امیر محمد سوری
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
پس از بن بستهای جدیای که در زمینه مذاکرات صلح با طالبان مطرح شده بود اخیرا غرب اعلام داشته که طبق رویکردهای اتخاذی جدید امکان نیل به مصالحه افزایش خواهد یافت. اشاره ایشان به ایجاد مقری دائمی برای طالبان و همچنین آزادی برخی از زندانیان این گروه از گوانتانامو و تحویل آنان در قطر است. تمامی این تحركات به همراه تغییر رویکرد دولت اوباما نشان از آن دارد که می توان انتظار موفقیت مذاکرات صلح را داشت.
اما تجربه در افغانستان نشان داده كه جدای از تلاشهای جدی برای نیل به موفقیت، براي حل و فصل مسايل مي بايست تمامي گروههای ذینفع درگير باشند در حالی که همچنان برخي بي توجهيها به گروههاي سياسي و يك جانبه نگريهاي دولت آمريكا ميتواند مشكلاتي را ايجاد نمايد. نکتهای که در شرایط حاضر نگرانیهای جدی ای را در دولت افغانستان ایجاد کرده است.
تحلیل رخداد
دولت آمریکا تلاشهای مهمی را برای پیشبرد فرایند مصالحه در دست اقدام دارد. فعالیتهایی که نه تنها به نوبه خود بسیار مهم ارزیابی میشود بلکه نشات گرفته از رویکرد جدید اوباما رییس جمهور آمریکا نسبت به بوش است. مهمترین تفاوت رویکرد اوباما با بوش در این زمینه است که اوباما در تلاش است تا مسایل منطقه ای را با رویکردی دیپلماتیک و به دور از هزینههای سرسام آور جنگ حل و فصل نماید. طبیعتا در این شرایط پیگیری جدی روند مصالحه در افغانستان حتی به قیمت دادن امتیازات بالای سیاسی منطقی جلوه میکند.
البته در کنار تغییراتی که در راهبرد اوباما وجود دارد باید به بحثهای کنفرانس پنجم مارس در بن نیز اشاره کرد. طی این کنفرانس بنا شد که تلاشهای مصالحه با جدیت بیشتری پی گیری شود و مهم تر از آن این که مساله افغانیها به خودشان واگذار شود. هم چنین برای دست یابی به این هدف قرار شد تا زمینهها و بسترهای مناسب فراهم گردد.
در همین راستا دولت آمريكا بيان داشته كه تلاشهای مصالحه با دو ابتکار جدی در مرحله حساسي قرار گرفته که به همین دلیل به زودی شاهد پایان منازعه خواهیم بود. اولین مورد آزاد نمودن چند زندانی طالبان از گوانتانامو و فرستادن آنان به قطر و خارج کردن اسم ملاعمر رییس گروه طالبان از فهرست لیست ترور آمریکا است[1].
در اقدامی دیگر آمریکا بیان داشته که طالبان را دشمن خود نمیداند و حاضر است برای تحقق صلح به گفتگو با ایشان اقدام نماید. مسالهای که در صحبتهای معاون اوباما مشهود است. جو بايدن بیان داشته که طالبان في نفسه دشمن ما نيست. باید توجه داشت که اوباما تاكنون بيانيهاي درباره اينكه طالبان خطري براي منافع آمريكا محسوب ميشود، صادر نكرده است. همچنین وی اشاره داشته که اگر طالبان قادر باشد دولت كنوني افغانستان را نابود كند، آنگاه مشکل ساز خواهد بود. در نتيجه آمریکا باید دست به دو اقدام بزند. اول اينكه بايد به اعمال فشار عليه القاعده و نابودي كامل آنها ادامه داد و دوم اينكه دولت افغانستان باید در مسيري قرار گیرد كه آنقدر قدرتمند باشد كه بتواند به انجام مذاكره بپردازد نه آنكه توسط طالبان ساقط شوند.
