فاطمه محمدی
پژوهشگر و دکتری روابط بین الملل از دانشگاه علامه طباطبایی
مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc
چکیده
سیاست خارجی فمینیستی، نتیجه امتزاج ایدههای نظری سیاست خارجی هنجاری و فمنیست در روابط بین الملل است. چارچوبی که از جریان سازی جنسیتی و تمرکز فراگیر و امنیت انسانی در روابط خارجی یک دولت حمایت میکند و هدف آن صرفاً تلاش برای برابری جنسیتی نیست بلکه پیش شرطی برای دستیابی به اهداف خارجی، توسعه و سیاست امنیتی گسترده تر است. در واقع بر این باور است که صلح، امنیت و توسعه بدون در نظر گرفتن جامعه زنان قابل تحقق نیست.
ماهیت سیاست خارجی فمنیست محور
در حال حاضر دو چارچوب اصلی برای مشارکت زنان در سیاست بین الملل و حل مناقشات وجود دارد که عبارتند از چارچوب زنان، صلح و امنیت که در قطعنامه 1325 شورای امنیت سازمان ملل[3] در سال 2000 بیان شده است و سیاست خارجی فمنیست محور که در سال 2014 توسط وزیر خارجه سوئد، مارگوت والستروم[4] در پاسخ به تبعیض های سیستماتیک و دستور کاری برای تغییر و تقویت حقوق، نمایندگی و منابع برای همه زنان و دختران اعلام شد.[5] سیاست خارجی فمینیستی، سیاستی است که تعاملات خود را با سایر دولتها و همچنین جنبشها و دیگر بازیگران غیردولتی به گونهای تعریف میکند که صلح، برابری جنسیتی و یکپارچگی محیطی را در اولویت و حقوق بشر همه را تضمین، ترویج و حمایت میکند. همچنین به دنبال برهم زدن ساختارهای قدرت استعماری، نژادپرستانه، مردسالار و تحت سلطه مردان است و منابع قابل توجهی از جمله تحقیقات را برای دستیابی به آن چشم انداز اختصاص می دهد. این نوع از سیاست خارجی از همه اهرم های داخلی و خارجی خود نظیر فعالان، گروهها و جنبشهای فمینیستی در راستای تحقق اهداف خود بهره میگیرد. [6] این سبک از سیاست خارجی از ظرفیت تأثیرگذاری بر موضوعاتی نظیر تغییرات آب و هوا، مهاجرت، نظامی گری و … برخوردار است.[7] این نوع از سیاست خارجی می تواند با حفاظت از جان انسان ها در همه مراحل، حتی قبل از تولد آنها سازگار و همراستا باشد، هرچند تاثیر دقیق آن هنوز مشخص نیست.[8]
سیاست خارجی فمینیستی به عنوان یک پیشرفت جدید و امیدوارکننده در دیپلماسی و روابط بین الملل تلقی میگردد. بدین جهت که کشورهایی که آن را اتخاذ نموده اند هم در داخل و هم در خارج از مرزهای خود در راستای برابری جنسیتی تلاش می نمایند. در سال 2014، سوئد نخستین سیاست خارجی فمنیست محور جهان را اتخاذ نمود و از آن زمان، بیش از ده کشور و احزاب سیاسی به این روند پیوسته و یا اعلام کردهاند که قصد آنها توسعه یک سیاست خارجی فمینیستی است؛ به عنوان مثال در سال 2021، اولین زن وزیر امور خارجه لیبی در انجمن برابری نسل ها در سال 2021اعلام کرد که قصد دارد یک سیاست خارجی فمینیستی را دنبال کند. در ژانویه 2022 نیز وزیر خارجه سوئد گروه به علاوه سیاست خارجی فمینیستی[9] را اعلام کرد که در حال حاضر شامل شانزده کشور است. بنابراین بر اساس بررسی تاریخی سیاست خارجی فمنیستی مشخص میگردد که تا سال 2024، 16 کشور از این گونه سیاست خارجی در کشور خود بهره گرفتهاند که عبارتند از: سوئد (2014)، کانادا (2017)، فرانسه(2019)، مکزیک(2020)، اسپانیا، لیبی، آلمان، لوکزامبورگ، اسکاتلند(2021)، شیلی، کلمبیا، هلند، آرژانتین، مغولستان(2022) اسلونی(2023)، ، بریتانیا(2024).
