مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

فصل مشترک مرزهای سیاسی و تشکیل كلانشهرهای فرهنگی فارسی زبانان

اشتراک

مریم وریج کاظمی

پژوهشگر جغرافیای سیاسی

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح – IPSC

نقش عوامل جغرافیایی در شکل گیری رفتارهای زیستی انسان که شرایط را برای تفاوتهای فکری بوجود آورد، غیر قابل انکار می باشد. تفاوت های فکری منجر به ظهور داده های فرهنگی،شد.داده هایفرهنگی علاوه بر آثار ثمربخش در بسط و گسترش نبوغبشری، اثرات  فوق العاده ای را به همراه آورد که تعیین فضا و قلمروهای زیستی از جمله آن است. چراکه گروههای انسانی همواره خواهان تحمیل عقیدهو سنت های خود بر دیگری اند و بر این اساس قلمروهای خود را مرزبندی و بر آن نظارت می کنند.

مرزها زمان حک شده در فضا هستند آنها شواهد گذشته و یا جبهه های زنده برحسب اوضاع و احوال محل و مکان های همیشگی خاطرات و گاه رنجش ها هستند. مرزها گسست (عدم تداوم)سرزمین هستند و نقش سیاسی دارند. در این معنا مرزها نهادهای سیاسی هستند که با تصمیم سیاسی تفاهمی یا اجباری برقرار می شوند و متون حقوقی بر آنها حاکمیت دارد. مرزها به طور سنتی مکان اجرای نقش های مشخص حکومتی در زمان صلح هستند. کارکرد قانونی از تعیین حدود حاکمیتی خاص و اجرای حقوق ملی ویژه ناشی می شود. مرز دو حکومت را از یکدیگر جدا ساخته و قواعد بازی و حواشی آن را تنظیم می نماید. اگر عبور غیرقانونی از مرز قابل تعقیب است اما پناهنده سیاسی می تواند این کار را بدون کسب مجوز انجام دهد و تقاضای حمایت نماید. در زمان تنش میان دو کشور همسایه مرز نظامی می شود. مرز ورودی سرزمین ملی است که گاه به آن تقدیس بخشیده دارای ارزش نمادین ویژه ای است و محل اولین درگیری هاست در حالی که در زمان صلح به مناطق غیرقابل تعرض شهرت دارد. نگهبانان مرزی اغلب نخستین قربانیان تاخت و تازها و تهاجمات برنامه ریزی شده هستند و در موزه های جنگ اروپا شواهد آن دیده می شود.

مرزها را باید نهادهای سرزمینی شده در نظر گرفت که در مقیاس های مشخص زیر عمل کرده و همیشه مکمل یکدیگر نیستند:الف- مقیاس کشوری ،ملی یا چند ملیتی که کنترل ملوکانه انحصاری و قانونی بر سرزمینی که در متون حقوقی ذکر شده اعمال می کند. این مقیاس مناطق داخلی و نیز پیرامونی که غالبا آماده اند از سوی دیگر نگریسته شوند را در خود محکم جای داده و در بر گرفته است.مرز برای حکومت صحنه ای است که در آن به مشروعیت قدرت وی با توجه نگریسته می شود. برای یک قدرت ملوکانه چیزی بدتر از این نیست که به از دست دادن کنترل مرز خود متهم شود. وظیفه وی تضمین امنیت است.ب- مقیاس بین کشوری که نشانگر عرصه حاکمیتی است که توسط دیگران همسایگان دوستان و رقبا به رسمیت شناخته شده است. در اینجا بنیان دیگری از نظام بین الملل مطرح می شود یعنی تعرض ناپذیری مرزها که بسته حساس هویت ملی است و متردادف با نقض ناشدنی نیست. وانگهی یک خط ترسیمی را می توان با یک توافق مشترک و تبادل سرزمین یا غرامت تغییر داد.ج-بالاخره مقیاس های منطقه ای و محلی یعنی مقیاس های کارکرد اجتماعی که بر حسب باز بودن مرزها منابع و نیز آزادی عمل که حکومت مرکزی به آنها می دهد گوناگون هستند. وجود حد نشانگر وجود تفاوت در هویت ها، زبان ها، رفتارها و مراجع فرهنگی است(1). از این رو می توان اینطور تصور کرد که پدیده مرز مسیر را برای تبادلات فرهنگی و دیگر نیازها با مانع مواجه کرد و تغییرات پیچیده و عمیقی را در سطح جهان بوجود آورد که تاثیرات اساسی را باعث شد که به طور مشخص این موضوع در غالب جغرافیای سیاسی شکل علمی به خود می گیرد که پارادایم اولیه آن مکان یابی و تمایز گذاری فضایی که منطبق بر منطق روشنفکری ادبی و زبانی میباشد که محدودیتها و ضوابطی خارج از دستیابی به نیازهای اولیه بشر را مطرح می کند. در اینجا منظور بررسی رابطه بین تمام پدیده های طبیعی و انسانی کره زمین به انضمام داده های سیاسی و ترسیم آن بر روی نقشه می باشد.به طور مثال تاریخ چندین هزار ساله ایران به خوبی آشکار میسازد که ایران در طی تاریخ بارها مرزهای خود را تغییر داده و نوسان این تغییر به حدی بوده که گاهی تمامی فلات ایران و حتی فراتر از آن را در زیر نفوذ داشته است. از این تغییر و تحول های ارضی میتوان اینطور نتیجه گرفت که هرگاه ثبات مرزها به چندین قرن می رسیده محصول وحدت سیاسی وحدت فرهنگی و زبانی بوده است، چنانکه در دوره اشکانی این گونه بوده است. از این روست که مشاهده می شود امروزه زبان و فرهنگ ایرانی با کمی تغییر در آن در بخش هایی از کشورهای همسایه نیز رواج دارد و مورد دیگر  اینکه گذشته از حواشی امپراطوری که فقط تابعیت صوری حکومت مرکزی بودند پایه و اساس ملیت ایرانی در هسته سیاسی امپراطوری ریخته شد و ایجاد یک دولت ملی از زمان پادشاهی صفویه محقق گردید(2).

