دکتر گلناز سعیدی
عضو هیئت علمی دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
چکیده
ملی گرایی و احساسات میهن دوستانه از جمله گرایش ها و انگاره هایی است که از دیرباز با شدت و ضعف گوناگون در کشورها وجود داشته و در برخی برهه های زمانی زمینه ساز تحولات مهمی بوده است.برخی صاحب نظران با اشاره به زمینه های وقوع جنگ جهانی اول، رشد فزاینده احساسات ملیگرایانه در دولت را از مهمترین دلایل بروز این رخداد مهم درابتدای سده گذشته بر می شمارند.
ملی گرایی در ژاپن نیز مجموعه از عقاید و احساسات مردم ژاپن در طول دو قرن گذشته نسبت به کشور، فرهنگ و سرنوشت سیاسی و تاریخی خود می باشد. در دوره میجی ژاپن ، ایدئولوژی ملی گرایی متشکل از ترکیبی از فلسفه های سیاسی بومی و وارداتی بودجه که توسط دولت میجی برای تقویت وحدت ملی و میهن پرستی و دفاع در برابر استعمار توسط قدرت های غربی، و بعداً در تلاش برای دستیابی به برابری با قدرت های بزرگ آغاز شده است. در این مقاله سعی شده به نظامی گری و ملی گرایی در ژاپن پرداخته شود.
تاریخچه ملی گرایی
ملی گرایی ژاپنی مجموعه ای از عقاید و احساسات مردم ژاپن در طول دو قرن گذشته نسبت به ، فرهنگ و سرنوشت سیاسی و تاریخی خود است .
پيدايش ملي گرايي در ژاپن در واپسين روزهاي حكومت توكوگاوا به دليل تهديدات احتمالي نظامي خارجيان به خصوص بعد از ورود ناخدا پري به ژاپن و عقد قرارداد كاناگاوا، خيزش عقايد ملي گرايي در ژاپن به اوج خود رسيد. بعضي از دايميو ها نظريه بازگشت به گذشته را مطرح كرده و برخي ديگر نظريه قدرت مطلقه امپراتور را طرح نمودند كه اين دو خود موجب پيدايش نظريه يا احترام امپراتور و اخراج خارجيان شد. اين نظريه يكي از اصلي ترين محرك ها براي خيزش اصلاحات ميجي بود .
ملی گرایی ژاپن به دو بخش ملی گرایی فرهنگی و ملی گرایی سیاسی با دولت گرایی”شووا”تقسیم می شود. در دوره امپراتوری میجی در قرن 19 ترکیبی از عقاید ملی گرایانه ژاپن و مقابله با توسعه طلبی غربی به وسیله دولت ژاپن برای توسعه وحدت ملی و میهن پرستی به دو منظور به خدمت گرفته شد:
اول مقابله با استعمار گرایی غرب و دفاع سرزمینی و ديگري به دست آوردن قدرت برابر با دیگر قدرتهای بزرگ دنیا و حتی کشورگشایی به کار گرفته شد .
ملی گرایی
ملی گرایی و احساسات میهن دوستانه از جمله گرایش ها و انگاره هایی است كه از دیرباز با شدت و ضعف گوناگون در كشورها وجود داشته و در برخی برهه های زمانی زمینه ساز تحولات مهمی بوده است. برخی صاحب نظران با اشاره به زمینه های وقوع جنگ جهانی اول، رشد فزاینده احساسات ملی گرایانه در دولت- ملت های اروپایی را از مهمترین دلایل بروز این رخداد مهم بین المللی ابتدای سده گذشته بر می شمرند.
اما بسیاری از تحلیلگران، ریشه ملی گرایی معاصر ژاپنی را در تحولات نیمه دوم سده نوزدهم این كشور موسوم به «انقلاب میجی» جستجو كرده اند؛ دورانی كه به واسطه خروج ژاپنی ها از پیله تنگ تنیده شده پیرامون قلمرو جزیره ای و جغرافیایی این كشور، دگرگونی های ساختاری در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی- صنعتی و نظامی را به بار آورد. البته انقلاب یا اصلاحات میجی به دلیل شرایط ویژه منطقه ای و بین المللی و مسابقه های نظامی- تسلیحاتی اواخر سده 19 و اوایل سده بیستم میلادی به رشد نظامی گری در ژاپن منتهی شد.
