سالار سیف الدینی
مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
نوعثمانی گری الگوی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه به ویژه در حوزه خارومیانه است که بعد از انتصاب احمد داوود اغلو به سمت وزارت خارجه به صورت جدی در محافل سیاسی و بررسی های استراتژیک مطرح گردید. ترمینولوژی این اصطلاح جدید حداقل به سه دهه پیش باز می گردد. زمانی که ترکیه بخش شمالی جزیره قبرس را از طریق حمله نظامی به اشغال خود درآورد. تحلیل گران یونانی در آن دوره از اصطلاح “عثمانی گری” برای توصیف این عمل بلند پروازانه استفاده کرده بودند.
این اصطلاح بار دیگر در دوران ریاست جمهوری تورگوت اوزال مورد استفاده قرار گرفت اما پس از مرگ وی به فراموشی سپرده شد. با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و مشخص شدن دکترین سیاست خارجی داوود اغلو یک بار دیگر این اصطلاح و این بار به صورت جدی تری مطرح گردید،به همین دلیل گفته می شود سیاست های حزب عدالت و توسعه در زمینه مسائل خارجی در واقع ادامه سیاست های تورگول اوزال در منطقه است. به طور کلی باید گفت رسانه ها و محققین خارجی بیش از نویسندگان ترک به این مسئله پرداخته اند. شاید یکی از دلایل آن عدم رسمیت و استفاده از این اصطلاح از سوی سران حزب حاکم در ترکیه باشد. احمد داوود اوغلو در کتاب خود با عنوان “عمق استراتژیک” بدون تاکید بر اصطلاح خاصی مانند نوعثمانی گری یا چیزی نزدیک به آن مولفه های دکترین خود را مشخص می سازد:
نخست- ترکیه در خاورمیانه باید نقش فعال تری به عهده بگیرد. در غیر این صورت کشورهای خاورمیانه ترکیه را تبدیل به حوزه نفود خود خواهند کرد. پ.ک.ک مثال روشنی برای این ادعا است.
دوم- دولت ترکیه میراث دار دولت عثمانی است. هر چند حکومت های قبلی این حقیقت را رد کرده اند ولی با این وجود هنگامیکه به جغرافیای خاورمیانه نظر شود، چیزی جز جغرافیای امپراتوری عثمانی به چشم نمی آید.
سوم- ترکیه از نظر ژئوپلتیک دارای عمق استراتژیک بوده و از جمله کشورهایی است که آن ها را “قدرت های مرکزی” می نامند. بنابراین ترکیه می تواند نقش رهبری را در چندین منطقه از جمله خاورمیانه،شمال افریقا،آسیای میانه و قفقاز بازی کند. در این مسیر ترکیه می تواند از قدرت نرم خود بهره برداری نماید.
هر چند عده ای نوعثمانی گری را صرفا یک فانتزی سیاسی تلقی می کنند ولی اقدامات قاطع ترکیه در منطقه چه از منظر فرهنگی و چه از منظر سیاسی نشان می دهد که حزب عدالت و توسعه مصمم است در این مسیر حرکت نماید.
در برابر این گفتمان اخیرا ایده مفصل بندی گفتمان «نو کمالیسم» در بین برخی از نخبگان لائیک مطرح شده است. هدف این جریان ایستادگی در برابر اقتدار عمومی حزب عدالت و توسعه و نیز جبران نبود آلترناتیو نیرومند سیاسی در برابر گفتار حاکم است.
تبیین رخداد:
زمینه های ظهور نوعثمانی گری را باید در بطن جامعه ترکیه جستجو کرد. پیروزی و اقبال عام به حزب عدالت و توسعه در واقع نتیجه منطقی جامعه سنتی ترکیه بود. بر اساس نظر سنجی “اطلس ارزش ها در ترکیه در 2012” درصد کسانی که در برگه های نظرسنجی خود را به عنوان فردی مومن و مسلمان قلمداد کرده اند با افزایش ده درصد در بیست سال گذشته به 85% رسیده است. در این نظر سنجی تعداد کسانی که در ماه رمضان روزه می گیرند 86% ،تعداد مردهایی که حداقل یک بار در هفته به مسجد می روند 57% اعلام شده است. بر اساس این اطلس تقریبا از هر سه تن یک نفر در ماه رمضان روزه می گیرد و روزانه پنج نوبت نماز می خواند. همین طور میزان پایبندی به ارزش های ملی در میان شهروندان ترکیه همچنان بالا است (نازلی ایلیجاک، روزنامه صباح 2012).بنابراین می توان ترکیه را یک جامعه محافظه کار،مذهبی و دست راستی دانست و حزب عدالت و توسعه به خوبی می توانست اکثریت چنین جامعه ای را نمایندگی کند.
