سمیه پسندیده
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه
سرزمینی که امروزه افغانستان نامیده میشود، در هزارههای اول و دوم پیش از میلاد در اختیار قبایل ایرانی قرار گرفت و از آن زمان، سرزمینی ایرانی شد. گرچه بیش از سه قرن طول کشید تا ساکنان سرزمین افغانستان به اسلام بگروند، ولی از آن پس اسلام دین رسمی مردم و عاملی برای وحدت و اتحاد آنها گردید. با گذشت سالها، بیگانگان بارها دست تجاوز به دامان این کشور یازیدند، و افغانستان در سده نوزده میلادی برای اولین بار معرکه مبارزه روسیه و انگلستان گردید. علیرغم اینکه انگلستان افغانستان را گرفتار جنگ داخلی کرد و سپس آنرا از ایران جدا کرد، اما از این نمد کلاهی عایدش نشد. پس از گذشت سالها، در دهه 1980 اینبار روسیه بود که دست تجاوز و تعدی به دامان افغانستان دراز کرده و کوشید تا آنچه را که انگلستان در آن زمان نتوانست به دست آورد، از آن خود سازد غافل از آنکه گرفتار گرداب افغانستان خواهد شد و به گواه تاریخ، روسیه نیز مانند انگلستان در افغانستان ناکام باقی ماند.
سفر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان به مسکو در دی ماه 1389 و دیدار با رئیس جمهور این کشور مدودیف و همچنین دیدار با ولادیمیر پوتین نخست وزیر این کشور، باعث شده است تا اکنون برخی کارشناسان سیاسی به تحلیل این مسئله به صورت خوشبینانه و البته با احتیاط کامل اقدام نمایند. پرسش در این است که آیا افغانستان به تنهایی و با اتکاء به نیروهای داخلی خود بعد از خروج نیروهای نظامی در سال 2014 میتواند امنیت و ثبات خود را تامین و تضمین نماید. چراکه بدون برقراری امنیت و احتمال جنگهای داخلی، امکان اجرای پروژههای تکنولوژیکی- عملی اقتصادی و… وجود ندارد. افغانستان، کشوری است که دچار بحران چند بعدی است و به شدت از ادامه تحرکات روز افزون تندروهای اسلام گرا، عملیاتهای تروریستی و قاچاق مواد مخدر متاثر، و به سبب رقابتهای منطقهای همچنان نامطمئن به نظر میرسد. لذا حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان به دنبال یافتن یک راهکار منطقهای برای بیرون رفت از این بحرانها است. در نوشتار پیش رو تلاش شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که آیا امکان حضور مجدد و پررنگ روسیه در افغانستان وجود دارد و آیا افغانستان خود مایل به حضور و مشارکت اثرگذار روسیه در این کشور است یا خیر.
روسیه به دنبال نقش آفرینی بیشتر در افغانستان
روسیه به ویژه از زمان ریاست جمهوری پوتین، در تلاش بوده تا به عنوان کشوری هنجارمند و نیز قدرتی بزرگ، مورد شناسایی قرار بگیرد. از طرفی به وضوح میتوان دوگانگی میان تمایل به همگرایی با جامعه بینالملل که روسیه از این راه میتوانست هنجارمندی خود را اثبات کند و از طرف دیگر میل به انزوا مبنی بر مدعای قدرت بزرگ بودن را در سیاست های این کشور مشاهده کرد. به بیان دیگر، ترس روسیه آن بود که تنها به یک «قدرت هنجارمند» تبدیل شود، حال آنکه روسها یک «قدرت بزرگ هنجارمند با فضای باز بیشتر» را ترجیح میدهند.(1)
بنابراین روسیه در دوره اول ریاست جمهوری پوتین با توجه به عرصه محدود امکانات این کشور، رویکرد عملگرایی محافظهکارانه، مسامحه و مصالحه و در عین حال، فرصت طلبی راهبردی از کوچکترین مجالها برای کسب بیشترین منافع را در دستور کار خود قرار میدهد.