بالا گرفتن اختلاف های توكیو با قدرت های منطقه ای چون آمریكا، اتحاد جماهیر شوروی و چین سبب شد تا ژاپنی ها به جنگ جهانی دوم به چشم فرصتی برای دستیابی به منافع و اهداف بین المللی خود بنگرند. نتیجه چنین نگرشی ورود ژاپن به این جنگ بزرگ و پس از آن تحمل بمباران هسته ای و در نهایت تسلیم در برابر جبهه متفقین بود. از دید برخی تحلیل گران، ملی گرایی ژاپنی حتی پس از شكست در جنگ جهانی در قالب ها و چهره هایی غیر از نظامی گری بروز و نمود یافت، تا جایی كه گفته می شود رشد حیرت انگیز اقتصادی و صنعتی و دستیابی به موقعیت دومین قدرت اقتصادی جهان، چند دهه پس از بمباران هسته ای، بازتابی از تمایلات ملی گرایانه و برتری جویانه ژاپنی ها نسبت به رقبای جهانی بوده است.
در مجموع نیز می توان گفت كه مولفه ها و نشانگان ملی گرایی در بین ژاپنی ها در مقایسه با برخی ملت های دیگر نمود بیشتری دارد. بسیاری از نخبگان سیاسی و شهروندان ژاپنی بر این باورند كه بایستی اتباع این كشور با تمام وجود ژاپنی بوده و ژاپنی بمانند، از اینرو در قوانین این كشور موضوعی چون تابعیت دوگانه در شرایط عادی غیر قابل قبول به شمار می رود.
افزون بر آنچه گفته شد، ملی گرایی در ژاپن از دید بسیاری از ناظران و تحلیل گران روندی رو به رشد را می پیماید، تا جایی كه گفته می شود پیروزی حزب محافظه كار «لیبرال دموكرات» به رهبری آبه در پاییز سال گذشته تا حد زیادی ناشی از شعارهای ملی گرایانه این تشكل سیاسی بوده است.
آبه و همراهان او پس از كسب قدرت، پیرو شعارها و وعده های پیشین، دستوركارهایی برای مقابله موثرتر با ادعاهای سرزمینی چین و حتی كره جنوبی را در پیش گرفتند كه نتیجه آن تشدید اختلاف ها بین ژاپن و همسایگان این كشور در منطقه بود. تدوین راهبرد جدید 10 ساله نظامی و اعلان افزایش بودجه دفاعی ژاپن (برخلاف روند یك دهه گذشته) در اواخر آذرماه نیز نشان داد كه رهبران توكیو به دنبال گام های عملی برای پاسخ به تهدیدهای رقیب بزرگ منطقه ای خود یعنی چین هستند.
در كنار این اقدام ها، تاكید بر گسترش آموزه ها و انگاره های ملی گرایانه در نظام آموزشی ژاپن برای تربیت نسلی با روحیات میهن دوستانه از دستوركارهای نرم افزاری دولت توكیو بوده است.
در اوایل مردادماه سال جاری «موسسه مطالعات و تحلیل های دفاعی Institute for Defence Studies and Analyses در مقاله ای با عنوان رشد ملی گرایی در ژاپن و چین، گسترش تمایلات میهن دوستانه را از جمله ابزارهای دولت های توكیو و پكن در هماوردی منطقه ای بویژه در جریان اختلاف های سرزمینی 2كشور برشمرده است. همچنین در این مقاله تاكید شده كه كوبیدن رهبران سیاسی بر طبل ملی گرایی می تواند با هدف معطوف داشتن توجه شهروندان از نابسامانی ها داخلی به سمت موضوعات چالش برانگیز سیاست خارجی صورت گیرد. البته در كنار مزایایی چون ایجاد وفاق و انسجام ملی برای دستیابی به اهداف و منافع مشخص، رشد فزاینده ملی گرایی می تواند دردسرهایی را نیز برای نخبگان سیاسی كشورها به دنبال داشته باشد.
مولفه های ملی گرایی ژاپنی
مولفه های ملی گرایی ژاپن عمدتا از ملی گرایی فرهنگی ژاپنی سرچشمه می گیرد که عبارتند از :
۱-کشور ثروتمند-ارتش قدرتمند: اختلاف شدید اقتصادی و نظامی بین ژاپن و قدرت های استعماری غرب بهترین علت برای خیزش انقلاب میجی و اندیشه های ملی گرایی بود. هدف انقلاب میجی که از سوی امپراطوری میجی دنبال می شد، کشور ثروتمند و ارتش قوی بود.
۲-بوشیدو- طریقت سامورایی : تفکر بوشیدو در قرن 19 به عنوان تفکر ملی گرایی نظامی ژاپن شناخته می شود. بوشیدو که به معنی طریقت سامورایی است مجموعه ای از نظرات، عقاید و تفکرات مناسب برای یک سامورایی است که در 11 جلد به عنوان “هاگاکوره” منتشر شده است.