جو بايدن در ادامه بیان داشته در زماني كه تلاش ميشود تا از طريق مصالحه، طالبان به سمت مسير درست سوق داده شود، اين امر شامل القاعده يا ساير نهادها و گروهها كه براي نابودي ما و متحدان مان كمين كردهاند، نميشود. جي كارني، سخنگوي كاخ سفيد نيز ضمن حمايت از اظهارات بايدن اعلام كرده كه ما پرسنل ارتش خود را به افغانستان اعزام نكرديم چون طالبان بر سر قدرت بود. آنها بر سر قدرت بودند اما ما به خاطر القاعده به افغانستان رفتيم. به واقع نابودي طالبان موردي نيست كه ما به دنبال آن باشيم[2].
چنین اظهار نظراتی به خوبی نشان می دهد که آمریکا قصد جدیای نسبت به مذاکرات صلح با طالبان برای فرار از جنگ دارد هرچند که بین نخبگان سیاسی آمریکا نسبت به این موضوع اجماع وجود ندارد. به واقع جمهوری خواهانی هم چون مک کین از مخالفان جدی مذاکرات صلح آن هم با روش اوباما هستند و بر این باورند که نمیتوان با گروهی که سربازان آمریکایی بسیاری را کشته پای میز مذاکره نشست. به هر حال و به رغم این دسته از مخالفتها به نظر، اوباما تصمیم خود را بر پیگیری جدی مذاکرات صلح آن هم با ارائه امتیازات بسیار به طالبان گرفته شده است.
برای نیل به این مهم آمریکا تصمیم گرفته تا دفتر سیاسی برای طالبان در قطر افتتاح شود تا بتواند به صورت جدی مذاکرات صلح را با آنان دنبال نماید. به واقع برقراری دفتر سیاسی و انتقال زندانیان طالبان به قطر در راستای پی گیری مسایل مرتبط با صلح طبق رویکرد جدید اوباما است.
دفتر سیاسی طالبان
پس از حدود دو سال مذاکره با طرفهای مختلف و بررسی مسیرهای گوناگون بالاخره تصمیم برای گشایش دفتر سیاسی طالبان در دوحه پایتخت قطر به عنوان یکی از جدی ترین تلاشها برای برقراری صلح به مرحله نهایی خود نزديك شده است. تصمیم به ایجاد چنین دفتری به این دلیل جدی تر شد که چندی پیش در کنفرانس بن دو تصویب شد که از سرگیری روند صلح و آشتی به رهبری خود افغانها با جدیت و با ارائه امتیازات بالا به طالبان صورت گیرد. مساله ای که البته همانگونه که ذکر شد در رویکرد جدید آمریکا نیز جایگاه بالایی یافته و این کشور برای نیل به این مرحله اقدامات جدی ای انجام داده است. در همین زمینه باید توجه داشت که گشایش دفتر سیاسی به دلیل ارائه امتیازات دیپلماتیک یک سفارت برای طالبان در قطر، یک گام مهم در روند صلح ارزیابی میشود.
نخست وزير قطر که کشورش میزبان طالبان خواهد بود نیز اعلام داشته كه باید طالبان را به عنوان بخشی از روند مصالحه به صورت جدی وارد فرایند مذاکرات کرد. شيخ حمد بن جاثم الثاني تاكيد داشته كه راه حل ثبات در افغانستان نيازمند مشاركت طالبان در مسيري صحیح و منطقی است تا از این طریق افغانيها بتوانند برای خود به درستی تصمیم بگیرند. اما این مهم زمانی رخ میدهد که شرایط مناسبی برای طرف طالبانی در نظر گرفته شود که یکی از این شرایط فراهم آوردن دفتری برای آنان است تا بتوانند نظرات و دیدگاههایشان را به درستی اظهار نمایند[3].
ارسلا رحماني از اعضاي برجسته شوراي عالي صلح نیز بيان داشته كه دولت و شورای عالی صلح در افغانستان متوجه این نکته شدهاند که طالبان خواهان دفتری سیاسی است که البته این مساله نیز مورد تایید دولت افغانستان تحت شرایطی خاص است. رحمانی تاکید داشته که ایجاد دفتر سیاسی میتواند نام و نشانی مشخص برای طالبان ایجاد کرده و گفتگوهای صلح را در مسیر درست هدایت کند. نکتهای که طبیعتا میتواند اهداف و منافع طرفین را بدون واسطه و با دقت در اختیار یکدیگر قرار دهد[4].