مرور تحولات سیاست خارجی، گواه تاثیر مثبت عملگرایی این کشور و افزایش احتمال تحقق اهداف تعیین شده است و مشارکت خارجی آن با مهارت بهتری انجام میشود. (2)
از سوی دیگر، بحران افغانستان اکنون به یک معضل جهانی تبدیل شده است. این بحران با دخالت عوامل گوناگون و گذشت زمان، روز به روز پیچیدگی بیشتری پیدا کرده و امروزه به صورت یک مسئله غیر قابل حل نمایان گردیده است. دستهای پنهان خارجی، کشورهای همسایه، قدرتهای بینالمللی و اختلافات و کشمکشهای احزاب و نیروهای گوناگون، از جمله عوامل دخیل در تشدید و ادامه این بحران هستند و شناخت عوامل و سیاستهای کشورهای مداخلهگر، از لوازم شناخت بحران افغانستان به شمار میآید.
یکی از این کشورها که شناخت نوع تعاملاتش با افغانستان ضروری به نظر میرسد، روسیه است. روسیه از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی یک کشور مقتدر در منطقه است و این کشور به عنوان یک عضو دایمی شورای امنیت ملل متحد، نه تنها در ارتباط با افغانستان، بلکه درسطح منطقه در امور سیاسی دارای نظرات اثرگذار است.
بعد از گذار از مرحله تاریخی روابط میان روسیه و افغانستان، این دو کشور با اولین سفر حامد کرزی به روسیه در مارس سال 2002 وارد فصل جدیدی از روابط شدند که دیپلماتهای افغانی و کارشناسان روس آنرا مرحله کیفی جدید، که با احتیاط و دقت بسیار زیاد از جانب طرفین صورت گرفت، در روابط فی مابین دو کشور میدانستند. شاید به دلیل خاطرات بد روسیه که از زمان اتحاد شوروی به یادگار مانده است، مقامات کرملین به کرات بر عدم تمایل روسیه برای حضور در افغانستان در شکلهای قبلی تاکید کردهاند و شاید این ادعا را بتوان در نوع روابط کنونی به صورت عینی مشاهده کرد.
اما آمریکا به تبع گرفتار آمدن در باتلاق این کشور، تلاشهای زیادی را برای وارد کردن مسکو به این معرکه به بهانههایی چون مبارزه با موادمخدر و بازسازی نیروهای امنیتی افغانستان، مبارزه با ترورسیم و کمک به برقراری امنیت در منطقه پی گرفته است. اما صرف نظر از این فشارها، افغانستان از جهاتی برای روسیه دارای اهمیت است و از طرفی، افغانستان نیز چندان بی تمایل نسبت به حضور پررنگتر روسیه در کشور خود نمیباشد، لذا در این نوشتار تلاش میشود تا تعاملات دو کشور از هر دو منظر مورد بررسی قرار گیرد.
الف) اهمیت افغانستان برای روسیه
در وهله نخست باید به این موضوع باور داشت که افغانستان ناآرام میتواند به منافع روسیه آسیب بزند. روسیه با نگرانیهای ناتو در اوضاع کنونی افغانستان سهیم است و در صورتی که افغانستان در همسایگی جنوبی روسیه به پناهگاهی برای تروریستها تبدیل شود، مبارزه با افزایش تولید مواد مخدر در این کشور برای مسکو آسان نخواهد بود.(3) با توجه به مخالفتهای فزاینده در میان کشورهای عضو ناتو و به بنبست رسیدن راه حل نظامی در افغانستان و پیشبینی عقبنشینی آنها از این کشور، احتمال بروز ناآرامی و هرج و مرج کامل دور از تصور نمیباشد و شاید به همین دلیل است که روسیه برای جلوگیری از وقوع این سناریو، به همکاری با ناتو تمایل نشان داده است.
