مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نوع و پیامد رویکرد کشورهای جنوبی خلیج فارس در دورزدن تنگه هرمز – گفتگو با دکتر علی اصغر زرگر

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

واژگان کلیدی: پیامد، کشورهای جنوبی خلیج فارس، تنگه هرمز، فجیره

کشورهای خلیج فارس 90 درصد نفت صادراتی خود را از تنگه هرمز عبور می دهند. همچنین کالاهای مورد نیاز کشورهای خلیج فارس نیز از تنگه هرمز عبور می کنند. در یک دهه گذشته و با بالاگرفتن تهدیدات نظامی آمریکا بر ضد جمهوری اسلامی، بستن تنگه هرمز، یعنی مهم‌ترین آبراه بین‌المللی و شاهراه انرژی جهانی، مطرح شد. در مقابل؛ برای دور زدن تنگه هرمز، گزینه‌های متعددی مطرح گشت که ساخت خط لوله فجیره یکی از آن‌ها بود، بندر فجیره، تنها بندر کشور امارات در حاشیه دریای عمان است. در این بین حاکم منطقه فجیره امارات گفت که تهدید به بستن تنگه هرمز به تاریخ پیوست. خط لوله نفت که به تازگی عملیاتی شد و این خط لوله، میدان های نفتی در حبشان ابوظبی را به بندر فجیره امارات متصل می کند و عملا انتقال نفت امارات را به دریای آزاد بدون نیاز به عبور از تنگه هرمز ممکن می سازد. در همین راستا برای بررسی نوع و پیامد رویکرد کشورهای جنوبی خلیج فارس در دورزدن تنگه هرمز گفتگویی انجام شده است

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در دهه های گذشته چه تلاش هایی برای دور زدن تنگه هرمز رخ داده است؟

هر چند خلیج فارس به آبهای آزاد راه دارد، ولی راه به دریای آزاد از طریق تنگه هرمز صورت می گیرد.تنگه هرمز تنگه استراتژیکی است که در آبهای ساحلی ایران و عمان قرار دارد و اگر عرض تنگه بین 41 تا 43 کیلومتر در نظر گرفته اند. با توجه به آّبهای ساحلی دو کشور از گذشته نظر بر این است که تنگه در آبهای ساحلی است می توان ان را کنترل کرد. در گذشته برخوردهایی ایدئولوژیکی که بین ایران و کشورهای ساحلی خلیج فارس وجود دارد، درست است که تنگه هرمز یک تنگه بین المللی است و معمولا کشتی ها چه جنگی و چه غیر جنگی نه باید اجازه ای بگیرند و نه باید مبغلی پرداخت کنند. یعنی به عنوان آبهای آزاد تلقی می شود ولی در عین حال یک تنگه استراتژیکی است که ایران بر روی این تنگه نشسته است و لذا چندین بار هم قبل و هم بعد از انقلاب تهدید کرده که اگر منافعش به خطر بیفتد و نتواند آزادانه از بنادرش استفاده کند و از طریق این تنگه تجارت کند، می تواند منافع کشورهای همجوار را هم به خطر بیندازد. بدین معنی که یا امنیت برای همه یا ناامنی برای همه.

در واقع در حالی که ایران بنادر مختلفی دارد بخشی از آن در دریای عمان است و در آنجا می تواند تجارت خود را با آبهای آزاد ادامه دهد. اما معمولا راه خروجی و تجاری کشورهایی مثل عراق، کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی از طریق تنگه هرمز است. لذا اگر منافع یا آزادی این کشورها از نظر تجاری در خطر افتد، مشکلاتی به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل است عراق در یک مخمصه موقعیت استراتژیک قرار دارد. چون 48 کیلومتر با خلیج فارس است و بنادر این کشور در تیررس ایران است و به راحتی می تواند از جانب ایران ناامن شود. کما این که در جنگ ایران و عراق نیز نیروی دریایی این کشور خیلی سریع از بین رفت و مابقی نیروی دریای آن هم در بنادر پناه گرفتند. لذا قبلا موقعیت عراق موجب شد بخشی از نفت خود را از طریق سوریه و بخش دیگر آن را از طریق لوله نفت 900 کیلومتر از طریق عربستان صادر کند. چنانچه صدام می خواست با ایجاد یک کانال انحرافی، رودخانه کارون و اروند رود را طوری منحرف کند که از انتفاع بیفتد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: خط لوله فجیره می تواند 70 درصد از تولید نفت امارات را بدون نیاز به تنگه هرمز به بازارهای بین المللی منتقل می کند در شرایط کنونی اعضای شورای همکاری خلیج فارس چه نگاهی به دور زدن تنگه هرمز دارند؟

