ابراهيم طاهري
استادیار علوم سیاسی دانشگاه یزد
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
قطر کشوری کوچک در جنوب غربی قاره آسیا و در منطقه خاورمیانه است شبهجزیرهای که از شرق، غرب و شمال با آبهای خلیجفارس و از جنوب با عربستان هممرز است. درواقع قطر همچون زائدهای در امتداد شبهجزیره عربستان در قلب خلیجفارس پیشروی نموده است. این موقعیت جغرافیایی باعث تسهیل دسترسی کشور قطر به هر دو ساحل جنوبی و شمالی خلیجفارس میگردد. طی سالهای اخیر این کشور تلاش کرده است در نظام موازنه قوای منطقه ای خاورمیانه ایفای نقش کند. نظامی که بازیگران تأثیرگذاری همچون ایران، ترکیه، عربستان، مصر و حتی رژیم صهیونیستی را به عنوان ستون های اصلی در خود جای داده است. این مدل از نظم منطقه ای بعد از خروج انگلستان از منطقه خاورمیانه تاکنون پابرجا بوده است. این نظم منطقه ای بعد از وقوع تحولات عربی-اسلامی در کشورهای منطقه خاورمیانه از حالت چند قطبی خارج و بیشتر به سمت دو قطبی جنگ سردی ایران و عربستان سعودی تغییر پیدا کرده است. تنش در روابط ایران و عربستان سعودی در سطح منطقه ای باعث شکل گیری مدل دوقطبی انعطاف ناپذیر در خاورمیانه شده است. این وضعیت باعث شده کنشگران کوچکتر منطقه مجبور باشند میان دو قدرت بزرگ منطقه ای یعنی ایران و عربستان دست به انتخاب بزنند. قطر نیز ازاین قاعده مستثنی نیست و این کشور در کشاکش بحران های منطقه ای خاورمیانه به سمت ایران و ترکیه گرایش پیدا کرد. انتخاب قطر نشان از بلوغ فکری نزد سیاستمداران این کشور دارد جایی که دستگاه سیاستگذاری این کنشگر به خوبی آگاه است نزدیکی به عربستان می تواند باعث برهم خوردن نظام موازنه قوا در منطقه خاورمیانه می شود و در آینده نزدیک به شکل گیری هژمونی بدخیم عربستان سعودی کمک کند. آنزمان قطر نیز از پیامدهای این هژمونی در امان نخواهد بود و قطر خود نیز توسط عربستان بلعیده شود. بنابراین به سمت ایران و ترکیه لغزید تا از این مسئله جلوگیری کند. البته بایستی خاطر نشان کرد انتخاب قطر تحت تأثیر استراتژی گام به گام و تدریجی جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی 1357 قرار دارد جایی این کشور تلاش می کند متحدان عربستان در منطقه خلیج فارس را از این کشور جدا کند. در این راستا ایرانی ها به خوبی درک کرده اند که در مرحله اول به متحدان عربستان سعودی نزدیک شوند و آن کشور را به حالت بی طرفی سوق دهند و سپس در مرحله بعد وارد بازی اتحاد و ائتلاف با این کشور شوند. از ابتدای انقلاب اسلامی ایران تاکنون این مسئله به جد در دستور کار ایران قرار گرفته است. ابتدا با پیگیری سیاستی واقع بینانه عمان را از تبدیل شدن به متحد عربستان سعودی بازداشتند به گونه ای که در همه دوران بعد از انقلاب اسلامی عمان تلاش کرده است بی طرفی خود را در رابطه ایران و عربستان سعودی حفظ کند حتی در مقاطعی این کشور تلاش کرده است به نوعی نقش میانجی را در رابطه ایران و عربستان سعودی ایفا کندکه البته در این سطور مجال پرداختن به آن نیست. کنشگر بعدی برای برهم زدن سیستم مورد نظر عربستان و امریکا در خلیج فارس بنظر کویت بود که تا حدودی ایران موفق شده این کشور را از متحد عربستان به یک غیرمتعهد