مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش تروریسم در گفتگوی میان ادیان

اشتراک

محمود علی پور

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

    تروریسم از مفاهیم چالش برانگیز در عرصۀ روابط بین الملل در زمانۀ کنونی است. اساساً هرگونه پروژه و تحقیق علمی در ارتباط با پدیده تروریسم مبتنی بر یک تعریف خاص از آن پدیده است. اما مشکل نیز دقیقاً از دل همین وضعیت بیرون می آید زیرا یک تعریف واحد از پدیده تروریسم وجود ندارد. علاوه بر بعد خشونت آمیز تروریسم، آن یک بعد دیگر را در بر ی گیرد. از منظر نوام چامسکی[1]، تروریسم علاوه بر اینکه اقدامات خشونت آمیز فردی را دربر می گیرد، یک بعد به مراتب مهمتر را نیز شامل می شود، و آن تروریسم دولتی[2] است. چون که این اقدامات یک سودمندی را برای دولت هایی که این اقدامات را انجام می دهند، به همراه دارد. از این رو که این دولت ها اساساً در پی کنترل و نگه داشت قدرت در سرزمین های هدف هستند. در تروریسم دولتی، دولت ها از قدرت موجود در آن موقعیت هدف، به منظورکنترل نظام اندیشگی، باور و حالت های خاص طرف مقابل( از جمله فرهنگ خاصش از جمله کنترل مذهب و اشاعه آزادانه آن)، بهره می برند(Chomsky, 1986:3). برای نمونه یکی از آشکارترینِ دیدگاه ها که این نوع تروریسم دولتی را خصوصاً بعد از یازده سپتامبر ترویج داد، دیدگاه نومحافظه کارانه ایالات متحده آمریکا است که با روی کار امدن ترامب وارد مرحله جدیدی نیز شده است. درباب نومحافظه کاری و رابطه اش با خشونت و نفی گفتگوی میان مذهبی باید با پرسش ولفسون همنوا شد . آدام ولفسون[3]در کتاب خود تحت عنوان محافظه کاری و نو محافظه کاری[4] این مساله را مطرح می کند که آیا نومحافظه کاری واقعاً وجود دارد؟، اگر وجود دارد ماهیت آن چگونه است و چه چیزی در نومحافظه کاری جدید و تازه به نظر می رسد؟ در وهلۀ بعد نکته مهمی را مورد توجه قرار می دهد که عبارت است از این امر که امروزه چه نوع تاثیرات سیاسی مهم توسط نومحافظه کاران صورت پذیرفته است؟ از نظر او این پرسش است که این روزها ذهن همگان را به خود معطوف داشته است(wolfson,2006:215) یکی از پاسخ های اصلی که می توان به این پرسش ها داد این است که دفع صلح و گفتگو از جملۀ تبعات نومحافظه کاری قرن بیست و یکمی است که آمریکا و طیفی از بازیگران منطقه ای مورد حمایتِ آمریکا در خاورمیانه آن را دنبال می کنند. چنانکه پیامد های حضور امریکا در افغانستان و عراق و ظهور و افول داعش آن را نشان داد. تروریسم داعشی که نوع جدیدی از تروریسم دولتی هم محسوب می شود، آشکارا نمونه بی بدیل استفاده مذهب علیه مذهب است که با آن کوشیده شد صلح خواهی و گفتگوگری و پتانسیلِ آزادی بخشِ موجود در دین اسلام، مورد نقض قرار گیرد.

اما ضرورت گفتگو میان ادیان چیست؟ اساس هر دین خصوصاً در اسلام و مسیحیت و یهودیت برا اساس محبت میان یکدیگر استوار است و در هیریک از این ادیان تاکید زیادی بر مفهوم محبت و رحمت شده چنان که خداوند وجود حضرت محمد(ص) رحمتی برای همه عالم معرفی می کند و صاحب اسوه نیکو. خداوند در قرآن اشاره می کند که:  و از نشانه های [قدرت] او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شما است. روم 14.  

بنابراین اگر چه دین نزد خداوند اسلام است، اما خداوند تاکید اگر میخواستیم همه را امت واحد می ساختیم اما این کار را نکردیم و در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. مائده 48. و خداوند صراحتا اشاره می کند تمام ادیانی که به خداوند و روز جزا اعتقاد دارند ترسو بیمی بر آنها نباشد. بنابراین ادیان مختلف اند، اما در اصولی واحد که ریشه آن الهی است اشتراکاتی دارند. گفتگو یکی از این اصول است. گفتگو با یکدیگر برای بالابردن تقوا و معرفت و همزیستی رکن اساسی است که متاسفانه در دوره ما جای خود را به خشونت و ستیز فرهنگی و دینی داده است. از این رو گفتگو، رکنی اساسی برای زندگی مسلمانان، مسیحیان و سایر ادیان در کنار دیگر است چرا که برتری هر قوم، به میزان تقوا و معرفت اوست نه خشونت و کشتن دیگری. چیزی که داعش در عصر جدید این کار را آشکارا به نام دین می کند و مردم بی گناه را قربانی سیاستی پست کرده که در همه جای قرآن مذموم است.

از این رو نقش تروریسم در گفتگو میان ادیان چه می تواند باشد؟

در عصر جدید، پیوند میان سیاست های لیبرالیستی و نومحافظه کارانه آمریکا با نوعی خشونت گرایی بی اساس داعشی که برآمده از تفاسیر جزم اندیشانه از دین است، در تلاش بوده و هست که چهره پرمحبت و اهل گفتگوی اسلام را در جهت خدمت به منافع اقتصادیِ گروهی که ریشه در جهان اسلام ندارند، را خدشه دار کرده و نگرش ها و باورهای آزادی خواهانه آن را سرکوب کند. از این رو گفتگو و پیوند آن با همزیستی مسالمت آمیز میان مذهبی، می تواند، جلوی این حرکت را گرفته و به مدعیان آزادی، درس آزادگی دهد.

تروریسم با توجه به تعریفی که از آن شد، دیگر در حد خشونت ورزی باقی نمانده و فراتر از آن در پی پیراستنِ اصول اساسی دین ما یعنی اسلام برآمده است. تروریسم خشونتی داعشی، که مخالف هرگونه محبت؛ مدارا، گفتگو و زبان است. زبانی که در قرآن همواره با تعقل کردن و اندیشیدن در ارتباط بوده است و خشونتی که آخرین گزینه بوده، در تروریسم داعشی نه تنها جایشان عوض نشده؛ بلکه هرگونه گفتگو نیز محو شده است. این چیزی است که صرفاً هژمونی گرایی یک قوم(از جمله نومحافظه کاران یهودی)؛ آن را می خواهند. تغییر بافت فرهنگی ومذهبی گفتگومآبانه اسلام در خاورمیانه.

از این رو تروریسم در عصر حاضر نقشی اساسی در کم رنگ شدن گفتگو بازی می کند که وظیفه اصلی آگاه کردنِ بازیگران سیاسی، مردم و جوانان از این حربه اساسی و لطمه آفرینِ موجود در خاورمیانه است.

واژگان کلیدی: نقش، تروریسم ، گفتگوی ادیان

[1] Noam Chomsky                                                               

[2] State terrorism                                                                  

[3] Adam Wolfson

[4] Conservatives and Neoconservatives

مطالب مرتبط