با تأکید بر «نقش همسایگان افغانستان»، بازیگران اصلی در صحنه این کشور، روسیه و پاکستان هستند که هر یک اهداف و منافع خاص خود را در این کشور پیگیری میکنند. پاکستان در دستیابی به هدف اصلی خود که عبارت از بهبود نقش منطقهای این کشور و بیثباتسازی افغانستان است، تا حد زیادی موفقیت کسب کرده است، اما برای روسیه، ثبات و امنیت در افغانستان حائز اهمیت است و حتی در برقراری ثبات این کشور تلاش هم میکند
یکی دیگر از دلایل اهمیت افغانستان برای روسیه، این است که روسها نگران ورود اسلام رادیکال از طریق افغانستان به منطقه آسیای مرکزی که در آن دارای منافع حیاتی میباشند، هستند. اسلام در روند شکلگیری هویت، ساختار کشور، دیدگاه جهانی و نیز تعامل روسیه با جهان خارج، نقش مهمی را ایفا نموده است. نیروی محرکه تحول هویت فرهنگی، ملی و سیاسی مسلمانان روسیه، عمیقاً تحت تاثیر پیوستگی آنان با امپراتوری روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق، فشارهای وارده برای جذب آنان، پایداری جهت از دست ندادن هویت خودشان و تلاشهای مقطعی برای کسب خودمختاری بیشتر، بوده است. در پی روندهای لیبرالی سالهای پایانی اتحاد شوروی و اوایل دوران پس از فروپاشی شوروی، محرکهای مشابهی در اوجگیری خواست مسلمانان برای خودمختاری و تلاش دولت روسیه جهت فرونشاندن آن، از جمله توسل به زور مانند قضیه چچن، دخیل بوده است. اسلام بر تحول سیاست خارجی و چشم اندازهای امنیتی روسیه در دوره پس از شوروی و ماهیت روابط این کشور با بازیگران بین المللی و منطقهای، تاثیرگذار بوده است.
در 15 و یا 30 سال آینده به احتمال قریب به یقین، تعداد جمعیت مسلمانان روسیه افزایش خواهد یافت و ممکن است به حدود 25 میلیون نفر برسد. و اگر فرض کنیم که جمعیت کل روسیه به 130 میلیون نفر کاهش پیدا کند، در این صورت درصد جمعیت مسلمانان روسیه بین 17 تا 19 درصد خواهد شد. بنابراین، نسل جدیدی از سیاستمدارانی که منافع گروههای مختلف را نمایندگی خواهند کرد، بر اساس وابستگیهای مذهبی- قومی متفاوتی سازماندهی خواهند شد. لذا روسیه دائما از ترس رشد اسلام رادیکال راحت نیست، چراکه معتقد است اسلام به اشکال متفاوتی مثل وهابیت، و بنیادگرایی اسلامی به ویژه در منطقه قفقاز شمالی و آسیای مرکزی، به حیات خود ادامه خواهد داد. (5) وقایع تروریستی اخیر در روسیه به ترس از اسلام رادیکال بسیار دامن زده است.
همکاری با غرب برای مبارزه علیه تولید مواد مخدر در افغانستان، دیگر مورد اهمیت افغانستان برای روسیه میباشد. این مساله از این جهت برای روسیه اهمیت دارد که این کشور رتبه بالایی در مصرف مواد مخدر در جهان دارد و عمده این مواد از افغانستان وارد روسیه میشود. این مساله باعث شده تا روسها بارها از ناتو و آمریکا به جهت سهلانگاری در مبارزه با مواد مخدر در افغانستان انتقاد کنند. حال روسها میخواهند با همکاری آمریکا و ناتو و به طور مستقیم و با اطمینان بیشتری این مبارزه را دنبال کنند.(6) روسیه برای رفع این چالشها بسیار خواهان ایفای نقش فعال و فزاینده در احیا و بازسازی ثبات و امنیت در افغانستان است و تلاش میکند تا در سطوح مختلف روابط دوجانبه، منطقهای و بینالمللی افغانستان مشارکت داشته باشد.
مشارکت روسیه در بازسازی و درگیر شدن در مسائل افغانستان در نتیجه تعدادی از عوامل است که به منافع ملی روسیه و نقش رو به رشد این کشور در نظام منطقهای و جهانی اشاره دارد. به رغم پایان یافتن رژیم طالبان در سال 2001 افغانستان همچنان منبع تولید تهدیدات برای روسیه است و چالشهایی را برای امنیت روسیه و متحدانش در آسیای مرکزی ایجاد میکند. در مجموع، این چالشها عبارتند از قاچاق مواد مخدر، افراطگرایی اسلامی، تروریسم و بیثباتی سیاسی. خواسته یا ناخواسته، روسیه علی رغم تمام تجربیات تلخ گذشته در افغانستان، بار دیگر این کشور را عامل مهمی در سیاست خارجی خود میداند و هدف روسیه از مشارکت در ائتلاف بینالمللی در افغانستان و پشتیبانی از تلاشهای جامعه جهانی، از بین بردن تهدیدات ناشی از این کشور به منافع خود است.