اما چرا قطر برای میزبانی از طالبان انتخاب شد؟ شهر دوحه پیشنهاد آمریکا و طالبان بوده است. طالبان امیدوار است تا از حمایت مادی و معنویی شیخهای قدرتمند سلفی قطر بهره مند شده و از مساجد و محافل سلفی در کشورهای عربی، کمکهای مادی برای گروه طالبان جمع آوری کنند. آمریکا نیز که در تلاش است تا جایگاه قطر را در تعاملات منطقهای به دلیل همسوییهای این کشور با غرب افزایش دهد از میزبانی قطر برای طالبانیها استقبال کرده است. از سویی دولت قطر با استفاده از چنین وضعیتی میکوشد تا با تشویق غرب جایگاه خود در منطقه و جهان اسلام را ارتقا دهد. هم چنین دوحه امیدوار است با استفاده از وضعیت میزبانی به محبوبیتش در محافل سلفی که در قطر و در کشوهای عربی دیگر از نفوذ زیادی برخوردارند و همواره از طالبان پشتیبانی کردهاند، بیافزاید.
افغانستان
دولت افغانستان با تلاشهای اخیر مذاکرات صلح مخالفتی ندارد و آن را در راستای تامین منافع ملی دولت و ملت افغانستان ارزیابی می کند. اما این که دولت کرزی از جریان مذاکرات و تلاشهای مصالحه به دور بوده و یا این که مذاکرات را در حالی آغاز کند که شاهد هیچ تغییری در رویکردهای طالبان نیست از جمله دغدغههای جدی افغانستان است. مواردی که همانگونه که دولت کرزی بدان اشاره داشته مخالف جدی روح مذاکراتی است که قرار است صورت گیرد.
همانگونه که پیش از این ذکر شد دولت افغانستان با داشتن مقری برای طالبان موافق است. به این دلیل که میتواند بدون دخالتهای پاکستان و بدون واسطه و حمایتهای خارجی با آنان گفتگو نماید. بارها کرزی از این که طالبان آدرسی مشخص نداشته و نمیتوانند به صورت مستقیم به آنها مراجعه کند ابراز نارضایتی کرده است.
اما این مهم زمانی ارزش دارد که دولت افغانستان درجریان مسایل صلح قرار می داشت. همانگونه که ماهیت مذاکرات اخیر ایجاب می کند و در بن و در صحبتهای مقامات آمریکایی نیز بر آن تاکید شده، باید مذاکرات و مسایل افغانیها به خود افغانیها واگذار شود. در حالی که کرزی اعلام داشته که ما از موارد اخیر کاملا بی اطلاع بودیم. به همین دلیل اولین واکنش دولت افغانستان پس از شنیدن خبر ایجاد دفتری برای طالبان فراخوانی سفیر این کشور از قطر بود. اگر چه دولت افغانستان تاکید دارد که سفیرش را از دوحه به رسم اعتراض فرا نخوانده اما آنچه مشخص است این نکته است که دولت افغانستان ترس جدیای از این بابت دارد که از مسایل مرتبط با مصالحه عقب گذاشته شود و هم چون همیشه آمریکا بدون در نظر گرفتن دیگر بازیگران به تصمیم گیری اقدام نماید. زلمی رسول وزیر خارجه افغانستان بیان داشته که هر نوع تلاشی که حکومت افغانستان در آن دخیل نباشد دخالت در روند صلح بوده و با روح مذاکرات و اهداف مندرج در آن که بارها هم در کنفرانسها و هم در بیانات مقامات ذکر شده مغایرت خواهد داشت.
