امير حسين ابراهيم
کارشناس ارشد مسائل بین المللی
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
در مقدمه بايد گفت در سالهاي بعد از جنگ دوم دو شكل اتحاد نظامي در جهان يعني پيمان ورشو و ناتو شكل ميگيرد . ناتو پوشش دهنده کشورهای اروپایی، اروپای باختری، امریکای شمالی و ترکیه برای مقابله با نفوذ سیاسی و نظامی کمونیسم در جهان پس از جنگ بود. اما پیمان ناتو و هواداران نظام لیبرال غرب در مقابل بلوک شرق در اروپای باختری و امريكاي شمال محدود نماند و دو پیمانه ممتد و در امتداد پیمان ناتو سرد برای سامان دادن نظامی غرب در تقابل و اتحاد شوروی سابق در دوران جنگ شکل گرفت. نخست پیمان سنتو در خاورمیانه تاسیس شد و کشورهای نظیر پاکستان، ترکیه و ایران به این پیمان به این پیمان وارد شدند و عراق هم با کودتای 1۹۵۸ عبدالکریم قاسم علیه نظام پادشاهی عراق عضو این پیمان شد.
پيمان ديگر موسوم به سیتو توسط کشورهای جنوب شرق آسیا تکمیل برای جلوگیری از نفوذ چین کمونیست و مداخلات اتحاد شوروی پیدا کرد و کشورهایی نظیر تایلند، مالزی، سنگاپور و هنگ كنگ (در زمانی که زیر نفوذ بریتانیا بود) به آن وارد شدند. بنابراین وقتی که ما از پیمان ناتو صحبت میکنیم عبارت است از گروهی متعلق به جهان غرب كه برای جلوگیری از نفوذ شوروی سابق در بخش بزرگی از جهان گسترده میشود. یعنی پیمان سنتو در خاورمیانه و پیمان سیتو در جنوب شرق آسیا این وظیفه را انجام دادند. همچنین اتحادی موسوم به آلبوکرك در امریکای لاتین مد نظر بود. در مقابل اتحاد شوروی هم بلوک تابع خود را در همین عصر با همین روش ها مد نظر قرار داد.
پس از پایان جنگ سرد پیمان ناتو بر جای خود باقی ماند، اما سنتو و سیتو تقریباً از از بين رفت. مثلاً با انقلاب اسلامی ایران دولت جمهوری اسلامی نوپا از پیمان سنتو خارج شد یا در جنوب شرق آسیا به تحولات بعد از جنگ ویتنام اتفاق افتاد و عملاً پیمان سیتو دایره نفوذ خود را از دست میدهد. در شرایط پایان جنگ سرد و پس از دوران پایانی جنگ سرد جهان غرب و قدرت کانونی ایالات متحده مورد نیاز ديد که به پیمان های جدید را مورد نظر قرار دهند تا نه در تقابل با اتحاد شوروی بلکه براي صاردات تسلیحات و مستشاران امریکایی و مقابله با دشمنان منطقه ای و آسیب های منطقه ای سرمایه داری جهانی مانند جمهوری اسلامی ایران، كره شمالي وسوريه (كه ممكن است دشمنی ایدئولوژیک و تمام عیار از هر نظر با غرب نداشته باشند و يا مصرفکننده و کالا و خدمات غرب دنیای غرب بوده و حجم قابلملاحظهای از تولید آنها کشورهای بلوک غرب صادر شود) باشند. بنابراین دوران جنگ سرد هنوز وجود خارجی ندارد، ولي مهار نظامی و توازن در منطقه ضروری هستند. یعنی اگر دوران جنگ سرد را شاهد نیستند در واقع آنچه اتفاق میافتد برای توازن مد نظر است.
ناتوي عربي و يا اتحاد و همبستگی نظامی کشورهای اسلامي
در واقع ناتوی عربی اصطلاح غلطی است. نخست اینکه کشورهای مهمی در این پیمان نظامی همسو وجود دارند و برخی از آنها مانند جمهوری اسلامی پاکستان عرب نیستند. اين كشور مهمترین واحدهاي مستشاری و نظامی و اجرایی و عملیاتی ناتوی عربی را تشکیل می دهد. یعنی اکنون افسران ارشد پاکستانی اتاق های اطلاعاتی عربستان سعودی را اداره میکنند و ارتش پاکستان در تمام ۷۰ سال گذشته از بدو پیدایش این کشور ارتشی کاملا امریکایی است . بنابراین زمانی که از ناتوي عربی سخن میگوییم باید گفت اتحاد نظامی کشورهای مسلمان متحد ايالات متحده امریکا برای مهار جمهوری اسلامی ایران . همانند آنچه گفته می شود شورای همکاری خلیج فارس برای هماهنگی با دولت عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران است و قطر، کویت ، امارات متحده عربی در زیر سایه عربستان سعودی در یک مسیر توازن بخش با جمهوری اسلامی به سر مي برند. در این راستا بنا نیست جنگي در میان باشد، اما نوعی پوشش برای مهار ایران مد نظر است به گونهای که مصرف نقد جنگ افزارهای متحد امریکا در منطقه همواره تداوم داشته باشد کما این که اکنون نیز چنین است.
