مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

منطقه ای شدن دیپلماسی ايران و نیروهای موثر بر آن

اشتراک

دکتر ابراهیم آقامحمدی

استاد دانشگاه

واژگان كليدي: منطقه ای شدن دیپلماسی ايران، نیروهای موثر بر  منطقه ای شدن دیپلماسی ايران،  متغيرهاي  سياست منطقه اي ايران، سياست خارجي ايران، سياست منطقه اي ايران

با روی کار آمدن دولت جدید در ایران تحولات گسترده ای در عرصه دیپلماسی کشور در حال وقوع است. این تحولات را می توان در دو سطح جهانی و منطقه ای مشاهده کرد. دستگاه دیپلماسی ابتدا تلاش کرد تا در عرصه جهانی فعال شود که مهمترین جلوه آن مذاکراتی است که در ارتباط با موضوع برنامه هسته ای ایران آغاز شد . این تعاملات در چهارچوب و سطوح گسترده ای به وقوع پیوست و منجر به حضور بالاترین مقامات دیپلماتیک کشورهای قدرتمند پای میز مذاکره شد که نتیجه آن تعیین یک برنامه عمل و آغاز یک فرایند برای حل یک بحران غیر لازم گردید. اما به غیر از عرصه جهانی این روزها شاهد فعال شدن دیپلماسی ایران در سطح منطقه ای نیز هستیم که می توان آن را منطقه ای شدن دیپلماسی نامید. در این راستا برنامه عمل دیپلماتیکی آغاز شده است تا بر اساس آن با کشورهای منطقه ای ارتباطات گسترش پیدا کرده و ضمن حمایت و تاکید بر تداوم روابط حسنه با کشورهای همسو و هم پیمان منطقه ای زمینه رفع سو تفاهمات و توسعه روابط با سایر کشورها نیز فراهم گردد. البته لازم به ذکر است که سطح جهانی و منطقه ای تعاملات دیپلماتیک دو عرصه عمل مجزا از یکدیگر نیستند بلکه ارتباط ارگانیک با یکدیگر دارند. و بی توجهی به یکی از آنها منجر به عدم تعادل دیپلماتیک در روابط خارجی کشور می گردد. چرا که منطقه ای که ایران در آن قرار دارد به لحاظ موقعیت ژئوپلتیک  و ژئواستراتژیک دارای چنان اهمیتی است که به صورت ناخواسته همیشه در لیست اصلی سیاست جهانی قرار می گیرد. اما به غیر از ارتباطی که این سطوح با یکدیگر دارند مساله ای که در این دوره زمانی مطرح می باشد این است که چرا دستگاه دیپلماسی ابتدا فعالیت خود را از عرصه جهانی شروع کرده و سپس وارد حوزه منطقه ای شده است؟ پاسخ به این مساله به چند فاکتور بستگی دارد. فاکتور نخست به ساخت و ماهیت سیاست و حکومت در منطقه خاورمیانه و کشورهای همجوار ایران مربوط است. زیرا در تقسیم بندی قدرت بین المللی علی رغم منابع عظیمی مانند نفت که در خاورمیانه نهفته است سهم آن متناسب با وضعیت منطقه ای نیست و حامل قدرت کافی نمی باشد. در تقسیم بندی قدرت جهانی مناطقی مانند امریکای شمالی، منطقه اتحادیه اروپا، آسیای شرقی و چین و روسیه قرار دارند . خاورمیانه در این سطح قرار نمی گیرد. فاکتور دومی که بی ارتباط با عامل اولی نیست این است که اکثر کشورهای منطقه در حلقه قطب های قدرت جهانی تعریف می شوند و چندان سیاست مستقلی از خود نشان نمی دهند. مثلا کشورهای حاشیه خلیج فارس در راستای سیاست های ایالات متحده عمل می کنند. در چنین شرایطی مناسب است که هدف پیکان دیپلماسی به جای پیرامون مرکز باشد. اما فاکتور سوم به ماهیت سیاست و دیپلماسی دو لت تدبیر و امید بر می گردد. چرا که ماهیتا این دولت تمایل دارد که به جای چانه زنی و مبادله امتیازات با قاعده هرم قدرت به صورت مستقیم با راس قدرت دیپلماتیک ارتباط برقرار نماید. زیرا بر این باور است که رسیدن به توافق در قاعده هرم هزینه بیشتری نسبت به مذاکره با راس هرم دارد. به نظر می رسد که این موضوع یکی از تفاوت های اساسی است که این دولت با دولت پیشین دارد.