تفکر بوشیدو که ابداعی ملی گرایانه در سال1920 بود، دستاویزی برای افسران نظامی”تایشو”جهت آموزش سربازان و تقویت احساسات ملی گرایانه آنان بود .در زمانی که ژاپن فاقد ارتش منظم بود افرادی به نام سامورایی که بعضا در خدمت امپراطوری هم بودند کارهای مردمی انجام می دادند و بعد از تصمیم امپراطوری میجی برای تشکیل ارتش ملی، سامورایی ها هم ساماندهی شدند ولی از عقاید و دیدگاه های آنان برای ایجاد و تقویت ملی گرایی قدرتمند استفاده شد.
۳-شینتوئیسم ملی: شینتو در میان ادیان جهان از جهت نقشی که در شکل دادن به نظریه سیاسی و ثبات ملی پیروان خود داشته منحصر به فرد است .بنابر اعتقاد مندرج در کتب مقدس این دین ،جزایر ژاپن اولین مخلوق آسمانی است و اولین “میکادو” یا امپراطوری ژاپن نیز اصطلاحاً از نسل الهه خورشید در آسمان بوده که به زمین آمده است.
شینتوی حکومتی و یا وابسته به معبد در اصل دین نیست بلکه نوعی تشریفات میهن پرستانه است که تمام مردم ژاپن بدون در نظر گرفتن دین واقعی خود می توانند در این مراسم شرکت کنند، بدون اینکه در اصل ،آزادی مذهب را خدشه دار کنند .در حقیقت شینتوئیسم ملی به عنوان یک اندیشه ملی گرایی ژاپن به گسترش یک هویت فرهنگی خاص می پرداخت که عملکرد آن در دوره میجی به عنوان وزنه تعادلی بین اندیشه های وارداتی بودیسم ،مسیحیت و سایر اندیشه های غربی با شینتوئیسم شناخته می شد.
آیین شینتوئیسم به عنوان امری مترادف با ناسیونالیسم افراطی ،ملیتاریسم و پرستش امپراطور شناخته می شود. بی تردید در طی قرون گذشته طرفداران نظامی گرایی و مصادر قدرت از دین شینتو برای وحدت افکار و تقویت وفاداری مردم ژاپن استفاده کرده اند .در ابتدای قرن 17 میلادی ترس از دخالت دولت های غربی منجر به سرکوب مسیحیت و دفع خارجی ها شد و آیین شینتویی که از جانب ادیان بودایی و کنفسیوس به سرکوب و حتی جذب در آنها تهدید شده بود به سنگر حفظ و استقلال فرهنگ قومی ژاپن تبدیل شد.
در نیمه اول قرن 19 قدرت رو به توسعه غرب تاریخ طولانی استقلال ژاپن را خدشه دار ساخت .در این وضعیت دین شینتویی که ارتباط نزدیکی با خاندان سلطنت داشت به مبنایی معنوی برای حفظ استقلال ، فرهنگ قومی و حفظ کشور از سلطه خارجی تبدیل شد و در نتیجه شینتو خصلتی به غایت ناسیونالیستی ملی گرایانه پیدا کرد .
بازدید نخست وزیران ژاپن در سال های اخیر از معبد سربازان گمنام و یا “یاسوکونی” که با هدف رشد شینتوئیسم ملی در این کشور صورت گرفت ، موجب تنش در روابط ژاپن با چین و کره جنوبی شد زیرا آنها معتقدند این معبد نماد جنایات سربازان ژاپن در خلال جنگ جهانی دوم است. این در حالی است که براساس ماده های 20 و 89 قانون اساسی ژاپن ،بر جدایی دین از سیاست تاکید شده است اما بازدید مقامات بلند پایه این کشور از این معبد باعث تحریک افکار عمومی ژاپن در مسیر بازیابی ملی گرایی شده است که توانایی برگشتن به نظامی گرایی دوره “شووا ” را دارد.
(دوره شووا، دوره بین سالهای 1926 و 1989 در دوره امپراطوری هیروهیتو است که طولانی ترین دوره به شمار مي رود).
از اين دوره به عنوان فاشیسم ژاپنی یاد می شود.احیای این وضعیت از دیدگاه حزب حاکم لیبرال دمکرات ژاپن می تواند به تغییر بند 9 قانون اساسی این کشور که ژاپن را از داشتن ارتش منع می کند کمک کند .
