دکتر علی بمان اقبالی زارچ
کارشناس ارشد اورآسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
جنگ اوکراین در آستانه یک سالگی هم چنان بر مدار نبرد فرسایشی میان مدت و موفقیت های محدود با تمرکز بر حوزه نرم ادامه دارد. حسب اظهار نظر استولنبرگ دبیر کل ناتو روسیه برای عملیاتی گسترده آماده می شود و ظاهرا” روسها قصد دارند در بهار امسال یک ضد حمله قابل توجه انجام دهند، واضح است که اوکراینیها به تجهیزات زرهی سنگین نیاز دارند. به گفته رئیس جمهور زلنسکی، 300 تانک مورد نیاز است، اما برخی از تحلیلگران غربی معتقدند 100 تانک لئوپارد برای رفع نیازهای دفاعی اوکراین کافی است.
در حال حاضر حدود 2000 تانک لئوپارد 2 در زرادخانه حدود 13 کشور جهان وجود دارد که بیشتر آنها اروپایی هستند. اساسا لئوپارد 2 تانک اصلی جنگ ناتو است. به همین دلیل، حمل آنها به اوکراین نسبتاً ساده است. لهستان، دانمارک، فنلاند(نامزد عضویت ناتو) و اسپانیا در حال حاضر خود را برای تحویل 14 تانک نشان داده اند، بنابراین منابع تانک های آماده برای استقرار در میدان نبرد نسبتاً غنی است.
نشست گروه تماس درباره اوکراین که هفته گذشته در پایگاه نظامی رامشتاین آلمان برگزار شد با نتایج متفاوتی به پایان رسید. الکسی رزنیکوف، وزیر دفاع اوکراین از نتایج این نشست ابراز رضایت کرده است، چرا که از یک سو، 50 کشور شرکت کننده تعهدات جدیدی برای ارائه کمک های نظامی به اوکراین، برخی علنی و برخی پشت درهای بسته پذیرفته اند. از سوی دیگر، آلمان ارسال تانک های لئوپارد 2 به اوکراین و یا صدور مجدد این تانک در اختیار کشورهای متحد به اوکراین نهایی ننمود و بر کسی پوشیده نیست که موضع اتخاذی تأثیر عمده ای بر آینده جنگ در اوکراین و شانس این کشور برای زنده ماندن از حملات اعلام شده روسیه، بلکه بر امنیت اروپا و اتحاد ائتلاف آتلانتیک شمالی دارد.
تانکهای لئوپارد، مانند تمام تجهیزات ناتو، ماشینهای پیچیدهای هستند که برای کار، نگهداری و تأمین مهمات و سوخت پیچیده هستند. برای اینکه این تانک ها بتوانند با تمام ظرفیت در میدان نبرد در اوکراین عمل کنند، ایجاد زنجیره های تامین برای پشتیبانی لجستیکی این واحدهای زرهی کاملاً ضروری است. با این حال، با توجه به اینکه لئوپارد 2 در نیروهای مسلح بسیاری از کشورهای اروپایی گنجانده شده است، گزینههای مربوط به این زنجیرههای تامین و نگهداری چندگانه است و به همین دلیل استقرار آن بسیار آسانتر است. در همین راستا انگلیس قبلاً اعلام کرده است که 14 تانک چلنجر 2 را ارسال خواهد کرد که خود یک سلاح قدرتمند است و فرانسه تانک های سبک ارسال خواهد کرد.
اگر چه صدر اعظم جدید آلمان بخشی از نسلی از سیاستمداران است که حرفه سیاسی خود را بر اساس شعار آلمان “صلح دوست” بنا کرده است ولی سال گذشته، بلافاصله پس از تهاجم روسیه به اوکراین، شولز اختصاص بودجه ای هنگفت را برای نوسازی ارتش به مبلغ 100 میلیارد یورو و تخصیص 2 درصد از تولید ناخالص داخلی برای هزینه های نظامی، طبق الزامات ناتو، اعلام کرد. اما نزدیک به یک سال پس از این تصمیم فوق العاده؛ وضعیت این بودجه صد میلیاردی مشخص نیست و وزیر دفاع آلمان به دلیل اینکه برنامه ریزی لازم را انجام نداد، مجبور به استعفا شد.