اما در عرصه منطقه ای حوزه های موضوعی دیپلماسی کنونی کشور متعدد است . حتی موضوعات جدیدی خلق شده اند که بر پیچیدگی مسایل افزوده است. به عنوان مثال موضوعاتی چون شکل گیری گروه های جهادی و حرکت های سلفی که پس از تحولات خاورمیانه عربی ظهور پیدا کرده اند متغیرهای موثر بر تصمیم گیری دیپلماتیک را افزایش داده است. اقدامات دیپلماتیک منطقه ای را می توان در دو بخش در نظر گرفت. ایران از یک سو باید نگاهی به کنش گری دیپلماتیک برای ترسیم خطوط و برنامه های کلی روابط با همسایگان داشته باشد و از سوی دیگر موضوع حل بحران های منطقه ای که با منافع ایران مرتبط است را مدنظر داشته باشد. به لحاظ اولویت شاید بتوان بحران سوریه را در صدر موضوعات منطقه ای قرار داد. بحران سوریه وضعیتی پیدا کرده است که هم در حوزه بین المللی و هم در حوزه منطقه ای مورد توجه است. به همین دلیل رایزنی ایران در این خصوص هم با قدرت های جهانی مانند روسیه و چین صورت می گیرد و هم تحرکات دیپلماتیک در میان کشورهای منطقه انجام می شود. سفر دوره ای وزیر امور خارجه که به کشورهای روسیه، سوریه و لبنان صورت گرفت را می توان در همین راستا تحلیل کرد. به نظر می رسد که ایران تلاش می کند تا در معادلات قدرت میان گروه ها و کشورهایی که در کنفرانس بین المللی ژنو دو حضور دارند تاثیرگزار باشد و سویه ایران، روسیه و سوریه را تقویت نماید.

 در سوی دیگر منطقه کشور های عربی قرار دارند که در میان آنها عربستان و قطر به لحاظ ویژگی های شان نقش رهبری را ایفا می کنند. در سال های گذشته به دلیل اختلافات موضوعی که میان این کشورها و ایران صورت گرفته روابط میان آنها چندان تعریفی ندارد. موضوعاتی همچون وضعیت عراق جدید و رقابت برای حضور در آن کشور و بحران سوریه و تعریفی که طرفین از آن دارند بر دامنه اختلافات افزوده است. با وجود این دیپلماسی ایران اگر بخواهد در سطح منطقه ای موفق عمل کند حل مسایل با کشورهای عربی اجتناب ناپذیر است. این کشورها سال ها با بحرانی جلوه دادن مسایل ایران مانند موضوع هسته سیاست خود را با کشورهای منطقه ای و قدرت های جهانی تنظیم نموده اند و روابط نا مساعد ایران و قدرت های جهانی فرصت تحرک دیپلماتیک را به آنها داده است. به همین دلیل قدامات دیپلماتیک ایران برای عادی سازی روابط با قدرت های بین المللی آنها را تحت تاثیر قرار داده است.

 در جهت دیگر ترکیه قرار دارد که از بعد اشتراکات فرهنگی پتانسیل هایی برای توسعه روابط وجود دارد اما به لحاظ استراتژیک این کشور نگاهش به سوی اتحادیه اروپا و غرب است و در سطح منطقه ای نیز به دنبال دستیابی به قدرت منطقه ای بوده  لذا مستعد رقابت منطقه ای با ایران است. اگر دو کشور بتوانند حوزه های منافع یکدیگر را تعریف کرده و به رسمیت بشناسند و قواعد رقابت با یکدیگر را مشخص نمایند موجب ارتقا ثبات منطقه ای می شود. در این میان از موضوعاتی که دو کشور با یکدیگر اختلاف نظر دارند مساله بحران سوریه و نقشی که هر کدام در این کشور ایفا می کنند، مساله کردها در منطقه و وضعیت کردستان عراق و ارتباط آن با ترکیه می باشد. البته بحران سوریه تاثیری شگرف بر موضع کشورهای منطقه نسبت به یکدیگر گذاشته و چگونگی حل این بحران می تواند بخشی از مسایل را مرتفع نماید.

مساله دیگری که اخیرا منطقه خاورمیانه را تحت تاثیر داده و می تواند بر دیپلماسی ایران تاثیر بگذارد ظهور گروه های غیر رسمی در منطقه است که در شرایط بحرانی شدن وضعیت برخی کشورها مانند سوریه، مصر و تا حدودی عراق شکل گرفته اند. این گروه ها که با اسامی گوناگون که اکثرا جریان های سلفی هستند شناخته می شوند و بسته به حوزه نفوذ و قدرتشان در منطقه نقش ایفا می کنند. این شرایط باعث شده است که منطقه خاورمیانه به ثبات تر از گذشته شود و موضوعات آن لایه لایه گردد. لذا مجموعه چنین شرایطی باعث می شود که دستگاه دیپلماسی زمان زیادی را برای شناخت متغیرهای دخیل منطقه ای و چگونگی پاسخ به این موضوعات صرف کند. 

مطالب مرتبط