مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش بازیگران عربی در رخداد های نوین یمن 

اشتراک

دکتر نبی اله ابراهیمی

استاد دانشگاه و کارشناس یمن

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

رخداد های نوین یمن 

تحولاتی که در یمن اتفاق افتاده است، از نظر بسیاری از کارشناسان وتحلیلگران غربی و عربی یک مسئله غیر منتظره ای بوده است. شاید مسئله ی گمراه کننده ای که در یمن ایجاده شده است این باشد که ،حوثی ها دنبال الگوی حزب الله لبنان اند و به دنبال قبضه کامل قدرت نیستند، ولی به دلایل گوناگون، از جمله واکنش های اولیه عربستان وشورای همکاری خلیج فارس و غرب، فراسوی الگوی لبنانی را در یمن شاهد بوده ایم که یک الگوی جدید است. هرچند ریشه های آن به کنش سیاسی جنبش های سیاسی شیعه و جنبش های معاصر شیعه در عراق و لبنان است، بر می گردد. 

در واقع در کنار تحولات جدید درخاورمیانه و آسیای جنوب غربی و در آسیای جنوب غربی تحول یمن از لحاظ سیاسی و امنیتی یک نمونه جداگانه از تحلیل و شرایط و رخدادهای اجتماعی و سیاسی حتی از عراق و لبنان و سوریه است. دلیل آن هم به موقعیت ژئوپلیتیکی یمن و ارتباطی با دریای سرخ و تاثیری بر روی امنیت اسرائیل و مصر وعربستان است. این سه ضلع از نظر تاثیرات امنیتی و امنیت منطقه ای مهم اند. البته از لحاظ های دیگری هم اهمیت دارد. درست است که ریشه های تحولاتی که در یمن اتفاق افتاده است، به بحث انقلابات عربی برمی گردد. ولی ریشه های دیگر تحولاتی یمن این است که در این تحولات یک پازل امنیتی جدید به نام حوثی ها ظهور کرده است، که نیازمند تحلیل شرایط جامعه شناختی وشرایط سیاسی و حتی اقتصادی یمن است. یعنی رخوت و دوران بعد از فروپاشی نظام علی عبدالله صالح در یمن گفتمانی را به وجود آورد که یمن باید به سمتی ایجاد یک دولت مدنی و همراه با اقتدارگرایی پیش برود. چون یمن محلی برای تاخت وتاز جریان سلفی جهادی در خاورمیانه شده بود. چنانچه چند شهر یمن مثل حضرالموت و … در دست سلفیه جهادی است. اما اگر حوثی ها در یمن ظهور پیدا نکرده و تقویت نمی شدند، و صنعا را تصرف نمی کردند، جریان داعشی به داعش یمنی تبدیل می شد و همان الگوی لیبی تکرار می شد. اما چیزی که در اینجا مورد بحث است، چگونگی و میزان قدرت گرفتن حوثی ها است و اینکه آیا حوثی ها می توانند کل قدرت را قبضه کنند یا باید به مقداری از قدرت بسنده کنند. 

رویکرد عربی در قبال تحولات کنونی یمن 

ریشه هایی که هم اکنون و بعد از انقلاب یمن در سپتامبر 2014 قابل مشاهده است،  این است که پویش های داخلی یمن تا حد زیادی به عناصر منطقه ای و بازیگران منطقه ای بر می گردد. چند بازیگر خیلی مهم پشت پرده یمن وجود دارد. یکی از آنها قاعدتا ایران و شیعیان هستند که از جریان حوثی ها حمایت می کنند. این یک جریان مهم و تاثیرگذار است. جریان دیگر جریان ارتش در یمن است. سیاست خاموش و silent politics  ارتش یمن در نوع خود جالب است.  پشت پرده این امر علی عبدالله صالح است. هرچند که جریان قبایل الاحمر، یعنی همان جریان اخوانی، تا حد زیادی از ارتش خارج شده اند، اما 60 تا 70 درصد ارتش یمن به میراث علی عبدالله صالح پایبندند. در این حوزه امارات متحده عربی از طریق شخص محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی، تحولات یمن را تا حد زیادی کنترل می کند. آنها در پی انتقام از جریان اخوان المسلمین و حزب اصلاح هستند و سیاستی که تاکنون ادامه پیدا کرده است، همان سیاست انتقام از جریان اخوان المسلمین است. لذا در این حوزه امارات و ایران یک طرف ماجرا هستند. اما قطر تا حد زیادی کنشگری خود را دست داده است. چون آنها طرفدار جریان اخوان و حزب اصلاح و تجمع بودند( که از اریکه ی قدرت کنار رفتند) . نگاه عمان یک نگاه بی طرفانه است و خیلی خود را وارد تحولات یمن نمی کند. مصر از طریق عربستان سعودی تحریک می شود که واکنشی نشان دهد. اما چون جریان اخوان المسلمین جریان قوی و ریشه داری است. آقای سیسی سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفته است. بقیه ی کشورهای عربی هم از طریق اتحادیه ی عرب موضع خاصی می گیرند.