هم چنین در همین زمینه از جمله مسایلی که برای دولت افغانستان از اهمیت برخوردار است و شورای عالی صلح نیز بدان اشاره داشته این است که مذاکرات با طالبان تنها زمانی میتواند آغاز شود که خشونتهای ایشان علیه شهروندان متوقف، ارتباطات با القاعده از بین رفته و قانون اساسی این کشور که تضمین کننده حقوق و آزادیهای شهروندان شامل حقوق زنان است توسط آنان تضمین شود. البته دولت به طور جدی نگرانیهایی نیز در مورد انتقال تعدادی زندانی طالبانی از پایگاه گوانتانامو به دبی به عنوان مقدمهای بر مذاکرات صلح دارد[5].
به هر حال درخواست توجه به نیات و راهبردهای دولت افغانستان به این معنا نیست که آنان درخواست کمک از جامعه بین المللی ندارند. حكومت افغانستان به صورت رسمی و در شورای امنیت از جامعه جهاني خواسته تا تلاشهايشان را براي برقراري صلح و ثبات و از همه مهم تر پيش برد گفتگوهاي مصالحه بيشتر سازند. در جلسه اي در شوراي امنيت كه در مورد كشور افغانستان برقرار شده بود، جاويد لودين معاون وزير خارجه افغانستان اعلام داشته كه جامعه بينالمللي بايد براي نيل به موفقيت و پيش برد صلح و ثبات در افغانستان كمك كند[6]. اما همانگونه که کرزی بیان داشته درخواست کمک به معنی دخالت و بیرون گذاشتن دولت از تلاشهای مصالحه نباید تلقی شود. همانگونه که شورای عالی صلح نیز در همین زمینه بیان داشته، مساله صلح یک مساله خارجی نیست که نیازمند عملیاتهای خارجی بوده باشد[7].
به تمامی این مسایل و دغدغههای دولت کرزی باید یک مساله دیگر نیز اضافه گردد. به نظر می رسد دولت افغانستان دغدغه جدیای بابت شدت یافتن تلاشهای مخرب طالبان آن هم در قطر دارد. حضور طالبان در قطر می تواند به اوج گیری بیشتر تلاشهای آنان منجر شود. مساله ای که به نوبه خود برای تمامی طرفین جذاب و خوشایند نیست. باید توجه داشت که این دفتر را باید فراتر از ایجاد یک نمایندگی سیاسی ارتباطی برای گروه طالبان ارزیابی کرد زیرا اگر طالبان بخشی از فعالیت سیاسی، مطبوعاتی و تبلیغاتی مخفی فعلی خود را نیز به قطر انتقال دهد، ماشین تبلیغاتی طالبان که تاکنون نیز بسیار موثر عمل کرده است، تقویت میشود. شاید هم به همین دلیل بوده که دولت افغانستان بیشتر خواهان این بود که مذاکرات در ترکیه یا عربستان برگزار شود که کابل با آنان روابط نزدیک تری دارد.
دورنمای رویداد
تلاشهای بین المللی مهمی برای تحقق مصالحه با طالبان در افغانستان در حال شکل گیری است که عبارتند از آزاد کردن برخی از زندانیان و برقراری دفتری در قطر برای طالبان. این دسته از اقدامات که به نوبه خود مهم ارزیابی می شود پس از آن صورت گرفتند که قرار بر این شد تا مسایل مربوط به افغانیها به خود افغانیها واگذار گردد. طبیعتا این مساله می طلبید تا ایدهها و افکار دولت افغانستان نقش برجسته ای در این دسته از تحولات داشته باشد. اما آمریکا نه تنها افغانستان را در جریان تحولات اخیر قرار نداده بلکه در این زمینه به گونه ای عمل می کند که با دیدگاههای دولت کرزی چندان هم خوانی ندارد.
به هر حال تصمیمات اخیر در افغانستان مطلوب به نظر می رسد. اما آن چیزی که می تواند در ادامه نگرانیها را بیشتر سازد تک رویها و بی توجهیهای همیشگی غرب به دیگر بازیگران، عوامل و مسایل مرتبط درگیر در منطقه است.