مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

علل و دامنه تغییرات حزب حاکم ترکیه و آینده جایگاه آن

اشتراک

دکتر جعفر حق پناه

کارشناس مسائل ترکیه

مرکز بین الملی مطالعات صلح – IPSC

تغییر و تحولات در حزب عدالت و توسعه ترکیه

طی ماه های گذشته به شکل غافلگیرانه ای تغییر و تحولی زمینه سازی نشده بود. یعنی در چند ماه منتهی به پایان سال 2015 و شروع سال 2016، حزب مشغول معرفی اعضای کابینه جدید و چینش مسئولین حزبی در کمیسیون های مجلس بود. در واقع اعضای حزب عدالت و توسعه سرمست از این پیروزی، به تفرقه و انشعاب و استعفا نمی اندیشیدند. لذا ما هیچ رویداد خاصی را در شش ماه یا هفت ماه گذشته کابینه جدید دولت آقای اوغلو مشاهده نمی کنیم. اما زمینه های آن وجود داشت. علت آن هم ماهیت بحران ساز حزب عدالت و توسعه و فضای بحران پروری در سیاست داخلی این کشور به علاوه شرایط ملتهبی که در محیط منطقه ای در حال رخداد است. در واقع همه این ها کمک کرد که به یک باره وضعیت دگرگون شود و بر خلاف انتظار ما شاهد تغییر بی سابقه ای در رهبری حزب بودیم و در واقع نفر دوم از مدعی رهبری حزب عدالت و توسعه، پس از عبدالله گل، داوود اوغلو بود.

دلایل و زمینه های حذف داوود اوغلو از حزب

مسئله مهمی که به این شرایط دامن زد، شتابی بود که حزب عدالت و توسعه برای تغییر قانون اساسی و تکوین نظام ریاستی داشت که آن را به مرحله نهایی برساند و در این جا مشکلات بین اردوغان و داوود اوغلو تشدید شد که نهایتا به نخست وزیر رسید. در واقع مسئله اصلی تغییر ساختار ترکیه از پارلمانی به ریاستی و انجام این تغییر مهم با توجه به شرایطی که هم در محیط داخلی و هم در سیاست خارجی آن به وجود آمده است، مسئله ساز بود. در کنار این آقای داوود اوغلو ترجیح می داد که بیشتر با اتحادیه اروپا کار را پیش ببرد و فرآیندهای عضویت را تسریع کند. چنانچه در مورد بحران آوارگان به خوبی توانست چانه زنی کند و امتیازاتی را بگیرد، اما برای آقای اردوغان مسئله جدی تر موضع سیاست خارجی و همین طور به طور همزمان تغییر ساختار و ایجاد نظام ریاستی است و داوود اوغلو با این شرایط قدری مشکل داشت. اما بدنه حزب عدالت و توسعه، بعد از اوغلو این روند را همچنان ادامه خواهد داد.

وضعیت جناح های مختلف حزب عدالت و توسعه

نگارنده دسته بندی با فرکسیون هایی در داخل حزب عدالت و توسعه نمی بیند. در واقع خاستگاه طبقاتی حزب عدالت و توسعه، طبقات نوسنت گرا و محافظه کار جدیدی هستند که توانسته اند به فرصت های اقتصادی جدیدی دست پیدا کنند و نظم و انضباط سازمانی قابل توجهی هم پیدا کنند. در واقع طبقه مسلمانان نومحافظه کار کمابیش هویت و مطالبات یکپارچه ای دارند و در مقابل رقبای چپ گرا و سکولار خود، کمابیش می دانند که می بایست انسجام حزب عدالت و توسعه را حفظ کنند. به همین علت طی حدود ده سال گذشته حزب عدالت و توسعه توانسته است قدرت را به طور مسلط در دست بگیرد. آنچه در ارتباط با این حزب مطرح است، گرایش های افراد شاخص است نه دسته بندی های درون حزبی است. در واقع مناسبات قدرت برای رهبری حزب به گونه ای است که جانشین پرور نیست و قدرت در دست یک نفر بوده و سنت دوئالیسم حزبی (که در احزاب غربی وجود دارد) در احزاب ترکیه ای و به ویژه در حزب عدالت و توسعه مفقود است. یعنی رهبری بلامنازع اردوغان اولویت دارد و موافقان این ایده معتقدند که همین علت باعث شده است که این حزب بتواند در همه بحران ها و در کشاکش اتفاقات اخیر خود را حفظ کند و اگر نبود شاید این حزب در مقابل بحران ها کمر خم می کرد. بنابراین از اید دید بهتر است که علی رغم اینکه این رویکرد سنتی دموکراتیک نیست، همچنان ادامه دهیم و عملا حزب به رهبری مطلقه حزب عدالت و توسعه تن دهیم.