از نظر ابعاد اقتصادی نیز باید گفت که افغانستان به دلیل وضعیت فعلی خود، یک بازار بالقوه برای محصولات روسی و همچنین تامین کننده مواد معدنی خوب برای روسیه به شمار میآید. در حال حاضر حجم تجارت روسیه و افغانستان که البته بیشتر آن صادرات روسیه به افغانستان است، روندی رو به رشد دارد و شامل موادی مثل چوب، شکر و به ویژه تجهیزات نظامی و هوانوردی است. ناتو نیز در حال حاضر تلاش قابل توجهی برای تقویت و تجهیز مبارزه با نیروهای طالبان دارد و در همین راستا، از سلاحهای روسی برای تجهیز این نیروها استثفاده میکند.(7)
ب) اهمیت روسیه برای افغانستان
افغانستان، روسیه را یک کشور قدرتمند میداند که نباید نقش آن نادیده گرفته شود و اکنون با سفر هیئتهای عالی رتبه افغان به کشورهای منطقه از جمله چین، روسیه، ایران و پاکستان، دولت افغانستان به این نتیجه رسیده است که استراتژی کنونی غربیها در این کشور جوابگو نیست و باید به خاطر تامین ثبات، همکاری تمام کشورهای منطقهای جلب شود و شورشیان به صلح تشویق گردند و روسیه را در این میان گزینه مناسبی برای همکاری میداند.
یکی از زمینههایی که افغانها خواهان مشارکت و حضور پررنگ روسیه در آن هستند، فعالیت در حوزه اقتصادی است و بسیاری از تجار افغانی با سفر حامد کرزی در سال 2010 به دنبال یافتن بسترهای مناسب برای مشارکت بودند.(8) در حال حاضر بسیاری از شرکتهای روسی فعالیت خود را در افغانستان آغاز کردهاند و نوسازی نیروگاه برق آبی «نالگو»، پروژههای ساخت نیروگاه برق در مناطق دور و کوهستانی افغانستان، بازسازی و کمک به ساخت زیرساختهای افغانستان، اجرا و مشارکت در پروژههای سرمایهگذاری جدید از جمله همکاریهای افغانستان و روسیه است و در کل توسعه روابط اقتصادی و تجاری از اولویتهای افغانستان است.
به تازگی و در پی تعلیق روابط تجارتی افغانستان با ایران، مذاکراتی از سوی افغانستان در راستای توسعه تجارت با روسیه، بهویژه در مورد صدور مواد نفتی از این کشور به افغانستان، آغاز گردیده است. با توجه به اوضاع فعلی کشور افغانستان که پیوسته از طرف نیروهای چند ملیتی مورد تهاجم قرار دارد و از جانب رهبران مافیای مواد مخدر مورد تهدید دائمی هست و مقامات مرکزی این کشور نیز توان تامین امنیت آنرا ندارند و تجارت آن حتی در میان حلقههای حاکم در افغانستان نیز موج میزند، و نیز حضور نیروهای آمریکایی و متحدان آن افغانستان را بسیار ناامن کرده است، این کشور بیش از پیش متمایل به روسیه شده است.(9)
یکی از بسترهای مهم همکاری افغانستان و روسیه، در مورد خرید سلاح و مهمات از روسیه است که البته لازم به ذکر است، خرید سلاح و مهمات به خواست ناتو صورت میگیرد و پول آن نیز توسط ناتو پرداخت خواهد شد. همکاریهای نظامی و به خصوص آموزش افسران افغانی توسط فدراسیون روسیه، از دیگر ابعاد همکاری این دو کشور است و روسیه مسئولیت تامین برخی قطعات فنی و نظامی ارتش افغانستان را پذیرفته و نیروهای افغانی را در استفاده و تعمیر این قطعات یدکی آموزش میدهد. در سالهای اخیر بین افغانستان و روسیه تصمیمات مهمی در مورد کمکهای نظامی به شکل محمولههای ترانزیت از طریق خاک روسیه اتخاذ شده است و به عنوان نمونه، تعداد زیادی از هلیکوپترهای می 8 – می 17 در ارتش افغانستان در حال پرواز است.