شایان ذکر است که هیچ تعریف توافقی در خصوص سیاست خارجی فمینیستی وجود ندارد. این روند، توجه قابل توجهی را به خود جلب کرده است و به عنوان یک رویکرد جایگزین برای ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان تلقی می شود. بسیاری از اهداف آن با تعهدات بلند مدت زنان، صلح و امنیت یا برابری جنسیتی در توسعه و کمک های بشردوستانه همپوشانی دارد. سیاستهای خارجی فمنیستی میتواند با ایجاد یک چارچوب سیاسی منسجم، بین راهبردهای جنسیتی دولتها امکان اتحاد را فراهم نماید. در بهترین حالت این روند می تواند سبب تغییر سیاست خارجی جهت بهره مندی هرچه بیشتر زنان و دختران در تمامی جهان و متاثر شدن دیپلماسی کشورها، همکاری های دفاعی و امنیتی، تجارت، امنیت آب و هوایی و حتی سیاست های مهاجرتی گردد.
سیاست خارجی فمینیستی اخلاقی است و میتوان آن را از طریق هستیشناسی رابطهای، شامل داستانها و تجربیات زیسته زنان و دیگر گروههای به حاشیه رانده شده، مطالعه و بررسی کرد[10]. رسالت آن مبتنی بر مراقبت جهانی از زنان و دختران آسیبپذیر فراتر از مرزها است[11]. هدف سیاست خارجی فمینیستی تغییر اصول سنتی و نظامی محور و ایجاد چارچوب تحقیقاتی برای استفاده تجربی است[12]و استفاده از “حاکمیت ملی” را به عنوان بهانه ای برای تبعیض علیه زنان به چالش میکشد و هدف آن نهادینه سازی برابری جنسیتی است[13]و با هدف حل کردن مردسالاری در روابط بینالملل، ترویج برابری جنسیتی و دیده شدن زنان در فضاهای عمومی است[14] همچنین با کار در کنار سیاستهای توسعه پایدار می تواند گامی استراتژیک در جهت فرهنگ صلح باشد[15].
سیاست خارجی فمینیستی برای نشان دادن پایبندی دولت ها به نظم و نهادهای جهانی لیبرال و نقش آنها به عنوان بازیگران بین المللی «خوب» عمل می کند.[16] در این راستا سیاست خارجی فمینیستی در سوئد، کانادا، فرانسه و مکزیک نشانه مدرنیته لیبرال و پایبندی به نظم لیبرال بینالمللی است[17]چنین سیاستی در سوئد ریشه در مراقبت جهانی از زنان و دختران آسیبپذیر دارد.[18]سوئد و کانادا هر دو از اصطلاح “فمینیست” در سیاستهای خارجی خود استفاده می کنند، اما آن را متفاوت درک می کنند، سوئد بر تعهدات داخلی و بین المللی برای تغییر تمرکز میکند و کانادا بر بخش خصوصی تمرکز دارد.[19]سیاست خارجی آفریقای جنوبی از هنجارهای عدالت طرفدار جنسیتی استقبال میکند و تحت تأثیر بافت داخلی، به ویژه دستور کار زنان، صلح و امنیت است.[20]سوئد و مکزیک سیاست های اجتماعی را در اولویت قرار می دهند، در حالی که فرانسه و کانادا بر نقش بازار در پرداختن به نابرابری جنسیتی تاکید دارند.[21] دیپلماسی فمینیستی به عنوان راه حلهای کوتاه مدت برای شهرت آسیب دیده عمل میکند و به تثبیت تصویر فرانسه به عنوان یک رهبر استراتژیک مشروع در حکومت جهانی کمک میکند.[22] کشورهای دارای سیاست خارجی فمینیستی به دلیل تاکید بر حمایت و پیگیری ارزش های مورد حمایت خود، مشروعیت سیاسی بیشتری را کسب می نمایند.[23] انتخاب یک سیاست خارجی فمینیستی به این معنی است که حقوق برابر و برابری کانون اصلی همه جنبه های سیاست خارجی است. همچنین بیانگر این است که آن کشور به گروهی از کشورهای پیشگام می پیوندد که در سطح بین المللی برای برابری جنسیتی مبارزه میکنند. با این هستی شناسی که اگر افراد بیشتری از فرصتهای برابر برخوردار باشند، ما دنیای امنتر، باثباتتر و مرفهتری خواهیم داشت.
