مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
در ماه های گذشته دامنه بحران در سه کشور مصر (شبه جزیره سینا) ، لیبی و یمن ابعاد نوینی به خود گرفته است. در همین راستا برای بررسی بیشتر نوع نگاه اسرائیل به بحث یمن و قدرت گیری انصار اله و همچنین داعش در لیبی و سینا گفتگویی با دکتر عیدپور داشته ایم:
واژگان کلیدی: اسرائیل و بحران های منطقه، نگاه اسرائیل به بحران های یمن، اسرائیل و نگاه به سینا، اسرائیل و لیبی
مرکز بین المللی مطالعات صلح: نوع نگاه اسرائیل به وضعیت کنونی یمن چیست؟
با روندی که پرونده هسته ای ایران پیگیری میشد و بحث تحریمها، اسرائیل رضایت نسبی از این موضوع داشت تا زمانی که این مذاکرات وارد مرحله جدی شد. با جدی شدن مذاکرات اسرائیل احساس کرد که ایران در صدد امتیازگیری و تثبیت شرایط موجود است. اسرائیلی که ما اینجا از آن نام میبریم با آن رژیم صهیونیستی که در تصورات ما هست و فقط با یک معضل ایدئولوژیک دارد و ما را دشمن ایدئولوژیک خودش میداند، متفاوت است. اسرائیل تنها در عرصه ایدئولوژیک نیست که با ما احساس رقابت میکند، اسرائیل ما را رقیب طبیعی و قدرت منطقه ای میبیند که با او دارای تضاد منافع هستیم و عملا خاورمیانه جدیدی که اسرائیل تعریف میکند خاورمیانه ای است که در آن ایران و اسرائیل دست بالا را به لحاظ نظامی دارد و به لحاظ اقتصادی، ترکیه، عربستان و تا حد کمتری هم قطر ایفای نقش میکند. در خاورمیانه جدید قطعا هر یک قدم که ایران بخواهد پیش برود اسرائیلیها واکنش نشان خواهد داد و میتوان گفت که بازی امروز یک جنگ سرد در قطعه کوچک است. یعنی نبرد اسرائیل با ایران امروز از حالت گذشته خارج شده است. به نظر من نوعی توان هسته ای به علاوه توان موشکی ایران تا همین جا هم ایران را صاحب یک بازدارندگی در مقابل دشمنان کرده است. این بازدارندگی اول در تغییر رویکرد آمریکا مشخص بود، و امروز هم در تغییر رویکرد رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است. رژیم صهیونیستی به جای این که صحبت از حمله و استفاده از نیروی نظامی در مقابل ایران کند، امروز سعی دارد ایران را تبدیل به یک تهدید بین المللی دراز مدت کند و تصویر ایران را به عنوان یک کشور زیاده خواه و توسعه طلب و خطرناک برای منطقه جلوه بدهد و در این رهگذر تمام اتفاقاتی که در منطقه میافتد سعی میکند ارتباطی بین ایران و داعش در افکار عمومی برقرار کند. در معنی خیلی مضحک است ولی به هر حال برای افکار عمومی بین المللی ماهیت داعش خیلی هم شناخته شده نیست. این قدرت گیری ایران آن قدری که اسرائیلیها را دچار مشکل میکند، غربیها این احساس را ندارند. برای اسرائیل موضوع فرق میکند، اسرائیل خاورمینه ای را که پنجاه تا شصت سال پیش برای خود ترسیم کرده است، این خاورمیانه یک حیات خلوتی است از ملتهای ضعیف و ملتهایی که قادر به حفظ استقلال خود نیستند و در این جا اسرائیل امپراطوری برای خودش بنا میکند که این امپراطوری، امپراطوری اقتصادی خواهد بود با یک سلطه نظامی بلامنازع و عملا هزینههایی هم که برای افکار عمومی بین المللی باید پرداخت میکرد، محاسبه کرده است و برای آن برنامه ریزی کرده بود. همه برنامه ریزیهای اسرائیل تا به امروز درست بوده و برای خودشان منفعت هم داشته است. اما اتفاقاتی که امروز در یمن میافتد و شیعیانی در یمن و این که این حرکت توسط شیعیان رهبری شود، نامطلوبترین گزینه برای اسزرائیل بود. برای غرب شاید امروز خیلی فرق نداشته باشد که اگر در یمن شیعیان به قدرت برسند یا این که یمن به دست داعش بیفتد. چون در هر دو حالت احساس میکند که منافعش در منطقه تهدید میشود. اما برای اسرائیل این موضوع تفاوت ماهوی دارد. آن هم این است که اگر ایران قادر است قدرت خود را صدها کیلومتر طرف تر از مرزهای جغرافیاییاش به رخ بکشد و در عرصه سیاست کشورهای مختلف نقش بازی کند. این ایران به راحتی قابل مهار نیست و هر حرکتی علیه ایران به راحتی قابل توجیه نیست و تأثیر آن بر پرونده هسته ای ایران چیزی نیست مگر تحمیل واقع گرایی و منطق گرایی به