۴-آموزش: اصل آموزش در دوره میجی برارزش های سنتی ، ملی و همچنین دین و اخلاق تکیه داشت .با دستور امپراطور ژاپن در سال 1890 مبنی بر آموزش اجباری، بازگشت به ارزش های سنتی کنفسیوس در نظام روابط انسانی ،طبقه ای که اولویت را با سرزمین نسبت به فرد و در مرحله بعد اولویت را با امپراطور نسبت به فرد در نظر می گرفت کلید خورد.
همچنين در کتب درسی دوره “شووا” بیشتر به جنبه های فرهنگی ناسیونالیسم ژاپن و ضرورت آن در مدیریت سیاسی کشور پرداخته می شد .
پیامدهای ملی گرایی
نخستین پیامدهای رشد نظامی گیری در ژاپن، بروز جنگ با چین در سال 1895 (1274 ه. شمسی) و با روسیه در سال 1904 میلادی ( 1282 ه.شمسی) بود؛ جنگ هایی كه ریشه بسیاری از اختلاف های سرزمینی توكیو با پكن و مسكو در زمان حاضر به شمار می رود.
شماری از صاحبنظران بر این باورند كه لزوم پاسخگویی مقام های سیاسی ژاپن به مطالبات رشد یابنده شهروندان این كشور در زمینه خروج نظامیان بیگانه و برچیده شدن پایگاه های نظامی آمریكایی در زمره این چالش ها قرار می گیرد؛ خواسته هایی كه در سال های اخیر بروز بیشتری یافته و مخالفت های زیادی در بین مردم ژاپن برانگیخته است. افزون بر این، با توجه به لزوم حل و فصل اختلاف ها و مدیریت بحران در روابط چین و ژاپن، رشد ملی گرایی افراطی و تقویت گروه های دست راستی می تواند در آینده موانعی را در مسیر بهبود مناسبات و تنش زدایی پدیدار سازد.
در مقاله موسسه مطالعات و تحلیل های دفاعی به این نكته اشاره شده كه رشد اقتصادی چین و سبقت گرفتن چینی ها در تولید ناخالص داخلی از ژاپن در سال های گذشته سبب تامین رضایت ملی گرایان افراطی ژاپنی و امیدواری آنان به اقدامات دولت توكیو برای گسترش رقابت و هماوردی با پكن شده است. با آنکه محافل سیاسی در ژاپن تلاش حزب حاکم لیبرال دمکرات را برای احیای روحیه ملی گرایی در این کشور موضوعی مهم و قابل توجه می دانند که می تواند به استقلال و حاکمیت ملی ژاپن در برابر آمریکا بسیار کمک کند، اما اکنون نسل جدید سیاستمداران ژاپنی به این نتیجه رسیده اند که براساس ایده و عقاید نیاکانشان، ژاپن در کنار ثروت باید ارتش قدرتمند نیز داشته باشد تا بتواند دربرابر قدرت های خارجی ایستادگی کند و از استقلال خود صیانت نماید .با این حال ،نسل گذشته ژاپن که سختیهای ناشی از جنگ جهانی دوم را متحمل شده اند تمایلی برای احیای روحیه ملی گرایی این کشور ندارند و خواهان ادامه وضعیت موجود و ادامه حیات سیاسی ژاپن در آرامش هستند.
اما محافل منطقه ای بخصوص در چین و کره جنوبی احیای روحیه ملی گرایی در ژاپن را بازگشت به دوران کشورگشایی این کشور می دانند که می تواند امنیت منطقه را به طور کلی به مخاطره بیاندازد. به همین دلیل بارها با تصمیم شینزوآبه نخست وزیر ژاپن برای اصلاح انون اساسی این کشور مخالفت کرده اند .
نتیجه
به نظر می رسد مساله كنترل احساسات و گرایش های ملی گرایانه در آینده، الزامات خود را بیش از پیش بر مقامات توكیو نمودار ساخته و روند رو به رشد ملی گرایی افزون بر شماری مزایا و فرصت ها، زمینه ساز بروز برخی پیامدهای غیر مطلوب سیاسی و اجتماعی برای رهبران ژاپن خواهد بود.