در داخل ترکیه ، حزب عدالت و توسعه به روایتی جدید از ناسیونالیسم ترک رسید که هم با قرائت های قبلی تفاوت هایی داشت هم با تاریخ و جامعه ترکیه قرابت بیشتری می توانست داشته باشد. پذیرش تکثر هویتی و قومی در ترکیه که بارها در سخنرانی ها و میتنگ های این حزب از سوی اردوغان مطرح کردید و همین طور ارائه بسته راه حل دموکراتیک یا Kurdish Opening در سال 2009 در همین چارچوب بود. در عین حال اردوغان مدعی قرائتی دیگر از ناسیونالیسم ترکی است که رگه های قدرتمندی از دوران عثمانی را حمل می کند. وی نقش یا اولویت مذهب تسنن در هویت ترکی و ملی گرایی را افزایش و نقش و ارزش نظامی گری را کاهش داد.
با کناره گیری دنیز بایکال(دبیر کل سابق حزب جمهوری خلق) که تصور می رود در قالب دسیسه ای از سوی اقتدار حاکم(از طریق انتشار یک نوار ویدئویی غیر اخلاقی) صورت گرفت رهبری این حزب به شدت تضعیف شده و به محاق رفت. به این ترتیب گزینه جدی اپوزیسیون علیه اردوغان در انتخابات موضوعیت خود را از دست داد. در واقع گزینه های مردم در انتخابات به شدت محدود گردید. حزب جمهوری خلق در نبود یک رهبر مقتدر و کاریزماتیک و با وجود رهبری فعلی یعنی احمد قلیج دار اوغلو که احتمالا ناتوان از جلب اعتماد عمومی است به سختی می تواند بار دیگر قدرت سیاسی را به دست آورده و با شخصیت کاریزماتیکی چون اردوغان رقابت نماید.
پیروزی اردودغان در انتخابات پارلمانی سال گذشته مصادف شد با اعلان علنی سیاست های نو عثمانی گری وی. طیب اردوغان در سخنرانی پس از پیروزی آن را به مردم اردن، مصر، تونس، شام، سارایوو و قبرس تبریک گفت و تاکید کرد که امروز نه تنها ازمیر و دیاربکر، بلکه نابلس، جنین، رامالله، غزه و بیتالمقدس نیز پیروز شدهاند.
نو کمالیسم در برابر نوعثمانی گری:
“سونر چاغاپتای” پژوهشگر ترک تبار بخش خاور نزدیک انیستیتو واشینگتن، مسئله بازتولید کمالیسم در برابر نوعثمانی گری را در مقاله ای با عنوان «نو کمالیسم» برای اولین مطرح کرد. وی در مقاله خود بیان داشت که ترکیه برای برون رفت از انسداد سیاسی (اوتوریته ی حزب حاکم و نبود اپوزیسیون قوی جهت ایجاد توازن) تنها یک راه در پیش دارد. از یک سو حزب عدالت و توسعه می بایست حاضر به تقسیم قدرت سیاسی خود با سایر احزاب گردد و از سوی دیگر گفتمان «نوکمالیسم» به مثابه یک جریان جدید مطرح شود. به گفته چاغاپتای ترکیه لائیک پیشینه ای بیشتر از حزب عدالت و توسعه دارد و این حزب نمی تواند تمام نهادها و هنجارهای هشتاد ساله را از میان بردارد. مفروض اصلی این مقاله بر این اساس بود که جامعه ترکیه در میان کمالیسم سنتی و اقتدارگرایی عدالت و توسعه مجبور به انتخاب است و انتخاب هر یک از این دو در بلند مدت به دلایلی به مصحلت جامعه نیست. بنابراین از یک طرف کمالیست ها مجبور به اصلاح گفتار سیاسی خویش هستند و از طرف دیگر عدالت و توسعه ناچار از پذیرش ارزش های لیبرال می باشد. این دیدگاه هرچند فعلا در میان گروهی از نخبگان لائیک مطرح شده است و هنوز آن گونه که باید و شاید به عرصه سیاست عمومی نیامده اما انتظار می رود با توجه به روند تحولات سیاسی و فرسایش حزب عدالت و توسعه یکی از گزینه های جدی گفتمان در سال های آینده باشد.