دنیا و به جهان غرب و تحمیل این واقعیت که ایران عملا قادر است منافع ملی خود را به طرق مختلف پی گیری کند و در منطقه به ثبات برسد. مثلا اسرائیلیها فکر میکردند که موضوع با داعش، ایران را تهدید کنند. اما هیچ وقت این بضاعت را در مورد ایران نمیدیدند که ایرانیها بتوانند با تحریمها و با فشارهای اقتصادی هم چنان برنامههای درازمدت استراتژیک خود را دنبال و مدل ایران را به واسطه مذهب شیعه به استقلال در نظام بیشتر دو قطبی و تک بعدی جهان رسیده است، مطرح کنند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به وضعیت موجود دریای سرخ و شبه جزیره سینا، نگاه اسرائیل به جزیره سینا چیست؟
صحرای سینا به دلیل نزدیکی جغرافیایی و اهمیت استراتژیکی برای آنها اهمیت دارد، قطعا برای آنها حل موضوع مصر مسئله خوشایندی نیست. یعنی در حال حاضر حکومتی که در مصر وجود دارد، حکومتی مطلوب و در واقع ادامه حکومت پیشین با مشت آهنین تر و سیاستهای نظامی بیش تر و علنی تر است. البته گروههای سلفی همیشه به این دلیل که اربابان آنها در رابطه مستقیم اقتصادی با اسرائیل هستند و رابطه نزدیکی با اسرائیل دارند، هیچ گاه از خطوط قرمزی که اسرائیل تعریف کرده است، عبور نخواهند کرد. کما این که میبینیم هیچ گاه اینها علیه منافع اسرائیل وارد میدان نمیشوند .این به این معنا نیست که در ایدئولوژی آنها اسرائیل جای مثبتی ایستاده است، بلکه اربابان آنها که تأمین کنندگان مالی آنها هستند، همواره از این واهمه دارند که نفوذی را که به واسطه این گروهها برای آنها ایجاد شده است را با واکنشهای تند اسرائیل از دست بدهند و اسرائیلیها در واقع به نوعی سر مار را هدف بدهند. در واقع این گروهها در سینا اگر کوچکترین تهدیدی برای اسرائیل باشند، مطمئن باشید اسرائیلیها دست به اقداماتی علیه کشورهای حامی اینها خواهند زد و این اقدامات هزینه بر خواهد بود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به وضعیت موجود نگاه اسرائیل به لیبی چیست؟
تحولات لیبی اخیرا چرخش بسیار نامطلوبی را داشته است و این به آن دلیل بوده است که جامعه بین المللی و مخصوصا نیروهای غرب با شرایطی که در لیبی ایجاد کردند و عدم وجود زیرساختهای اجتماعی و سیاسی برای ایجاد یک دولت ملی در لیبی و وحدت ملی بسیار شکننده ای که در سایه سالها حکومت قزافی در لیبی دچار معزل و بحران قومیتی شده بود، امروز خود را نشان داد. لیبی علی رغم این که سالهای سال به عنوان کشور به حیات خود ادامه داده بود، این وحدت و اتحاد جغرافیایی و جمعیتی شکسته شد و از این خلأ به وجود آمده گروهی مثل داعش که منسجم و دارای برنامه ریزی و منابع مالی هستند و موضع خود را هم تمام کشورهای اسلامی تعریف میکند، پدیدار شده است.اما اسرائیل امروز هیچ نگرانی از بابت داعش ندارد. برای این که داعش در هیچ جایی به قدرت نرسیده است مگر این که آن کشور صاحب منابع خاصی باشد یا این که داعش بتواند به قدرت کامل برسد و ان جا به عنوان یک کشور تهدیدی برای اسرائیل باشد. لذا اولا داعش در هیچ کشوری هنوز قدرت کامل را به دست نگرفته و تنها کاری که کرده این بوده که عاملی برای ضربه زدن به هم پیمانان ایران شده است و درگیر کردن جمعیتهای این کشورها و کشاندن آنها به سمت جنگهای فرقه ای و داخلی (که بسیار مورد پذیرش و مطلوب اسرائیل است) هست. بنابراین داعش مشکل اسرائیل نیست ولی شکی نیست که آنچه امروز داعش در تقبیح چهره اسلام به نفع رژیم صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی از این که جهان به اسلام به عنوان یک مذهبی خشن و قرون وسطایی و عقب مانده نگاه کند بسیار استقبال میکند و این کاری است که داعش در حال انجام آن است . در همین زمینه رسانههای بین المللی تحت نظارت یهود از این مسئله بهره برداری جدی در سینماها، رسانهها و تولیدات فرهنگی خوذشان میکنند و این موضوع کاملا مشخص است. لذا هرجا هم که داعش ورود پیدا می کتد همه چیز به نفع اسرائیل تغییر پیدا میکند. وقتی هماهنگیهای کامل با تأمین کنندگان مالی داعش وجود دارد، داعش خطری نخواهد داشت.