مسئله مهم عربستان سعودی است. بیشترین کشور عربی که با یمن مرز دارد  عربستان است. شاید بیشترین تاثیر در بحث امنیت ملی عربستان همین تحولات کنونی باشد. سوال اصلی که ایجاد می شود، این است که چرا عربستان سیاست خاموش را برگزیده است.  پاسخ این است که عربستان سعودی تا حد زیادی آن پتانسیل اجتماعی را ندارد. تنها پتانسیلی که عربستان در یمن می تواند بازی کند مسئله ی پرونده قبیله گرایی و طایفه گرایی دریمن است و گرنه جریان سلفی جهادی، حوثی ها، ارتش و شخص علی عبدالله صالح با عربستان سعودی مشکل  دارند. مثلا در مراسم ترحیم ملک عبدالله، علی عبدالله صالح خواست به عربستان سفر کند، اما مقامات عربستان اجازه ندادند. این نشان می دهد که صالح رابطه تیره ای با عربستان دارد و این رابطه فعلا ترمیم نخواهد شد. با این وجود کنشگر اصلی در صحنه تحولات یمن عربستان سعودی است. عربستان سعودی اگر به منویات خود که تسلیح قبایل یمنی است، نرسد، حتما گزینه ی جنگ داخلی را در یمن برپا خواهد کرد. یعنی سعی می کند، حوثی ها را هم با قبایل و هم با جریان سلفی جهادی وارد جنگ داخلی کند. لذا یکی از سناریوهای قوی پیش روی عربستان سعودی ایجاد جنگ داخلی در یمن است، که به این جنگ داخلی ضد الانقلاب الحوثی می گویند. از این نگاه آنان مسئله کودتا و رجوع به قانون اساسی و این که آقای  منصور رئیس جمهور قانونی یمن است، مستمسکی است تا نیروهای خارجی  مثل شورای امنیت را به یمن کشاند. مثلا اجلاسی که اخیرا در ریاض تشکیل شده بود، شورای همکاری خلیج فارس خواستار قطعنامه هایی بود که تحولات یمن را در فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد یعنی صلح علیه امنیت ملی بگنجاند. این امر نشان می دهد که کشورهای عربی مثل مصر و عربستان حتی بحث مداخله را مطرح کردند، این ها پیام های جدی به حوثی هاست. در واقع آنها نمی خواهند حوثی ها را نادیده بگیرند. اما عقیده دارند که حوثی ها نباید جز در دو استان صعده و عمران در استان های دیگر دخالت کرده و کل قدرت را قبضه کنند. اینجا دو الگو مطرح است. یکی قدرت گرفتن کامل حوثی ها در یمن است که ازنظر من باید به آن با احتیاط و مصلحت نگاه شود. دیگری قسمتی از قدرت است، یعنی الگوی لبنانی که می تواند الگوی سازنده و بهتری برای یمن باشد. چون تحولات جنوب یمن یعنی الحراک جنوبی، پرچم های استقلال را برافراشته کردند و بخشی از آنها یعنی سالم البیض طرفدار حوثی هاست. اما جریان عمده ی آنها موافق حوثی نیستند.

واژگان کلیدی: نقش بازیگران عربی در یمن ، بازیگران عربی، رخداد های نوین یمن، عربستان و یمن، بازیگران منطقه ای و یمن 

 

مطالب مرتبط