حال با شکل گیری مرزها ناشی از تعارضات فکری –عقیدتی صاحبان قدرت و ثروت در ادوار مختلف تاریخی که جداسازی بین گروهها و قومیت ها با فرهنگهای یکسان را به همراه داشته است، باعث بر هم ریختگی حافظه تاریخی و زبانی و پراکندگی قومیتهای گوناگون در دو سوی مرزها را سبب شده که ثبات داخلی مرزها را با مشکلات عدیده ای مواجه ساخته و رویکردهای افراطی به همراه دارد. برای این معضل دورنمایی روشنی متصور نمی شود و هر روز بر دامنه بحران سازی آن افزوده میشود. لیکن می بایست وابستگی تاریخی و ماحصل آن یعنی تنوع زبانی و فرهنگی در همنوایی مشترک میان ملت های همجوار در جهت برآورده ساختن نیاز مشترک برای تفاهم و تعامل وضعیت مشخصی به خود گیرد.

 از جمله راههای که می تواند سهم مهمی در اتحاد و همگرایی حافظه تاریخی ملل از جمله فارسی زبانان واحدهای سیاسی ایران افغانستان و تاجیکستان داشته باشد‏، تشکیل كلانشهر های فرهنگی چه بصورت عینی و یا مجازی باشد. مجموعه ای از شهرها عمده نزدیک به یکدیگر که میان آنها روابط کارکردی بسیار نزدیکی بوجود امده است، به کلان شهرها یا كلانشهر ها یا کلان مجموعه شهرها معروف هستند. كلانشهر ها محصول قابل رویت یک شهرنشینی بیش از پیش معتبر و از زمره ی عمده ترین رویدادهای جهان در سده بیستم به شمار می آیند. كلانشهر ها به عنوان مقر فرماندهی و انگیزش فعالیتهای جهانی در قلمرو های سیاسی اقتصادی و مالی و فناوری شناخته میشوند و دارای یکپارچگی و انسجام اجتماعی می باشد.كلانشهر ها در واقع نظام ها یا سیستم های شهری اند ؛مجموعه هایی که با روابط و مناسبات کارکردی نزدیک به هم پیوسته اند و شبکه های ارتباطی بسیار سریع و ارتباط از راه دور(کابل ها) آنها را به نحو بسیار مطلوب و مناسبی به هم مرتبط نگاه داشته است. در چنین مجموعه هایی است که مقر بزرگترین موسسات اقتصادی که دامنه ی بین المللی قرار دارد که تدابیر اتخاذ شده از سوی آنها سرنوشت بخش های بزرگی از بشریت را رقم می زند یعنی بورس هایی که بازارهای مالی و نرخ های مبادله عمده ترین پول های جهان را تعیین می کنند.