گذشته از اين کشور های مدنظر در ناتوي عربي ممالک مسلماني ولی متحد ایالات متحده امریکا هستند، اما عربستان سعودی، امارات، کویت حتی قطر (به رغم اینکه قطر در موقعیت بسیار عجیبی با جمهوری اسلامی ایران در ارتباط است ولي از سوی دیگر در پاره ای از فعالیت اطلاعاتی شرکت میکند و به صورت به صورت دوفاکتو با اسرائیل در ارتباط است) حضور دارند. در واقع نبايد فریب ارتباط اقتصادی قطر با جمهوری اسلامی ایران را خورد . در واقع نمی تواند یک کشور مسلمان را هم متحد اسرائیل باشد و همراهی صمیمانه با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
آنچه مشخص است اين كشورها در واقع چند کار را مد نظر قرار دهند. نخست تداوم نفت از خلیج فارس و دوم عدم نياز به ورود به جنگ های منطقه (به گونهای که دیگر که سرباز امریکایی در کار نباشد) سوم اینکه جنگ افزار امریکایی به صورت مستمر در این منطقه به فروش برسد.
پس در واقع ما با این منظومه مواجه هستیم. نباید فراموش کنیم که در واقع اتحاد نظامی واقعی میان کشورهای عربی امری دروغ است. در این چارچوب کشورهای عربی چون الجزایر هیچ گونه ارتباطی با این امر ندارند يا ارتباط حداقلي با این چارچوب دارند، همچنين کشورهای غیر عربی مانند پاکستان و تا اندازه ای اندونزی با این جریان نظامی روابطی دارند. پاکستان بسیار در این زمینه بسیار فعال است و اندونزی دورادور همکاریهایی دارد. علت این امر روابطی بسیار جدی با عربستان سعودی است.
اگر نگاهی به آینده این همکاریهاي نظامي داشته باشیم اين امر به عمق و بقای نظام جمهوری اسلامی ایران ارتباط دارد. در واقع تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی ایران وجود داشته باشد، از این گونه اتحادها شکل می گیرد. چراکه هیچ گونه دلیلی وجود در فلسفه سیاسی آنها وجود ندارد و دلیل وجود این اتحاد ها جمهوری اسلامی ایران است. وقتی کشوری مانند عربستان سعودی ۸۱۴ میلیارد دلار ذخیره ارزی ثابت دارد، باید بخش مهمی از این امر را خرج توانمندی نظامی، انتظامی و امنیتی خود کند. همچنين ساختار نظامي نیاز به آموزش دارد و جنگ يمن برای عربستان سعودی یک هدیه بزرگ است. در واقع عربستان سعودی از جنگ يمن فرصتی برای آموزش خود فراهم مي کند و هزینه اش را مردم یمن پرداخت می کنند. در واقع عربستان فضایی را فراهم آورده است تا بتواند حرکت نظامی داشته باشد (سعودی در طول یکصد سال گذشته و از زمان جنبش استقلال در شبه جزیره عرب جنگي چون یمن نداشته است) لذا افزايش اعتماد به نفس حکومت قابل تامل است و رياض باید بتواند قوای نظامی خود و تجهیزات پیشرفته نظامی که از ايالات متحده و دیگر ممالک غربی به دست آورده به نمایش بگذارند. این مسئله برای آنها بسیار ضروری و حیاتی است. در اين چارچوب اتاق فکر مورد نیاز آنها مستشاران امریکایی است و آی اس آی یا اداره اطلاعات پاکستان نیز به آنها کمک می کند تا این فرآیند را جلو ببرند.
همچنين نباید فراموش کنیم این کشورها در واقع جز صادرات نفت و واردات سخت افزار نقطه ثقل دیگری ندارند و باید قادر باشند علاوه بر پيشرفتي که در دبی نمایش داده می شود حرکت دیگری هم كنند. اما هیچ یک از این ممالک قادر نیستند مستقل كاري انجام دهند و ارتباط با یکدیگر هم به کمک امریکا، رژیم اسرائیل است. در واقع اگر سخن از اتحاد است باید بگوییم اتحاد به رهبری امریکا با پول عربستان، کار امنیتی پاکستان، اتاق فکر اسرائیل و ساختن یا برساختن خاورمیانه ای که در آن تقسیم کار وجود داشته باشد، است. در واقع واژه ناتوی عربی که واژه مجهول و نام آن را مي توان نظام تقسیم کار در خاورمیانه امریکایی شده است .این امري است که وجود دارد و در حال انجام است.
واژگان کلیدی: ناتو ، اتحاد، همبستگی نظامی، کشورهای اسلامي،ناتوي عربي،