نتیجهگیری
در پایان کلام، باید به صورت کلی گفت که اندیشه حضور فعال روسيه در افغانستان مي تواند در ميان افغان ها حساسيت برانگيز باشد چراکه بيش از يك ميليون افغان پس از حمله نظامي روسيه به این كشور در سال 1979 جان خود را از دست دادند. اما روسيه منافعي طولاني مدت در ثبات افغانستان دارد، زيرا امنيت روسيه با آنچه در افغانستان ميگذرد، ارتباط خواهد داشت. علاوه براين، تاثير گسترش بيثباتي افغانستان به آسياي مرکزی را نباید نادیده گرفت. روسیه در سالهای اخیر از انتقاد کنندگان اصلی ناتو به دلیل شکست این سازمان در کنترل تولید هروئین در افغانستان بوده است. اما اکنون روسیه مستقیما وارد معرکه شده و در عملیات مبارزه با مواد مخدر در داخل افغانستان دخیل شده است. روسیه راه ورودی قاچاق مواد مخدر تولید شده در افغانستان به غرب اروپاست و به همین دلیل تائیرات بد آن را کاملا از نزدیک لمس میکند. آمار مرگ و میر ناشی از مصرف هروئین در روسیه به سی هزار نفر در سال میرسد.
همچنین روسیه چندی است که از عملیات تدارکاتی ناتو مانند آموزش نیروهای امنیتی و تخصصی افغان در مسکو حمایت میکند. اکنون ناتو از روسیه درخواست کرده است که امکانات بیشتر مانند هلیکوپتر، آموزش افراد و لوازم یدکی نیز در اختیار عملیات نظامی در داخل افغانستان قرار دهد و از روسیه خواسته تا به عنوان یکی از شرکتکنندگان فعال در روند صلح در افغانستان حضور داشته باشد. اما مسکو اعلام کرده است که قصد حضور در ماجراجوییهای نظامی افغانستان را ندارد، اما آنرا محکوم نمیکند، و حتی در حال حاضر در حال همکاری با نیروهای ائتلاف بینالمللی به رهبری ناتو پبرامون انجام عملیاتهای ضد تروریستی در افغانستان است. روسیه به دقت تمام شاهد و ناظر فعالیتهای نیروهای خارجی به ویژه آمریکا در افغانستان است و اگر این نیروها بتوانند واقعا امنیت را در افغانستان حاکم نمایند، برای این کشور و سایر کشورهای منطقه بسیار مفید است.
منابع:
1-Browing, Christopher( September /October 2008), “reassessing Putin’s project: Reflections on IR theory and the west”, problems of post communism.55(5):3-13
2- الهه کولایی/علیرضا نوری، ” عملگرایی پوتین و تغییر در رویکردهای سیاست خارجی روسیه”، فصلنامه سیاست، شماره 2، تابستان 1389، ص226
3- خبرگزاری صدای افغان(آوا)، سرویس بینالملل، http://www.avapress.com/vdchzwnz.23nmidftt2.html
4- «نشست تخصصی امنیت، صلح و ثبات در افغانستان(منابع، موانع و چشمانداز)»،” csrjournals”، 17/12/1389، http://www.csrjournals.ir/index.php/1388-12-25-15-32-13/210-1389-12-18-11-13-06
5- سید رضی عمادی،« روسیه اسلامی»، سایت تنتظار نور، http://entezar-noor-ir.blogfa.com/post-88.aspx
6- محمد صالحی،«حضور روسیه در افغانستان؛ منافع و چالشها»، بانک مقالات جهان اسلام، 24/12/1389، http://islamworld2020.persianblog.ir/post/423
7- Обзор российских интересов в Афганистане, Никита МЕНДКОВИЧ, (21.07.2008), http://www.afghanistan.ru/doc/12588.html
8- Вернется ли Россия в Афганистан?, Иван Туляков, 24/1/2011, http://www.pravda.ru/world/24-01-2011/1064464-afgani-0/
9- سرگی دروژیلوفسکی، نتائج عملیات ضد تروریستی در افغانستان و منافع روسیه،
http://www.farsi.ru/doc/1933.html