سیاست خارجی فمینیستی به معنای حمایت از حقوق بشر و ترویج مشارکت معنادار در تصمیم گیری زنان است. تمرکز سیاست خارجی فمینیستی حقوق، نمایندگی، منابع و بررسی واقعیت است: زنان در سراسر جهان باید بتوانند حقوق جهانی خود را مطالبه کنند و بدانند که از خشونت (حقوق) مصون هستند. آنها باید نماینده باشند و در تصمیم گیری های سیاسی (نمایندگی) شرکت کنند. باید منابع کافی برای دستیابی به این اهداف (منابع) وجود داشته باشد. شرایط در سراسر جهان متفاوت است و یک رویکرد خاص در همه جا اثر یکسانی نخواهد داشت.[24] هیچ طرح استانداردی برای چگونگی توسعه سیاست خارجی فمنیست محور وجود ندارد. بسیاری از کشورهایی که سیاست خارجی فمینیستی دارند. کتابهای راهنما برای مشخص کردن جزئیات بیشتر اهداف و ابزارهای سیاست خارجی فمینیستی یا راه اندازی نهادهای مشورتی برای راهنمایی دولت در چگونگی آن را اجرا کند.
شایان ذکر است در جدیدترین پژوهش منتشر شده در خصوص سیاست خارجی فمنیست محور، فاستر و سوزان مارکهام در کتاب « مقدمه ای بر سیاست خارجی فمینیستی در نظریه و عمل»[25] در پنج فصل و 154 صفحه در قالب مبانی و پایه های سیاست خارجی فمینیستی، سیاست خارجی فمینیستی در عمل، نقش جهانی ایالات متحده، عملیاتی کردن سیاست خارجی فمینیستی در ایالات متحده به این مهم پرداختهاند که کشورها چگونه میتوانند رویکردهایی را در سیاست خارجی و امنیت ملی خود در پیش بگیرند که به فراتر از پیشگیری و حل تعارض پرداخته شود و از لنز فمینیستی و یا جنسیتی برای افزایش برابری جنسیتی و نقش رهبری زنان در بخش امنیت استفاده کنند. این کتاب به تشریح این موضوع میپردازد که چگونه کشورها میتوانند هنگام توسعه و اجرای سیاست خارجی فمینیستی و امنیت ملی خود از لنز جنسیتی استفاده کنند و از مشارکت کامل و فعال زنان در تمام مراحل پیشگیری و حل منازعه حمایت کنند.
این کتاب یک اثر ارزشمند در حوزه مطالعات فمینیستی و روابط بین الملل است و یا یک رویکرد جامع و تحلیلی به بررسی مفاهیم، نظریه ها و کاربردهای عملی سیاست خارجی فمینیستی میپردازد و برای تمامی دانشجویان، پژوهشگران و فعالین حقوق زنان یک منبع مفید و کاربردی است. در خصوص اهمیت این کتاب می توان سه دلیل را بر شمرد:1.تغییر نگاه به سیاست خارجی: این کتاب با به چالش کشیدن رویکردهای سنتی در سیاست خارجی به دنبال ایجاد رویکردی است که در آن جنسیت، نابرابری جنسیتی و تجربیات زنان به عنوان عوامل کلیدی در شکل گیری سیاست ها و روابط بین الملل در نظر گرفته شود.2.تأکید بر حقوق بشر زنان: سیاست خارجی فمینیستی بر اهمیت حقوق بشر زنان و دختران در سطح جهانی تأکید دارد و به دنبال ایجاد جهانی عادلانه تر و برابرتر برای همه است.3. ارتباط تئوری و عمل: این کتاب با ارائه نمونه های عملی از کشورهای مختلف نشان میدهد که چگونه می توان مفاهیم نظری سیاست خارجی فمینیستی را در عمل پیاده سازی کرد. موضوعات بررسی شده در کتاب عبارتند از مفاهیم بنیادی مثل جنسیت، فمینیسم، سیاست خارجی؛ انواع نظریه های فمینیستی و کاربرد آن در سیاست خارجی؛ ابعاد مختلف سیاست خارجی فمینیستی از جمله دیپلماسی، توسعه، صلح و امنیت؛ موانع و چالشهای عملیاتی سیاست خارجی فمنیستی.
