، شکل گیری طبقات اجتماعی گوناگون است که اصلی ترین عامل آن توزیع نابرابر منابع در جامعه این کشور است. افغانستان از ابتدای استقلال خود با چنین معضلی روبرو بوده و  و نابرابرهای موجود با توجه به زمینه های قومی و مذهبی تشدید شده است.  طبیعی است اگر همگرایی و تفاهم ملی در یک جامعه در سطح بالایی وجود داشته باشد عوامل تهدید کننده خودبخود فرصت بروز و ظهور نمی یابند. امروزه افغانستان در شرایطی است که حیثیت ملی، استقلال، عزت و پیشرفت آن بستگی به وحدت و استحکام رشته های الفت میان همه ی اقوام دارد. بنابراین، پس از سال 2014 اگر افغان ها نتوانند با یک تفاهم ملی خودشان مشکل کشورشان را حل کنند و اگر این وفاق ملی و تفاهم ملی به وجود نیاید افغانستان دچار جنگ داخلی خواهد شد و دولت فعلی و به تبع آن دولت بعدی به هیچ وجه توانایی مقاومت در مقابل مخالفان خود را نخواهد داشت. حتی بسیاری معتقدند پس از سال 2014 افغانستان به عرصه ای برای رقابت و چالش قدرت های خارجی و بالاخص قدرتهای منطقه ای نیز تبدیل خواهد شد.

 

دورنمای رویداد

علی رغم اینکه جذب سرمایه گذاری های منطقه و جهان، تحکیم روابط با کشورها و گسترش همکاری های منطقه ای از برنامه های اصلی دولت پس از سال 2014 است اما با این وجود افغانستان دچار گروه گرایی و فساد شدید است و بعید به نظر می رسد که نیروهای افغان، توان لازم برای به عهده گرفتن مسولیت های امنیتی را بعد از سال 2014 داشته باشند. در این زمینه یکی از بهترین راهکارها، تقویت و تجهیز کافی اردوی ملی افغانستان و پلیس ملی این کشور است که این نیروها خود بتوانند در نبود سربازان قوای ناتو و ائتلاف امنیت افغانستان و شهروندان این کشور را تامین نمایند و از تهدیدها علیه شهروندان سایر کشورها از ناحیه تروریست ها نیز جلوگیری نماید. بنابراین، بهترین راه حل بحران جنگ افغانستان، تقویت لازم و کافی نهادهای امنیتی افغانستان است.  چرا که در غیر این صورت جنگ و ناامنی در افغانستان به گونه ای رقم نخواهد خورد که به سود افغانستان و جامعه جهانی باشد.

برای برون رفت از بحران امنیتی در افغانستان، افغان ها می باید خود از طریق تفاهم و وفاق ملی با هم به اتحاد نظر برسند و روی طرحی توافق کنند که پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان، شاهد امنیت و ثبات بیشتری باشند. توجه به این نکته ضروری است که این وفاق و اتحاد می بایست توسط خود افغان ها شکل گیرد، بدین منظور طالبان باید سلاح خود را زمین بگذارند و  هر نوع همکاری با القاعده را قطع کنند و همچنین به قانون اساسی افغانستان نیز احترام بگذارند.

مطالب مرتبط