ابراهیم اخلاصی
مدرس دانشگاه و پژوهشگر
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیش از چهار دهه از آغاز فرآیند اصلاحات در عربستان سعودی به ویژه در بسترقدرت سیاسی و لایه های متنوع اجتماعی این کشور می گذرد و این امری بدیهی است که مسیر تغییر و تحولات فکری و عملی در این کشور به دلیل شرایط خاص حاکم بر جامعه و دولت از شیبی ملایم و روندی پر مخاطره برخوردار بوده است. واکاوی و تعقیب روندهای اصلاحی در کشورهای عربی نشان می دهد که سرعت اصلاحات در کشورهایی مانند کویت ، بحرین ، امارات ، قطر و عمان از شتاب بسیار بیشتری نسبت به عربستان سعودی برخوردار بوده است که این مهم مشمول مولفه های مهمی مانند : فرهنگ سنتی در عربستان و وجود ریشه های تاریخی ، فرهنگ پررنگ عشیره ای و قبیله ای ، عملکرد علمای وهابی مبتنی بر اندیشه های رادیکال و برداشت های خاص نظام حاکم از دین مبین اسلام بوده است.
آنچه رفتار حاکمان عربستان سعودی را در کندی روند اصلاحات در این کشور توجیه می نماید نوعی عقلانیت سیاسی و درک صحیح و متناسب از شرایط جامعه و جهان است که حاکمان این کشور را وادار ساخته است تا تنظیم سرعت اصلاحات در جامعه عربستان را مبتنی بر شاخصه هایی مانند : سطح ، وضعیت و همچنین شرایط پذیرش تغییر و تحول در لایه های درونی جامعه این کشور قرار دهند که نوعی هوشمندی در مسیر عدم ایجاد تناقض ، تعارض و کاهش آثار زیانبار خطا در بستر تحولات و دوری از چالش بشمار می رود.
ریشه یابی آغاز اصلاحات در عربستان سعودی به زمان حاکمیت ملک فهد بن عبدالعزیز فرزند نهم این خاندان و پنجمین پادشاه این کشور باز می گردد (1982-2005) و دلایل تداوم روند اصلاحات و به ویژه سرعت یافتن این پروسه از سال 1980 تا شرایط کنونی را باید در توجه و تمرکز هیات حاکمه این کشور بر سه موضوع : بروز و ظهور انقلاب ایران در سال 1979 ، واقعه هولناک یازدهم سپتامبر 2001 و همچنین وقوع انقلاب های عربی در سال 2010 دانست که بیش از پیش باعث ایجاد حساسیت و تحرک حاکمیتی و همچنین خروج این کشور از سکون و بی تحرکی گردیده است که این مهم در روند رو به رشد اصلاحات در عربستان سعودی دارای تاثیرات بسزایی بوده است .
طرح گفتگوی بین ادیان و مذاهب اسلامی در زمان حاکمیت ملک عبدالله را باید یک زیر بنای محکم در چارچوب اصلاحات اساسی در عربستان سعودی قلمداد نمود. لکن شتاب یافتن انجام اصلاحات در سالیان اخیر توسط “محمد بن سلمان” معمار و طراح مدرنیزاسیون در این کشور را باید دارای ارتباطی وثیق و معنادار با محورهای ذیل دانست که حائز اهمیت است :
الف: اصلاحات زیر بنایی و اساسی در ساختار قدرت و نظام سیاسی در عربستان و ارجحیت قائل شدن در راستای تقویت نقش و جایگاه نخبگان راهبردی و سایر روشنفکران و نخبگان فکری و ابزاری در این فرآیند از اهمیت محوری برخوردار گردیده است .
ب : ایجاد هشدار در لایه های متنوع قدرت به ویژه اعضای خاندان سلطنتی ، رهبران مذهبی ، سران قبایل و طوایف و همچنین بازرگانان سنت گرا مبنی بر جدیت در عرصه مبارزه با فساد ، حل و فصل معضلات اجتماعی و نمایش واقعی چهره ریاض منطبق با چشم انداز سند 2030 از نکات مهم دیگر بشمار می رود.
پ: تمرکز بر تضعیف و تعدیل موانعی اساسی و سخت در مسیر اصلاحات با هدف “پذیرش” منطقی و طبیعی روند تغییر و تحولات در جامعه عربستان از طریق تضعیف باورهای سنتی و اندیشه های رادیکال دینی و ضرورت عبور از یک نسل متعصب به نسلی روشنفکر از نکات مهم دیگر است که البته این زایش و پوست اندازی طبیعی و آسان نخواهد بود .