این کانون های جدید از همیاری های عواملی گوناگون چون کیفیت کار انجام یافته سازماندهی تولید و سازماندهی کارفرمایان و کادرها وجود یک دولت قوی و کارامد تلاش فراوان کارفرمایان و مدیریت کشور به منظور عرضه ی تولیدات به بازارهای جهانی مایه می گیرند(3).با این تعریف ظرفیت ها و پتانسیلها برای شکل گیری كلانشهر های فارسی زبان می تواند قدرت اثرگذاری موثر گرایش های ایدئولوژیک مستقر در این کشورها را که سالها در آنجا نهادینه شده است را در جهت توازن به نفع داده های فرهنگی تغییر دهد.تشکیل كلانشهر های فارسی زبانان نه فقط از تحرکات افراد و گروهها در داخل مرزها بلکه از طریق انتشار عقاید و نظرات در خارج از مرز شکل می گیرد.شهرهای بزرگ کشورهای فارسی زبان در یک وحدت سیاسی در گسترش و یا تقویت فضای مستعد برای تبادلات فرهنگی می توانند ساختاری عظیم را در مقابل چالش های جهانی شدن و یا سیطره یک عقیده و مکتب بوجود آورند. نتیجه عملکرد كلانشهر ها فرهنگی شروع دگرگونی های مثبت و وحدت آمیز در داخل جامعه است و تعصبات فرقه ای خشونت آمیز ناشی از تفاوتهای فرهنگی را کاهش می دهد و شکاف های اجتماعی نظیر نارضایتی عمومی و آشوبهای اجتماعی، عدم وحدت و انسجام رهبری سیاسی و ضعف مدیریت و ناتوانی نظام اداری کشور، بحرانهای پنجگانه هویت؛ مشروعیت؛ مشارکت؛ نفوذ و توزیع(انسجام)، ضعف فرهنگی در چالش با سایر فرهنگها، زیرسوال بردن ارزشها و فرهنگ کشور در سطح بین المللی، تهاجم یا رسوخ فرهنگ بیگانه، وابستگی فرهنگی؛ اقتصادی؛ تکنولوژیک و نظامی، ضعف فرهنگی خودی در چالش با مسائل رخ داده؛ مهاجرتهای گروهی اجتماعی؛ اشاعه شایعات و فساد و رشوه و رابطه بازی؛ جنبش های استقلال طلبانه قومی، مذهبی و نژادی؛ فقدان تامین اجتماعی و بیکاری و فرار مغزها؛ نبودن عدالت اجتماعی و توزیع ناعادلانه امکانات و فقر اقتصادی؛ شورش؛ تجزیه طلبی؛ شرارتهای منطقه ای؛ کودتا؛ براندازی؛ مداخله نظامی خارجی؛ ارتباط و همبستگی نیروی های مسلح با مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی، ترمیم خواهد شد.

كلانشهر ها فارسی زبان توانمندی ها و قابلیت های گروههای انسانی را برای رویارویی با چالش ها در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را فراهم می سازد و از سوی دیگر محور رشد و توسعه برای بهبود زندگی افراد دیگر جوامع هستند. حفظ مرزهای سیاسی با وحدت اندیشه و افکار در قالب داده های مشترک فرهنگی می تواند اندیشه جدای طلبی که همواره توسط حاکمان این کشورها تاکید میشود را در وضعیت همکاری و وفاداری به قانون اساسی کشورهای مورد نظر قرار دهد و از این طریق حکومتها نیز در راستای تشکیل كلانشهر ها فرهنگی علاوه بر حل مشکلات اختلافات و درگیریهای نظامی و عدم تخریب منابع و ویرانی کشورها می توانند استقرار همگرایی و مستحکم شدن کلان شهرها و روابط مشترک بین آنها را پیگیری و دنبال کنند. پیوستگی کلان شهرهای فارسی زبانان در درازمدت باعث همراه سازی افکار عمومی و اجماع لازم در سطح نخبگان و ملتها با گرایشان مذهبی متنوع خواهد شد.

واژگان کلیدی: مرزهای سیاسی, كلانشهر, فرهنگی, فارسی زبانان

1-میشل فوشه. وسوسه مرزها. مترجم سیروس احمدی نوحدانی. انتشارات پاپلی. 1395.ص36.

2-دره میرحیدر.تحولات پنج دهه اندیشه و جستار در جغرافایی سیاسی.انتشارات پاپلی 1389.ص91.

3-اولیویه دولفوس. نقشه های جدید جهان. ترجمه دکتر سیروس سهامی. انتشارات پاپلی.1390.ص61-80.

مطالب مرتبط