مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عناصر و مولفه هاي تعيين كننده در روابط ايران و مصر پس از سقوط مبارك

اشتراک

اباذر براري

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

اگرچه روابط تاريخي ميان ايران و مصر به دوران بسيار كهن بر مي گردد و در طي دوران حكومت هخامنشي روابط ايران با مصر بسيار گسترده بود، اما در عصر جديد روابط دو كشور با چالش ها و نوساناتي همراه بود. در واقع نقطه آغاز روابط دو كشور در اين مقطع را مي توان  سال ١٣٠٠ هجري خورشيدي دانست كه طي آن با استقلال مصر از تحت الحمايگي انگليس، دولت ايران بلافاصله اين كشور را به رسميت شناخت و سركنسولگري خود را در قاهره به سفارت ارتقاء بخشيد. اين دوره مصادف با آغاز حكومت رضاشاه در ايران بود و پس از برپايي نظام پهلوي، روابط دو كشور گسترش يافت و اولين قرارداد مودت و دوستي ميان دو كشور، در 1307 خورشیدی منعقد شد.

تا زمان حكومت پادشاهي در مصر توسط خاندان فواد و فاروق، روابط دو كشور به دلايل گوناگون از جمله اشتراك در رويه هاي حكومت و جهت گيري هاي سياسي، بسيار حسنه بود. اين امر تا آن جا پيش رفت كه محمدرضا پهلوي ـ وليعهد وقت ايران ـ با فوزيه ـ دختر ملك فؤاد و خواهر ملك فاروق پادشاه مصر ـ در اسفند 1317 ازدواج كرد. ازدواجي كه ده سال به طول انجاميد و با جدايي اين دو‏، روابط دو كشور نيز تا زمان حكومت جمال عبدالناصر سرد بود.

با به قدرت رسيدن نظاميان چپگرا از جمله ژنرال محمد نجيب و جمال عبدالناصر، از ١٣٣١ روابط تهران و قاهره از حالت سردي به تيرگي كشانده شد. البته روابط ناصر با دولت ملي مصدق حسنه بود و حكومت مصر پس از سقوط ملك فاروق، از مبارزات ملي شدن صنعت نفت ايران حمايت مي‌كرد. به همين دليل، سفر دكترمصدق ـ نخست وزير وقت ايران ـ به قاهره با استقبال جمال عبدالناصر و ديگر مقامات مصري رو به رو شد. اما كودتاي 28 مرداد 1332 و بازگشت شاه، زمینه بهبود مناسبات دو كشور را از بين برد.

در واقع، طي سال هاي ١٣٣٠ تا ١٣٤٠ روابط ايران و مصر به دلايل مختلف در تيره ترين دوران خود بود در اين دهه، پيمان انگليسي و ضدكمونيستي بغداد، كه به سنتو تبديل شد (1334)؛ جنگ فرانسه، انگليس و اسرائيل عليه مصر در مسأله ملي شدن كانال سوئز (1335)؛ اعلام دكترين ضدكمونيستي آيزنهاور (1336)؛ دخالت نظامي آمريكا در لبنان (1337)؛ تشكيل جمهوري متحده عربي در مصر و سوريه (1337)؛ برقراري روابط بين ايران و رژيم صهيونيستي (1338) و افزايش ناگهاني صادرات نفت ايران به اسرائيل (1339) به وقوع پيوست كه روابط دو كشور را كاملا تحت الشعاع قرار داد. اين مسئله تا آن جا پيش رفت كه عبدالناصر به دليل روابط ايران با اسرائيل، دستور قطع رابطه سياسي با تهران را در ١٣٣٩ صادر كرد كه ١٠ سال به طول انجاميد و از زمان حكومت انور سادات بود كه روابط دو كشور به گرمي گراييد و عمدتا نزديكي به امريكا و اسرائيل پايه هاي گرمي روابط دو كشور مهم و اثرگذار در خاورميانه را محكم مي كرد. تشديد روابط مصر با اسرائيل، متعاقب سفر سادات به بيت‌المقدس و سپس انعقاد پيمان كمپ ديويد صورت گرفت. البته اين جريانات همزمان با وقوع انقلاب اسلامي در ايران شد.

ماهيت خاص انقلاب اسلامي و تاکید آن بر ظلم ستيزي و مقابله با استكبار جهاني، سبب شد جمهوري اسلامي ايران 2 ماه پس از پيروزي انقلاب و 9 سال پس از بازگشايي مجدد مناسبات تهران و قاهره‌، روابط خود را با مصر به دستور امام خميني (ره‌) قطع كند. در آن زمان، سادات از شاه ايران در كشاكش انقلاب پذيرايي و استقبال نمود و از تحويل وي به حكومت ايران خودداري کرد. به علاوه حكومت سادات تبليغ بسياري در مصر عليه انقلاب اسلامي و امام خميني(ره) به راه انداخته بود.