از ديد برخي تحليلگران، ملي گرايي ژاپني حتي پس از شكست در جنگ جهاني در قالب ها و چهره هايي غير از نظامي گري بروز و نمود يافت، تا جايي كه گفته مي شود رشد حيرت انگيز اقتصادي و صنعتي و دستيابي به موقعيت دومين قدرت اقتصادي جهان، چند دهه پس از بمباران هسته اي، بازتابي از تمايلات ملي گرايانه و برتري جويانه ژاپني ها نسبت به رقباي جهاني بوده است. در مجموع نيز مي توان گفت كه مولفه ها و نشانگان ملي گرايي در بين ژاپني ها در مقايسه با برخي ملت هاي ديگر نمود بيشتري دارد. بسياري از نخبگان سياسي و شهروندان ژاپني بر اين باورند كه بايستي اتباع اين كشور با تمام وجود ژاپني بوده و ژاپني بمانند، از اينرو در قوانين اين كشور موضوعي چون تابعيت دوگانه در شرايط عادي غيرقابل قبول به شمار مي رود. در كنار اين اقدام ها، تاكيد بر گسترش آموزه ها و انگاره هاي ملي گرايانه در نظام آموزشي ژاپن براي تربيت نسلي با روحيات ميهن دوستانه از دستوركارهاي نرم افزاري دولت توكيو بوده است. در هر حال ،برنامه های تقویت قدرت نظامی ژاپن نیز نشان می دهد که دولت این کشور پیش از اصلاح قانون اساسی ، روند تشکیل ارتش قدرتمند را آغاز کرده است و می کوشد از تضادهای میان آمریکا و چین از یکسو و ادامه مناقشه هسته ای بین آمریکا با کره شمالی از سوی دیگر و همراه شدن با سیاست چین و کره شمالی هراسی واشنگتن نهایت استفاده را ببرد .خریدهای نظامی ژاپن که عمدتا از آمریکا صورت می گیرد اگرچه به بهانه کاستن از کسری تجاری با این کشور صورت می گیرد اما بیانگر موافقت کاخ سفید با تقویت توان نظامی ژاپن است که می تواند در آینده نه چندان دور ضمن تبدیل این کشور به ژاندارم منطقه منجر به ایستادگی آن دربرابر برنامه های مداخله آمیز واشنگتن در منطقه نیز شود .
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر مي رسد مساله كنترل احساسات و گرايش هاي ملي گرايانه در آينده، الزامات خود را بيش از پيش بر مقامات توكيو نمودار ساخته و روند رو به رشد ملي گرايي افزون بر شماري مزايا و فرصت ها، زمينه ساز بروز برخي پيامدهاي غير مطلوب سياسي و اجتماعي براي رهبران ژاپن خواهد بود.
منابع
پرویزیان،پرویز.(۱۳۹۳).نوسازی سیاسی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم،تهران:انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.
خبرگزاری ها:
رئیسی نیا،مجید.(۱۳۹۲).ساختار سیاسی ژاپن،تهران:موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
-ژاپن در تقابل با چین 147 جنگنده اف -35 می خرد –خبرگزاری ایرنا-27-9-97
-افزایش بیسابقه بودجه نظامی ژاپن-خبرگزاری ایسنا-9-6-97
-کارکردها و چالشهای رشد ملی گرایی در ژاپن –خبرگزاری ایرنا -8-10-92
-افزایش بودجه و خریدهای نظامی ژاپن از آمریکا-سایت خبری و تحلیلی عصر ایران -27-9-97
-مولفه های ملی گرایی در ژاپن –مرکز مطالعات ژاپن -22-9-94
-علیپور تهرانی،بهزاد.(۱۳۹۵).نقش نظام اداری و برنامه ریزی ژاپن در توسعه اقتصادی- اجتماعی این کشور،تهران:موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
-فهیمی فر، جمشید، ژاپن و تجربه آن در توسعه، تهران؛ موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی، 1379.
-متوسلی، محمود، توسعه اقتصادی ژاپن با تاکید بر آموزش نیروی انسانی، تهران؛ موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی،1374. -نیلی، مسعود و همکاران، خلاصه مطالعات طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور، تهران؛ دانشگاه صنعتی شریف موسسه انتشارات علمی، 1382.
Doak, K. M. (٢٠٠٧). A History of Nationalism in Modern Japan. BOSTON: BRILL.
Iida, Y. (٢٠٠٠). Rethinking Identity in Modern Japan. London: Taylor & Francis.
Shimazu, N. (٢٠٠٦). Nationalisms in Japan. London: Routledge.
Shimazu, N. (٢٠٠٩). Japanese Society at War. London: Cambridge University Press.
USA: Psychology Press. Yoshino, K. (١٩٩٢). Cultural Nationalism in Contemporary Japan. London: Routledge.
Wilson, S. (٢٠٠٢). Nation and Nationalism in Japan.
واژگان کلیدی: ملی گرایی,ناسيوناليسم ژاپني ,ژاپن, ایدئولوژی, احساسات ملی گرایانه, قدرت های غربی, نظامی گری, ملی گرایی,