اما نو کمالیسم چیست و چه ماهیتی می تواند داشته باشد؟ از این نظر این نخبگان، نوکمالیسم نه به معنای بازگشت به دوران آتاترک و نظام تک حزبی است و نه به معنای پدیدآوردن آنتی تزی در برابر کمالیسم سنتی. صورت بندی اولیه نوکمالیسم را در ذهن نخبگان لائیک ، به شکل گزاره های زیر می توان تبیین کرد:
– تجمیع ارزش های لیبرال با کمالیسم کلاسیک است
– تفکیک حوزه سیاست و دیانت و در عین حال احترام بیشتر به سنت های مذهبی و دینی مردم
– اعراض از اقتدارگرایی کمالیسم سنتی
– نوکمالیسم رویکردهای محافظه کارانه فرهنگی و اجتماعی را نقد و مناسبات میان مذهب و سیاست را باز تعریف می کند.
– ترکیه بخشی از جهان غرب است.
– عضویت در اتحادیه اروپا و تلاش های حزب حاکم در روند عضویت ترکیه در این اتحادیه باید پیگیری شود. یکی از مهم ترین اهداف نو کمالیسم عضویت در اتحادیه اروپا و گسترش لیبرال دموکراسی در ترکیه است.
جمع بندی:
هر چند نیمه اول قدرت گیری حزب عدالت توسعه مصادف بود با تنش زدایی رد سیاست خارجی و “تنش حداقلی” با همسایگان اما دست کم از سال 2011 این رویکرد دست خوش دگرگونی شده است. ترکیه هم اینک با همسایگان عمده خود رابطه چندانی نزدیکی ندارد. رویکردهای جدید حکومت عدالت و توسعه به مسائل خاورمیانه به ویژه کردها و نزدیکی غیرقابل منتظره با بازیگران منطقه ای مانند مسعود بارزانی و طارق هاشمی در عراق موجب خشم دولت مرکزی این کشور شده است.
سیاست اردوغان در خصوص مسئله سوریه نیز هم اینک به شدت مورد انتقاد محافل لائیک ترکیه قرار دارد. حزب جمهوری خلق در کنگره اخیر خود که در اوایل تابستان سال جاری برگزار گردید، به شدت از سیاست های حکومت عدالت و توسعه در زمینه مسائل سوریه انتقاد کرد. #
اما منتقدان سیاست های نوعثمانی گری مختص محافل و احزاب لائیک نیست. عبداللطیف شنر مشاور و معاون سابق نخست وزیر ترکیه که امروز به یکی از منتقدان سرسخت وی تبدیل شده است در خصوص رویکرد خاورمیانه ای اردوغان در سوریه وی را به اجرای “طرح خاورمیانه بزرگ” و تلاش برای تغییر مرزهای سیاسی منطقه در راستای منافع امریکا متهم کرد. شنر در یک نشست مطبوعاتی و هم چنین در گفتگو با کانال ULUSAL در آگوست گذشته سیاست های اردوغان را به ضرر ترکیه دانست.#
نازلی ائلئجاق# کارشناس و پژوهشگر نزدیک به حزب عدالت و توسعه در اکتبر 2012 ضمن یادداشتی با عنوان “همسایه حداقلی” در روزنامه صباح با تعریض به سیاست “تنش صفر درجه یا تنش حداقلی” داوود اغلو نوشت: «به خاطر افزایش حملات تروریستی پ.ک.ک سیاست های دولت در قبال سوریه از سوی مردم چندان مورد حمایت قرار نگرفته است. درگیری مرزی با سوریه نیز به این نارضایتی دامن زد»#. وی در یادداشت خود به این نکته مهم اشاره کرد که ترکیه از رویکرد “تنش حداقلی” با همسایه های خود به سیاست “همسایه حداقلی” عبور کرده است.