[3] United Nations Security Council Resolution (UNSCR) 1325
[4] Margot Wallström
[5] https://wiisglobal.org/wp-content/uploads/Reconciling-Two-Key-Frameworks-Policy-Brief.pdf
[6] https://www.icrw.org/publications/defining-feminist-foreign-policy/
[7] Achilleos-Sarll, C., Thomson, J., Haastrup, T., Färber, K., Cohn, C., & Kirby, P. (2022). The Past, Present, and Future(s) of Feminist Foreign Policy. International Studies Review. https://doi.org/10.1093/isr/viac068.
[8] Nossel, S. (2016). A feminist foreign policy. Foreign Affairs, 95, 20.
[9] Feminist Foreign Policy Plus Group
[10] Aggestam, K., Rosamond, A., & Kronsell, A. (2018). Theorising feminist foreign policy. International Relations, 33, 23 – 39. https://doi.org/10.1177/0047117818811892.
[11] Rosamond, A. (2020). Swedish Feminist Foreign Policy and “Gender Cosmopolitanism”. Foreign Policy Analysis, 16, 217-235. https://doi.org/10.1093/fpa/orz025.
[12] Madarászová, A. (2022). Feminist Foreign Policy. Concept Development, Defining Elements, Formulation of the Research Framework. Czech Journal of International Relations. https://doi.org/10.32422/cjir.8.
[13] Goetz, A. (2020). Feminist Principles in Global Affairs: Undiplomatic Practice. The Future of Global Affairs, 149 – 173. https://doi.org/10.1007/978-3-030-56470-4_7.
[14] Rao, G. (2018). Feminist perspective in Foreign Policy – A way to women’s visibility and participation in public sphere. . https://doi.org/10.31124/advance.7327037.v1.
[15] Uspenskaya, V., & Kozlova, N. (2022). Feminist Foreign Policy: Selected Issues of Conceptualization and Implementation. RUDN Journal of Political Science. https://doi.org/10.22363/2313-1438-2022-24-1-25-41.
[16] Thomson, J. (2022). Gender norms, global hierarchies and the evolution of feminist foreign policy. European Journal of Politics and Gender. https://doi.org/10.1332/251510821×16354220233761.
[17] Thomson, J. (2022). Gender norms, global hierarchies and the evolution of feminist foreign policy. European Journal of Politics and Gender. https://doi.org/10.1332/251510821×16354220233761.
[18] Rosamond, A. (2020). Swedish Feminist Foreign Policy and “Gender Cosmopolitanism”. Foreign Policy Analysis, 16, 217-235. https://doi.org/10.1093/fpa/orz025.
[19] Thomson, J. (2020). What’s Feminist about Feminist Foreign Policy? Sweden’s and Canada’s Foreign Policy Agendas. International Studies Perspectives, 21, 424-437. https://doi.org/10.1093/isp/ekz032.
[20]Haastrup, T. (2020). Gendering South Africa’s Foreign Policy: Toward a Feminist Approach?. Foreign Policy Analysis, 16, 199-216. https://doi.org/10.1093/FPA/ORZ030
[21] Zhukova, E., Sundström, M., & Elgström, O. (2021). Feminist foreign policies (FFPs) as strategic narratives: Norm translation in Sweden, Canada, France, and Mexico. Review of International Studies, 48, 195 – 216. https://doi.org/10.1017/S0260210521000413.
[22] Holmes, G., & White, S. (2023). Nation branding and feminist diplomacy after crisis: France’s response to SEA allegations in Central African Republic. European Journal of International Security. https://doi.org/10.1017/eis.2023.19.
[23] https://wiisglobal.org/wp-content/uploads/The-Value-of-a-Feminist-Foreign-Policy.pdf
[24] https://www.government.nl/latest/news/2022/11/18/feminist-foreign-policy-netherlands
[25]Stephenie Foster, Susan A. Markham, Feminist Foreign Policy in Theory and in Practice An Introduction, Routledge:2023.