در سیستم دو قطبی میان ایران و عربستان سعودی در منطقه خلیج فارس تبدیل کند. نوع الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران با قطر و تلاش برای جدا کردن آن از عربستان سعودی نیز در این راستا قابل توجیه است. جایی که ایران با در پیش گرفتن سیاست صبر و انتظار موفق شد قطر را از جرگه متحدان عربستان سعودی جدا کرده و حتی به نوعی وارد ائتلاف خود در نظام منطقه ای خاورمیانه و سیستم فرعی آن یعنی خلیج فارس کند. ایران همواره تلاش کرده است که منافع خود را به منافع همه کشورهای منطقه خاورمیانه پیوند زند؛ نگاه راهبردی خویش را در سطح منطقه خاورمیانه حفظ کرده و با فدای منافع کوتاه مدت خود، منافع بلندمدت اش را دنبال کند. در این راستا این کشور در مرحله اول تلاش کرده است تا در نقاط اختلافی با قطر به ویژه در حوزه گازی مشترک در خلیج فارس از هیاهو اجتناب کند و حتی گاهی از سود و نفع عینی خود گذر کند. همواره شأن و منزلت قطر را در بازی های منطقه ای خاورمیانه حفظ کرده است و سعی کرده است با اعتماد به نفس قطر در سیاست خارجی کنار آید و هیچگاه تلاش نکرده است قطر را تحقیر کند کاری که عربستان بارها انجام داده است. در واقع عربستان سعودی از طریق استراتژی ترس تلاش دارد تا سیستمی از اتحاد و ائتلاف را علیه جمهوری اسلامی ایران طراحی کند این در حالی است که ایران از این راهبرد رقیب علیه خودش استفاده می کند و با ترساندن همراهان عربستان در شورای همکاری خلیج فارس و برخورد توأم با حفظ احترام، آنها را به خود نزدیک کرده است. ایران تاکنون موفق شده سه کشور را از عربستان جدا کند؛ عمان،کویت و قطر. وقت آن رسیده است که عربستان سعودی در سیاست های کلان خود در منطقه خاورمیانه بازنگری کند. عربستان سعودی درک نکرده است که مشکل بقاء و امنیت بزرگترین و مهمترین معضل ریز قدرت ها در نظام بین الملل است. عوامل تهدیدکننده داخلی و خارجی که ثبات سیاسی را در کشورهای کوچک مختل میکنند کم نیستند، عربستان سعودی نقش تهدید کننده خارجی بقا و امنیت قطر کنونی را ایفا کرد و با تعریفی سیاه-سفیدی از سیاست باعث شد که قطر به سمت ایران و ترکیه متمایل شود. البته نخبگان ایرانی مترنیخی عمل کردند و با زیرکی تمام موفق شدند از میل و اراده ترکیه برای حضور در خاورمیانه به نفع خود بهره برداری کنند. ایران موفق شد در برابر توسعه طلبی عربستان سعودی در خاورمیانه با ابزار جنگ، سیستمی را به وجود آورد که با تاکتیک دیپلماسی این کشور را مهار کند. ایران اکنون موفق شده است نظمی در قلب خاورمیانه ایجاد کند که با وجود حمایت های بین المللی از عربستان سعودی به سود منافع ژئوپلیتیک ایران باشد. دیپلماسی احترام آمیز جمهوری اسلامی ایران به قطر این ادراک را القا کرده است که ایران نه تنها بقای این کشور را تهدید نمی کند بلکه با حفظ احترام برای آن نقشی را در بازی های منطقه ای قائل است. ایران حاضر از بخشی از کیک خاورمیانه را به قطر تعارف زند این در حالی است که عربستان همه کیک را برای خود می خواهد.
منابع
-جعفری ولدانی، اصغر(1374)، تحولات مرزها و نقش ژئوپلیتیک آن در خلیج فارس، تهران؛ نشر قومس
واژگان کلیدی: لغزش قطر، ایران ،بازی بزرگ، ایران ، عربستان سعودی ، خاورمیانه