پس از آن، اگرچه طي سال هاي گذشته به ويژه در دوران رياست جمهوري محمد خاتمي تلاش هايي در جهت بازگشايي روابط صورت گرفت، اما تا پايان حكومت مبارك روابط دو كشور همچنان تعليق بود. با پيروزي جنبش مردمي در مصر و روي كار آمدن دولت جديد، افق روشني در روابط اين دو كشور مهم در جهان اسلام و منطقه خاورميانه به وجود آمده است كه در ادامه به مولفه ها و عناصر تعيين كننده روابط دو كشور در اين مقطع خواهيم پرداخت.

الف) پذيرش موقعيت رهبري مصر در جهان عرب توسط ايران

يكي از مواردي كه مي تواند تاثير زيادي در ادامه مناسبات دو كشور داشته باشد، موضعگيري ايران نسبت به جايگاه مصر در جهان عرب است. مصريان به شكل سنتي فرهنگ خود را بالاتر از اعراب مي دانند و به عنوان مهد نخبگي در جهان عرب محسوب مي شوند. از لحاظ سياسي نیز آنان قائل به نقش رهبري براي خود در ميان اعراب هستند و در گذشته هم موضعگيري اين كشور در مباحث گوناگون، سرمشق و الگويي براي ساير كشورهاي عربي بوده است. تحولات اخير اگرچه با تحولات در ساير كشورهاي عربي همراه شد، اما به شكل بالقوه مي تواند نقش مصر را به نفع ساير كشورها به ويژه عربستان كاهش دهد. به اين جهت، مصر نياز به بازيابي نقش خود در مناسبات آتي دارد؛ نقشي كه با پذيرش و تاييد عملي ساير كشورها، به ويژه ايران، همراه شود.

ب) روابط مصر با اسرائيل و موضعگيري نسبت به فلسطين:

نقطه آغاز تنش و متعاقبا قطع روابط مصر و ايران، به برقراري روابط مصر با اسرائيل بر مي گشت و از آن جا كه يكي از اصول اساسي سياست خارجي ايران حمايت از مقاومت فلسطين است، نحوه تعامل و موضعگيري دولت جديد مصر با اسرائيل مي تواند در روابط دو كشور بسيار حائز اهميت باشد. اقدامات ابتدايي دولت موقت در بازگشايي گذرگاه رفح و ارسال كمك برای مردم غزه و از سوي ديگر، اعلام موضع نسبت به اسرائيل، حاكي از آن است كه ادامه روابط مصر و اسرائيل دستخوش تغييراتي خواهد شد كه روابط با ايران را نيز متاثر خواهد كرد

پ) رويكرد ايران نسبت به روند صلح اعراب و اسرائيل:

برقراري آشتي ميان فتح و حماس به عنوان اقدامي فوق العاده و توافقي كه در قاهره پديد آمد، يكي از مواردي است كه روند صلح را تحت تاثير قرار خواهد داد. اعلام حماس مبني بر اين كه حاضر به مذاكره با اسرائيل است، روند جريانات آتي را بسيار متحول خواهد كرد و ايران در اين زمينه بايد اقدامي مناسب انجام دهد و آن امر مي تواند بسيار در آينده جهان اسلام و روابط دو جانبه ايران و مصر اثرگذار باشد.

ت) نقش قدرت هاي بزرگ در ادامه مناسبات:

مسئله حائز اهميت آن است که علاوه بر تمايل و اقدامات دو جانبه، روابط دو کشور در يك سطح بزرگتر تحت تاثير جهت گيري و موضع گيري قدرت هاي بزرگ منطقه اي مانند عربستان و جهاني نظير ايالات متحده است. اين مسئله خود نيازمند بحثي تفصيلي است اما اجمالا اين كه در چگونگي تعامل دولت جديد مصر با ايران بايد توجه ويژه اي به اين مسئله داشت كه آیا خواست و تمايل قدرت هاي بزرگ به برقراري روابط دو كشور است و يا اين كه منافع آنها ايجاب مي كند كه اين دو قدرت بزرگ جهان اسلام همچنان از هم دور باشند.در اين ارتباط در حالي كه تحولات اخير نشان مي دهد مهمترين مخالفان برقراري روابط ميان دو كشور در بعد منطقه اي، عربستان و امارات متحده عربي هستند، اين دو كشور به واسطه توهم خطري كه از سوي ايران احساس مي كنند، گسترش روابط دو كشور ایران و مصر را از سویي عاملي براي تضعيف جايگاه خود در جهان اسلام مي دانند و از سوي ديگر، نزديكي دو كشور را عاملي در راستاي تضعيف حكومت اين كشور ها نيز به حساب مي‌ آورند.

اما در مورد قدرتهاي فرا منطقه اي به ويژه آمريكا، موضعگيري آنها متاثر از عوامل و متغييرهاي پيچيده تري است. به ويژه نحوه ارتباط با اسرائيل و جريان صلح خاورميانه بسيار مهم است و اين كه اين ارتباط تا چه ميزان مي تواند موجب اثرگذاري مصر بر ايران در جهت اهداف ايالات متحده (كنار گذاشتن برنامه هسته اي و …) گردد. به هرحال روند تحولات در آينده بسيار تعيين كننده خواهد بود.

 

مطالب مرتبط