کشورهای حوزه ی خلیج فارس می خواهند اهمیت تنگه هرمز را کم کنند و اهرم هایی ایران در رابطه با تنگه هرمز را از بین ببرند. اما این کار به زمان طولانی احتیاج دارد. در حال حاضر هر سه دقیقه یک کشتی نفتی یا تجاری از تنگه هرمز رفت و آمد می کند. بنابراین بخش عمده ای از تجارت این کشورها از طریق تنگه انجام می شود. بنابراین اگر این همه بار تجاری که از بنادر عربستان، دریای سرخ ، دریای عمان و بنادر یمن (که با کشتی های غول پیکری رفت و آمد می کند،) را  از طریق لوله کامیون یا خطوط ریلی به این کشورها وارد کنند، هزینه زیادی را در برخواهد داشت. بنابراین خیلی از این حرفها تبلیغات و بلوف های سیاسی است تا بگویند که اهرمی در دست ایران دیگر اهمیت خود را ندارد و ما راه های دیگری برای صدور گاز پیدا کرده ایم. کما این که امارات و قطر سعی کرده اند از طریق خطوطی از بستر اقیانوس برای صدور گاز تنگه هرمز را دور بزنند و تنگه دیگر اهمیتی نداشته باشد، اما بخش مهمی از صدور نفت و تجارت این کشورها از این تنگه صورت می گیرد. 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چه تلاش ها و برنامه های  دیگری برای دور کردن تهدید بستن هرمز بدست ایران مد نظر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است؟

از دید این کشورها به هر میزانی که عربستان، بحرین و کویت و امارات و دیگر کشورهای منطقه وابستگی خود را به تنگه هرمز کم می کنند، در واقع به وابستگی ایران افزوده می شود. چون بخش مهمی از بنادر ایران برای تجارت در درون خلیج فارس قرار دارد. یعنی درست است که ما می توانیم گاز را از طریق مرزهای پاکستان به هند و جاهای دیگر صادر کنیم، اما بخش مهمی از تجارت ما از تنگه هرمز عبور می کند. بنابراین هرچه آنها وابستگیشان را کم کنند به این تعادل افزوده می شود و بنابراین ما بیشتر در خطر قرار می گیریم. هر گونه خطر متوجه تنگه هرمز ما بیشتر از کشورهای دیگر متضرر می شویم. از این نظر این تبلیغاتو  دورزدن تنگه هرمز تا حدودی زنگ خطری برای ماست که ما به تنگه هرمز وابسته بوده وهستیم، درحالیکه آنها وابستگی خود را کم می کنند. هر گونه عدم امنیت در حوزه ی خلیج فارس بیشتر متوجه ایران است و این ایران است که باید به این مسئله توجه کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: پروژه هایی مثل ایجاد کانال های مصنوعی و لوله های نفتی و گازی با توجه به هزینه هایی گزاف تا چه حدی  می تواند برای امارات و عربستان و دیگر کشورها منطقه امنیت سازی کند؟

اگر امنیت این حوزه به خطر بیفتد و جنگی اتفاق بیافتد؛ این جنگ به درون کشورها کشیده می شود. با توجه به وسعت کم این کشورها و با توجه به همبستگی صنایع ، مسائل اجتماعی و سیاسی خیلی سریع تر از کشور بزرگی مثل ایران (که دارای مرزهای طولانی در جنوب و در شمال و هم چنین دارای عمق استراتژیک است) درگیر می شود. در صورت وقوع جنگ چاه های نفت و صنایع وابسته به آن به خطر می افتد و تخریب می شود. 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده نگاه بحرین، قطر و عربستان به بحث دور زدن تنگه هرمز چیست آیا نگاهی همچون نگاه امارات دارند؟

کشورها و شرکت هایی در ایجاد خطوط لوله درگیرند و منافعشان در ایجاد خطوط لوله انرژی است. در این بین بحرین با میزان کم نفت و گازی اگر بخواهد از طریق عربستان صادر کند، باید 1000 کیلومتر خط لوله ایجاد کند. همچنین بخش مهمی از گاز امارات و قطر در شرایطی است که اگر این گاز را به شکل CNG  یا LNG از طریق لوله صادر کند برای ایجاد خطوط لوله انحرافی باید هزینه بسیار زیادی را مصرف کنند. جدا از این اگر بحرانی در خلیج فارس اتفاق افتد این خطوط به خطر می افتد.

 نظر من بر این است که همه این ادعاها به جز انتقال نفت از طریق خطوط نفتی از طریق دریای سرخ و انتقال نفت عراق از طریق ترکیه ، سوریه و اردن، ادعاهای سیاسی است تا اهمیت تنگه هرمز را از نظر استراتژیک کم کنند. همچنین هر چه صلح و آرامش در خلیج فارس بیشتر باشد، به نفع همه این کشورهاست. اگر کشورهای حوزه ی خلیج فارس، نفت و گاز را از طریق این لوله ها صادر کردند، تجارتشان را چه می کنند؟ آیا می توان تجارت خود را در یک بندر در دریای سرخ پیاده و به قطر یا امارات متحده حمل کنند؟ بنابراین بهترین کار این است که تنگه هرمز باز و به صورت صلح آمیز برای همه کشورها مورد استفاده قرار بگیرد.

 

مطالب مرتبط