جایگاه و آینده نقش حزب عدالت و توسعه در ترکیه

به نظر می رسد که باید جایگاه و آینده این حزب را در درون محیط سیاسی ترکیه و با توجه به وضعیت سایر گروه های اجتماعی و سیاسی تحلیل کنیم و بر این اساس هم آورد یا رقیب جدی را فعلا در برابر حزب حزب عدالت و توسعه نمی بینم. این لزوما به معنای قدرت آ.ک.پ نیست. بلکه در مجموع ضعف بر سایر احزاب و نیروهای اجتماعی دیگر اعم از سکولارها، چپ ها، ملی گراهای افراطی، گروه های قومی و مذهبی دیگر در ترکیه در مجموع باعث شده است که همچنان حزب عدالت و توسعه شانس داشته باشد که حتی به صورت مطلق قدرت را در دست داشته باشد. بنابراین تا انتخابات بعدی اوضاع به همین صورت باقی خواهد ماند. در واقع نقطه قوتی این حزب توانمندی در امور اجرایی است و این که توانسته است در شرایط خیلی سختی آمارهای قابل قبولی در حوزه توسعه برای جامعه ارائه دهد و همچنان درصد رشد اقتصادی کشور بالای چهار درصد بوده است که قابل توجه است. بدنه اجتماعی این حزب کماکان هواداری خود را ادامه داده و می تواند مخالفان خود را مجاب کند که کمابیش در این شرایط جامعه را به پیش ببرد. بنابراین من اتفاق خاصی را در ترکیه دست کم در میان مدت و حتی در سه سال آینده هم پیش بینی نمی کنم.

سخنگوی دولت آقای نعمان کورتولموش چند سال پیش به این حزب پیوست. پسر رهبر حزب ملی گرای حرکت اخیرا به این حزب پیوسته است و جزء اعضای کابینه به حساب می آید. بنابراین حزب عدالت و توسعه از این جهات دچار ضعفی نشده است و ما علائم خاصی را نمی بینیم. بنابراین بعید می دانم که به جدایی عناصر شاخص و انشعابی بینجامد. حداکثر این حزب از نظر تبلیغاتی و وجهه به شدت مورد نقد از سوی احزاب اپوزیسیون قرار می گیرد و در رسانه های جمعی و به خصوص رسانه های غربی به تک روی متهم می شود. در این بین در فرآیندهای عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، همچنان وقفه های سابق باقی خواهند بود. اما این ها مسائل برای اردوغان موضوعیت یا اولویتی ندارد و اولویت های ایشان حوزه های دیگری است که او فکر می کند با همین روش می تواند آن ها را ساماندهی کند. لذا من فکر می کنم اوضاع به همین شکل باقی خواهد ماند و ضعف آن چنانی بر این حزب مستولی نخواهد شد. در این میان خروج آقای اوغلو تاثیراتی را بر جایگاه و خود حزب می گذارد ولی من بعید می دانم که به دنبال رفتن آقای داوود اوغلو، انشعابی صورت بگیرد. داوود اوغلو این مسئله در سخنان خود ابراز کرده است و خیلی نرم و به آرامی سعی کرده مسئله استعفا و کنار رفتن را به سرانجام برساند تا حزب، آسیب چندانی نبیند. در واقع آقای داوود اوغلو در بخشی از بدنه نخبگان حزب عدالت و توسعه از موقعیت قابل قبولی برخوردار بود. در این شرایط آینده حزب بستگی به مدیریت آقای اردوغان دارد. احتمالا اگر حزب عدالت و توسعه بتوانند دستاوردی را در بحران سوریه داشته باشند، خیلی به آن ها کمک خواهد کرد ( فعلا متاسفانه شرایط بیشتر به نفع جریان های افراطی در سوریه و ترکیه و عربستان پیش می رود ) و این موضوع کمک می کند که حزب عدالت و توسعه از این وضعیت حادی که گرفتار آن هستند، زودتر بگذرد.

واژگان کلیدی: تغییرات حزب عدالت و توسعه، اوغلو، ترکیه ، آینده حزب حاکم ترکیه

مطالب مرتبط