ت: توجه و تمرکز بر وجود و حضور روحانیون ، علماء و رهبران مذهبی متعصب و افراطی در تمامی لایه های سیاسی اجتماعی و ضرورت تعدیل و حذف آنها و بلا اثر نمودن اقدامات این جماعت در روند تحولات و جایگزین سازی روحانیون معقول و معتدل در بستر تاثیر گذاری در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی از اولویت های مهم دیگر است که از طریق هیات کبار العلماء ، مساجد و دانشگاه ها در حال شکل گیری و تحقق است.
ث: توجه و تمرکز بر تکنوکرات های جدید که علاوه بر داشتن پیوندهای محکم با محمد بن سلمان ولیعهد جوان و عملگرای آل سعود ، بخش های متنوعی از تحصیلکردگان ، تجدید نظر طلبان و دگرگون سازان را نیز در خود جای داده اند و در شرایط کنونی حوزه های مختلف مالی پولی ، تجاری و بازرگانی ، نفت و پترو شیمی و عناصر فنی و تجربی در عرصه انرژی های نو(آبی، بادی و خورشیدی ) را در اختیار دارد نیز از ضروریات در حال اقدام کنونی ست .
ح : بازآرایی در شورای وزیران و حذف عناصر تندرو ، ناکارآمد و فاسد با هدف سرعت بخشیدن به روند اصلاحات با هدف تغییر ایدئولوژی مبتنی بر مشروعیت ، کوچک سازی دولت و ایجادکارآمدی ، ایجاد وحدت در هیات حاکمه در موضوعات حاکمیتی و همچنین تغییر شکل و محتوای مطلوب به قوه قهریه نظام سیاسی از اولویت های مهم دیگر بن سلمان بحساب می آید.
خ : برنامه ریزی در راستا تغییر و تبدیل چهار چهره نظام سیاسی شامل : تغییر و کوچک سازی چهره خصوصی قدرت ، تقویت چهره خدمات عمومی و رفاه ، اصلاحات جدی در تغییر و ماهیت ایدئولوژی قدرت حاکم، تغییر رویکرد در سیاست خارجی و اصلاح چهره سلطه در داخل و خارج حوزه سرزمینی نیز با هدف ایجاد دگردیسی های عظیم در مسیر پاسخ به مطالبات و مدیریت تحولات را باید از نکات مهم دیگر دانست.
نتیجه گیری:
برخورداری محمد بن سلمان از نگاه ژانوسی به فرآیند اصلاحات و نگاه توامان به گذشته ، حال و آینده از هوشمندی سیاسی ایشان سرچشمه می گیرد. اولویت مهم و مدبرانه این ولیعهد جوان در مدیریت تحولات در بستر مدرنیته را باید در بهره برداری از ظرفیت 8/1 میلیون نفر جوان تحصیلکرده در اروپا و آمریکا دانست که این ظرفیت خواهد توانست در بستر جهانی شدن فنی و تکنولوژی به عنوان موتور محرکه اصلاحات عمل نموده و نیروی قدرتمندی بسازد که خواهد توانست در مسیر متعادل سازی افکار و اعتقادات اجتماعی و گروه های فکری متنوع در جامعه تاثیر گذار باشد .
اصلاحات در حوزه های اقتصادی و تجاری با کلید واژه “مبارزه با فساد” به ویژه در سطوح حاکمیتی و مدیران ارشد دولتی نیز می تواند پیروزی چشمگیر دیگری در مسیر تثبیت مدرنیته و طی دوران گذار بشمار آید و باعث کاستن از عمیق شدن شکاف های سیاسی اجتماعی و نزدیک نمودن عرصه های عمومی به عرصه قدرت گردد .
اقدامات اصلاحی در تمرکز و توجه به زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور و تزریق آزادی های مدنی و تغییرات اجتماعی نیز اقدامی عاقلانه و هوشمندانه خواهد بود که خواهد توانست به چهره عربستان در منظر افکار عمومی داخلی ، منطقه ای و بین المللی وجاهت بخشد .
عرصه کانونی تفوق و غلبه محمد بن سلمان بر تفکرات قشری و اندیشه های محافظه کارانه سلفی در تداوم مبارزه با فساد و شکل گیری تحولات فکری در جامعه و دولت در عربستان سعودی خواهد بود و روند تنظیم حرکت اصلاحات منطبق با ظرفیت جامعه باعث سرعت تغییر و تحولات و استمرار توفیقات ایشان خواهد گردید و این کشور را در آینده نه چندان دور به یک بازیگر تاثیر گذار و قابل اعتماد در عرصه های مهم منطقه ای و بین المللی تبدیل خواهد ساخت.
کلید واژه ها: ژانوس,جهانی شدن , اصلاحات, عقلانیت,تغییر , تحولات,مبارزه با فساد,افکار عمومی,تکنوکرات ,ایدئولوژی,عربستان سعودی,محمد بن سلمان