ترکیه حتی در دوران حکومت احزاب لائیک نیز به این شکل با کشورهای بزرگ مسلمان دچار مشکل نشده بود. شاید بتوان بخش عمده ای از تیرگی روابط ترکیه-عراق را در سایه رویکردهای نو-عثمانی گری مورد بررسی قرار داد. بر این اساس ترکیه ترجیح می دهد در منطقه به جای نیروهای سیاسی شیعه،نیروهای سنی تقویت شوند. این رویه مورد پسند دولت های عربی نیز هست. بنابراین کردهای سنی شمال عراق به رهبری بارزانی در برابر شیعیان عرب زبان عراق مورد حمایت ترکیه و عربستان قرار می گیرند. از سوی دیگر بغداد در حال بررسی جدی امکان فسخ معاهده دو دولت در سال 1996 مبنی بر حضور یک نیروی کوچک 200 نفری از ارتش ترکیه در شمال عراق است.
واضح بود که سیاست عهای نوعثمانی گری روابط ایران و ترکیه را نیز دیر یا زود تحت شعاع قرار خواهد داد. هر دو قدرت در منطقه مدعی حوزه های نفوذ مشترکی هستند که خواه ناخواه رقابت برای حفظ یا تصاحب این حوزه ها می تواند چالش های مهمی را پدید آورد. در رویکرد نو عثمانی گری ترکیه مدعی مناطقی مانند فلسطین،سوریه و لبنان نیز هست. به این دلیل خواستار تغییر توازن به سود خود در این حوزه ها است. ترکیه در دوران حکومت های لائیک کشوری بسته بود که سیاست خارجی آن تا اندازه زیادی تابعی از غرب محسوب می شد. اما همین کشور اکنون در پی گسترش نفوذ خود در منطقه بر اساس مرزهای تاریخی و فرهنگ عثمانی است. در آغاز قرن بیستم پان ترکیسم یکی از نگرانی های دولت های منطقه بود. ولی با افول زودرس آن در ترکیه این نگرانی از بین رفت. ایران به عنوان کشور همسایه ترکیه از پان ترکیسم آسیب ندید، اما در گذشته های دور امپراتوری عثمانی چالش های جدی ای در برابر دولت ایران (از صفوی تا قاجار) ایجاد کردند.
برای کشوری مانند ترکیه که بخش قابل توجهی از درآمد سالانه خود را از طریق توریسم ،سرمایه گذاری خارجی و صادارت کالا به کشورهای همسایه تامین می کند امنیت اهمیت بسزایی دارد. افزایش حملات تروریستی پ.ک.ک و تنش مرزی مسلحانه با سوریه و همین طور تیرگی روابط با ایران، صلح و امنیت این کشور را به مخاطره انداخته است. شکست تلاش های ترکیه در مساله سوریه تا به امروز به نارضایتی های سیاسی و اقتصادی دامن زده است و گروه های سیاسی سعی می کنند با استفاده از این شکست به تبیین سیاست های آینده ترکیه بپردازند.
طبیعی است که روند فرسایشی کنونی قادر به تضعیف جایگاه حزب عدالت و توسعه است. واقعیتی که خواه نا خواه جامعه این کشور را متوجه گفتمان ها و احزاب سیاسی دیگر خواهد نمود. هر چند به نظر می رسد فعلا نوکمالیسم یک رهیافت نظری صرف بوده و آن چنان که باید و شاید وارد سیاست عملی و رویکردهای سیاسی نشده است اما با توجه به تجربه ترکیه از حزب عدالت و توسعه به نظر می رسید رجوع جامعه ترکیه به احزاب لائیک همراه با انتظارات جدیدی خواهد بود که احتمالا در قالب “نوکمالیسم” قابل تحقق است.
منابع:
Yeni tur kemalizm ve sosyalist liberaller, Nazli Ilicak, sabah,2012
Yeni osmancilik, Nuriye Atabey,yenicag, 2010
Yeni kemalizm, soner çağaptay , Washington institute
New Kemalism: Religious but Not Conservative, soner çağaptay , Washington institute