به هر حال مهمترین ترس شولز تشدید درگیری ها به این معنی که روسیه حضور تانکهای آلمانی در خاک اوکراین را اقدامی خصمانه از سوی ناتو یا حتی آلمان تلقی میکند؛ خواهد بود که منجر به حمله روسیه به کشورهای عضو ناتو شود و اگر چه این دیدگاه بدبینانه شانس واقعی کمی برای تحقق دارد، اما به نظر می رسد که رهبران سیاسی برلین و اکثریت مردم آن را بسیار جدی گرفته اند.
البته نوعی بدبینی افراطی خطر تشدید تنش هسته ای است. به طور خلاصه، برلین از حمله اتمی روسیه می ترسد. سیاستمداران قدیمی فراموش نمی کنند که اکثر سناریوهای نبرد دوران جنگ سرد حمله هسته ای به خاک آلمان را فرض می کردند. علاوه بر این، این استدلال ادامه میدهد که آلمان تنها قدرت بزرگی است که مانند فرانسه یا بریتانیا ظرفیت بازدارنده هستهای ندارد و بنابراین آسانترین و محتملترین هدف برای حمله احتمالی روسیه است. این سناریو نیز واقع بینانه به نظر نمی رسد، اما باز هم شواهد حکایت از آن دارد که سیاستمداران و جامعه آلمانی که در نظرسنجی ها، اکثرا مخالف تحویل تانک ها رای داده اند، بسیار جدی گرفته شده است.
همچنین راهبرد آلمان برای موفقیت شامل مثلث نیروی کار ارزان از چین، انرژی ارزان از روسیه و تضمین های امنیتی از سوی آمریکا بود. دولت آلمان از ابتدای جنگ درگیر روند سریع کاهش وابستگی خود به گاز روسیه شده است، فرآیندی دشوار و طولانی مدت، اما این بدان معنا نیست که تسلیحات و منابع مالی خود را وارد اردوگاه آمریکایی کرده است. در واقع تا کنون، برلین به سیاست خارجی عملگرایانه عمل کرده و روابط نزدیک خود را با دولت های قدرتمند و دشمنان نسبی ایالات متحده و غرب، در ازای منافع ملموس و فوری حفظ کرده است؛ خلاصه با وجود فروپاشی روابط با روسیه، روشن نیست که آلمان این رویکرد را کنار گذاشته باشد. موضوع دیگر این که اکثر سیاستمداران آلمانی علناً اعلام می کنند که 100٪ طرف اوکراین و ناتو هستند، اما مخفیانه رویای ترمیم سریع روابط با روسیه را دارند. این سیاستمداران، که کم نیستند و در یک طرف طیف سیاسی متمرکز نیستند، در صورت شکست اوکراین در جنگ، چندان نگران نخواهند بود و می توانند تجارت خود را طبق معمول با روس ها از سر بگیرند.
جمع بندی :
سیاست خارجی محدود به منافع اقتصادی آلمان تحت پوشش امنیت آمریکا، در اصل، سیاستی کوچک و بدون دامنه است. واقعیت مهم این که آلمان به عنوان بزرگترین قدرت اقتصادی و موتور محرکه توسعه اروپا علاقه مند است به عنوان یک رهبر اروپایی، هم از نظر اقتصادی و سیاسی و هم در امنیت اروپا، نقشی را ایفا کند. واضح است که پس از اوکراین، اروپا دیگر نمی تواند امنیت خود تامین دانسته و متحدان باید استراتژی های خود را با توجه به تهدیدات، که جدی ترین آنها خطر روسیه می دانند، تجدید نظر کنند. لذا آلمان نمی تواند خود را از این بازآرایی استراتژیک بیرون کشید و به سیاست های کشوری کوچک که از نظر زمانی و مکانی محدود است؛ پایبند بماند. به عبارت دیگر، آلمان مصمم است در سطح اروپایی و جهانی فکر کند، نه فقط در سطح منطقه ایو محدود رفتار نماید لذا تصمیمات جدید آلمان را می توان آغازی جدید در فرایند تکرار تاریخ قاره سبز و عرصه بین الملل ارزیابی نمود.
واژگان کلیدی: نقش آفرینی ,کلیدی, آلمان ,منازعه, اوکراین, دکتر علی بمان اقبالی زارچ